🔰#اجزاء_در_تقلید {بخش اول}
💠طـرح مـسـئـلــه
🔸ازمهمترین مسائلی که در مبحث اجزا مطرح میشود اجزای اعمالی است که مقلد بر طبق فتوای مرجع تقلید عمل نموده و #طبق_نظر_مرجع_جدید عمل سابق او باطل محسوب میشود و یا براساس #نظر_جدید_مرجع_تقلید عمل سابق #باطل تلقی میشود
🔹مثلا سالیانی بر طبق فتوایی غسل میکرده که در غسل ترتیب بین سمت راست و چپ را لازم نمیدانسته یا خروج از آب را در غسل لازم نمیدانسته اما هم اکنون مقلد کسی شده که تمامی غسل های قبلی اورا باطل میدانسته است
🔸 این بحث در معاملات نیز ممکن است رخ دهد معامله ای طبق نظر مرجع تقلیدی صورت گرفت است اما طبق فتوای جدید او یا مرجع کنونی معامله سابق ربوی و باطل است
🔹اجزا و صحت عبادت یا معامله ای که سابقا انجام شده مربوط به پذیرش #اجزا_در_تقلید است و در غیر این صورت باید تمامی عبادات سابق یا معاملات تجدید شوند و آثاری که تا کنون بر آن مترتب بوده نیز ساقط خواهد شد مثلا اجاره ای که این مدت دریافت میکرده یا نماهایی که کسب کرده را مالک نیست
🆔@masire_feghahat
نقل مطلب صرفا بالینک کانال
🔰#اجزاء_در_تقلید{بخش دوم}
💢وجوه #غیرصحیح برای اجزاء
1️⃣اجماع
🔸 این وجه توسط مرحوم نائینی مطرح و پذیرفته شده است
🔴اما به آن اشكال شده است که اولا این اجماع توسط #متقدمین بر مرحوم نائینی نقل نشده و احراز نشده است و ثانيا احتمال #مدرکی بودن اجماع وجود دارد و لذا اعتباری ندارد
2️⃣ لزوم عسر و حرج
🔹گفته شده است که عدم إجزاء و لزوم اعاده و قضاء در موارد کشف خلاف، موجب #حرج است و حرج منفی است؛ زیرا حرج منفی در شریعت، #حرج_نوعی است و شواهدی نیز بر آن وجود دارد
🔴مناقشه در استدلال به لزوم حرج مرحوم نایینی به این وجه اشکال کرده اند که منفی در ادله نفی حرج، حرج شخصی است نه حرج نوعی چرا که التزام به نفی حرج نوعی #مستلزم بدعت در دین خواهد بود؛ زیرا حکم شرعی را از افرادی که دارای حرج نیستند نیز مرتفع می کند. مواردی هم که با حرج و ضرر شخصی تلازم ندارند؛ اما برای نفی حکم به نفي حرج یا ضرر استناد شده است، از موارد بیان #حکمت_تشریع است.
🔁به نظر می رسد می توان در اشکال به این استدلال گفت اعاده و قضاء در تکالیف شرعی، مستلزم حرج نوعی نیست خصوصا که در برخی موارد بر اساس #ادله_خاص مثل قاعده «لاتعاد» إجزاء ثابت است و حرجی بودن حکم به عدم کفایت و وجوب اعاده و قضاء در غیر این موارد ثابت نیست
🆔@masire_feghagat
🔰#اجزاء_در_تقلید{بخش سوم}
💢وجوه غیر صحیح اجزاء (ادامه)
3⃣ عدم ترجيح فتوای دوم بر فتوای اول
🔸حجیت فتوا و اجتهاد دوم نسبت به اعمال سابق بر حجيت فتوا و اجتهاد اول ترجیحی ندارد چون هر دو مستند به ادله و طرق ظنی یا فتوای مجتهد هستد
🔴مناقشه در این وجه:
🔹 اولا عمل به فتوای دوم بر اساس تعارض و ترجیح اجتهاد با فتوای دوم نیست، بلکه بر این اساس است که اجتهاد یا فتوای دوم، نافی ادامه حجیت اجتهاد با فتوای اول است پس با اجتهاد با فتوای دوم، زمان حجیت اجتهاد با فتوای دوم تمام می شود
🔸ثانيا همان طور که فتوای دوم بر فتوای اول ترجیح ندارد، فتوای اول هم بر فتوای دوم ترجيح ندارد و لذا اجزاء هم وجهی ندارد
🆔@masire_feghahat
🔰#اجزاء_در_تقلید{بخش چهارم}
💢وجوه صحیح اجزاء💢
1⃣سیره متشرعه
🔸در موارد تقلید، سيره متشرعه بر إجزاء است؛ زیرا در اذهان متشرعه #عدم_لزوم اعاده و قضاء بعد از تغير اجتهاد مرتکز است
🔹 شاهد آن هم این است که در #وجود آنها نگرانی نسبت به انتخاب مجتهد و احتمال اعاده وقضا با تغییر فتوای مجتهد یا تغییر مجتهد وجود ندارد و #مؤکد آن هم این است که مقلدین نوعا نسبت به این موارد #احتیاط را رعایت نمی کند
🆔@masire_feghahat
🔰#اجزاء_در_تقلید{بخش پنجم}
💢وجوه صحیح اجزاء💢
2️⃣دلیل «لو کان لبان»
🔸مسأله تغییر تقلید یا اجتهاد و کشف خلاف در طرق و امارات از مسائل بسیار مورد ابتلاء است و در چنین مسائلی عدم اشتهار حکم برای بطلان آن کافی است
🔹پس شهرت نداشتن عدم اِجزاء، برای حکم به بطلان عدم اِجزاء کافی است؛ زیرا عمومیت ابتلاء، اقتضاء میکند که حکم موافق حق مشهور باشد و نظر مخالف حق، شاذ بماند؛ چرا که عمومیت ابتلا موجب شهرت نظر معصوم در مسأله است
🆔@masire_feghahat
🔰#اجزاء_در_تقلید{بخش ششم}
💢وجوه صحیح اجزا💢
3⃣ اطلاق مقامی
🔸در هیچ کدام از امارات و طرق و حتی تقلید، عدم اِجزاء بعد از کشف خلاف تذکر داده نشده است و اطلاق مقامی شکل گرفته بر اساس آن میتواند اِجزاء را اثبات کند.
🔹اشکال تنافی اطلاق مقامی و اطلاق لفظی: اگر اشکال شود که اطلاق لفظی ادله اِجزاء و شرایط، در مقابل این اطلاق مقامی است و اطلاق لفظی بر اطلاق مقامی مقدم است، پاسخ داده میشود این اطلاق مقامی برای عدم شکلگیری اطلاق لفظی مقتضی عدم اِجزاء در ادله حجج و امارات کافی است چون از قبیل نص متصل است و مفید قطع است و بلکه این اطلاق مقامی مانع شکل گیری اطلاق در ادله احکام واقعی نسبت به اعاده و قضاء است
🆔@masire_feghahat