eitaa logo
تجربه‌های شما از آشنایی با "عین‌صاد"
390 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بنده استاد را از طریق دائی شهیدم میشناسم تقریبا از بیست سال پیش چند ماه قبل کانال شما فیلمی از استاد منتشر کرد که درباره یکی از روستاهای کرج کندر خاطره ایی تعریف کرد ومرا برد به زمان حیات شهید و ارادتش به استاد امیدوارم نسیم روح بخش اخلاص استاد همواره جاری باشه وعلاوه بر طبیب دوار طبیب همه عصرها باشن ممنون از کانال خوبتون درسایه الطاف الهی مستدام باشید علیرضا پهلوانی
سلام وقتتون بخیر. حدودا زمستان ۱۴۰۰ بود که به واسطه حضور در یک کلاس با استادی آشنا شدم که تفکر و عملکرد ایشون منو تحت تاثیر قرار داد. در طی زمان و آشنایی بیشتر و مسیری که کنار ایشون طی کردم متوجه شدم مبنای فکری و اندیشه استادم برگرفته از کتب استاد صفائی حائری ست. و البته توصیه ایشان به خواندن کتاب های استاد صفائی باعث شد که من هم به سمت کتاب های ایشون برم و امروز خوشحالم که در این مسیر یادگیری هستم. روح استاد بزرگوار علی صفائی حائری شاد...
یک نوجوون هفده ساله رو تصور کنید که دنیایی باد در دماغش داره و فکر می کنه خیلی می فهمه . حالا به طور اتفاقی در جمعی قرار می گیرده که قرار است کتاب خوانی داشته باشن و کتاب رشد را برای فردای آن روز خلاصه کنن. نوجوون قصه ما به قطر و اندازه کتاب نگاهی می کنه و در دل میگه " اینا هم خودشون رو دست انداخته اند این کتابه که خودش خلاصه اس ، دیگه چیش رو می خوان خلاصه کنن" نیم ساعت مونده به خواب کتاب رو برمی داره تا خلاصه اش کنه شروع کردن به خواندن کتاب همان و غرق شدن در دنیای عین-صاد همان تا صبح پنج بار کتاب رو می خونده و دو برابر حجم کتاب میشه خلاصه برداریش از اون زمان تا الان بیشتر از بیست سال می گذره و نوجوون قصه ما که حالا مرد میانسالی شده برای خودش ، دیگه ادبیات نویسنده های دیگه براش شیرینی کتاب های استاد صفایی رو نداره و حتی هندزفری گوشیش زمان ورزش هم سخنرانی های استاد رو پخش می کنه ، دیگه استدلال های فلسفی و منطقی و عارفانه دیگران براش جذابیتی نداره و خدا رو شکر می کنه بابت این میزانی که در اختیارش گذاشته شده فقط ترسش از اینه که نشه کمثل الحمار یحمل اسفارا م دانایی
سلام من اولین بار کتابی از ایشان در کانون رهپویان وصال به من معرفی شد درست مثل این بود که به گنجی دست یافته‌ام دریچه‌ای از تفسیر قرآن به رویم گشوده شد کتاب‌های حرکت صراط نامه‌های بلوغ انسان در دو فصل و.....همه باعث شد دید عمیق تری نسبت به دین و مذهب تشیع پیدا کنم از خدا می‌خواهم درجات این عالم ربانی را متعالی گرداند Khr 74
سلام وقتتون بخیر اولین باری که با نوشته های استاد صفایی آشنا شدم، حدودا یکسال پیش بود. یادمه که یه نوجوونی بودم که میدونست مسلمونه، اما نمی‌دونست چرا به همه چیز و همه کس شک داشتم چرا باید خدا رو بپرستیم‌؟ اصلا خدا وجود داره؟ اون زمان یه کمی دلم آروم گرفته بود و از طریق جستجو توی فضای مجازی، چیزایی یاد گرفته بودم؛ ولی کافی نبود من باید میرفتم سراغ *کتاب* و توی این زمینه نیاز به یک *استاد* داشتم. یکی از مربی هامون، کتاب رشد که تفسیر سوره والعصر رو بهمون معرفی کرد ایشون میگفتن : عین.صاد عشقه... و همین نگرش ایشون به مرحوم صفایی باعث شد منم به ایشون علاقه مند شم اولین کتابی که از ایشون خوندم کتاب رشد بود‌، دومین کتابی که خوندم نقد تاریخ معاصر بود و سومین کتاب که هنوز تمومش نکردم، نقد مکتب آزادیه که هر جمله اش منو تحت تاثیر قرار میده نحوه گفتارشون بشدت برای منی که نوجوونم سخته، تا جایی که بعد از چند بار خوندن مفهوم جملات نوشته هارو میفهمم ولی بعد از ادراک عمق جملات، آنچنان لبخند ملیحی میزنم و لذتی میبرم، که نگو و نپرس...😁 استاد یک فیلسوف تمام عیارن، به درک از خود رسیدن و توی هر حوزه ای صاحب نگرش هستن از نظر من معنی واقعی مسلمانی اصلا همینه؛ ماها مذهب و دینمون ارثی شده و هیچ چیزی از دین نمیدونیم و هدف اصلی من از خوندن آثار استاد اینه که بفهمم دین یعنی چی و اسلام چه ضرورتی داره و مذهب به چه کار انسان میاد انشاءالله بتونم با کمک استاد، خود واقعیم رو درک کنم و با کمک دین، خودم رو پرورش بدم و از صمیم قلب معتقدم آثار ایشون یک نعمت بود برای من از طرف خدا و امیدوارم که روح استاد با نبی مکرم اسلام (ص) و اولادشون محشور بشه🤲❤️ صدرا
مدت ها بود در مسائل تربیتی دچار سوال هایی شده بودم که پاسخ آن ها را می دانستم و یا احساس می کردم که کدام کار درست است و یا کدام طرز برخورد صحیح تر است اما هیچ توضیحی برای همکاران و مدیران مسئول نداشتم و صرفا به همین بسنده می شد که «احساس میکنم این کار درست است» تا اینکه با یکی از دوستان عزیز که بحث میکردیم شرح بالا را گفتم که ایشان شروع کردند از دو تن از بزرگان این عرصه صحبت کردن ، که یکی از این بزرگواران آقای صفایی بودند و ما را با دریایی از معارفی که تشنه آن بودم مواجهه کرد ، و شروع این روند با *مسئولیت و سازندگی* بود ... قبلا‌ در دوران دبیرستان و پیش دانشگاهی کتاب ها و اسم عین صاد زیاد به گوشم خورده بود اما مثل اینکه احساس نیازی نبود و الان ، هم خوش حالم که قبل از احساس نیاز به پاسخ نیاز نرسیدم و هم قبطه میخورم که چرا زودتر با ایشان آشنا نشدم. فقیهی
سال ۸۷با کتابهای استاد در قفسه کتابخانه پدر جانم آشناشدم زمانی که هیچ کجا از آثار و برکات استاد در دسترس نبود ما مفتخر به مطالعه کتاب های ایشان بودیم پدرم ارادت قلبی و علاقه بسیار زیادی به استاد دارد از کودکی جملات زیبای استاد را برایم تفسیر میکرد بدون شک این همه صبوری و عظمت در رفتارهای پدرم در بدترین مصیبت های زندگی برگرفته از کتابهای مردی والامقام است که سالها به وجود نازنینش ظلم شد و گمنام بودن او خود اجری کثیر دارد به این عارف نواندیش میبالم روحش قرین رحمت الهی قطعا کنار اهل بیت محشور هستند❤️🌸
سلام به همه اعضای کانال خب آشنایی من با یک عکس نوشته شروع شد که در پروفایل یه فردی که نوشته بود ما به خدا رنگ زده ایم واقعا این جمله منو تحت تاثیر قرار داد و کانال ایشون رو از اینترنت پیدا کردم وقتی وارد کانال شدم مطالب واقعا عالی بود و یک جمله ای که خیلی تلنگرانه بود برا من ( مقصود این نیست که همه ابوذر شوند...) و من صوت کتاب رشد رو دانلود کردم واقعا عالیه انشاﷲ بتونم کتاب نامه های بلوغ و تو می آیی بخرم اگر میتونستم همه کتاب های استاد رو میخریدم و میخوندم و به بقیه میدادم z.
برای سالگرد مرحوم عین صاد ما گرفتار صفایی ز دل یار شدیم رفته رفته به تو انگار گرفتار شدیم از عین نوشتیم و قلم صاد نوشت از درد فراغ تو چنان خار شدیم علیرضا محمودی
۱۸ سال پیش ... زندگی نوجوانیم تماما خلاصه می شد در مسجد و فعالیت های مختلف فرهنگی یک روز یکی از روحانیون [که از بزرگان قدیم مسجد بود] از قم آمده بودند، جلسه ای داشتیم، بعد از جلسه رفتم پیش‌شون احساس می‌کردم باید تغییری بکنم ولی نمی‌دونستم به چی ؟ چطور ؟ همینطور یک سری سوالات کلیشه ای که از این و اون شنیده بودم رو پرسیدم. او هم با کمال خوشرویی و مهربانی جواب میداد ولی جواب‌هایی که بیشتر به من می فهماند : این سوال تو نیست حرف خودت را بزن حرف دلت را بزن! همینطور که داشتیم صحبت می کردیم در کنار کتابهای کتابخانه مسجد راه می‌رفتیم در میان صحبتها کتابهایی که به نظرشون خوب بود رو بیرون می کشیدند و جمله ای در موردشون می گفتند ... ناگاه کتابی با جلد قدیمی و کهنه _که احتمالا چاپش برای قبل از انقلاب بود_ رو بیرون کشیدند و گفتند: این هم کتاب خوبیه شاید در جملاتی که برای کتابهای دیگه به کار برده بودند خیلی بیشتر تعریف و تمجید بود ... ولی من همین‌طوری این کتاب رو از میان آن کتابها برداشتم، گفتم ایشون کی هستند؟ گفتند: ادم بزرگی بوده،کتابهای خوبی داره، همین. من که تا اون روز تقریبا هیچ کتابِ غیر درسی ای نخونده بودم، و حال دست گرفتن هیچ کتابی رو نداشتم، کتاب مسئولیت و سازندگی رو گرفتم تنها با خواندن چند خط اول کتاب تمام وجودم منقلب شد ... دقیقا مثل کسی که گمشده ای رو که بعد از سالها گشتن یکدفعه پیدا کرده آرام و قرار نداشتم کتاب رواز خودم جدا نمی کردم نگاهم به جملات کتاب نگاه معمولی نبود دیگه نباید برای مطالعه کتاب دائما به خودم نهیب بزنم که حواست کجاست؟ داری درس میخونی ها ؟ گویی تمام سوالات نهان و آشکار زندگیم توی این کتاب جواب داده شده بود نه، حتی بالاتر از این شبیه کسی بود که گویی بعد از کلی تحیر و حیرت و سردرگمی به نزد پیری می رسد که هم بلد راه است هم با کمال محبت و رحمت تو را گام بگام راه می برد ... این شروعی بود که هرگز از ذهنم فراموش نمی شود ... ح.ی
سلام علیکم وقتتون بخیر 💐 من با یک کانال دوره مطالعاتی تقویت تفکر و تدبر در قران در شبکه مجازی آشنا شدم. که از اندیشه‌های استاد صفایی استفاده میکردند. از کتاب رشد شروع کردند من کتاب را خریدم و مطالعه کردم که حقیقتا خیلی برایم قابل فهم نبود. این گروه برای فهم بیشتر مطالب یک گروه موسسه راز انسان را معرفی کرد که در این کانال دوره مجازی دین اصیل توسط اقای اسکندری بر اساس اندیشه‌های استاد صفایی تدریس میشد . و همچنین طرح مطالعاتی شاکله که توسط اقای علی شاملو کتابهای استاد صفایی را توضیح میداد آشنا شدم. با گوش دادن به این صوتها جواب خیلی از سوالاتی که در ذهنم بی جواب مانده بود گرفتم تا جای که بعضی‌ از صوتهای اقای شاملو را تقریر نویسی کردم. و صوتهای آقای اسکندری را چند بار گوش دادم .تا اینکه متاسفانه خبر فوت مرحوم آقای علی شاملو در گروه گذاشته و در جایی که سوالاتهایم را میپرسیدم بسته شد واقعا نعمت بزرگی را دست دادیم و ما همچنان در فقدان چنین بزرگوارانی رنج میبریم .امیدوارم که خداوند روح استاد صفایی و حجت‌الاسلام شاملو قرین رحمت الهی و با اهل‌بیت محشور کنه.
سلام طوری که بنده با استاد صفایی آشنا شدم: مثل هر انسان گم شدهٔ دیگه اواسط سن پر حاشیه نوجوانی ...غرق در ابهامات ، پر از شک و پر از سوال بودم از این بابت اذیت میشدم . باید ریشه ای حل میشد باید از بنیادی ترین مسائل شروع میکردم اما نمیدونستم کجا برم و چه کنم... یکروز یکی از دوستانم ، که نمازی از من نمی‌گذره مگر اینکه ایشون رو دعا کنم، جناب استاد رو به من و دوستان دیگه ام معرفی کردند اصلا استاد رو نمی‌شناختم و با تعریفاتی که ازشون میشد غریبه بودم. خوانش کتاب رشد رو شروع کردیم در حیرت بودم از نوع این نوشتار ، عمق این گفتار و چقدر هنرمندانه کلمات در هر جمله به کار رفته بود. با خواندن هر صفحه از کتاب لذتی از جنس رسیدن به حقیقت می‌بردم بعد از اتمام کتاب ، سوگی برای من اتفاق افتاد .از دست دادن یک عزیز در حال و هوای سوگواری بودم اما انگار نگاهم ، نِگرشم و رفتارم به دور از تصوراتی بود که قبلا میکردم آرامشی داشتم که به معجزه شبیه تر بود دست خدا رو بر روی سرم حس میکردم و دور از احساس پوچی و رسیدن به بن بست و ....اینها بودم بعد از چند وقت کتاب رد پای نور استاد رو باز هم به معرفی یکی از دوستان خواندم با خواندن هر قسمت از این کتاب تکه از قبلم رو بین برگه های کاغذ جا می گذاشتم همراه راوی کتاب یعنی آقای ارسنجانی روز به روز بیشتر عاشق سیر و سلوک و روح این بزرگ مرد میشدم در اواخر این کتاب حال و احوال زمانی که استاد به رحمت خدا میرن رو نوشته بود من انگار که یکی از عزیزان خودم باشه و انگار نمیدونم که استاد در این دنیا نیستن و بار ها سر مزار ایشون نرفتم ، موقع خوندن اون صفحات به شدت اضطراب گرفتم و شدیداً گریه میکردم! حالا بعد از آشنایی من از این عارف بزرگ ناراحتم که چرا بین عوام شناخته شده نیستن چرا برای مزار ایشون مقبره ای نیست ! امیدوارم روزی برسه که همه این استاد رو بشناسن و نگرش و سیر معنوی ایشون جهانی بشه...