eitaa logo
مسیر بهشت🌹
7.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
10.1هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
.۳ وقتی نزار و گریون اومدم خونه خواهرم فرناز به من گفت رویا چرا اینقدر تمایل داری برای دیگران کار کنی؟، گفتم سرمایه ندارم، یه پول اندک گفت دادگستری داره مغازه هاوش رو با پول پیش کم اجاره میده بیا بریم اونارو بگیریم، عازم شدیم که دیدیم بله، تازه چون اولین مرکز ترجمه بود استقبال شد و کرایه کمی ازم خواستن، با ذوق و شوق اومدم بالا اما ... با چی پرش کنم ... با یه دسته چک رفتم پرینترامو خریدم و از یه آشنا سرویس چوب و دفتر لوکس اوکی شد ... گفتم تا دو ماه دیگه تسویه میکنم اما ... تمام اون دو ماه شد خاک خوری جوری که جلو همه همسایه ها صاحب چوب‌ها اومد گفت غلط کردی نداشتی خرید کردی ازش مهلت خواستم و کلی خواهش و عز و التماس که آبرومو نبر میگفت مگه تو آبرو هم داری، بعدها فهمیدم از دوست فرناز خواهش های غیراخلاقی خواسته و در یه سوله خفتش گرده که باید با من رابطه دوستی برقرلر کنی، وگرنه آبروی رفیقت رو میبرم که ظاهرا به توافق نرسیده بودن و آبروی من رفت ... اما خدا باید به آدم آبرو بده... دارد...
24.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه کاره وجود انسان👤 قلب 💖اوست...
⚠️ سِزای معتقد بودن به عرفان کاذب ⚠️ عليه السلام فرمودند : روزی عده اى نزد عليه السلام آمدند و عرض كردند : سلام بر تو اى پروردگار ما ! حضرت از آنها خواست كنند ( و از اين عقيده ی خود دست بردارند .) اما آنها توبه نكردند . سپس آن حضرت گودالى حفر کردند و در آن آتشى روشن نمودند و در كنار آن گودال ديگرى كندند . آن دو را به وسیله ی کانالی به هم وصل کردند . وقتى آن ها توبه نكردند ، حضرت آن ها را در یکی از آن دو گودال قرار داد و در گودال ديگر آتش روشن نمود تا اين كه _ بر اثر دود ناشی از آتش _ از دنیا رفتند . 📚منبع : كافی ، ج ۷ ، ص ۲۵۹
.۴ دوستی با آزیتا باعث شد که من ارادت خاصی نسبت به آقایون پیدا کردم، خیلی دوستشون داشتم، ولی نمیدونم چرا بعد یه مدتی که با من دوست بودن همیشه با چشمان گربان دنبالم میگشتن و فریاد میزدن رویاااا و من که همه آدمهای اطرافم برام تاریخ انقضا داشتن از دور میگفتم کووووفت یوقت یکی دستش بهم میرسید و از حرص حسابی کتکم میزد و همون بهونه قهر میشد تا ده بار بگه گ*و*ه خوردم، یه وقتا یکی شون با چشم غره له‌م میکرد خودبخودی در میرفتم، عاشق دروغ گفتن به پسرا بودم، مثلا راست بودم میگفتن کجایی میگفتم چپ م و این از خصوصیات بارز اخلاقی ه من شده بود، و در ضمن از مردای گدا هم متنفر بودم و هستم ... نگم براتون ....
.۴ دوستی با آزیتا باعث شد که من ارادت خاصی نسبت به آقایون پیدا کردم، خیلی دوستشون داشتم، ولی نمیدونم چرا بعد یه مدتی که با من دوست بودن همیشه با چشمان گربان دنبالم میگشتن و فریاد میزدن رویاااا و من که همه آدمهای اطرافم برام تاریخ انقضا داشتن از دور میگفتم کووووفت یوقت یکی دستش بهم میرسید و از حرص حسابی کتکم میزد و همون بهونه قهر میشد تا ده بار بگه گ*و*ه خوردم، یه وقتا یکی شون با چشم غره له‌م میکرد خودبخودی در میرفتم، عاشق دروغ گفتن به پسرا بودم، مثلا راست بودم میگفتن کجایی میگفتم چپ م و این از خصوصیات بارز اخلاقی ه من شده بود، و در ضمن از مردای گدا هم متنفر بودم و هستم ... نگم براتون ....