eitaa logo
مسجد محوری شهرستان ایجرود
582 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
1هزار ویدیو
90 فایل
🌸«مسجد سنگر است، سنگرها را حفظ کنید» امام خمینی(ره) این کانال با هدف تبیین محوریت مساجد در هندسه تمدن اسلامی راه اندازی شده است لینک کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب «آخرین فرصت؛ روایت زندگی شهید علی کسایی» نوشته سمیرا اکبری، با تصویرسازی کمیل کریمی، به‌تازگی توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. این اثر داستانی عمیق و انسان‌محور از زندگی شهید علی کسایی، مربی و مسئول عقیدتی سیاسی مرکز پیاده ارتش شیراز، را روایت می‌کند. نویسنده با انجام ماه‌ها مصاحبه با همسر شهید، خانم قافلان‌کوهی، به بررسی زندگی سراسر عشق و ایمان این زوج می‌پردازد. داستان با یک خواب عجیب از دختر دوم خانواده قافلان‌کوهی، رفعت، آغاز می‌شود و به مراسم خواستگاری و ازدواج شهید علی کسایی ادامه می‌یابد. این روایت نه تنها زندگی عاشقانه آن‌ها را به تصویر می‌کشد، بلکه لحظات ساده و زیبای زندگی در شیراز را نیز به نمایش می‌گذارد. شهید علی کسایی، که در ۱۴ آذر ۱۳۳۴ در شیراز متولد شد، با آرمان‌های انقلاب اسلامی و آموزش‌های مذهبی، زندگی‌اش را وقف ترویج قرآن و نهج البلاغه کرد. خطبه عقد او با امام خمینی (ره) و مراسم عروسی‌اش در روز عید غدیر، نمادی از زندگی پرمعنایش است. او در روز عروسی‌اش دعا کرد تا خداوند شهادتش را نیز در این روز مبارک قرار دهد. کتاب «آخرین فرصت» علاوه بر مرور خاطرات زندگی شهید، به عنوان یک تاریخ شفاهی از دوران انقلاب و جنگ ایران و عراق نیز ارزشمند است. این کتاب با نگاهی به مفاهیم انسانی همچون «صمیمیت»، «احترام به والدین»، «عشق به خانواده» و «فداکاری»، در قالبی جذاب و دلنشین به تصویر کشیده شده است و می‌تواند الهام‌بخش خوانندگان باشد
کتاب «هواتو دارم» دارای دو قهرمان است که قهرمان اول شهید و قهرمان دوم همسر شهید است؛ چنانچه شهید سلیمانی هم در وصف همسران شهدا گفته بود، پاداش همسران شهدا کمتر از شهدا نیست. کتاب در دوازده فصل جریان دارد. از سال 85 شروع و در سال 97 تمام می­شود. در حقیقت نویسنده در این اثر دو خط داستانی را در یکدیگر ادغام کرده است. یکی زندگی دختری با نام مستعار «ستاره» است که در قالب همسر، نقش روایتگری اثر را به عهده گرفته و این قصه زیرین کتاب است و دیگری داستان زندگی جوانی است ۲۰ساله که بعد از ازدواج با ستاره، شهید مدافع حرم می‌شود. شهیدی که داستان او قصه برجسته اثر است و عنوان کتاب براساس زندگی او نام‌گذاری شده است
کتاب «معبد زیرزمینی» اثری از معصومه میرابوطالبی است که داستان جوانی به نام الیاس را روایت می‌کند. الیاس، جوانی که در تنهایی و سرخوردگی فرو رفته و به دنبال شناخت خود و تغییر نگرش افراد نسبت به خود است. او از مذمت­های دایی خود خسته شده و در مقابل دیگران، تنها و منزوی شده است. اما با آمدن "حاج غلام‌حسین"، مقنی از قم به روستای الیاس، زندگی او دگرگون می‌شود. این آشنایی باعث می‌شود که الیاس با دنیای تازه‌ای آشنا شود که نیازمند شجاعت و شهامت است. اتفاقات تازه و غیرقابل پیش‌بینی در زندگی الیاس رقم می‌زند و او را به دنبال شناخت بهتر خود و پذیرش جنبه‌های جدید زندگی می‌کشاند. «معبد زیر زمینی» با شخصیت‌های پویا و داستان جذاب خود، خواننده را به دنیای الیاس و همچنین مفاهیم عمیق انسانی می‌کشاند و باعث تأمل در مسیر شخصیت‌پردازی و رشد فردی می‌شود.
کتاب بیست سال و سه روز روایت داستانی از زندگی کوتاه اما پر برکت شهید سیدمصطفی موسوی است که به قلم سمانه خاکبازان نگاشته و روایت‌فتح به چاپ رسانده است. قلب انسان که به ایمانی برسد و قصد پرواز آسمانی داشته باشد، هیچ مانع زمینی نمی‌تواند او را از عروج بازدارد. آقاسید که پدرش اجازه حضور در جبهه‌های جنگ را به او نداده بود، پای رضایت نامه اعزام پسرش سیدمصطفی را بی حرف و حدیث امضا کرد. سیدمصطفی که از کودکی پسری آرام ونجیب بود، وقتی پای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام‌الله) شد، خودش را به آب و آتش زد تا آموزش‌های سخت را بگذراند تا خودش را به سوریه برساند. سنگ‌اندازی فرماندهان و نارضایتی قلبی مادر را هم با لبخند همیشگی‌اش رفع کرد تا هم‌ردیف بهترین جوانان دهه هفتادی به کارزار مبارزه با داعش برساند. عشق به او روزی نواختن موسیقی با ساز را هدیه داد و روزی چکاندن ماشه تفنگ. و این تقدیر سعادتمند سیدمصطفی بود که در بیست سال و سه روز که از زندگی‌اش گذشت، شهادت را علی اصغر وار بغل کرد. چرا باید کتاب بیست سال و سه روز را خواند: برای آنکه بدانیم پیمودن راه سعادت سن وسال نمی‌شناسد. برای آنکه همراه زندگی شهیدی شویم که ناملایمات زندگی، او را از رسیدن به هدفش بازنداشت.
ما را از جان دادن نترسانید از جان عزیزتر داشتیم که رفت...