eitaa logo
واحدپیشگام معصومیه_ماژین
104 دنبال‌کننده
716 عکس
323 ویدیو
37 فایل
کانال بسیج دانش آموزی واحدپیشگام معصومیه_ماژین 🇮🇷🌷🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
بی ، پلید می شوی باور کن با عشق ، می شوی باور کن خود را که شبیه گردانی يک روز می شوی باور کن رفاقت با شهدا را امروز تجربه كنيد @masoomeih20 @khodshnasi •••••••••••••••••••••••••••••••
1.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم... ازآخرمجلس راچیدند:))) ----------------------------- @masoomeih20
💚☘ خورشیدهای خاک نشیــــــــــــــــــن، یادشان بخیر پل‌های آســــــــــــــــمان به زمین، یادشان بخیر با خون نوشته‌های «به مجنون خوش آمدید» بعد از تقاطع دل و ایمان، یادشان بخیر آن روزهای روشن و آیینه‌های صاف شب‌های شور و رزم و کمین، یادشان بخیر آن دســــــــــــــــــته دسته شاپرکانــــــــــی که پر زدند تا لمس شعله‌های یقین، یادشان بخیر دستان رو به علقمه‌ی مانده روی خاک پاهای بوسه داده به مین، یادشان بخیر چندین هزار یوســـــــــــــــــــــــــف از اینجا گذشته‌اند ما مانده‌ایم و آه و هــــــمین «یادشان بخیر» حتی هنوز روشن و جاریست ردشان این گوشه، پای نهر... ببین! یادشانـ بخــــــیر. 🔹فاطمه زهرا حیدربیگی_ واحدپیشگام معصومیه @masoomeih20
🚩در مدرسه عشق و دل دادگی به مکتب حسین علیه السلام و لبیک به راه امام خمینی (ره) در آستانه هفته دفاع مقدس 🚩🚩( عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت🚩 تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم... عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب 🚩فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه..🚩 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. 🚩یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنند 🚩پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره.. تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد.. زمزمه لغو عملیات مطرح شد. گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده 🚩پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...🚩عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت🚩 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه... 🚩اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند... جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره 🚩وقت تشییع مادر گفت: صبر شکنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟ گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم... مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد.. 🚩در هفته دفاع مقدس یاد و خاطره همه ی شهدای گرانقدر گرمیباد. ◻️فاطمه زهرا حیدربیگی_ واحد پیشگام معصومیه @masoomeih20