🔴عاشقانه های #مجتهد_شهید با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکبداری و خرجی روضه
اختصاصی/بخش اول
آیت الله شب زنده دار:
🔹واقعاً زندگی #حاج_آقا_مصطفی، زندگی علمی ایشان و حتی زندگی معنوی ایشان، [الگوست؛] ایشان از کسانی است که ولاءاش نسبت به ائمه و سیدالشهدا سلاماللهعلیه [مثالزدنی است] که پیاده مشرف شدن به کربلا از سیره ایشان است.
🔸آقای حلیمی کاشانی میگفتند که #حاج_آقا_مصطفی در مقطعهایی سالی چند بار کاروان راه میانداختند از نجف به کربلای معلی. آن وقت در این مسیر هم بحثهای علمی میکردند. «لا يشغله شان عن شان» این اظهار ولاء به اهل بیت(ع)، التزام به تشرف به زیارت کربلا در مقاطع مختلف، اینها روحیات بسیار بلندی است که ما طلبهها باید [در این جهات] به ایشان اقتدا بکنیم؛ هم در جهت معنویت و هم در جهت تلاش علمی. انشاءالله
منبع: مصاحبه با آیتالله محمدمهدی شبزندهدار، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز 1396
#مجتهد_شهید
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️عاشقانه های #مجتهد_شهید با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه
اختصاصی /بخش دوم
حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی:
🔹ما با #حاج_آقا_مصطفی چندین بار با هم پیاده کربلا رفتیم. چون مراجع نجف هر کدام پیادهروی داشتند. مثلاً آقای #خویی داشتند، آقای #حکیم داشتند، آقای #شاهرودی داشتند، امام هم داشتند. آن وقت ما در کاروان امام بودیم و من هم جزء آشپز کاروان بودم. زودتر میرفتیم فرشها را پهن میکردیم. #حاج_آقا_مصطفی و کاروان هم میآمدند مینشستند و ما از آنها پذیرایی میکردیم.
🔸در آن وقت امام فرموده بودند که به حائرین حرم امام حسین علیهالسلام و هم زوارش، ناهار و شام و یا غذای سرپایی بدهند. آن وقت یک جا با #حاج_آقا_مصطفی که بودیم، آن فرد [میزبان عرب] آمد گفت که ما هنوز ناهار نخوردیم. ما رسم داریم که اول زوار غذا بخورند بعد ما بخوریم. گفتیم: ما ناهار خوردیم.#حاج_آقا_مصطفی گفتند: نه، بنشینید، بنشینید اینجا، ناهار بخوریم، کم بخوریم، که اینها بتوانند ناهارشان را بخورند. آن وقت یکی از این طلبهها این قاشق برنج تو راه تنفسیاش گیر کرد، و برنجها از دهانش درآمد و ریخت توی سینی. آنجا توی سینی غذا میدادند. برای ایرانیها قاشق هم میدادند. آن وقت #حاج_آقا_مصطفی اینها را فوری همش زد خودش، و گفت: بهبه، شفا شد، شفا شد. همه را #حاج_آقا_مصطفی هم زد. ما هاج واج مانده بودیم.
🔹یک جا دیگر هم نزدیک کربلا که رسیدیم، به همه زوارها چای میدادند، #شب_اربعین بود. بعد از نوزدهم، آن وقت من و آقای محدث (باجناق آقای خاتم [یزدی]) زوارهایی که از مسیر آب [=از راه شط] میآمدند را شمارش کردیم، هر پنج دقیقه 450 نفر وارد میشدند. از جاهای دیگر هم میآمدند. اینها میخواهند این همه زوار را چای بدهند. آب را توی این دیگهای آش میجوشاندند و آب گرم را توی کتری میریختند و سینی سینی چای میبردند برای زوار.
🔸استکان را هم نمیتوانستند بشورند چون هر 5 دقیقه باید 700-600 تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خوردهاند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچهها بنشینید. آن استکانها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن 30 تا 40 تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. #حاج_آقا_مصطفی خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف میآمد کربلا.
منبع: مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396.
#مجتهد_شهید
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db