eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
26.4هزار ویدیو
128 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃 🍃 🔖ماساژ شکم راهی ساده در درمان یبوست کودکان : در حالیکه اکثر کودکان در برابر مصرف مواد خوراکی مقاومت می‌کنند مالش شکم برای آنها لذت‌بخش است می‌توانید شکم کودک را با روغن زیتون، روغن کرچک، روغن مصطکی در جهت عقربه‌های ساعت هر بار به مدت 20 دقیقه مالش دهید. مالیدن شکم در جهت عقربه‌های ساعت با ترکیبی از لعاب ختمی و کتیرا نیز سودمند است. می‌توانید مغز گیاه فلوس را در گلاب حل کرده و روی شکم شیرخوار بگذارید. 🖋دکتر الهام پارسا (متخصص طب سنتی ایرانی )🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃 🍃 ⚠تصميم بگيريم، در وعده ناهار غذاي سنگين نخوريم⚠️ در باور طب سنتي در طول روز خورشيد مواد را از عمق بدن به سطح مي آورد، به همين دليل هضم در طول روز ضعيف است. اين باعث توقف بيش از حد غذا در لوله گوارشي و افزايش شانس فساد آن كه مادر همه بيماريهاست مي شود. به همين خاطر ايدآل اين است كه وعده غذا فقط صبح و شام باشد اما اگر نشد لااقل وعده ناهار بايد غذا سبك باشد مثل نان و خورشتهاي بدون سيب زميني، آب ميوه، كباب پرندگان سفيد گوشت و زرده تخم مرغ عسلي و از مصرف غذاهاي سنگين مثل برنج ، كباب گوشت قرمز، ماهي و سيب زميني اجتناب شود. كسي كه در وعده ناهار غذاي سنگين ميل كند، شب تا ديروقت قادر به صرف شام نيست و صرف ديرهنگام شام منجر به بيخوابي شبانه مي شود. ديرخوابي منجر به خستگي صبحگاهي و صرف ديرهنگام شام منجر به بي اشتهايي به صبحانه مي شود. ⚠️همه اين مشكلات از مصرف غذاي سنگين در وعده ناهار شروع مي شود⚠️ 🖊دکتر شعرا (متخصص طب سنتی ایران)🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃 🍃 🔖عوارض احتمالی تخم بلدرچین به طور کلی مصرف بیش از حد هر ماده غذایی نه تنها ممکن است سودی برای بدن نداشته باشند بلکه گاهی اوقات نتیجه عکس نیز خواهد داشت. مصرف مداوم آن باعث خشکی بدن می‎‌شود. (مصرف حدود 20 عدد تخم بلدرچین در هفته مجاز است.) کودکان بیش فعال، کم توجه و کم خواب نباید از تخم بلدرچین استفاده کنند. مصرف تخم بلدرچین برای نوزادان کمتر از ۹ ماه به هیچ عنوان توصیه نمی شود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🔸 نمک‌های زعفرانی در جزیره هزار رنگِ هرمز که به رودخانه طلا معروف است! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
♦️بادام زمینی موجب گشاد شدن رگ‌ها و تسهیل جریان خون می‌شود و از لخته شدن خون و سکته مغزی جلوگیری می‌کند.. مواد مغذی در بادام زمینی مانند فولیک اسید و اسید فیتیک تأثیراتی ضد سرطان دارند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
( یک صبر کن و هزار افسوس مخور) : داستان: آورده‌اند که در بلاد خراسان پادشاهی بود که سال‌ها خدا به او فرزندی عطا نکرده بود. به همین خاطر همیشه اندوهگین بود و مدام به درگاه حق تعالی دعا و زاری می.کرد، تا اینکه بالاخره خدا به او فرزندی عطا کرد. پادشاه از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید و آنقدر از آمدن آن فرزند خرسند بود که چند دایه را مامور رسیدگی او کرده بود تا هم مراقب او باشند و هم تربیت او را بر عهده بگیرند. اتفاقا" این پادشاه راسوی تربیت شده‌ای داشت که در قصر شاهی زندگی می‌کرد و با بازی‌هایی که به او یاد داده بودند پادشاه را سرگرم می‌کرد و می‌خنداند. روزی از روزها زمانی که فرزند پادشاه در گهواره بود و دایه‌ها هم از خستگی خوابشان برده بود، ماری از پنجره اتاق وارد شد و به طرف گهواره کودک حرکت کرد. راسو که یکی از دشمنان سرسخت ِمار است به محض دیدن مار به طرف او حمله کرد و با او گلاویز شد و بالاخره مار را از پا درآورد و به گوشه‌ای انداخت. در اثر درگیری آن دو، یکی از دایه‌ها از خواب پریدن و دید که راسو با دهان خون آلود از گهواره پایین آمد. بنای شیون و فریاد را گذاشت که راسو طفل را کشت. مادر بچه و بقیه دایه‌ها هم وحشت زده بنا کردند به داد و فریاد. پادشاه هم که اتاقش همان نزدیکی بود از صدای آنان هراسان به اتاق بچه آمد و باورش شد که راسو بچه را کشته است. این بود که آنی تامل نکرد. راسو را که همان دور و بر بازیگوشی می‌کرد با عصبانیت برداشت و چنان برزمین کوبید که مغزش متلاشی شد. بعد گریه کنان به طرف گهواره رفت و با تعجب و تردید، دید بچه صحیح و سالم است. همان لحظه یکی از دایه‌ها مار مرده را گوشه اطاق پیدا کرد و به همه نشان داد. همه دانستند که راسوی بیچاره جان بچه را نجات داده بود و پادشاه ِپشیمان تازه فهمید که چه موجود نجیبی را بی گناه مجازات کرده و «در عوض نیکی، بدی کرده است» بعد با خود گفت : «بی صبری کردم و خودم را در دریای ندامت انداختم» اگر اندکی تامل می‌کردم و شکیبا می‌بودم این عمل از من صادر نمی‌شد و اینگونه دچار افسوس و دریغ نمی‌گردیدم. 《اکنون دیگر این حادثه را با آب حسرت نمی‌توان تسکین داد و دیگر پشیمانی سودی ندارد.》 هرکه بی فکر و تامل عملی گیرد پیش آخرالامر از آن کرده پشیمان باشد پس ای عزیز! این تمثیل برای آن آوردم تا بدانی که در زمان خشم و غضب لازم است شکیبا باشی و بی صبر و تامل تصمیم نگیری و جز در امور خیر تعجیل نکنی که حکیمان گفته‌اند : «عجله کار شیطان است» و دیگر گفته‌اند، و چه نیکو گفته‌اند : «صبر کن و هزار افسوس مخور» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
❣به کلامتان دقت کنید: هر کلامی که بر زبان می آورید دارای انرژی هم وزن خودش است و خود را به صورت فیزیکی در دنیای مادی نمایان می کند. زمانیکه از موضع ضعف و ناتوانی در مورد خودتان صحبت می کنید ارتعاش شکست را به جهان ساطع می کنید و شکست، ناراحتی و مشکلات به صورت فزاینده وارد زندگیتان میشود. همواره با کلام مثبت اتفاقات عالی را به زندگیتان دعوت کنید ، خودتان را تحسین کنید و به ویژگی هایی که دارید با تمام وجود افتخار نمایید. 🌻 من انسان موفقی هستم. 🌻 من انسان با لیاقتی هستم. 🌻 من به خودم افتخار میکنم. 🌻 من عاشق خودم هستم. 🌻 من دوست داشتنی هستم. و اینگونه با خودتان سخن بگویید و اینگونه جریان انرژی مثبت را در زندگیتان بیفزایید تا جهان به تاییدهای درونی شما پاسخ مثبت بدهد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
شده یک روز از خواب بلند شوی و با خودت فکر کنی این ؛ آخرین روز یا هفته از زندگیِ توست ؟ اگر واقعا همینگونه بود ، چه می کردی ؟ این واپسین روزهای باقی مانده را به غصه خوردن تلف می کردی ؟ یا حرصِ دنیا و آدم ها را می خوردی ؟ یا که مسائل و اتفاقاتِ ریز و درشتِ روزهای رفته یا نرسیده را در ذهنت حلاجی می کردی تا دلیلی برای لذت نبردن از زندگی ات پیدا کنی ؟ قطعا نه ! تو اگر می دانستی زمانِ زیادی نداری ؛ تمام جزئیاتِ زندگی برایت لذت بخش می شد و هرثانیه حریص تر می شدی به زندگی کردن و زیبایی های جهان را فهمیدن ! و تلاش می کردی "به اندازه ی یک طلوع ، بیشتر نفس بکشی ، به اندازه ی یک آرزو ، بیشتر زنده باشی و به اندازه ی یک هدف ، بیشتر زندگی کنی ... " و درک می کردی تفاوت عمیقِ میانِ زنده بودن و زندگی کردن را ... همه ی ما نیاز داریم هر از گاهی چشم وا کنیم و احساس کنیم که شاید امروز آخرین فرصتِ زیستنِ ما در این جهان باشد ، اینگونه شاید روزهای بیشتری را زندگی کردیم و زمانِ بیشتری برای پیدا کردنِ جزیره ی آرام و دنجِ فراسوی باورهایمان گذاشتیم ، اینگونه شاید کیفیتِ زیستمان را به کمیتش ترجیح دادیم ... از بیمارِ سرطانیِ غمگینی شنیدم که می گفت حاضر است فقط یک ساعت زنده باشد ، اما بدون دغدغه ، اما بدون بیماری ... ما را بگو که چه ناشیانه لحظه ها را به کامِ خودمان زهر می کنیم و برای ذهن و روانمان ، اندوه و دغدغه می تراشیم ! 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
خانه‌ زندگی‌ات که اجاره‌ای باشد؛ دائم به کودکت می‌گویی: میخ نکوب... روی دیوارها نقاشی نکش.. و مراقب خانه باش... اما این ‌همه مراقبت برای چیست؟! چون خانه مال تو نیست، مال صاحب‌خانه‌ست چون این خانه دست تو امانت ‌است و بعد باید پاسخگو باشی خانه‌ی دلت چطور؟! خانه‌ی دل هم مال خداست، در خانه‌ی خدا میخ ناامیدی و یاس را نکوب! خونه دلتون پر از عشق❤️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
در چمنزاری خرها و زنبورها در کنار هم زندگی می کردند. روزی از روزها خری برای خوردن علف به چمنزار می آید و مشغول خوردن می شود. از قضا گل کوچکی را که زنبوری در بین گلهای کوچکش مشغول مکیدن شیره بود، می کند و زنبور بیچاره که خود را بین دندانهای خر اسیر و مردنی می بیند، زبان خر را نیش می زند و تا خر دهان باز می کند او نیز از لای دندانهایش بیرون می پرد. خر که زبانش باد کرده و سرخ شده و درد می کند، عرعر کنان و عربده کشان زنبور را دنبال می کند. زنبور به کندویشان پناه می برد. به صدای عربده خر، ملکه زنبورها از کندو بیرون می آید و حال و قضیه را می پرسد. خر می گوید: « زنبور خاطی شما زبانم را نیش زده است باید او را بکشم.» ملکه زنبورها به سربازهایش دستور می دهد که زنبور خاطی را گرفته و پیش او بیاورند. سربازها زنبور خاطی را پیش ملکه زنبورها می برند و طفلکی زنبور شرح می دهد که برای نجات جانش از زیر دندانهای خر مجبور به نیش زدن زبانش شده است و کارش از روی دشمنی و عمد نبوده است. ملکه زنبورها وقتی حقیقت را می فهمد، از خر عذر خواهی می کند و می گوید: « شما بفرمائید من این زنبور را مجازات می کنم.» خر قبول نمی کند و عربده و عرعرش گوش فلک را کر می کند که نه خیر این زنبور زبانم را نیش زده است و باید او را بکشم. ملکه زنبورها ناچار حکم اعدام زنبور را صادر می کند. زنبور با آه و زاری می گوید: « قربان من برای دفاع از جان خودم زبان خر را نیش زدم. آیا حکم اعدام برایم عادلانه است؟» ملکه زنبورها با تاسف فراوان می گوید: « می دانم که مرگ حق تو نیست. اما گناه تو این است كه با خر جماعت طرف شدی که زبان نمی فهمد و سزای کسی که با خر طرف شود همین است» 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
امروز آخرین ظهر شنبه اردیبهشت ماه برایتان یک دنیاعاقبت بخیری یک دنیاسعادت یک دنیابرڪت الهی یک دنیاخوشبختی یک دنیامهربانی ازیڪتاےمهربان 🌸💦🌸💦🌸💦🌸 https://eitaa.com/matalbamozande1399