شبـ🌙ـبتون پر از نگاه خدا✨ وضـو🌊یادتون نره🙃

❤️ #سلام_امام_زمانم❤️ 💚 #سلام_آقای_من💚 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 🌸 #مهديا! هرطرفي در طلبت رو کردم هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم 🌸آفتابا! به سر شيعه دلخسته بتاب تا نگويند که بيهوده هياهو کردم تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج مرتبه #صلوات 🌤أللَّھم عجل لولیڪ ألفرج🌤 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

#سردار_مَـن🕊🍂 یــوســـفـے رفتـــست آری وضع کنعان روشن است..🌪💔 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

چه لذتی بالاتر از این که: [بدونی خدا دوستت داره...♥️] | استاد پناهیان | 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

🍃در عالَم رؤیا به شهید🌷 گفتم: چرا برای ما دعا 🤲نمی‌کنید که شهید💞 بشیم؟! شهید 🌹گفت: ما دعا می‌کنیم، شهادت🕊 هم براتون می‌نویسن، ولی گناه🔥 می‌کنید، پاک میشه! به روایت حاج حسین یکتا❤️✨ 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

🍂✨ #استوری خسته ام رفیق؛💞 گرفته است هوایِ زمین 🌏 دستم را بگیر و مرا هم ببر بــا خودت💫 ؛ تا آســمان☁️ . . . 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

وَجعَل‌لئ‌مِن‌همّے وَ کَربـے . .🌱•. فَرَجاً وَ مَخرَجاً ــــ وپریشانم گشایش و رهایی بخش #رهایےشبیه‌بہ‌|شهادت🍃:) ♡ . 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

دل را بـــه آسمان پَر بده...♥️ زمین برای او کافے نیسـټ🌍🌱 دلتون شهدایے✋🏻🌤 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

سردار سنگر علم و جهاد 🦋 شهید سردار حاج #قاسم_سلیمانی :❤️ وقتی برای آیت الله بهاءالدینی 🌹تعریف کردم که شهید🌷 #حسینعلی_عالی شب عملیات روی سیم‌های خاردار خوابید تا بچه‌ها از معبر عبور کنند ، ایشان بیش از ۱۰ دقیقه گریه😭 کردند... نثار روح پاکش فاتحه و صلوات #شهدا #شهید_حسینعلی_عالی #شهید_دفاع_مقدس 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

✨🍂 #سلام_برابراهیم ❤️ تکه نان 🥖خشکی را روی زمین دید. خم شد و آن را برداشت.🙃در کنار کوچه نشست و با آجر به آن نان کوبید وخرده های آن را در مقابل پرندگان🕊 ریخت تا نان اسراف نشود. 📚 خدای خوب ابراهیم 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid

🌸☘کار خدا✨ از صبح☀️ تا شب 🌙در منطقه رملی دشت آزادگان راه رفتیم؛ هجده کیلومتر! ده دوازده نفری می شدیم. در تنگه صعده آقامصطفی دعای کمیل📖 باحالی خواند؛ «... خدایا،🤲 تو دیدی که راه رفتن تو رمل ها مشکله؛ ما چطور هفت گردان را بیاریم پشت سر عراقی ها؟ تازه خسته و کوفته بزنند به دشمن! تو أرحم الرّاحمینی. برای تو سفت کردن رمل ها زیر پای بچه ها کار ساده ایه.» دو هفته بعد، یک ساعت قبل از شروع عملیات فتح بستان باران شدیدی آمد و رمل ها سفت شد. گردان های خط شکن انگار توی هوا راه می رفتند... مصطفی کنار معبر ایستاده بود و گریه می کرد: «خدایا 🤲گفتم تو هر کاری بخوای می تونی بکنی...» 🦋 #شهیدحجت_الاسلام_مصطفےردانےپور🕯 #ظرافتهاےروحےشهدا 🥀 🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸 🆔 @masirshahid