eitaa logo
مسجد امام حسین علیه السلام کلاله
116 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
281 ویدیو
3 فایل
قرارگاه ثامن پایگاه امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ کتاب خلق را فردا روایت می کند حیدر جماعت ایستاده ند و امامت می کند حیدر حساب دشمن حیدر که روز حشر معلوم است میان دوستدارانش قضاوت می کند حیدر علی عمّار می خواهد علی تمّار می خواهد جز این باشد ، ز دست ما شکایت می کند حیدر تو بینا باش و ردّ پای حیدر را بجو در شهر که با هر کور نابینا ، محبّت می کند حیدر * شهیدا ! فتنه در خون تو تن شُست و نمی داند به حکم مَن یَمُت ... با تو رفاقت می کند حیدر شهیدا ! ای چراغ پیش رو ! امروز فهمیدم که با خون تو خلقی را هدایت می کند حیدر کماکان مرتضی فُزتُ و ربّ الکعبه می خواند کماکان بین خون دارد عبادت می کند حیدر عجب محراب خونینی ! دعایم‌ کن که می دانم قنوت شیعه را در خون اجابت می کند حیدر
🔰 تروریست‌های داعشی، «ترور» را از که آموختند؟! از اعترافات عجیب «بِیْهقی» و دیگر علمای نامدار اهل‌تسنن این است که نقل کرده‌اند: 🔹هنگامی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با مسلمین از تبوک مراجعت می‌کرد، گروهی از صحابی آن حضرت، دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند که رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در یکی از گردنه‌های بین راه به طور مخفیانه ترور کرده و از بین ببرند. 🔸 رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از این تصمیم خائنانه آنان مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد، از راه بیابان برود؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانی از آن می‌گذرد، حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله هم از راه عَقَبَه که منطقه کوهستانی بود، به راه خود ادامه داد. 🔹 آن چند نفر که اراده قتل پیغمبر را داشتند، برای این کار مهیا شدند و صورت‌های خود را پوشانیدند؛ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله امر فرمود تا حذیفة بن یمان و عمار بن یاسر در خدمتش باشند. 🔸 سپس به عمار فرمود: مهار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را سوق دهد. در همان هنگام که راه می‌رفتند، ناگهان صدای دویدن آن جماعت را شنیدند، که از پشت‌سر آمدند و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در میان گرفته و آماده شدند که تا قصد شوم خود را عملی کنند. 🔹 پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به غضب آمدند و به حذیفه امر کردند که آن جماعت منافق را دور کند؛ حذیفه به طرف آن‌ها حمله کرد و با عصائی که در دست داشت، بر صورت مرکب‌های آنها زد و سپس نقاب را از صورت‌های آنان کنار زد و آنها را شناخت. 🔸 پس از این جریان، آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است؛ لذا با شتاب و عجله خودشان را به مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند. 🔹 بعد از رفتن آنها، حذیفه خدمت رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسید و آن حضرت پرسیدند: ای حذیفه! این افراد را شناختی؟ حذیفه عرضه داشت: 📋 عَرَفتُ راحِلَةَ فُلانٍ وَ فُلانٍ 🔻مرکب اولی و دومی را شناختم... 👈 سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: 📋 فإنّهُم مَكرُوا لِيَسيرُوا مَعِيَ حتّى إذٰا أظلَمَتْ فِي العَقَبَةِ طَرَحُوني مِنها 🔻این جماعت در نظر گرفته بودند که از تاریکی شب استفاده کنند و مرا از کوه به پایین بیندازند. 📚دلائل النبوة، بیهقی، ج۵ ص۲۵۷ 📚تفسیر ابن‌کثیر ج۴ ص۱۶۰
کی به اندک بادی,اقیانوس لرزان می شود کوه کی با یک خراش ساده ویران می شود عاشق رفتن کی از رفتن پشیمان میشود کی میان ابرهای تیره پنهان می شود آسمان ما که با خون شهیدان ر وشن است مرتضی تا بود کارش غیر شیدایی نبود مجتبی می گفت: دیدم غیر زیبایی نبود شد پشیمان هر کس اینجا زلیخایی نبود مصطفی هم رفت ,آری او هم اینجایی نبود مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزند آوری هنر زن است 🌹 حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم: «اولاد خود را زیاد کنید من فردای قیامت به کثرت شما بر سایر امت ها افتخار می کنم.» معظم رهبری: فرزندآوری یکی ازمهمترین مجاهدت‌ها و وظائف زنان است.
❄️سرد است تمام کوچه هامان برگرد گرمـای پس از شب زمستان برگرد... ❄️گلـدانِ لب پنجـره ام خشکیـده ای رحمـت قطـره های باران برگرد... ❄️حالا که فضای روزگـارم تار است خورشـید همیشگی و تابان برگرد...   عج تعجیل در فرج مولایمان صلوات
♦️ثواب یک ...👆 💚تقدیم به آستان مکرم ام المومنین خانم خدیجه واهل بیت مکرم ایشان باهزارااان هزارسلام ودرودوصلوات به نیت فرج حضرت حجت سلام الله وصلواته علیهم اجمعین به عدد علمه
آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است شانه‌های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟ عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر، کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟ چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است دست‌ بر دامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است زوزه ی کفتارها از هر طرف برخاسته‌ست شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم در رگان شهر، شور اربعین افتاده است کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است 🔹
همه ی زندگی‌ام بیمه ی حرز حسن است من دعا گیرِ حسن، زنده‌‌ ی ناد حسنم با تمام کرَمش،در حرمش،خاک،پُر است هرکجایی که حرم هست، بیاد حسنم 🔆
داستانی زیبا از حاجت روا شدن علامه امینی... علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه زائر حرم حضرت امیر (ع) مشغول زیارت بودم و از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت، کتاب «درر السمطین» که کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر نیاز داشتم، برای من مهیا کند. در این زمان، یک عرب دهاتی برای زیارت حضرت مشرف شد، و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد یک هفته گذشت و کتاب را پیدا نکردم، بعد از یک هفته دوباره برای زیارت مشرف شدم. اتفاقا زمانی که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و ازحضرت تشکر می‌نمود که حاجت او را برآورده کرده! وقتی من کلام آن مرد را شنیدم محزون شدم، چون دیدم امام حاجت او را برآورده کرده بود، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است! خطاب به حضرت گفتم: جواب این مرد دهاتی را دادی و حاجتش را برآورده کردی! من مدتی است متوسل می‌شوم به خدا و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید، ولی آن کتاب مهیا نشده. آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم یا به خاطر کتاب شما الغدیر؟ گریه کردم، از حرم بیرون آمدم و آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم در عالم خواب، مشرف به خدمت حضرت امیر شدم، حضرت به من فرمودند: آن مرد ضعیف‌الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند از خواب بیدار شدم و صبح سرسفره بودم که در زده شد. در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد، ‌سپس گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است و بیشتر اساس خانه را به آن‌جا نقل داده‌ام، این کتاب را در گوشه خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد شما نمی‌خورد و شما آن را نمی‌خوانی، آن‌را به همسایه‌مان شیخ امینی هدیه کن شاید او استفاده کند. من کتاب را گرفتم و غبارش را پاک کردم، دیدم همان کتاب خطی «درر السمطین» است که دنبالش بودم! در این هنگام بر این نعمت سجده شکر کردم.
🌴۱۲ فایده تلاوت قرآن🌴 🌴فاقرووا ماتیسر من القرآن: (مزمل ۲۰)🌴 (هرچی میتونیدقرآن تلاوت کنید) 🌴۱. آرام بخش است...........(رعد۲۸) 🌴۲. شادی آفرین است.......(یونس۵۸) 🌴۳.شفا است.................(یونس۵۷) 🌴۴.نور است...................(یونس۵۷) 🌴۵. باعث رحمت است.......(یونس۶۷) 🌴۶.هدایت کننده است.......(یونس۵۷) 🌴۷.جلادهنده دل است...... (یونس۵۷) 🌴۸.عاقبت بخیری میشود....(جمعه۱۰) 🌴۹.بدی ها را ازبین می برد..(هود۱۱۴) 🌴۱۰.باعث تقوامی شود....... (اعراف ۱۷۱) 🌴۱۱.باعث بصیرت است..... (آل عمران ۴) 🌴۱۲.مبارک وبا برکت است...(انبباء ۵۰) 🌴eitaa.com/din114🌴 ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
🔸 امام صادق علیه السلام : کسی که مایل است جزو یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد، باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوا و اخلاق نیکو توام گردد. 📚 بحارالانوار/ج52/ص140 ✍🏼 منتظر مصلح خودش باید صالح باشد تا بتواند مصلح را بپذیرد و از فرامینش اطاعت کند.
آیت الله اراکی:شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، منبع : کتاب آخرین گفتارها ۲۰ دی ماه ۱۲۳۰ سالروز شهادت امیرکبیر