eitaa logo
حاجــی جِــبـهـه
202 دنبال‌کننده
170 عکس
28 ویدیو
6 فایل
و نشان عاشقی است داغ کربلا به دل داشتن . شیخ امیرمحمد
مشاهده در ایتا
دانلود
.. 🍃حاج احمد در آخرین سخنرانی خود خطاب به رزمندگان گفت: «هر شهرى که توسط اسرائیلى‌‏ها محاصره شده آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط مى‏‌کشانیم. روزى اسرائیل چنان بترسد و در فکر باشد که مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بیرون بیاید. با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد و عملیات‏مان را علیه آن‌ها شروع خواهیم کرد. هر کس با ماست؛ بسم‌‏الله! هر کس با ما نیست، خداحافظ! ما با ایمانمان مى‌‏جنگیم؛ جندالله با ایمانش مى‏‌جنگد... 🌱 @Mashlab_ir2
صلی الله‌علیک‌یا علی‌بن‌موسی‌الرضا❤️ 🕊️ کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم... 🌱 @Mashlab_ir2
🌱 شهید ابراهیم هادی: مقید بود هـر روز زیـارت عاشورا را بخواند، حتی اگر کـار داشت‌ و سرش شلوغ‌بود سلام آخر زیارت رو می خواند. دائما می گفت، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست ، هـمـه مشکلاتشان حـل می شـود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می‌کند... 📚 سلام بر ابراهیم 🌱@Mashlab_ir2
‍ سَیِّدِی إِلَیْکَ رَغْبَتِی ای اقای من ،میلم به سوی توست… 📖دعای ابوحمزه ثمالی 🌱 @Mashlab_ir2
جز تو چه آرزو کنم؟!🥺 🌱 @Mashlab_ir2
🕊 و من یغفر الذنوب الا الله سوره آل عمران ۱۳۵ 🌱 @Mashlab_ir2
من بی وفا قبول! تو ای با وفا .. بخر♥ صلی الله علیک یا اباعبدالله … 🌱 @Mashlab_ir2
🕊 دیدین‌ اون‌ چشمی‌ که‌ یه‌ مدت‌تو‌ تاریکی‌ باشه بره‌ تو‌ روشنایی از نور‌ خورشید‌‌ میبنده‌ پلکشو!!؟ گناه‌ چشمو‌ به‌ تاریکی‌ عادت‌ میده!! نکنه‌ آقا‌ظهور‌ کرد‌ خورشید روشن‌‌ چشممون وبزنه! 🌱 @Mashlab_ir2
🕊 سَیِّدِی إِلَیْکَ رَغْبَتِی ای اقای من ،میلم به سوی توست… دعای ابوحمزه ثمالی 🌱 @Mashla_ir2
انگار خدا یواشکی تو گوشمون میگه: إنِّی أنـاربُّـکْ خدای تو منم؛پس بقیه رو بیخیال... 🌱 @Mashlab_ir2
🌱🙃 به هر بهانه ای برایم هدیه می خرید؛ برای روز مادر و روزهای عید. اگر فراموش می کرد، در اولین فرصت جبران می کرد. هدیه اش را می داد و از زحماتم تشکر می کرد. زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود، مدت ها به خانه نیامده بود. یک روز دیدم در می زنند. رفتم دم در، دیدم چندتا نظامی پشت در هستند، گفتند: "منزل جناب سرهنگ شیرازی؟" دلم لرزید. گفتم :" جناب سرهنگ جبهه هستند. چرا اینجا سراغشان را می گیرید؟ اتفاقی افتاده؟ " گفتند: از طرف ایشان پیغامی داریم." و بعد پاکتی را به من دادند و رفتند. آمدم در حیاط ، پاکت را درحالی که دستانم می لرزید ، باز کردم. یک نامه بود با یک انگشتر عقیق . نوشته بود:" برای تشکر از زحمت های تو. همیشه دعایت می کنم." یک نفس راحت کشیدم. اشک امانم نداد. - به روایت همسر شهید صیاد شیرازی 🌱@Mashlab_ir2
به دنبال ردی از پیشانیت تمام مهرهای مسجد را بوسیده ام 🌱 @Mashlab_ir2
امیرالمؤمنین علیه السلام: فَكِّرْ ثُمَّ تَكَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ اَلزَّلَل فکر کن،آنگاه سخن بگو،تا از لغزش رهایى یابى. غررالحکم ج۱ص۷۴ 🌱 @Mashlab_ir2
چه خوش سحری است که روی او باشد آفتاب ما... 🌱 🌱@Mashlab_ir2
یَا مَنْ لا یُنْظَرُ إِلا بِرُّهُ ای آنکه جز به نیکی اش چشم ندوزند🤍 دعای جوشن کبیر 🌱 @Mashlab_ir2
تو آنچنانی که من دوست دارم مرا هم چنان کن که تو دوست داری... 🌱 @Mashlab_ir2
لَنا‌فِی‌الله‌ظن‌لایخیب ما گمانی‌ درباره‌ خدا داریم، که‌ ناامیدکننده‌ نیست.... 🌱 @Mashlab_ir2
این تصویر در جیب یکی از شهیدان مدافع حرم پیدا شده نیازی به توضیح نیست 🌱 @Mashlab_ir2
می‌گفت: "فقط انسان‌های ضعیف به اندازه امکاناتشان کار می‌کنند" حسن طهرانی مقدم 🌱 @Mashlab_ir2
این است که انسان جایی قرار بگیردکه جای او نیست 🌱 @Mashlab_ir2
" قلبی لک " قلب من برای توست 🌱 @Mashlab_ir2
می گم رفیق؛: ملتی که شهادت دارد دیگر اصلا،اسارت ندارد 🌱@Mashlab_ir2
یک روز و شب هایی اینجا(شلمچه) می کردیم ... دلمان که می گرفت ... می رفتیم و روی این خاک ها می نشستیم ... چقدر غر به شهدا که نزدیم و... . اما الان ... معنی دلتنگی بیشتر حس می شود ... وقتی در این هوای نفس گیر شهر ... جای برای خودت پیدا نمی کنی ... و گرم نمی کند دلت را ... نگاه مردم ! و روشن نکند چشمانت را ، چراغ ها... . سال گذشته این ایام ... عمرمان در شلمچه ... بی محاسبه ...! کنتور می انداخت ... و حالا ... در هوای ... آلوده ی دنیا ! زندگی در بهشت چه لذتی دارد ... بهشتِ خاکی ... ... ... 🌱 @Mashlab_ir2
همه روضه همین است وهمین است فقط درد یک سوخته را سوخته هامی فهمند تاقیامت سر سربند تو بی بی دعواست معنی این سخنم را شهدامی فهمند یا زهرا 🌱 @Mashlab_ir2
لا تَجْعَلْ عَوَاقِبَ أَعْمَالِی حَسْرَةً خدایا؛ عاقبتِ اعمالم را حسرت و ندامت قرار نده.. 🌱 @Mashlab_ir2
لَنا‌فِی‌الله‌ظن‌لایخیب ما گمانی‌ درباره‌ خدا داریم، که‌ ناامیدکننده‌ نیست 🌱 @Mashlab_ir2
گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای اومد . احمد آهسته رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره اما گوش نداد و رفت ... مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه... همه رو به صف کرده بودند و آماده امتحان بودیم اما بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم. نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد! همه داشتند توی کلاس پچ پچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه! بعد هم یکی از بچّه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن. هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد و مثل بقیه نشست و امتحانش را داد ... 🌱@Mashlab_ir2