مولا جان حسین(ع)
سال گذشته اربعین زائرت بودم😔. از نجف پیاده 🚶♂تا کربـ❤️ــلا به عشق رسیدن به تو گام برداشتم...
از چای موکب هایت نوشیدم☕️....و ستون های جاده را به شوق وصال تو شمردم.....
با هر قدمی که بر می داشتم👣 با خود می گفتم: اینجا کجا و آنجا کجا؟؟؟؟
امروز کجا و آن روزی که اسرا از این مکان عبور می کردند!!!
این جا آب هست💧..... غذا هست🌮.....
اگر بگویی "آخ" هزاران نفر گردت جمع می شوند و یاری ات👨⚕ می کنند!!
اگر یاحسین بگویی و گریه کنی😭!! هیچ کس تازیانه ات نمی زند....
هیچ کس زخم زبانت نمی زند......
اما........
آن روز تشنگی بود😔.... گرسنگی بود😔....پا های تاول زده بود😔......
آنجا اگر یا حسین می گفتی, جوابت را با تازیانه و زخم زبان می دادنند......
امروز با آن روز خیلی تفاوت دارد.....
فهمیدم! این مسیر 🛣با تمام سختی هایش در برابر آن مسیر که رقیه خاتون با پاهای👣 کوچک و تاول زده اش طی کرد...هیچ است!!!!!
صبر من کجا و صبر او کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آری اکنون که باز گشته ام می فهمم که فراق بهشت 🏞با آدم چه کرد😭............
اکنون که باز گشته ام حس می کنم مولایم را بیشتر شناخته ام...
ارباب...
هوایی ام کردی😔!..........
پس هوای دلـ❤️ـی را که هوایت را دارد .... داشته باش....
مبادا دست خالی برگردم......😔
#اربعین
#صفر
#در_حسرت_کرب_و_بلا
#ما_ملت_امام_حسینیم
🚀@masirejavani