eitaa logo
مسجد امام حسین علیه السلام کلاله
115 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
281 ویدیو
3 فایل
قرارگاه ثامن پایگاه امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 محبت حضرت زهرا، محکم ترین سنگ محک ایمان 🔸 شیعه و سنی از پیامبر نقل کرده‌اند: «فاطمه پاره‌ای تن من است هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است.» 🔹 صحیح‌ترین و متقن‌ترین کتاب در نزد اهل سنت کتاب «صحیح بخاری» نوشته محمد بن اسماعیل بخاری است. بخاری در فصل‌های مختلف کتابش به موضوع ناراحتی و نارضایتی حضرت زهرا از خلیفه اول اشاره می‌کند. 🔸 در فصل «ابواب الخمس» در این باره می‌نویسد: «فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.» 📎 📎 📎 حضرت ـفاطمه سلام ـالله علیها 📎 ـ قهرمان 🔰
⭕️ سوال ❓آیا امام علی(علیه‌السلام) اندکی پس از شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) ازدواج کردند؟ 🔰پاسخ 🔹 ازدواج امیرالمومنین(علیه‌السلام) بعد از حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را مورخان تا دو سال بعد از شهادت صدیقه طاهره نقل کرده‌اند. 🔸انجام کارهای خانه از یک طرف و نگه‌داری کودکانی که به تازگی پدربزرگ و مادر خود را از دست داده‌ بودند از طرفی دیگر، امیرالمومنین را بر آن داشت تا همسری جدید اختیار کنند. 🔹طبق وصیت خود حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها)، امیرالمومنین با «أَمامَة» دختر خاله حضرت زهرا ازدواج کردند. 🔸حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نسبت به أمامة فرمودند: «او همانند من نسبت به فرزندانم مهربان و دلسوز است.» 📎 📎 📎 حضرت فاطمه سلام الله علیها 📎 قهرمان
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی» بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟ غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه... تو طفل روی ناقۀ عریان نشسته‌ای بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می‌رفتم کاش مانند یار صادقتان بی‌امان در تنور می‌رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم‌هایت طبیب و... بیمارش یک جهان جابربن‌حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لاهوت را مراد تویی آسمان‌ها مرید مذهب توست قصه تکرار می‌شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیچ‌کس با امام، صادق نیست :: خواب دیدم که پشت پنجره‌ها روبروی بقیع گریانم پا به‌ پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره‌هاست آی مردم! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره‌هاست
وقتي كه آمدي به برم نو ر ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات حالا ببين چه سرخ و سياه و رسيده ام خيلي ميان راه اذيت شدم ولي رنج سفر به شوق وصالت كشيده ام اينرا بدان كه بين تو و تازيانه ها عشق تو را به قيمت جانم خريده ام در بين اين مسير پر از غصه بارها از آسمان ناقه چو باران چكيده ام پايم سرم تمام تنم درد مي كند از بس كه زجر در دل صحرا كشيده ام كم سو شده دو چشم من از ضربه هاي او حتي به زور صوت رسا را شنيده ام چادر ز عمه قرض گرفتم كه زير آن پنهان كنم ز روي تو گوش دريده ام بشنو تمام خواهش اين پير كودكت من را ببر كه جان تو ديگر بريده ام
❇ زیارت قبر امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) توسط علمای اهل‌سنت ✍ يوسف بن اسماعيل النبهاني از علمای اهل سنت پیرامون زیارت قبر امام حسن عسکری (صلوات الله علیه) چنین می‌نویسد: 🔷 «حسن عسكري يكي از ائمه‌ي آل بيت عظام و سادات بزرگوار مي‌باشد. من شخصا از او كرامتي ديده‌ام و آن اين كه در سال ۱۲٩۶ هجري از شهر (كوي سنجق) - يكي از شهرهاي كردنشين عراق - كه در آن دوران قاضي آنجا بودم، به بغداد مسافرت كردم و قبل از پايان دوره‌ي خدمتم آن شهر را ترك گفتم به خاطر گراني و قحطي كه آن سال شهرهاي عراق را فرا گرفته بود. و با «كلك» (چيزي شبيه قايق و از چوب و تخته درست مي‌شود)، مسافرت كردم و چون كلك به كنار شهر سامرا رسيد، - آنجا مقر خلفاء عباسي بود - دوست داشتيم كه در آنجا قبر امام حسن عسكري (عليه‌السلام) را زيارت كنيم، كلك آنجا ايستاد و ما به زيارت آن حضرت رفتيم و چون به مقبره آن حضرت داخل شديم يك حالت روحاني در من پيدا شد كه مثل آن هيچ گاه به من دست نداده بود  جز هنگام زيارت حضرت يونس (عليه‌السلام) در موصل كه چنين حالتي به من دست داد و اين كرامتي بود از ناحيه‌ي آن حضرت سپس هر چه مي توانستم قرآن خواندم و دعا کردم و خارج شدم». 📚جامع کرامات الأولياء ؛ جلد: ٢ ، صفحه: ٢۱ - ٢٢
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر * شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر عجب محراب خونینی ! دعایم‌ کن که می دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر
♨️آخرین وصیت(ع) 💠ابوبصیر، یکی از شاگردان برجسته امام صادق(ع) می گوید: 💢 «در هنگام شهادت حضرت صادق(ع) در مدینه منوره نبودم. پس از مراجعت از سفر، به عنوان تعزیت و تسلیت به محضر ام حمیده، همسر بزرگوار آن حضرت رفتم. ام حمیده وقتی یار با وفای همسرش ابوبصیر را دید، به شدت گریست و فرمود: 💢 ای ابا محمد (ابابصیر) ای کاش حاضر بودی در هنگام رحلت آن جناب که آن حضرت یکی از دو چشمان مبارکش را بست، سپس فرمود:« خویشان و اقاربم را و هر کس که به من لطف و محبتی دارد، خبر کنید تا بیایند.» وقتی همه در حضور جناب اجتماع نمودند و دور بسترش گرد آمدند، فرمود: 🔅« هرگز شفاعت ما نمی رسد به کسی که نمازش را خفیف بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد». 📚بحارالانوار، ج 82، ص 236، به نقل از: نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، ص 216.
☑️ ▪️نصيب خواهر تو درد هجران شد چه هجراني از آن پس خواهرت مادام گريان شد چه گرياني ▪️تمام دلخوشي ما تو بودي بعد از آني كه پدر يك گوشه از بغداد زندان شد چه زنداني ▪️تو رفتي بي تو شد شهر مدينه ساكت و دلگير بدون يوسفم اين شهر كنعان شد چه كنعاني ▪️به اميد وصال تو فقط ترك وطن كردم برايم سختي اين راه آسان شد چه آساني ▪️نبودي حمله شد بر ما دلم خون شد تنم لرزيد نميدانم ولي انگار طوفان شد چه طوفاني ▪️همينكه شيعيان قم مرا بردند با عزت كمي درد من دلخسته درمان شد چه درماني ▪️گريز روضه را بايد بگويم واي من،در شام بميرم عمه ي سادات مهمان شد چه مهماني ▪️شلوغي،كوچه و بازار،نامحرم،يهودي ها هزاران روضه در اين بيت پنهان شد چه پنهاني... ✍️محسن صرامی