✨﷽✨
💠 داستان کوتاه و پند آموز 💠
✍دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی میکرد.
نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشهای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کردهام بخاطر مادرم بر نفسم پشت پا زدهام. من خود، خود را مقطوعالنسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیباییام را از من نگیر.»
گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.»
💥از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامعترین لغتنامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد.
Mr H:
@masjed_kan
4.14M
مراسم شب هفدهم ماه صفر
احکام
سخنرانی
روضه
توسط استاد:
حجت الاسلام محمد سجاد باجلان
مسجد المهدی (عج)کن
Mr H:
@masjed_kan
2.87M
گزیده مراسم شب هجدهم ماه صفر
توسط استاد:
حجت الاسلام محمد سجاد باجلان
مسجد المهدی (عج)کن
Mr H:
@masjed_kan
✅توکل بر خدا
✍تمام پول هایش تمام شده و هنوز در نیمه راه سفرش بود. یکی از دوستانش از او پرسید می خواهی چه کنی؟ گفت تمام امیدم به فلانی است. دوستش گفت پس قسم می خورم که امیدت ناامید می شود. مرد با تعجب پرسید چرا؟ گفت: آخر از امام صادق علیه السلام شنیدم که می گفت:
خداوند متعال می فرماید: رشته آرزوی هر کسی را که به غیر من وصل باشد قطع می کنم. آیا او در گرفتاری هایش به دیگری امید می بندد در حالی که رفع آن به دست من است؟ آیا او در خانه دیگری را می کوبد در حالی که کلید تمام درهای بسته دست من است و خانه ام به روی همه باز است!
📚باب التویض الی الله/حدیث۷،ج ۲
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
Mr H:
@masjed_kan
✨﷽✨
💠 داستان کوتاه 💠
✍استادی با شاگردش از باغى ميگذشت ..
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد. شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ..! استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين! مقدارى پول درون آن قرار بده ..
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند. کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد. با گريه فرياد زد : خدايا شکرت .خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى .. ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت ..
استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستانی ..
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
Mr H:
@masjed_kan
✨﷽✨
✍امام زين العابدين عليه السلام :
بينوا آدمى! هر روز سه مصيبت به او مى رسد و حتى از يكى از آنها پند نمى گيرد كه اگر پند مى گرفت، سختيها و كار دنيا بر او آسان مى شد:
1⃣ مصيبت نخست روزى است كه از عمر او كم مى شود. در صورتى كه اگر از مال او چيزى كم گردد، اندوهگين مى شود حال آن كه درهم (مال) جايگزين دارد اما عمر از دست رفته جبران نمى شود.
2⃣ مصيبت دوم اين است كه روزيش را به طور كامل دريافت مى كند كه اگر از راه حلال باشد بايد حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد كيفر مى بيند.
3⃣ مصيبت سوم از اينها بزرگتر است. عرض شد: آن چيست؟ فرمود: هيچ روزى را به شب نمى رساند مگر اين كه يك منزل به آخرت نزديك شده است، اما نمى داند به سوى بهشت يا به سوى آتش ؟!
📚 بحار الأنوار
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
Mr H:
@masjed_kan
#شکر_با_الحمدلله_فرق_داره❗️
🍃مرحوم استاد صفایی : سپاس حق را گفتن تنها به این نیست که بگوییم الحمدالله ، بلکه به این است آنچه که او داده در مسیر خود او به جریان بیندازیم و برای او از آن بهرهبرداری کنیم.
Mr H:
@masjed_kan
5.85M
مراسم شب بیستم ماه صفر
احکام
سخنرانی
روضه
با نوای دلنشین استاد:
حجت الاسلام محمد سجاد باجلان
Mr H:
@masjed_kan
4_5852449658755880862.mp3
5.18M
سخنرانی حاج آقا دانشمند
موضوع :اگه با مایی پس با دشمنان ما چیکار میکنی؟ ی رنگ باش ی جور باش. پس این رفیقا کیان دور خودت جمع کردی؟ پس اینا چیه تو موبایلت ریختی؟...
Mr H:
@masjed_kan