🔰مخطوطات
💢متن نامهٔ خواجه علی مؤید به شهید اول💢
🔸خواجه علی مؤید حاکم سربداران نامه ای به #شهید_اول نوشت و از او درخواست کرد به ایران بیاید. شهید این دعوت را نپذیرفته و کتاب #اللمعة_الدمشقیة را در پاسخ به این نامه تألیف کرد.
🔹متن نامه خواجه علی مؤید در ابتدای نسخه ای از شرح شهید ثانی «الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة» نقل شده است.
🔸این نسخه را که از معتبرترین نسخه های الروضة البهیة به شمار می رود، شاگرد شهید ثانی سید علی بن صائغ نوشته است. کتابت نسخه در پانزدهم صفر سال ۹۵۸ و در حضور #مصنف به اتمام رسیده است.
🔹وی نسخه را بر شهید ثانی #قرائت نموده و انهاء مؤلف به تاریخ یکشنبه سوم جمادی الاول سال ۹۵۸، در پایان نسخه موجود است (عکس دوم).
🔸این نسخه به شماره ۴۸۸۶ در کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود.
🔹نامهٔ خواجه علی مؤید، در بسیاری از چاپ های کتاب لمعه، از جمله چاپ ده جلدی لمعه (عکس های سوم و چهارم) و همچنین جلد ۱۳ موسوعة الشهید الاول (ص ۲۰-۲۱)، چاپ شده است.
🆔@masire_feghahat
هدایت شده از مسیر فقاهت
🔰 #دلالت_اشاره
💢تطبیق القواعد💢
🔹تعریف:مراد از دلالت اشاره،
#انتقال_از_مدلول_لفظ_به_لازمه_اش می باشد به گونه ای که این ملازمه به نحوی نیست که بتوان استظهار کرد که متکلّم لازم را اراده کرده است و نهایت #دلالت_آن، به نحو #اشعار است، نه ظهور.
🔸تطبیقات:
🔹شهید اوّل می فرماید: « يستفاد من دلالة الإشارة أحكامٌ كقوله تعالى: «وَ حمله و فصاله ثلاثون شَهْرا¹» مع قوله: « وَ فصاله فِي عامین²» فإنّه #يشير إلى أن أقل الحمل ستّة أشهر.³»
🔸میرزای قمی می فرماید: « و اعلم أنّا نقول بإقتضاء الأمر وجوب مقدّمته و النّهي عن ضدّه إقتضاءً تبعيّاً من باب #دلالة_الإشارة، لكنّه ليس من الأحكام الأصليّة، بل هو من الخطابات التّوصّليّة⁴.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*¹:سوره أحقاف،آیه۱۵
*²:سوره لقمان،آیه۱٤
*³:القواعد و الفوائد،ج۱،ص۲۴۵
*⁴:جامع الشتات في أجوبة السؤالات،ج۳،ص۲٦٤
🆔 @masire_feghahat
🔰مناشی تقیید یک اطلاق
1️⃣قسم اول : قید به یک خطابی که به شرطیت یا مانعیت ارشاد دارد حاصل میشود. مثلا مولا بگوید لاتصل فیما لایوکل لحمه. یا صل فیما یوکل لحمه. این #قید از خطاب متکفل حکم وضعی استفاده شده که ارشاد به جزئیت یا شرطیت یا مانعیت استفاده شده
2️⃣قسم دوم : قید از ناحیه حکم تکلیفی به ضمیمه برهان عقلی حاصل میشود. مثل موارد اجتماع امر و نهی. اینکه مکان مصلی باید #مباح باشد، دلیل خاصی ندارد. روایتی نداریم که بگوید لاتصل فی مکان الغصبی و صل فی مکان المباح. پس چرا نماز مقید به مکان مباح شده، منشا این تقیید، یک حکم تکلیفی آخری است که به ضمیمه حکم عقل به دست می آید. مثل اینکه قائل به امتناع شویم، در اینصورت صل تقیید میخورد الا در مکان غصبی. لاتغصب که حکم تکلیفی است صل را تقیید میزند و ضیق میکند و در غیر مکان غصبی منحصر میکند. این قید مکان مباح یک حکم تکلیفی را منشا است به ضمیمه حکم عقلی که امتناع است. عقل میگوید اجتماع امر و نهی ممتنع است و قید میزند.
3️⃣قسم سوم : از جهت باب #تزاحم است. تزاحم منشا تضییق شده است. مثل اینکه ازل النجاسة و صل در سعة الوقت، کسانی که قائل به ترتب نیستند میگویند صل واجب است به شرطی که ازاله شده باشد. منشا این تقیید تزاحم است با اینکه صل و ازاله به هم ربط ندارد. منشا این تقیید در صلاة، اهمیت ازاله است
📚برگرفته شده از درس خارج فقه آیت الله گنجی
🆔@masire_feghahat
🔰مباحثه آخوند خراسانی با سید یزدی
♨️یکی از اخوان مرعشی از قول آمیر سیدعلی یثربی -از شاگردان برجستهی آقا ضیاء عراقی- و ایشان ظاهراً از قول آقا ضیاء عراقی نقل کردند: آخوند خراسانی و سید صاحب عروه، زمانی هر دو درس اصول میگفتهاند و بحثشان نیز پیرامون مقدمهی واجب بود. آخوند، #ذات_مقدمه را واجب می شمرد و سید #مقدمه_موصله را.
✳️فرزندان حاج آقا محسن عراقی (حاج آقا مصطفی و برادرش) در درس آخوند و سید حضور می یافتند و بحث را تعقیب می کردند. زمانی که به درس آخوند می رفتند، ایشان برای اثبات نظریهی خودش أدلّه و براهینی قوی اقامه می کرد؛ چندان که آن دو قانع گردیدند و هوادار نظریهی آقای آخوند شدند، أما بعد که به درس مرحوم سید رفتند، مرحوم سید بر نظریات مخالف خویش در باب مقدمهی واجب (و از جمله مبانی نظر آخوند) نُقوض و ایرادات مختلفی را وارد ساخت و اینان دیدند که اشکالات سید ظاهراً وارد و بی جواب است و نظریهی مرحوم آخوند قابل دفاع نیست مع الوصف زمانی هم که اشکالات یاد شده، با آخوند در میان نهاده می شد، ایشان آنها را پاسخ می گفت و به همین گونه، سید نیز متقابلاً با وارد ساختن نقوض تازه، از نظریهی خود دفاع می کرد… و فرزندان حاج آقا محسن عراقی درمانده بودند که کدام نظریه را برگزینند.
🔸آخرالأمر گفتند این طور نمی شود! خوب است هر دو استاد را در مجلسی واحد جمع کنیم تا حضوراً در این مسأله با هم بحث کنند و معلوم شود که حق با کیست؟
🔹مجلسی تشکیل دادند و از هر دو دعوت کردند. پس از تشکیل مجلس و حضور آخوند و سید در آن، گفتند که: شما دو بزرگوار، هر دو اصول می گویید و بحثتان نیز دربارهی وجوب مقدمه است، منتها شما (خطاب به آخوند) ذات مقدمه را واجب می دانید و شما (خطاب به سیّد) قائل به مقدمهی موصله هستید. امروز می خواهیم ببینیم کدام نظریه درست است و غرض از دعوت شما آقایان نیز روشن شدن همین أمر است.
🔸سیّد رو به آخوند کرد و خطاب به ایشان گفت: شما در باب مقدّمه، غیر از حرفهای آقای کلانتر (میرزا ابوالقاسم، مقرّر معروف درس شیخ انصاری) مطلبی اضافه دارید؟ آخوند می گوید: خیر، همان حرفهاست. ما ذات مقدمه را مطلقاً واجب می دانیم. مرحوم سید نقضی بر نظریهی وی وارد کرد و گفت: اگر کسی در آب غرق شد و طریق رسیدن به او و نجات وی، منحصر در عبور از خانهی زید باشد، شما می فرمایید اگر کسی نه به قصد نجات غریق، به آن خانه برود، باید نمازش بدون رضای صاحبخانه درست باشد؛ چون خانهی مزبور حسب فرض، طریق منحصر برای نجات غریق است و ورود به آن خانه –از باب مقدمه- واجب است و نمی تواند حرام باشد، لذا نماز کسی هم که بدون قصد نجات وارد آن خانه شده، باید صحیح باشد. آیا شما ملتزم به صحت نماز چنین کسی هستید؟ با قول به وجوب ذات مقدمه ناگزیر باید ملتزم به چنین چیزی بشوید؛ در حالی که درست نیست.
🔹مرحوم آخوند برای یافتن پاسخ این اشکال، عمیقاً به فکر فرو می رود؛ چندان که از مجلس و اوضاع و احوال آن غافل می گردد. سکوت و تفکّر آخوند مدّت نسبتاً زیادی –ظاهراً حدود یک ساعت و نیم- به طول میانجامد و آسید محمد کاظم یزدی پس از گذشت نیم ساعت، وقتی می بیند از پاسخ خبری نیست، برخاست و مجلس را ترک کرد. چندی بعد آخوند سربرداشت و گفت: «جواب را پیدا کردم!» و سراغ سید را می گیرد.
🔸آشیخ علی شاهرودی –از شاگردان آخوند که به درس سید نیز رفته بود است- می گوید: خوب شد سید رفت، و الّا اگر مانده بود، به مجرّد شنیدن پاسخ شما، چند نقض دیگر به شما وارد می کرد که شما باید برای یافتن پاسخ آنها ساعتها فکر می کردید!
🔹حاج آقا رضا صدر از قول مرحوم آقای آسید احمد خوانساری نقل کرد که سید اشکال خویش را با این مثال مطرح ساخته بود: چنانچه مالک زمینی به شخص دیگر بگوید: من اجازه می دهم از این زمین که مال من است و رفتن تو در آن جنبهی تصرّف عدوانی در ملک غیر دارد، عبور کنی، به شرط این که پس از عبور از زمین وضو بگیری و بدون وضو گرفتن راضی نیستم داخل زمین من بشوی. آیا چنین ترخیص مشروطی، عقلاً اشکالی دارد که شارع، آن را معتبر شمارد؟
📚جرعه ای از دریا ، ج ۲ ، ص۴۴۹
🆔@masire_feghahat
🔰 تاریخچه استصحاب
🔸تمسک به #روایات برای استصحاب به صورت مطلق، اولین بار توسط #پدر_شیخ_بهائی در عقد طهماسبی آورده شده است که گفته شده است شاه طهماسب وسواسی بوده است و لذا ایشان به این روایات تمسک کرده اند برای رفع وسواس ایشان که بگویند با استصحاب اهل سنت حکم به طهارت نمی کنیم بلکه با روایات است.
🔹اخباری ها هم اجمالا استصحاب در شبهات موضوعیه را قبول کرده اند. استصحاب عدم نسخ را هم استرآبادی در شبهات حکمیه قبول کرده است بلکه ضروری می داند. ولی غیر از این را قبول ندارد
🔸 سپس مرحوم وحید بهبهانی اصرار بر استصحاب دارد و ایشان اولین کسانی هستند که روایات را آوردند و مانور دادند
🔹 سپس توسط مرحوم نراقی با استصحاب عدم جعل تعارض پیدا کرد. مرحوم شیخ انصاری سعی کردند این مشکل را حل کنند و استصحاب را در شبهات حکمیه و موضوعیه قائل شوند و تمسکشان هم به همین روایت است. البته باز هم در دو مورد قبول نکردند : یکی در شک در مقتضی و یکی زمانی که مدرک حکم، عقل باشد.
بعد از مرحوم شیخ هم بحث بیشتر روی حجیت استصحاب مطلقا رفت
📚برگرفته شده از درس خارج اصول استاد سید احمد مددی(حفظه الله)
🆔@masire_feghahat
🔰متن حدیث دال بر صدور از معصوم هست یا خیر؟!
▪️استاد سید جواد شبیری زنجانی :
🔸روش استناد به متن حدیث برای اثبات اعتبار آن بسیار روش لغزنده ای است و ذوق و سلیقه شخصی و تمایلات فكری در آن بسیار مؤثر است
🔹به عنوان نمونه درباره قسمت ذیل دعای عرفه حضرت سید الشهداء(علیه السلام) برخی از بزرگان متن حدیث را دلیل بر صدور آن از معصوم دانسته اند، ولی مرحوم مجلسی و برخی از محدثان دقیقاً برعكس، متن
حدیث را شاهد بر عدم صدور آن از معصوم انگاشته اند.
🔸به عقیده من متن شناسی، راه روشمندی برای شناخت اعتبار یا عدم اعتبار روایات نیست و تنها در دایره محدودی میتوان از آن بهره جست.
📚درس خارج فقه ۸۹/۱۲/۱
🆔@masire_feghahat
🔰ثمرات بحث«استعمال لفظ در اکثر از معنا»
💠جمع بین قصد قرآنیت و قصد غیر قرآنیت
1️⃣در مورد سوره حمد که در نماز همراه با قصد قرائت قرآن خوانده می شود، داشتن #قصد_دعاء در فقره «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» و یا قصد #انشا_حمد در آیه شریفه «الحمد لله ربّ العالمین» و یا #طلب_هدایت در آیه «اهدنا الصراط المستقیم» مورد اختلاف واقع شده است که برخی از فقهاء از جمله شهید اول در ذکری و صاحب عروه و اکثر معلّقین عروه قائل به جواز شده اند، اما شیخ طوسی فرموده اند: این عمل جایز نیست؛ چون جمع بین قصد قرآنیت و قصد دعاء، انشای حمد یا طلب هدایت از موارد #استعمال_لفظ_در_اکثر_از_معنای_واحد است که جایز نیست.
🌀تقریب شیخ طوسی
🔹 قرائت قرآن زمانی بر خواندن الفاظ قرآن صدق میکند که انسان قصد حکایت الفاظ قرآن را داشته باشد. لذا اگر شخص بدون اینکه قصد حکایت از الفاظ قرآن را داشته باشد بگوید الحمد لله رب العالمین ؛صدق نمیکند که قرآن خوانده است. پس در این هنگام اگر در کنار قصد حکایت ، قصد دعا هم بکند هم قصد کرده از «الحمد لله رب العالمین» حکایت از الفاظ قرآن را، و هم استعمال کرده در انشاء حمد این استعمال یعنی استعمال لفظ در اکثر از معنا.
🆔@masire_feghahat
مسیر فقاهت
🔰ثمرات بحث«استعمال لفظ در اکثر از معنا» 💠جمع بین قصد قرآنیت و قصد غیر قرآنیت 1️⃣در مورد سوره حمد ک
🔰ثمرات بحث «استعمال لفظ در اکثر از معنا»
💠تفصیل آیت الله بروجردی بین آیات از زبان خدای متعال و آیات از زبان غیر او
🔸آیات ابتدائی سوره حمد کلام خدای متعال است که خدای متعال انشای حمد برای خود کرده است، اما ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ کلام خدای متعال نبوده و قبل آن فعل «قل» در تقدیر است؛ چون معنا ندارد که خدای متعال تعبیر ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ را بیان کند.
🔹بنابراین در ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾ یا ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ از این باب کلام خدای متعال است که متعلق به یک «قل» در تقدیر است و خدای متعال امر به استعمال این تعابیر به همان معانی که بندگان بیان می کنند کرده است. بندگان هم همین عمل را انجام می دهند و لذا لازم است که قصد معانی آنها ولو به نحو اجمالی وجود داشته باشد که در مورد این آیات وجود قصد دعاء لازم است.
🔸اما تعبیر ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِين﴾ انشای حمد از سوی خدای متعال نسبت خود خودش است و وقتی نمازگزار این آیه شریفه را تلاوت کرده و قصد انشای حمد از سوی خود داشته باشد، غیر از مفاد این آیه خواهد شد و در صورتی که با تلاوت این آیه قصد قرائت قرآن کریم و قصد انشای حمد برای خدای متعال صورت گیرد، استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد خواهد بود
📚نهایه التقریر فی مباحث الصلاه،ج۲،ص۱۳۴
🆔@masire_feghahat
🔰مباحثه شیخ عبدالله گلپایگانی و صاحب وقایه الاذهان
🔸 آقای آشیخ محمدرضا مسجد شاهی صاحب وقاية الأذهان می گفت: من در سنه ۱۳۱۶ که اصول (یا درس دیگری) میگفتم، نظریه ای راجع به مجاز مطرح کردم و نظریه من در نجف منتشر شد. یک وقت بالای پشت بام بودم، دیدم آشیخ عبدالله گلپایگانی آمد.
🔹آشیخ محمد رضا با تجلیل از ایشان یاد کرده بود. آشیخ محمدرضا عقیده اش این بود که در مثال «رأيت أسدأ يرمي»، «أسد» در همان معنی «حيوان مفترس» استعمال می شود .
🔸آشیخ محمد رضا می گفت: من بالای پشت بام بودم و آشیخ عبدالله پایین. آشیخ عبدالله گفت: «این چه حرفی بود که تو زدی؟ آیا اگر من گفتم: «رأيت أسدا يرمي» یعنی دم هم داشت؟» من گفتم: «لاخير في أسد أبتر». سپس مقداری مباحثه کردیم و آشیخ عبدالله پذیرفت و رساله ای نوشت به نام «فصل القضاء في الانتصار للرضا».
📚جرعه ای از دریا،ج۲،ص۴۰۷
🆔@masire_feghahat