eitaa logo
مسیرِ اهل بیت
1.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
290 ویدیو
1 فایل
💎قصه ها و داستان ها برای بیدار کردن ما از خواب نوشته شده اند، ولی ما یک عمر از آنها برای خوابیدن استفاده کردیم. همراه با: داستان های زیبا حکایات جذاب ضرب المثل روایات شنیدنی مداحی، کلیپ و عکسنوشته ❌کپی مطالب ممنوع❌ راه ارتباط با مدیر کانال @Ali_K_70
مشاهده در ایتا
دانلود
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌱خوشا صبحی که خیرَش را تو باشی ردیفِ نابِ شعرش را تو باشی 🌱خوشا روزی که تا وقتِ غروبش دعایِ خوب و ذکرش را تو باشی 💚یوسف زهرا العجل💚 🦋جمعه های انتظار
🌸🍃🌸🍃 همنشینی بهلول با مردگان 💎زاهدی گفت : روزی به قبرستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش این جا چه میکنی؟ گفت: با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمی‌دهند، اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم میکنند و اگر غایب شوم غیبتم نمیکنند. لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 کاری که تمام گناهان را محو میکند 🌳حدیث قدسی، خداوند فرمود: ای موسی (ع) گمان نکن مادرت برای تو مهری داشت، اگر من مهر تو را در دل او جای نمی دادم او هرگز برای شیردادن تو نیمه شب،خواب شیرین را رها نمی کرد. ای موسی (ع) از میان بندگان من اگر بنده ای چنان گنهکار باشد که از گناهان او آسمان به رنگ سیاه در آمده باشد، فقط به خاطر یک کارش من تمام گناهان او را می بخشم و وارد بهشت می کنم و برای این کار از هیچ کس ابایی ندارم و اجازه نمی گیرم. موسی (ع) عرض کرد، خدایا آن عمل چیست؟ حضرت حق فرمودند: کسی که برای رضایت من قلب یک بنده مؤمن مرا شادگرداند. او آن گاه مرا شاد کرده است و سزای کسی که مرا چنین خرسند کند، بخشش همه گناهان اوست. لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 حدیث 💎امــــام جــــواد علیه السلام: ✾عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ✾ "عزّت مؤمن در بى‌نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است." 📚بحارالانوار، ج۷۲، ص۱٠۹ لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 از عبادت مغرور نشو ⭐️سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود می گوید: یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شب ها بر می خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم. شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، می خواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند.  پدر را گفتم: از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند. پدر گفت: تو نیز اگر می خفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!  📚گلستان‌سعدی لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 پادشاه و دروغی که باور کرد 📖روزی روزگاری شاهی بود بیکار ومردم آزار. یک روز برای تفریح و خوش گذرانی اعلام کرد: هرکس بتواند دروغی بگوید که من باور نکنم دخترم را به عقد او در می آورم! از وقتی این خبر در آن سرزمین دهان به دهان گشت، همه دروغ سازان از پیرو جوان به سوی قصر سرازیر شدند. آنها به حضور شاه می رسیدند و با آب وتاب دروغ خود را تعریف می کردند. ولی شاه آن را باور می کرد و می گفت: چیزی نیست. من این دروغ را باور می کنم، خب ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد. در این میا، مرد زیرکی برای آنکه شاهِ دروغ دوست را سرجایش بنشاند، گفت که برایش سبدی بسیار بزرگی بسازند که نتوان آن را از دروازه بزرگ وارد پایتخت کرد. پس از هفته ها سبد بافته و ساخته شد. مرد زیرک به قصر رفت و به حضور شاه رسید. شاه پرسید: تو چه دروغی با خودت آوردی؟ دروغ بزرگی که از دروازه پایتخت هم تو نمی آید و آن را باور نمی کنی! شاه بلند خندید گفت: خیال کرده ای! هیچ کس نمی تواند سر من کلاه بگذارد. مرد زیرک گفت: دروغ من، هم شنیدنی است، هم دیدنی باید کنار دروازه شهر بایید. شاه گفت: فردا که خواستم برای شکار از شهر بیرون بروم می آیم و دروغ تو را می بینم و می شنوم! صبح فردا شاه و گروهی از سوارانش از شهر بیرون رفتند که پشت دروازه سبد بزرگی را دیدند. شاه پرسید: این همان دروغ بزرگ است؟ مرد زیرک جلو آمد و گفت: بله قربان ولی ماجرای این سبد درباره پدر شماست که پیش از این شاه این سرزمین بود. - چطور مگر؟ چرا پای پدر مرده مرا به میان کشیدی؟ برای آنکه پدر شاه به پدر من بدهکار بود. مگر می شود؟ پدر توکی بوده که از پدر من طلب داشته؟! مرد زیرک نگاهی به زمین و نگاهی به آسمان انداخت و آهی کشید و گفت: قربان پدر من مردی بسیار پولداری بوده، آن قدر که نمی توانسته پول هایش را بشمارد. پدر شما هم که شاه بوده، در یکی از سال ها برای اداره کشور بی پول می شود. این شد که می آید واز پدر من قرض می خواهد. پدر من این این سبد را نشان می دهد و می گوید که اگر من هفت پیمانه سکه طلا به اندازه این سبد به شاه قرض بدهم گرفتاری او برطرف می شود؟ پدر شما هم می گوید که بله ... برای همین پدر شما به پدر من بدهکار است. حالا هم من آمده ام که هفت سبد سکه طلا را یعنی به اندازه این سبد از شاه بگیرم. شاه تا این حرف را شنید، فریاد کشید: این دروغ است پدر من هیچ وقت پولی از کسی قرض نگرفته. بعد روبه همراهانش کرد و گفت: چه حرف ها، این آدم دیگر از کجا آمده؟ دروغش از دروازه تو نمی آید. در همه این سرزمین یک نفر هم حرف او را باور نمی کند! مرد زیرک با آرامش لبخندی زد و گفت: پس باور نمی کنید؟ حالا به پیمان خود وفا کنید و دختر خود را به همسری من در آورید!» لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 بی انصافی 🌱کسی آمد محضر آیت الله العظمی میلانی(ره) در مشهد.در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف می فروشم. حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار “بی انصافی” ست. مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است کفش هایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج می شد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت! آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دارو گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟ گفت:بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم “بی انصافی” بود!. لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Baboljjonon_شور_میدونی_این_روزا_به_تو.mp3
5.39M
🎧مداحی/میدونی این روزا 🎤 کربلایی امیر کرمانشاهی ♥️السلام علیک یا ابا عبدالله
🌸🍃🌸🍃 حدیث 💎امــــام هــــادی علیه السلام: ✾ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً✾ "همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است." 📚بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۵ لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 قدر داشته هایت را بدان 📜برده داری را برده ای بود و خود خوراک پست میخورد و برده را پست تر میخورانید. برده از این حال سرباز زد و از صاحب خویش خواست تا او را بفروشد و فروخت. دیگری او را خرید که خود سبوس میخورد او را نیز میخوراند. برده از او نیز خواست تا وی را بفروشد و چنین شد. مالک تازه خود چیزی نمیخورد و سر او را تراشید و شب او را مینشاند و چراغ بر فرقش می گذاشت و از وی به جای چراغدان استفاده میکرد. اما اینبار برده ماند و تقاضای فروش نکرد تا برده فروشی او را گفت: چه چیز تو را به ماندن نزد این مالک وا داشته است؟ گفت: از آن میترسم که دیگری مرا بخرد و فتیله در چشمم کند و به جای چراغ بکار گیرد...😊 📚کشکول شیخ بهائی لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 🦋جوان به پیرمردگفت: خوشبخت خواهم شد؟ خواستگارم به خاطر من پدر و مادرش را پس زد پیرمرد گفت: خوشبخت نمیشوی کسی که چشم بر زحمت پدر و مادر بست بخاطر تو روزی چشم بر تو هم خواهد بست بخاطر دیگری. لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆👆👆👆
🌸🍃🌸🍃 لـطــــ😊ــــیفـه 🙈ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﺼﺎﺑﯽ، ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﺷﻠﻮﻍ ﺑﻮﺩ ﻗﺼﺎﺑﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﺮﮐﯽ ﺁﻣﺎﺩﻩ میشد اﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﺻﺪﺍﺵ ﻣﯿﺰﺩ:👇 ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﮐﯽ ﺑﻮﺩ؟ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺑﯿﺎ ﺟﻠﻮ! ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮﮔﻮﺳﻔﻨﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ آﻗﺎ ﻣﻦ ﮔﺎﻭﻡ 😂 ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﺟﯿﮕﺮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ 😎 ﮔﻔﺖ: ﺟﯿﮕﺮ ﺑﯿﺎﺩ جلو😜 ☆دلتون همیشه شاد☆ ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 حدیث 💎امــــام صــــادق علیه السلام: ✾أَحسِنوا ظنُونَكُم بِاِخوانِكُم تَغَتَنِموا بِها صَفاءَ القَلبِ وَ نَقاءَالطَّبعِ✾ "در حق برادران خود حسن‌ظن داشته باشید که برای شما صفای دل و پاکیزه‌طبعی به دنبال خواهد داشت." 📚بحارالانوار ، ج ٥ ، ص ١٩٦ لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 فرار پادشاه از سرنوشت 🦋روزی پیشگوی پادشاهی به او گفت: که در روز و ساعت مشخصی بلای عظیمی برای پادشاه اتفاق خواهد افتاد. پادشاه از شنیدن این پیشگویی خوشحال شد، چرا که می توانست پیش از وقوع حادثه کاری بکند. پادشاه به سرعت به بهترین معماران کشورش دستور داد هرچه زودتر محکم ترین قلعه را برایش بسازند. معماران بی درنگ بی آن که هیچ سهل انگاری و معطلی نشان بدهند، دست بکار شدند. آنها از مکان های مختلف سنگ های محکم و بزرگ را به آنجا منتقل کردند و روز و شب به ساختن قلعه پرداختند. سرانجام یک روز پیش از روز مقرر قلعه آماده شد. پادشاه از قلعه راضی شد و با خوش قولی و شرافتمندانه به همه معماران جایزه داد. سپس ورزیده ترین پاسداران خود را در اطراف قلعه گماشت. پادشاه در آستانه روز وقوع حادثه به گفته پیشگو، وارد اتاق سری شد که از همه جا مخفی تر و ایمن تر بود. اما پیش از آن که کمی احساس راحتی کند، متوجه شد که حتی در این اتاق سری هم چند شعاع آفتاب دیده می شود. او فورا به زیر دستان خود دستور داد که هرچه زودتر همه شکاف های این اتاق سری را هم پر کنند تا از ورود حادثه و بلا از این راه ها هم جلوگیری شود. سرانجام پادشاه احساس کرد آسوده خاطر شده است. چراکه گمان کرد خود را کاملا از جهان خارج، حتی از نور و هوایش، جدا کرده است. معلوم است که پادشاه خیلی زود در اتاق بدون هوا خفه شد و مرد. پیشگویی منجم پادشاه به حقیقت پیوسته بود و سرنوشت شوم طبق گفته پیشگو رقم خورده بود! لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
👆👆👆
🌸🍃🌸🍃 راست میگفت ✍نقل شده كه شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟ گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به  آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند. چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 مرحوم آیت الله سید علی قاضی 📝آیت الله خویی می گفت: «در جوانی به نجف رفتم، شنیدم آقای قاضی استاد اخلاق و عرفان است؛ عده ای هم بدی او (مرحوم قاضی) را می گفتند که مثلا درویش است.» « من شک کردم که بروم یا نروم، تا این که ناگهان پیکی از طرف خود مرحوم قاضی پیغامی آوردکه فلانی ! تو که بچه نیستی، گول بخوری، درس خوانده ای، پس به مجلس ما بیا. دیدم درست می گویند، برای همین رفتم و در جلسه درس مرحوم قاضی شرکت کردم.» وقتی آیت الله خویی پیش مرحوم قاضی می رود، آیت الله قاضی دستشان را بالا می گیرند آیت الله خویی می گوید: «ناگهان آن طرف دست ایشان، شبح خودم را دیدم و سنم بالا رفت و شاگردانم بیشتر شد، سوالات فقهی را از سرتاسر جهان اسلام از من می پرسیدند، گذران زندگی ام را آن طرف دست مرحوم قاضی می دیدم، و ناگهان از مأذنه های بعضی مساجد صدا آمد که آیت الله خویی رحلت کرد ((یعنی مرگ خودم را هم دیدم)) مرحوم قاضی به من گفت، این ها را نشان دادم که یقین پیدا کنی.» مرحوم قاضی بعدا می گوید که اگر این سید طاقت داشت، بعد از مرگش را هم نشان می دادم. لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 حدیث 💎رســول اکــرم صل الله علیه و آله: ✾أیُّمَا امْرِئٍ وَلِیَ مِنْ أمْرِ المُسْلِمِینَ وَلَمْ یَحُطْهُم بِما یَحُوطُ بِهِ نَفْسَهُ لَمْ یَرَحْ رائِحَةَ الجَنَّةِ✾ "هر کس بخشی از کار مسلمانان را بر عهده گیرد و در کار آن‌ها مانند کار خود دلسوزی نکند، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد." 📚 کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۰ لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
🌸🍃🌸🍃 قصاص روزگار ⭐️فرمانده مردم آزاری، سنگی بر سر فقیر صالحی زد، در آن روز برای آن فقیر صالح، توان و فرصت قصاص و انتقام نبود، ولی آن سنگ را نزد خود نگه داشت. سال ها از این ماجرا گذشت تا این که شاه نسبت به آن فرمانده عصبانی شد و دستور داد وی را در چاه افکندند. فقیر صالح از حادثه اطلاع یافت و بالای همان چاه آمد و همان سنگ را بر سر آن فرمانده کوفت. فرمانده: تو کیستی؟ چرا این سنگ را بر من زدی؟ فقیر صالح: من فلان کس هستم که در فلان تاریخ، همین سنگ را بر سرم زدی. فرمانده: تو دراین مدت طولانی کجا بودی؟ چرا نزد من نیامدی؟ فقیر صالح: «از جاهت اندیشه همی کردم، اکنون که در چاهت دیدم، فرصت غنیمت دانستم» «یعنی از مقام و منصب تو بیمناک بودم، اکنون که تو را در چاه دیدم، از فرصت استفاده کرده و قصاص نمودم» لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 درونت را از هر بدی خالی کن 📖مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و …. اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم، باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیر‌های تنگ زندگی است. لینک کانال مسیر اهل بیت👇👇👇 ╭═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╮ @masire_ahlebait ╰═━⊰🍃🦋🦋🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا