#مطاعن_دشمنان
🔰 تروریستهای داعشی، «ترور» را از که آموختند؟!
از اعترافات عجیب «بِیْهقی» و دیگر علمای نامدار اهلتسنن این است که نقل کردهاند:
🔹هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با مسلمین از تبوک مراجعت میکرد، گروهی از صحابی آن حضرت، دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در یکی از گردنههای بین راه به طور مخفیانه ترور کرده و از بین ببرند.
🔸 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از این تصمیم خائنانه آنان مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد، از راه بیابان برود؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانی از آن میگذرد، حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله هم از راه عَقَبَه که منطقه کوهستانی بود، به راه خود ادامه داد.
🔹 آن چند نفر که اراده قتل پیغمبر را داشتند، برای این کار مهیا شدند و صورتهای خود را پوشانیدند؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله امر فرمود تا حذیفة بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند.
🔸 سپس به عمار فرمود: مهار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد. در همان هنگام که راه میرفتند، ناگهان صدای دویدن آن جماعت را شنیدند، که از پشتسر آمدند و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در میان گرفته و آماده شدند که تا قصد شوم خود را عملی کنند.
🔹 پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به غضب آمدند و به حذیفه امر کردند که آن جماعت منافق را دور کند؛ حذیفه به طرف آنها حمله کرد و با عصائی که در دست داشت، بر صورت مرکبهای آنها زد و سپس نقاب را از صورتهای آنان کنار زد و آنها را شناخت.
🔸 پس از این جریان، آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است؛ لذا با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند.
🔹 بعد از رفتن آنها، حذیفه خدمت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رسید و آن حضرت پرسیدند: ای حذیفه! این افراد را شناختی؟ حذیفه عرضه داشت:
📋 عَرَفتُ راحِلَةَ فُلانٍ وَ فُلانٍ
🔻مرکب اولی و دومی را شناختم...
👈 سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
📋 فإنّهُم مَكرُوا لِيَسيرُوا مَعِيَ حتّى إذٰا أظلَمَتْ فِي العَقَبَةِ طَرَحُوني مِنها
🔻این جماعت در نظر گرفته بودند که از تاریکی شب استفاده کنند و مرا از کوه به پایین بیندازند.
📚دلائل النبوة، بیهقی، ج۵ ص۲۵۷
📚تفسیر ابنکثیر ج۴ ص۱۶۰