eitaa logo
مسجدامام‌خمینی(ره) رودمعجن
142 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی مسجد امام خمینی ( ره) روستای رودمعجن شهرستان تربت حیدریه اولویت : مذهبی ، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی تبادل : @h_125_m
مشاهده در ایتا
دانلود
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛ داد میزد: آهــای... سفره ، حوله ، لحاف زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه، کمربند، جانماز، سایه‌بون، کفن، باندِزخم تور ماهی‌گیریم ... هــمـه رو بُردن !!😂 شادی روحشون که دار و ندارشون همون یک چفیه بود صلوات @masjedeemam
📿 🌱وقتی اسلام در پوشش زن و مرد، صحبت کردن و رفتار آن‌ها سختگیری می‌کند،‌ این تنگ نظری نیست بلکه وسعت نظر است اسلام نمی‌خواهد معنویت انسان در زباله دانیِ جنسیت قربانی شود! @masjedeemam
🌹ماجرای امداد غیبی که اشک شهید همت را در آورد 🌷شب عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دار، ناگهان چشمم به همت افتاد. دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند، اشک می‌ریزد. تعجب کردم. گفتم: «حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک می گیره.» به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش، از او پرسیدم: «چیه حاجی چرا گریه میکنی؟» به آسمان اشاره کرد و گفت: «به ماه نگاه کن.» نگاهی به ماه انداختم و گفتم: «خب، چی شده؟» گفت:«ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه. هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن، ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن، ماه میاد و همه جارو روشن میکنه. می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما می‌شه؟ حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟» او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد.دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها ار پشت بی سیم شنیده می شد. 📚خاطره‌ای از «محمد جوانبخت»برگرفته از کتاب «برای خدا مخلص بود»؛ روایت هایی از زندگانی شهید محمد ابراهیم همت @masjedeemam
🌱شهید عجمیان یه لباس رزمی رو خیلی دوست داشت. یه روز به من گفتند: بریم باهم بخریم. توی مسیر داشتیم میرفتیم برای خرید اون لباس یه دفعه گفتند: استاد نگه دار. من ترمز کردم سریع پیاده شدند. دیدم به سرعت به سمت خانمی رفتند که داشت جانوشابه ها رو جمع میکرد. شهید عزیز پولی رو که برای تهیه لباس مهیا کرده بود به اون خانم دادند. وقتی برگشت من بغض کردم با انگشت اشکامو پاک کردن وگفتند: استاد این واجب‌تر بود. @masjedeemam
11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 در اولین روز از هفته دفاع مقدس یاد و خاطره ۳۳ شهید گلگون کفن رودمعجن را گرامی می داریم و به ۳۵۰ رزمنده رودمعجنی و ایثارگران و آزادگان درود می فرستیم @masjedeemam