eitaa logo
مسیر بهشت🌹
7.3هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
9.9هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شهیدی که هر روز به مادرش کمک می کند ⭕️ مصداق بارز شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند
.۲ مجبور شدم صبر کنم هم برای حقوق م هم برای اینکه تمام پارتی های وارداتی که میومد تو بندر به نام من صادر میشد تمام سختی های روحی و روانی شو بخودم خریدم، هر روز تو انواع و اقسام هتل های تهران با خارجی ها، چینی ها، انگلیسی ها گپ و تجارت و بیزنس داشتم تا تسویه کردم و اومدم بیرون ... وسط میدان امام خمینی تهران سرگردون از اینکه چرا شغلم رو از دست داده بودم میچرخیدم که دیدم مردی نشسته گوشه خیابون و یک عالمه گنجشک و کرده تو قفس میگه ۵۰۰ میگیریم تا آزادشون کنم، گفتم حاجی آخه این کارتو درسته؟، گفت من اینجوری نون در میارم شغلمه، من چندتاشونو خریدم و آزاد کرد م که تلفن م زنگ خورد، شرکت جلیلیان هستیم برای خرید خارجی نیاز به همکار داریم، کمی با محل قبلیم فاصله داشت رفتم و شروع به کار کردم و بار، رو خریدم ولی در آخر فهمیدم اینها هم قاچاق بوده، در واقع سواد و تحصیلات من ملعبه ی دست این آقایون بود برای بی قانونی آشون دارد...
.۳ وقتی نزار و گریون اومدم خونه خواهرم فرناز به من گفت رویا چرا اینقدر تمایل داری برای دیگران کار کنی؟، گفتم سرمایه ندارم، یه پول اندک گفت دادگستری داره مغازه هاوش رو با پول پیش کم اجاره میده بیا بریم اونارو بگیریم، عازم شدیم که دیدیم بله، تازه چون اولین مرکز ترجمه بود استقبال شد و کرایه کمی ازم خواستن، با ذوق و شوق اومدم بالا اما ... با چی پرش کنم ... با یه دسته چک رفتم پرینترامو خریدم و از یه آشنا سرویس چوب و دفتر لوکس اوکی شد ... گفتم تا دو ماه دیگه تسویه میکنم اما ... تمام اون دو ماه شد خاک خوری جوری که جلو همه همسایه ها صاحب چوب‌ها اومد گفت غلط کردی نداشتی خرید کردی ازش مهلت خواستم و کلی خواهش و عز و التماس که آبرومو نبر میگفت مگه تو آبرو هم داری، بعدها فهمیدم از دوست فرناز خواهش های غیراخلاقی خواسته و در یه سوله خفتش گرده که باید با من رابطه دوستی برقرلر کنی، وگرنه آبروی رفیقت رو میبرم که ظاهرا به توافق نرسیده بودن و آبروی من رفت ... اما خدا باید به آدم آبرو بده... دارد...
24.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه کاره وجود انسان👤 قلب 💖اوست...
⚠️ سِزای معتقد بودن به عرفان کاذب ⚠️ عليه السلام فرمودند : روزی عده اى نزد عليه السلام آمدند و عرض كردند : سلام بر تو اى پروردگار ما ! حضرت از آنها خواست كنند ( و از اين عقيده ی خود دست بردارند .) اما آنها توبه نكردند . سپس آن حضرت گودالى حفر کردند و در آن آتشى روشن نمودند و در كنار آن گودال ديگرى كندند . آن دو را به وسیله ی کانالی به هم وصل کردند . وقتى آن ها توبه نكردند ، حضرت آن ها را در یکی از آن دو گودال قرار داد و در گودال ديگر آتش روشن نمود تا اين كه _ بر اثر دود ناشی از آتش _ از دنیا رفتند . 📚منبع : كافی ، ج ۷ ، ص ۲۵۹