🔘میگفت: با فرماندهان #سپاه رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی. وقتی از مشکلات اداره ی امور جنگ💥 گفتم آقا فرمودند: ما توی ایران یک طبیب داریم که همه ی دردها رو #شفا میده. همه چیز رو از ایشون بخواین
♦️این طبیب حضرت #امام_رضا(علیه السلامه) چرا حاجاتتون رو از امام رضا(ع) نمیخواین⁉️
🔘یک روزبعد این ملاقات رفتیم #مشهد زیارت امام رضا(ع) وقتی وارد حرم شدم، یک حالی بهم دست داد😌 سرم رو گذاشتم روی #ضریح مطهر و حسابی با آقا درد دل کردم.
♦️یاد جمله ی آیت الله بهاء الدینی افتادم. فکر کردم که از امام رضا (ع) چی بخوام‼️ دیدم هیچ چیز ارزشمندتر و بالاتر از #شهادت نیست؛ از آقا طلب شهادت کردم🌷
🔘یک هفته بیشتر از این جریان نگذشته بود که دعای #حسن مستجاب شد. امام رضا(ع) همان چیزی را بر آورده کرد که حسن خواسته بود✅ پیوستن به کاروان سرخ #شهادت🕊
#شهید_حسن_باقری🌷
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid
🌹 #ﺷﻬـیدے ڪﻪ #ﺷﻔــﺎےﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭا اﺯ ﺣﻀــﺮﺕ ﺯﻳﻨــﺐ(س) ﮔﺮﻓــﺖ ...
🌷دخترمان زیــنب از بدو تولد بیمار بود. آنقدرکه لاغرلاغر شد و جز پوسـت و استخوانے ازاو نماند.
او را برای مــداوا نزد پزشــک متخصصے در شیــراز بردیــم. دڪتر پس از معاینــه گفت: «ڪودڪ شمـــادچــار نارسایے معـده و روده است و تا عمل نکندخــوب نمی شود.»😞
زمــان تعیـین شـده براے عمـل، مـصادف شـد با شـروع عملیــات والفجر ۸.
من مانده بودم ڪه چه ڪنم، در شهــر بمانــم و دخترم را درمان کنــم یا به جبـهه بروم و در عملیــات شرڪت ڪنم! آن شــب خیلے دلم گرفتــه بود، به #حضرت_زینــب(س) متوســل شــدم و گــفتم: «خانــم، خودتان مے دانـید که مــن درجبهــه مسئولیت سنگینے دارم و نمی توانــم اینجا باشم، خودت می دانے و این بچه! اگــر این بچه را دوســت داری آن را خوب کن و گرنه هرچه خود صــلاح می دانی!»
24 ساعــت بعد زینب را دکتر بردیم. دکترپس از معاینه متعجبانه گفت: «آقاے آزمــون بااین بچـہ چڪار کردے؟ اصــلاً اثرے از بیمارے در وجود او باقےنمانــده!»😳
گفتم: « #بےبےحضرت_زینــب(س) ایشــان را #شفــا داده!»😭
#ﺭاﻭﻱ :شهیدمحمدآزمون
┄┅┅✿❀#ڪانالرفـاقـتباشـہداتاظـہورمـہدیعج ✨❤️
🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄