گرچه دنیا همه زیباست!ولیبیتردید...
بهتر از صحن #رضا در همهیعالم نیست...
#چهارشنبه_های_رضوی ♡
#صبحتون_امام_رضایے
@masjed5
ڪاش از صبح ڪه بیدار میشدیم،
دائما در نظر داشتیم ڪه تحت نظریم..
#علامه_طباطبایی
@masjed5
شــہیــدخــرازے:
اگــرڪــار بــراے خداســـٺ،گــفٺنش بــراے چہ...؟
@masjed5
🔻به نقل از همسر شهید :
🔹بعضی از روزهای جمعه، تلفن همراهش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت:
🔸ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم☺️
#شهید_محسن_حججی
@masjed5
❀✵نـیــایـــش بــا خــ♡ــدا✵❀
🌸 خـداونـدا...!!!
کمکم کن تا بدانم
دنیا محل خطاها و گناهاست
رنجش ها و عذاب هاست....
پس دستم را بگیر و رهایم نکن
🌸 بـارالهـا
کمکم کن تا بدانم
چه ثروتمند چه قدرتمند
چه فقیر چه مغرور ...
آخرین پوشش همه کفن است
🌸 مهـربانا
کمکم کن که دل بستهٔ خالق شوم نه مخلوق،
مخلوق را تو خلق کردی
تو خالق تمام این هایی
پس به تو دل ببندم ڪه بزرگی و خدایی
🌸الهـی
شرف و انسانیت را مبدأ
تمام خواسته هایمان قرار ده
از تکبر و غرور و سوء ظن
و نفرت و کینه دورمان کن
کلاممان به دروغ، آلوده نباشد
عزیزانم همیشه شاد و خوشبخت باشند
🌹 #آمیـنیـاربالـعـالـمیـن🌹
@masjed5
مِـثـل هَـر هَـفـتِـہ
هَـمـیـن وَقـت
دِلـم نـالـان اَسـت...
شَـب جُـمـعِـہ سـت
فَـقَـط ڪَـر بُـبَـلـا
دَرمـان اَسـت...
#شبجمعہستهوایتنڪنممیمیرم...💔🍃
مِـثـل هَـر هَـفـتِـہ
هَـمـیـن وَقـت
دِلـم نـالـان اَسـت...
شَـب جُـمـعِـہ سـت
فَـقَـط ڪَـر بُـبَـلـا
دَرمـان اَسـت...
#شبجمعہستهوایتنڪنممیمیرم...💔🍃
@masjed5
.•°|✨🖤|°•.
رقیه ...رقیه نجیب !
ای مهتاب شب های الفت حسین !
ای مظلوم ترین فریاد خسته !
گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه !
💘
رقیه... رقیه کوچک!
ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا !
دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند.
رقیه... رقیه صبور !
بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد.
😔💔
#السلامعلیکیارقیه
#شهادت_سهساله_امامحسین_بر_همگان_تسلیت_باد
@masjed5
*#سلام بر ابراهیم(جلد اول)*
*زندگی نامه و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی*
در خانه ای کوچک و مستاجری در حوالی میدان خراسان تهران زندگی می کردیم.اولین روز های اردیبهشت سال1336بود.پدر چند روزی است که خیلی خوشحال است.خدا در اولین روز این ماه،پسریبه او عطا کرد.او داعما از خدا تشکر می کرد.هرچه حالا در خانه سه پسر و یک دختر هستیم،ولی پدر برای این پسر تازه متولد شده خیلی ذوق می کند.البته هم هم دارد.پسر خیلی بانمکی است.اسم بچه را هم انتخاب کرد:((ابراهیم)).پدرمان نام پیامبری را بر او نهاد که مظهر صبر و قهرمان توکل و توحید بود.واین اسم واقعا برازنده او بود.بستگان و دوستان هر وقت او را می دیدند با تعجب می گفتند:حسین آقا،تو سه فرزند دیگه هم داری،چرا برای این پسر اینقدر خوشحالی می کنی؟!پدر با آرامش خاصی خواب می داد:این پسر حالت عجیبی دارد!من مطمئن هستم که ابراهیم من،بنده خوب خدا می شود،این پسر نام من را هم زنده می کند!راست می گفت.محبت پدرمان به ابراهیم،محبت عجیبی بود.هرچند بعد از او،خدا یک پسر و یک دختر دیگر به خانواده ما عطا کرد،اما از محبت پدر به ابراهیم چیزی کم نشد.
***
ابراهیم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی در خیابان زیبا رفت.اخلاق خاصی داشت،توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمی شد.
یکبار هم در همان سال های دبستان به دوستش گفته بود:بابای من آدم خیلی خوبیه،تا حالا چند بار امام زمان(عج)را توی خواب دیده.
وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته،حضرت عباس علیه السلام را در خواب دیده که به دیدنش امده و با او حرف زده.
زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستاش گفته بود:پدرم می گه،آقای خمینی که شاه،چند سال تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه.حتی بابام می گه:همه باید به دستورات اون آقا عمل کنند.چون مثل دستورات امام زمان (عج)می مونه.
دوستانش هم گفته بودند:ابراهیم دیگه این حرفم هارو نزن. آقای ناظم بفهمه اخراجت می کنه.
شاید برای دوستان ابراهیم شنیدن این حرف ها عجیب بود. ولی او به حرف های پدر خیلی اعتقاد داشت.
@masjed5
💐 امام حسن عسکري عليه السّلام فرمودند:
جُرأَةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فى صِغَرِهِ تَدْعُو إلَى العُقُوقِ فى كِبَرِهِ؛
پررويى و گستاخى فرزند در مقابل پدر در كودكى موجب نافرمانى و آزار او در بزرگى مى شـود.
بحارالانوار، ج ۷۸ : ص ۳۷۴ ح ۲۷
@masjed5