لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ #پناه_من
#مناجات
#ماه_رمضان
شاعر :
#مجتبى_فلاح_نيا
اجرا :
#محمد_شيدايى
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#زمینه
#مناجات
#شب_قدر
بروم نیار
اگه عمرمو تباه کردم
بروم نیار
اگه قلبمو سیاه کردم
بروم نیار
اگه جلو روت گناه کردم
به حسینت ، که خیلی پیشت عزیزه
یرحمونی ، نزاری ابروم بریزه
پشیمونم ازت خجالت میکشم
مُنّو علی خدایا منت میکشم
———————————
تورو دارم
که تو ستار العیوبی
تورو دارم
ای که مقلب القلوبی
تورو دارم
خدای من چقد تو خوبی
به اباالفضل ، نزاری شرمنده بمونم
یرحمونی ، ببین که محتاج امونم
پشیمونم ازت خجالت میکشم
مُنّو علی خدایا منت میکشم
——————————-
منو ببخش
همش برای تو وبالم
منو ببخش
شکسته بالم، بدِ حالم
منو ببخش
منی و که نوکر سه سالم
به رقیه ،رها نکن دستِ گدارو
یرحمونی، نگیر ازم کرببلارو
پشیمونم ازت خجالت میکشم
مُنّو علی خدایا منت میکشم
شعر و نغمه :
#میثم_خنکدار
#مهرشاد_واحدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
#ماه_رمضان
باز کن در به روی سائل هجراندیده
این منم..،بندهی آلودهی خُسراندیده
پاک کن اشک مرا وُ بغلم کن یا رب
عبد سرخورده محبت ز کریمان دیده!
دستم از دست تو وا شد که چنین گم شده ام
آنقَدَر حادثه این کودک گریان دیده
نَفسسرکش چه بلایی که نیاوَرد سرم
چهکسی مثل من اینگونه پشیمان دیده؟!
چشمپوشی ز خطا،مسلک اهل کرم است
هرچه بد کرده گدا باز هم احسان دیده
غرق عصیان شده بودیم..،که زهرا آمد
شیعه از چادر او خِیر، فراوان دیده
گرچه گیریم..،رضا ضامن ما خواهد شد
لطف ها نوکر از آقای خراسان دیده
زیر و رو کن دل آلوده ی ما را..،به علی
ذکر او را لب ما آیه ی قرآن دیده
پای ما را بکشانید به درگاهِ نجف
این گدا بندگی اش را دمِ ایوان دیده
لحد آخر ما دست امیر نجف است
دفن ما را خودِ شاهنشهِ خوبان دیده
بیقراریم..،به ما رزق حرم را بدهید
نوکرش هرچه که دیده است ز هجران دیده
▪️
▪️
آب می خواست..،که شمر آمد و او را چرخاند
خنجری را لبِ پاخورده ی عطشان دیده
کهنه پیراهن او دست حرامی افتاد...
خواهری جسم پُر از نیزه یِ عریان دیده
#برديا_محمدى
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
#ماه_رمضان
#امام_حسن_عليهالسلام
مانده ام بی کَس و بی یار،مرا یاری کن
باز هم از منِ درمانده طرفداری کن
بار من روی زمین مانده..،خدایا چه کُنم
بار من مانده خدایا..،تو خریداری کن
معصیت در دل مُرداب فرو بُرد مرا
تا که آب از سر من رد نشده..،کاری کن
بنده ی نفس شدم بندگی ام یادم رفت
بنده را راحت از این بندِ گرفتاری کن
اختیاراً ز درِ خانه ی تو دور شدم
پس گداییِ مرا لطف کن،اجباری کن
وای بر حال کسی که رمضان گریه نکرد
سفره تا جمع نشد..،اشک مرا جاری کن
در سحر اهل مناجات تو سیراب شوند
منِ غفلتزده را تشنه ی بیداری کن
روی قلبم بنویسید:گرفتارِ رضا...
سنگ را در حرمش لایقِ حَجّاری کن
بی پناهیم،پناهِ همه ی ما..،زهراست
زیر بال و پرش از شیعه نگهداری کن
بَرده ام..،برده ی بی قیمتِ بازار نجف
حلقه در گوش همین برده ی بازاری کن
دوست دارم که غلامِ درِ حیدر باشم
پس مرا تا به ابد نوکرِ درباری کن
جان آقای غریبی که ندارد حرمی
دل ویران مرا یک شبه مِعماری کن
گریه بر داغِ حسن ارثیه ی اجدادیست
ایل و اولاد مرا اهل عزاداری کن
روزه با روضه اگر باز شود..،می چسبد
گریهکُن! با نمِ اشک خودت افطاری کن
▪️
▪️
پیش چشمان پسر،مادر او سیلی خورد
آی ناموسپرست! از غم او، زاری کن
جگرش سوخت ولی قاتل او زهر نبود...
قدر یک لحظه فقط فکر به مسماری کن!
میخِ در با همههستیِ حسن بد تا کرد
پای خود را به حریم پرِ زهرا وا کرد
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
#ماه_رجب
هر آینه امیدی بر جود رب ندارد
عبدی که یامنارجوه بر روی لب ندارد
روزّی روز ما هست در خلوت سحرگاه
بیچاره آنکه حالی در نیمهشب ندارد
از ما کلاف ساده ، از او هزار دینار
این عادت کریمست ، اصلاً عجب ندارد
چون کودکی که محروم از لطف جیب باباست
یک لاقبا شد آن که از او طلب ندارد
اینجا ز روی آداب پاداش میدهندت
فرمود نیست عاقل ، هرکس ادب ندارد
هرجا دلی شکسته آنجا حریم یارست
آخر طبیب دوّار جایی مطب ندارد
از آبروی مولا عزت گرفته این ماه
بنویس هیچ ماهی فیض رجب ندارد
حبّ علیست بیشک معیار صُلب والا
هرکس که منکر اوست ، یعنی نسب ندارد
ما جای ذکر یا رب ، با یاحسین مستیم
نامی که مزّهاش را ، حتّی رطب ندارد
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
درد دادی اگر دوا دادی
من نفهمیدهام چهها دادی؟
باز کردی زبان لالم را
حال خوش موقع دعا دادی
من سلامی نکرده بودم که
تو جواب سلام را دادی
دست یکلاقبا که خالی شد
سکّهها از پر قبا دادی
تا که ظرفیّت مرا دیدی
چند شب دیرتر غذا دادی
جنس بنجل ته دکان بودم
تو خریدی مرا ، بها دادی
آبرو بردم و بغل کردی
پس خودت فرصت خطا دادی
گفتهبودم بگیر دستم را
دست من را به مرتضی دادی
دست من نیست دوستداشتنت
هست این خصلت خدادادی
خودمانیم ، ای خدای حسین!
که تو هم دل به کربلا دادی
•
رخت از آفتاب سوخته بود
سایهای پای نیزهها دادی
#سيد_اميرحسين_موسوى
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
#ماه_رمضان
زخم تیر معصیت روی پر و بالِ من است
هر پَری روی زمین دیدی، بدان مال من است
دستِ من از دامنت وقتی رها شد..،گُم شدم
این همه سردرگُمی آثارِ اِهمال من است
این هیاهوهای من یعنی تماشا کن مرا
جلبِ چشمانت شدن، بانیِ جنجال من است
قلب من_این سیبِ نو رَس_ را بیا وُ رَد نکن
حاصل یک عُمر زحمت، میوه ی کال من است
من فقیرم..،کُلِّ دارائیم، اشک روضه هاست
گریه بر ذُرّیّه ی صِدّیقه، اموال من است
هر کجا باشم، غذایم را حسنجان می دهد
نانخورِ مَردِ کرم بودن که مِنوال من است!
روزه ی ما را رطبهای نجف وا می کند
رزقِ نخل مرتضی، افطار اَمثال من است
هِدیه از دست پدر وقتی که باشد..،بهتر است
دیدنِ ایوانطلا، عیدی اِمسال من است
طالعِ نوکر فقط با کربلا خوش می شود
کاش می دیدم که بابُ القِبله در فال من است
دائماً عطر ضریحِ شاه را بو می کِشم
خاطرات صحن او روی پَرِ شال من است
" کُشتهی لبتشنهی من! دوستت دارم حـسـین"
این حدیث دلنشینِ عاشقی..،مالِ من است
در اُمورات حسینی، کار ، دستِ زینب است
این عقیله کارفرمای من و آلِ من است
▪️
▪️
آه از آن ساعت که خواهر روی تل از حال رفت
گفت: قربانگاهِ تو در اصل گودال من است
شمر بعد از ذبحِ طولانی تو ، آمد حرم...
قاتلت این خیمه تا آن خیمه، دنبال من است
#بردیا_محمدی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
دلم چقدر ز هجران تو شرر دیده
اگر که سوخت سر وصل تو ثمر دیده
شلوغ بود سر شب ، ندیدمت رفتم
گدای رند ، تو را موقع سحر دیده
عتاب کن دل ما را به کار میآید
شبیه چوب تراشیدهی تبر دیده
دو شب به پشت در خانهام غذا نگذار
از اینکه قدر بداند تو را "ضرر دیده"
چه خوب گردن من کج شده مقابل تو
که وقت عجز ، گدا خیرِ بیشتر دیده
ملامتم بکنند و محبتم بکنی
تویی پناه هرآنکسکه دردسر دیده
همیشه دست علی وا کند گرهها را
همیشه سختی فرزند را پدر دیده
زمان توبه هر آنکس که یا حسین نگفت
چه توبهای که یقیناً بلا اثر دیده
گناه پیش و پسش را حسین میبخشد
ضریح کرببلا را کسی اگر دیده
•
چقدر خون به دلش کردهاند در بازار
هرآنچه دید سکینه ، از آن گذر دیده
کسی که پردهنشین قبیلهاش بوده
نگاه هیز ز چشمان صد نفر دیده
#سید_امیرحسین_موسوی
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
#مناجات
چشم ، پیدا نکند مقصد ناپیدا را
با غمِ دربهدری صبح کنم شبها را
خستهام..،بس که دواندند مرا سوی گناه
نا نمانده است که با خود بکشانم پا را
معصیت؛ ریشهی ایمان مرا از جا کَند
کُشت در باغچهی زرد دلم تقوا را
نَفْس، با حَربهی دنیاطلبی گولم زد
آه! آفت بزند عافیت دنیا را
بال پرواز مرا دوستِ بد طینَت چید
جز تو با هر که پریدیم ، زمین زد ما را
خَلق بر گریهی بیکسشدنم می خندد
هیچکس درک نمی کرد منِ تنها را
عرقِ شرم مرا اشک حسابش کردی...
آبِ رو جمع کند آبِروی رسوا را
می شود گوش مرا مثل مُعَلِّم بکشی!
کاش تنبیه کنی کودکِ بی پروا را
هفتپشتم درِ این خانه گدایی کردند
به کسی غیرِ خودم قول نده این جا را!
تا دلم سوخت ، مرا فاطمه دلداری داد
لمس کرده است دلم مادریِ زهرا را
رزقِ افطار من از باغِ حسن می آید
نخل اربابِ کَرَم داده به من خرما را
حُکم رفعِ عطشم بوسه به انگور علیست
مستِ حیدر فقط اینگونه دهد فتوا را
خبر مرگ مرا بین نجف پخش کنید
دم آخر برسانید فقط بابا را
کامِ من تلخ شده ، طعم خوشم کرببلاست
بچشانید به من مزّه ی این حلوا را
مثل عابس بغلم می کند و می بوسد...
بارها دیده ام این خواب خوش ، این رؤیا را
▪️
▪️
کشمکش بود سرِ پیرهنش در گودال
مادرش آمده تا ختم کند دعوا را
شیشهی عطر خدا زیرِ سُم مرکب رفت...
بوی سیب است که پُر کرده همه صحرا را
#برديا_محمدى
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
مناجات
اگرچه رعیتم ، در محضر تو گوهر آوردم
دو تا ساغر دو تا باده دو تا چشم تر آوردم
قنوتم میزبان اشکهای بیقرارم شد
سر سجاده شور توبههایم را درآوردم
اگرچه دستهایم خالیاند اما به پاس عشق
برای پیشکش بر پیشگاه تو سر آوردم
میان چنتهام چیزی ندارم ، مثل هر دفعه
اگر همراه خود دیدی که نفْسِ خودسر آوردم
همیشه پیش تو کوچک شمردم هر خطایم را
برای هر گناهم عذرهای بدتر آوردم
دریغا کشتی من غرق در دریای دنیا شد
که در طوفان عصیانم کنارت لنگر آوردم
من از خشمت هراسانم ، هَرَبْتُ سوی آغوشت
بغل وا کن سر عفو تو جرمی دیگر آوردم
به شمعت چشم میدوزم پر از ذوقم که میسوزم
برای شب به شب دور تو گشتن پر درآوردم
«الهی لاتَکَلْنی نَفْسی» از من رو نگیر اصلاً
خودم حرفی ندارم ، جمله از پیغمبر آوردم
علی گویان عالم آبرواران درگاهند
برای در زدن پیش تو نام حیدر آوردم
دعا کردم ولی بیشک امیدم حضرت زهراست
برای عرض حاجت رو به لطف مادر آوردم
دلم را داده ام دست حسن جان ای کریم الصفح!
ببخشی یا نبخشی من که نام دلبر اوردم
و میخوانم « الا یا اهلَ العالم انَّ جَدّی را»
برای روضه خواندن بین شعرم منبر آوردم
هزار و نهصد و پنجاه تا زخمست بر پیکر
برای مرهم زخمش دو تا چشم تر آوردم
جمعی از شاعران آیینی استان مازندران
«مشام»
#مناجات
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
مناجات
سر به زیر افکندهام بار گناه آوردهام
ماه مهمانیست من روی سياه آوردهام
خوب میدانم که بی تو نیست آهی در بساط
بر در خوان کریمان کوه آه آوردهام
توبههایم را شکستم بغضهایم شاهدند
پای نفسم از بکاء خود سلاح آوردهام
بندهی شیطان شدم گاهی ولی با نام تو
طفل گمراه دلم را سر به راه آوردهام
سیرت زیبا ندارم صورت زیبا مخواه
یوسف دلبستگیّام را ز چاه آوردهام
چشم امّیدم به دستان کریم افتاده است
یا حسن گفتم به درگاهت پناه آوردهام
بر لبم ذکر ظَلَمْتُ نَفْسي مولا نشست
معصیت کارم که دنیایی تباه آوردهام
بندهای ناچیزم و در کوی ستار العیوب
رو سیاهی خودم را نزد ماه آوردهام
حروله بین صفا و مروه یعنی کربلا
توشهای خالی کنار ماه و شاه آوردهام
آبرویی گر ندارم غم ندارد این دلم
اشک روضه در عزای قتلگاه آوردهام
خواب دیدم مشک خالی را برای اصغرت
پر ز آبش کردم و سمت سپاه آوردهام
#سید_مجید_هاشمی
#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان
#مشام
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14
مناجات
صلاح کار من اینست اگر عذاب کنی
خوشست قلب مرا با تشر عذاب کنی
به من هزار نظر مرحمت کنی بی شک
اگر ز خشم خودت یک نظر عذاب کنی
عذاب قهر تو گاهی چقدر شیرینست
خطا کنیم مگر بیشتر عذاب کنی
اگر که گوش مرا میکشی خیالت تخت!
من از تو دل نکنم هر قدر عذاب کنی
به طفل اخم کنند آبغوره میگیرد
خوشا برای همین چشمتر عذاب کنی
به بیشماری عفو تو خرده میگیرم
مرا به خیل گناهم اگر عذاب کنی
گدای کوی علی را گناه اگر کرده
عذاب کن که شبیه پدر عذاب کنی
مباد پیکر ما را که سینهزن هستیم
کنار شمر و سنان در شرر عذاب کنی
#سید_امیرحسین_موسوی
#مناجات
#مناجات_با_خدا
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران
کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران
https://eitaa.com/masham14