#دست_و_پا_زدن_ارشاد 🔥به تقلا افتادن وزیر ارشاد برای پاکسازی اذهان عمومی در قضیه تالار وحدت ... 🔥 #ارشاد در تلاش برای معصوم جلوه دادن خودش دراین واقعه نابهنجار... ⛔️در کلیپی او ادعا کرده درب تالار از ورود مکشفه ها جلوگیری میشد..🤔 خوب اگر چنین ادعایی صحت دارد چرا داخل تالار مجدد روسری ها برداشته شد و رقاصی مختلط به پا شد ... ❌این را چطور پاکسازی می کنید.. چه جوابی برای آن دارید؟؟!! بعلاوه ◀️چه جوابی برای هنجارشکنیهای مطبوعاتِ تحت نظرتان از قلم فرسایی های ضد میهنی دارید..؟! ◀️چه جوابی برای ذائقه سازی بی حجابی در البسه وپوشاک دارید.؟! ◀️چه جوابی برای تلاش جهت پاکسازی سوء سابقه سلبریتی ها دارید.؟! ◀️چه جوابی برای نشرکتابهای الگو دهنده فرهنگ کره ای دارید.؟! ◀️چه جوابی برای هنجارشکنی های بعضی غرفه ها درنمایشگاه کتاب دارید.؟! ◀️چه جوابی برای تئاترهایی بدون رعایت حجاب اسلامی دارید.؟! 🚨درضمن کدام #کنسرت های تحت نظر جنابعالی کاملا منطبق موازین شرعی است.؟! مگر#آهنگ طرب آوردراسلام حرام نشده..؟؟! آیا ممکنه کنسرتی سراسرهیجانی وطرب آور اجرا کنی بعد بخواهی رقاصی وهیجانی شدن زن و مرد را در مکانی مختلط کنترل کنی؟؟؟ ☝️ای کاش انقدر که برای آبروی خودتان ارزش قائل بودید برای آبروی حکومت هم انقدر حساس بودید..😔 🔴لطفا به شماره های زیر پیامک بزنید و بگوئید ما مردم شما را نمی خواهیم آبرومندانه کناره گیری کن☝️ اسماعیلی #وزیر_ارشاد👇 09121956976 شماره موبایل حراست #ارشاد👇 +989141507215 ❌مراقب اینها باشید👇 https://eitaa.com/farhangsaze_haya/7807 اخبار جنجالی تجمع را اینجا دنبال کنید👇 @farhangsaze_haya

#کلیپ مراسم 🎀واول ذی الحجه سالروزازدواج حضرت علی (علیه السلام ) وحضرت زهرا (سلام الله علیها )مبارک👏👏👏👏👏👏 🎵حاج محمود کریمی و حاج مهدی میرداماد 💖خیلی زیباست از دست ندید.

#زخم_زبان بعضی شبها از دست زخم زبان های مادر شوهرم تا صبح گریه میکردم همسرم میدونست ولی میگفت نمیتونم به مادرم بی احترامی کنم دلش میشکنه واقعاً هیچ چاره‌ای هم نداشتم چند سال اونجا بودیم و خدا بهم دوتا بچه دارم وجود بچه ها و سروصداشون رو بهونه کردم برای اینکه از اونجا نقل مکان کنیم شوهر من که دید من اونجا در عذابم و دارم اذیت میشم از پیشنهادم استقبال کرد و از اون خونه رفتیم رفتن ما از اونجا باعث شد که مادر همسرمو کمتر ببینم و همین هم خیلی خوب بود حداقل زخم زبون کمتری میشنیدم سالها گذشت بچه های من بزرگ تر شدن تا اینکه مادر شوهرم فوت کرد همیشه پیش خودم میگفتم خدا همون یه دونه بدیش رو به این همه خوبی که به خلق الله می کرد میبخشه تا اینکه خبر آمد به خواب چند نفر رفته و گفته به عروسم بگید منو ببخشه رفتم سر قبرش بهش گفتم اگه حلالیت میخوای بیا به خواب خودم تو خواب بقیه نرو، در نهایت تعجب سه شب بعد خواب مادر شوهرم رو دیدم ادامه دارد کپی حرام

📝 #یادمون_باشه ✖️ غذاتون خیلی خوشمزه بودا / ولی یه کم تُرشیش زیاد نبود؟ ✖️ مراسم شون خیـــلی خوب بودا / ولی میوه سر میز ما را دیر شارژ کردن! ✖️عروسی خیـــلی خوب بودا / ولی یه کم شامش سرد نشده بود.؟ ✖️ حرفاش خیلی جالب بودا / ولی یه کم، خالی بندی نبود؟ و ...... ولی یه کم .... ★★★★★★★ ※ #یادمون_باشه : همین "ولی یه‌کم‌" هایی که عادتِ ماست، پایان‌بخشِ تمام اظهار نظرهایمان، باشد؛ نشاندهنده‌ی این است، که چشمان ما، بیش از دیدن خوبیها و زیبائیها، به دیدن بدیها و نقصان‌ها عادت دارد! و این نشانه‌ی ضعف ما در یک کمال انسانی است بنام " #شکرگزاری "، که قرآن آنرا عامل قدرت انسان در برابر حملات شیطان، معرفی می‌کند ! #خودسازی 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen

#زخم_زبان توی یک باغ سرسبز و بزرگ روی یک صندلی خیلی قشنگ که چند تا پله میخورد نشسته بود اون باغ گل هایی داشت که من توی بیداری به عمرم ندیده بودم رنگهای توی اون باغ بود که تا حالا ندیده بودم میوه هایی بود که من ندیده بودم مادرشوهرم بالا نشسته بود و دوتا نگهبان پایین پله وایساده بودن و نمیذاشتن برم جلو دور تا دورش پر از غذاهای خوشمزه و میوه های رنگارنگ بود بهش گفتم حالت خوبه کم و کسری نداری گفت خداروشکر به خاطر کارهای خوبی که کردم جام خیلی خوبه یه دفعه دیدم یه مار خیلی وحشتناک و بزرگ از دل زمین بیرون اومد و اومد سمت مادرشوهرم نگهبان ها کاری به اون مار نداشتن ماره از هر جا رد میشد اونجا میسوخت و خاکستر میشد مادرشوهرم از درد جیغ های وحشتناکی میزد یهو سوخت و خاکستر شد دوباره به وجود اومد خیلی ترسناک بود سمت چپ بدنم به سمت اتیش بود و تو خواب حس میکردم دارم میسوزم وسط ناله هاش بهم گفت این مار همون زخم زبونای منه نمیذاره اینجا اب خوش از گلوم پایین بره منو حلالم کن وقتی بیدار شدم هنوز سمت چپ بدنم داغ داغ بود اما سمت راستم معمولی بود و حتی جیغ های مادرشوهرم توی گوشم بود خیلی ناراحت شدم فرداش رفتم از همه کسایی که میشناختم حلالیت گرفتم خودمم حلالش کردم امیدوارم خدا بخشیده باشش پایان کپی حرام

🍃🌹🍃 🎬 #کلیپ/خودسازی ✖️ با اینکه خیلی بهش مدیونم، اما فلان رفتارش دیوانه‌ام کرده ! ✖️ با اینکه خیلی نسبت به من مهربونه، اما بعضی حرفاش همش رو اعصابمه! ✖️خیـــلی خوبی‌ها داره، اما من نمی‌تونم فلان کارش رو بپذیرم و تحملش کنم! اینجور وقتها باید چکار کرد؟ چجوری به قضیه نگاه کرد؟ چجوری انتقاد کرد؟ 🌐🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen

🎬 کلیپ : محبتی از سر ایمان 👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عابدینی

🔴 انسان باید رشد کند سخنران شهید کافی

🎥 کلید موفقیت فرزندان در زندگی 🎙 استاد فاطمی نیا(ره)

#بدخلق ۱ مادر من خیلی بد رفتار بود قشنگ یادمه که با زندایی هام خاله هام و حتی مادر بزرگم چطوری رفتار میکرد حتی صدای مادر خودش که میشد مادربزرگم در آورده بود بخاطر بدرفتاریش همه از دستش عاصی بودن تا اونجایی که میتونست به هر کسی که دلش میخواست هرچی از دهنش در میومد میگفت من که بچه بودم میفهمیدم کارش زشته و خجالت میکشیدم ولی مادرم انگار به نفعش نبود که متوجه رفتارش باشه کم کم سن من میرفت بالا و از خونه فراری بودم حتی دلم نمیخواست سر اذیت های مادرم ی لحظه توی خونه بمونم فراری بودنم از خونه باعث شد که خودم رو غرق در کار بکنم و خیلی زودتر از ا ن چیزی که فکرشو میکردم موفق بشم همه میذاشتن پای زرنگی و تلاش خودم ولی حقیقت چیز دیگه ای بود و هیچ کس از درد دل من خبر نداشت ادامه دارد کپی حرام

_مامان میگم دوستش ندارم چرا نمی‌خواید بفهمید _عاقل باش دختر پسر خوبیه خانواده اش رو میشناسیم بعدشم پسر خوب توی این دوره زمونه کمه من نمی‌زارم از دستش بدی _پسر خوبیه خدا به خانواده اش ببخشتش ولی من دوستش ندارم دوست ندارم الان ازدواج کنم جدا از همه اینا ده سال ازم بزرگتره رو به مامان کردم و با بغض گفتم: _ ازتون خواهش میکنم دست از سرم بر دارید رمان جذاب :: تکیه گاهی از جنس عشق اسما دختری هفده ساله ساله که با اصرار و اجبار خانواده اش مجبور میشه با پسری که ده سال ازش بزرگ تره نامزدی کنه رمانی بر اساس واقعیت بیا و ببین که چه اتفاقات جذابی میوفته زود عضو شو 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 https://eitaa.com/masirkhoshdakhti 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃