فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قد حرص و جوش نخورین همه چی رو بسپارین دست خودش🤲🏻🌸
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
هیچوقت دیر نیست برای...
شروع دوباره:
به طبیعت نگاه کنید.
هیچ چیز ثابت ثابت نمیماند.
چرا شما باید بمانید؟!
خردمندانه از تغییرات استفاده کنید.
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بارم یهویی یه اتفاق خوب بیفته، مگه چی میشه؟ ☺️
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌲امروز یک هدیه از
🤍طرف خداست
❄️همین که امروز هم
🌲میتوانی از نعمت
🤍دوباره دیدن
❄️دوباره شنیدن
🌲و دوباره لمس کردن
🤍این جهان زیبا لذت ببری
❄️خدارو شکر شکر کن..
🌲و روزتو زیبـا بساز
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه فرستادی برای عزیزانت بنویس الهی آمین . از ته دل آرزو میکنم دعاهات مستجاب بشه برای دیگران خوب بخواه تا خوبی ها به سمتت بیان . . . .
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی در گذر است🤍
مثل بهار و تابستانی كه رفت🌸🌿
مثل پاييزی كه تمام شد🍁🍂
و زمستانی که آمد🌨❄️
❄️زندگی در گذر است
بیشتر قدر بدانیم🤍❤️
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حکایت مادر و فرزند
حتما ببینید عالیه👌
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش بر در دل روز و شب منتظر یار باش دلبر تو دایماً بر در دل حاضر است رو در دل برگشای حاضر و بیدار باش...
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدیو_کلیپ
🌹❤
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بارم یهویی یه اتفاق خوب بیفته، مگه چی میشه؟ ☺️
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399
#مکر مرداب
خشت هشتاد ویک
بعد از صرف ناهار که در سکوت میل شد ،قبل از اینکه برای کمک به سمیه خانم برخیزد ارمیا در حالی که دور دهانش را با دستمال تمیز می کرد
بدون مقدمه گفت
_مجید کارای دانشگاهتو انجام داده، از این ترم می تونی بری دانشگاه
دستمال کثیف شده را روی ظرف غذایش گذاشت و ادامه داد
_درضمن.... از این لباسای بچگونه ای که می پوشی خوشم نمی یاد،برات چند دست لباس سفارش میدم از این به بعد اوناروبپوش
از اینکه قرار بود به دانشگاه برود خوشحال شده بود و بدون توجه به قسمت دوم صحبت او با ذوق گفت
_وای.... خیلی ممنونم
ارمیا با لبخندی که باعث فرو رفتگی کوچکی روی گونه ی راستش میشد و جذاب ترش می کرد گفت
_از کدومش ؟ از دانشگاه یا خرید لباس؟
بی حواس پرسید
_چی ؟
از جایش برخاست و نزدیک صندلی اش ایستاد و کمی خم شد وآرنج دست راستش را روی میز زیر چانه زد وبا تفریح گفت
_از دانشگاه ازم ممنونی یا ....اینکه میخام برات لباس بخرم ؟
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
#مکر مرداب
خشت هشتاد و دوم
با این نزدیکی عطر خنک بلو شنل، با رایحه ی لیمو ترش مشامش را پر کرد . سرخ شدن لپهایش را از شرم احساس می کردونگاهش را دزدید وبا خجالت جواب داد
_من لباس دارم...از اینکه برای دانشگاه زحمت کشیدین ممنونم
ارمیا دست آزادش را سمت موهای بافته شده ی او برد وبا گرفتن دنباله آن که از شال بیرون زده بود، اینبار با جدیت و اخم ریزی که وسط پیشانی اش افتاده بود گفت
_موهاتم دیگه نباف
با رها کردن موهای او قامت راست کرد و با همان حالت جدی چند ثانیه نگاهش کرد و گفت
_نشنیدم بگی چشم
چقدر بد بود که کسی را برای راهنمایی نداشت. چرا نمی توانست چشم در چشم او بدون ترس از خودش دفاع کند و بگوید
_فکر کرده تیپ منو عوض کنه سنم بالا میره، تو که اینقد از تیپ من بدت میاد با یه دختر بچه ازدواج نمی کردی!من با این جسه ی ریز لباسای زنونه تنم زار میزنه، بعد میگه لباسای دخترونه نپوش
کلمات پشت لبهایش قفل شد وبرای اینکه زودتر آنجا را ترک کند
آرام جواب داد
_چشم.... ببخشید میخام میزو جم کنم
این را گفت و از نزدیکی او دور شد
🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺
https://eitaa.com/matalbamozande1399