eitaa logo
حاجــی جِــبـهـه
262 دنبال‌کننده
363 عکس
55 ویدیو
6 فایل
و نشان عاشقی است داغ کربلا به دل داشتن اندکی معلم با چاشنی شیخی، کسی که دوست داره همرنگ شهدا بشه، اینجا دنبال چیز دیگه ای نباش جز شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
شما اسلام‌ را با مسیحیت مقایسه‌ کنید؛ مسیحیت میگوید: انسان وقتی به یک موضوع ایمان می‌آورد، حق ندارد در مورد آن فکر‌ کند! وظیفه یک مومن، یک کشیش، این‌ است‌ که جلوی هجوم‌ِ فکر و استدلال به ایمان‌ را‌ بگیرند. در اسلام، قضیه‌کاملا برعکس است؛ اگر از شما بپرسند: یکی از اصول دین‌ شما چیست؟! و شما‌ جواب بدهید که: توحید، پرستش خدای یگانه. بعد بپرسند‌: به‌ چه دلیل به این موضوع ایمان آورده‌اید؟ اسلام، هیچ جوابی جز جواب عقل، از شما‌ نمی‌پذیرد! آقا ولمان کنید، اصلا من‌ خودم قبول دارم‌ که خدا یگانه‌ است؛ دلیل هم ندارم، تو‌ به من چکار داری؟! من از قول‌ مادربزرگم یقین‌ پیدا‌ کرده ام، و به این‌ نتیجه رسیده ام؛ اصلا خواب دیده‌ام! اسلام‌ میگوید: نه؛ اگر به وجود‌‌ خدا هم‌ اعتقاد داشته باشی، اعتقادی که‌ ریشه اش خواب دیدن، یا‌ تقلید از پدر و‌مادر یا تاثیر‌ محیط است، مورد‌ قبول‌ نیست! جز دلیلی که عقل تو با برهان، آن‌ مطلب را قبول‌کرده باشد هیچ‌ راه دیگری برای شناخت، از شما پذیرفته‌ نیست... | شهید‌مطهری،انسان‌کامل،ص۱۳۱
یک بچه اصفهانی بود با آفتابه رفته بود دستشویی، وقتی وارد شد دید چند افسر درجه دار عراقی داخل هستند و پشت به او هستند او با نوک آفتابه به پشت آن‌ها زد ان‌ها فکر کردند نوک اسلحه است تسلیم شدند و او آن‌ها را به خاک ریز بچه‌ها آورد زمانی که بچه‌ها این صحنه را دیدند همه از حرکت او که توانسته بود با آفتابه چندتا عراقی را اسیر کند خندیدند. 🌱 @Mashlab_ir2 🕊
چقدر دلتنگیم امام رضا جان ♡
پرسید: یاامیرالمومنین دو مادر، بر سر دو بچه با هم به دعوا افتاده‌اند! این دو بچه، یکی پسر است و دیگری دختر. یکی از مادرها میگوید: پسر مال من است، دختر مال تو. مادر دوم هم میگوید: نخیر، پسر مال من است. شما بفرمایید چه کنیم؟! حضرت فرمود : دو ظرف بردارید، از شیر این دو مادر بدوشید، شیر‌های دوشیده شده را وزن کنید! آن شیری که وزنش سنگین تر بود، متعلق به مادر پسر است؛ و آن شیری که وزنش سبک تر بود، برای مادر دختر است! | خطبه‌سلونی 🌱 @Mashlab_ir2 🕊
سرتا پاش خاکی بود. از سوز سرما چشمهاش سرخ شده بود. با عجله اومد تو خونه، دو ماه بود ندیده بودمش. -گفتم: حداقل یه دوشی بگیر، یه غذایی بخور بعد نماز بخون! سرسجاده ایستاد و آستین هاش رو پایین کشید و گفت: این همه عجله کردم تا به برسم. انقدر خسته بود که هر آن احساس میکردم میخواد بیفته زمین... 🌱 @Mashlab_ir2 🕊
دکـتر‌ به‌ او‌ گفت؛ به‌ اندازه‌ یک‌ دم‌وبازدم‌ با‌ مُردن‌ فاصله‌ داشتی! مصطفی‌ جواب‌ داد ؛ شما به‌ اندازه یـک دم‌وبازدم‌ می‌بینید اونی‌ که‌ باید شهادت‌ را می‌داد، یک كــوه‌ گناه‌ دیده! 🌱 @Mashlab_ir2 🕊
یکی از دعاهای تحویل سال ۹۷ عباس، این بود که خدا بهترین زیارت ها رو نصیبمون کنه. نیمه شعبان ما رفتیم جمکران که یک مسیری رو پیاده طی کردیم صبح تا شب رو اونجا بودیم و برگشتیم. یک روز قبل از تولد حضرت معصومه ما حرم این حضرت بودیم. تابستان ۹۷ ماموریتی که عباس باید میرفت مصادف شده بود با تولد حضرت امام رضا و وقتی ما از مشهد برگشتیم، گفت انشالله تا اخر سال کربلا هم میرم. اما مشکلی برامون پیش اومد و از پیاده روی اربعین جا موند. عباس بابت این موضوع مدت‌ها ناراحت بود. بهمن ۹۷ شهید شد. سه روز بعد از شهادت عباس، یکی از اشناهامون خوابشو دید و از عباس پرسید بعد شهادت بهت چی گذشت. عباس گفته بود بعد شهادت، اولین جایی که رفتم زیارت امام حسین بود. دعای تحویل سال ۹۷ عباس، مستجاب شده بود. 🌱 @Mashlab_ir2 🕊
کار خوبه خدا درستش کنه، سلطان محمود خر کیه!!! 🌱 @Mashlab_ir2 🕊