جوانه های پرخاصیت برای بدن:
عدس 👈 تقویت قلب و مغز
ماش 👈 چربی سوزی و انرژیزایی
نخود 👈 ضدعفونیکننده زخمها
شبدر 👈 لطافت پوست
گندم 👈 دشمن سرطان و چاقی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
کیوی پادزهر سیگار است!
👈این میوه مواد سمی و رادیکالهای آزاد دود سیگار را از بین میبرد
👈سیگاریها باید40درصد بیشتر ویتامین C مصرف کنند که این مقدار با خوردن دو عدد کیوی در روز تامین میشود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
داستان
🔆خبر از فرزند و قيافه او در شكم مادر
مرحوم شيخ صدوق و ديگر بزرگان آورده اند، به نقل از شخصى به نام عبداللّه بن محمّد علوى حكايت كرد:
پس از گذشت مدّتى از شهادت حضرت علىّ بن موسى الرّضاعليهما السلام روزى بر ماءمون وارد شدم و بعد از صحبت هائى در مسائل مختلف ، اظهار داشت :
همسرى داشتم كه چندين مرتبه ، آبستن شده بود و بچّه اش سِقط مى شد، در آخرين مرتبه كه آبستن بود، نزد حضرت رضا عليه السلام رفتم و گفتم : ياابن رسول اللّه ! همسرم چندين بار آبستن شده و سقط جنين كرده است ؛ و الا ن هم آبستن مى باشد، تقاضامندم مرا راهنمائى فرمائى تا طبق دستور شما او را معالجه و درمان كنم و بتواند سالم زايمان نمايد و نيز بچّه اش سالم بماند.
چون صحبت من پايان يافت ، حضرت رضا عليه السلام سر خويش را به زير افكند و پس از لحظه اى كوتاه سر بلند نمود و اظهار نمود: وحشتى نداشته باش ، در اين مرحله بچه اش سقط نمى شود و سالم خواهد بود.
و سپس افزود: به همين زودى همسرت داراى فرزند پسرى مى شود كه بيش از هركس شبيه به مادرش خواهد بود، صورت او همانند ستاره اى درخشان ، زيبا و خوش سيما مى باشد.
وليكن خداوند متعال دو چيز در بدن او زيادى قرار داده است .
با تعجّب پرسيدم : آن دو چيز زايد در بدن فرزندم چيست ؟!
حضرت در پاسخ فرمود: يكى آن كه در دست راستش يك انگشت اضافى مى باشد؛ و دوّم در پاى چپ او انگشت زايدى خواهد بود.
با شنيدن اين غيب گوئى و پيش بينى ، بسيار در حيرت و تعجّب قرار گرفتم و منتظر بودم كه ببينم نهايت كار چه خواهد شد؟!
تا آن كه پس از مدّتى درد زايمان همسرم فرا رسيد، گفتم : هرگاه مولود به دنيا آمد، به هر شكلى كه هست او را نزد من آوريد.
ساعاتى بعد، زنى كه قابله بود، وارد شد و نوزاد را - كه در پارچه اى ابريشمين پيچيده بودند - نزد من آورد.
وقتى پارچه را باز كردند و من صورت و بدن نوزاد را مشاهده كردم ، تمام پيش گوئى هائى را كه حضرت رضا عليه السلام بيان نموده بود، واقعيّت داشت و هيچ خلافى در آن مشاهده نكردم .
📚تلخيص از عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 208، ح 11، مدينة المعاجز: ج 7، ص 95 ح 2198، الثّاقب فى المناقب : ص 486، ح 415.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
#داستان_
🔆درمان مسافر با نيشكر
چون ماءمون - خليفه عبّاسى - جهت دست يابى به اهداف شوم خود دستور داد تا حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام را از مدينه به خراسان - از راه اهواز - احضار نمايند.
ابوهاشم جعفرى گويد: زمانى كه ماءمون چنين تصميمى را گرفت ، شخصى را به نام رجاء بن اءبى ضحّاك ، ماءمور اين كار كرد.
و من در محلّى اطراف شهر اهواز به نام ايذج بودم ، چون خبر حركت و عبور امام رضا عليه السلام را از آن ديار شنيدم ، جهت ديدار و زيارت آن حضرت شتابان حركت كردم ؛ و در اهواز به حضور مبارك آن بزرگوار شرفياب شدم .
چون فصل تابستان و هوا بسيار گرم بود، امام عليه السلام مريض حال ، در گوشه اى قرار گرفته بود، دستور داد تا طبيبى را برايش بياورند.
همين كه پزشك به محضر شريف ايشان وارد شد، حضرت نوعى گياه مخصوص را توصيف و تقاضا نمود.
طبيب اظهار داشت : من چنين گياهى را نمى شناسم و حتّى اسم آن را هنوز نشنيده ام ، اگر هم اين گياه موجود باشد الا ن در چنين فصلى ، در اين مناطق يافت نمى شود.
امام عليه السلام فرمود: پس جهت درمان آن ، مقدارى نيشكر برايم بياوريد.
دكتر اظهار داشت : اين دارو از آن داروى اوّلى ناياب تر است ؛ چون الا ن فصل نيشكر نيست ، بلكه زمان به عمل آمدن و برداشت آن ، فصل زمستان مى باشد.
حضرت فرمود: هر دوى آن ها در سرزمين شما فراوان است و در همين فصل نيز موجود خواهد بود.
سپس در ادامه فرمايش خود فرمود: هم اينك به همراه اين شخص به سمت شيروان حركت كنيد و از رودخانه اى كه در مسير راه مى باشد، عبور نمائيد.
و چون از طرف رودخانه گذر كنيد، شخصى را مى بينيد كه مشغول آبيارى و زراعت زمين خود مى باشد، از او محلّ كشت نيشكر؛ و نيز همان گياه را سؤ ال كنيد، او آشناى به گياهان است و شما را به آنچه كه بخواهيد، راهنمائى مى نمايد.
ابوهاشم گويد: پس طبق دستور امام عليه السلام به همراه طبيب حركت كردم ؛ و طبق راهنمائى حضرت رودخانه اى كه در بين راه بود، از آن عبور كرديم ، مرد كشاورزى را ديديم كه مشغول زراعت و آبيارى زمين خود بود.
بنابر فرموده حضرت ، موضوع را با وى مطرح نموديم ؛ و او ما را به هر دوى آن دو گياه راهنمائى كرد.
پس از يافتن محلّ رويش و كشت آن دو گياه ، مقدارى از هر كدام چيديم ؛ و سپس آن ها را برداشتيم و به سمت محلّ سكونت امام رضاعليه السلام حركت نموديم .
طبيب در بين راه گفت : اين شخص كيست ؟
گفتم : او فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.
اظهار داشت : آيا آثار نبوّت در او هست ؟
در پاسخ گفتم : خير، او جانشين و وصىّ پيغمبر است .
و چون اين خبر به اطّلاع ماءمون رسيد، سريعا دستور حركت داد، كه مبادا مردم شيفته حضرت گردند.
📚الخرايج والجرايح : ج 2، ص 661، ح 4، الثّاقب فى المناقب : ص 488، ح 416.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
? #هر_روز_با_شهدا🌷
#شهیدی_که_اسیر_بعثی_شیفته_او_شده_بود!!
🌷آخرهای حمله بود که یک اسیر عراقی که خود را دکتر معرفی کرده بود به نیروهای ما روی آورده بود و برادران او را به برادر سردار طغرائی سپردند و در چند وقتی که گذشته بود این اسیر عراقی آنقدر به برادر علیرضا دلبسته بود که وقتی میخواستند او را از شهید طغرائی جدا کنند، جدا نمیشد و گفت: من میخواهم با این باشم، البته با حرکاتش اینطور نشان میداد و کمی هم فارسی میگفت. خلاصه این اسیر که یک....
🌷که یک دکتر ترسو بود که وقتی صدای تیر و خمپاره میآمد خود را به این طرف و آن طرف پرت میکرد و برادر علیرضا او را فهماند که چرا اینقدر میترسی، بلند شو برویم او را به بغل میفشرد. این نشانه بزرگی از شهامت و اخلاق بود که در جبهه جنگ آن هم با یک اسیر داشت و نشانه بزرگ دیگرش را که همه یعنی آن کسانی که او را میشناسند و میدانند که او چقدر با ملایمت سخن میگفت و چقدر خوشرو بود....
🌹خاطره ای به یاد سردار #شهید علیرضا طغرائی (ایشان تنها شهید سوم خرداد سال ۶۱ استان گلستان است.)
#راوی: رزمنده دلاور احمد تقینژاد
منبع: پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
#ضربالمثل
(عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد) :
آوردهاند که :
مردی پارسا به بازار شهر رفت و گاوی خرید و به سوی خانهاش بازگشت . گاو ، درشت و چالاک بود . برای همین در میان راه ، دزدی هوس کرد که آن را تصاحب کند . لذا سایه به سایه مرد پارسا به راه افتاد . هنوز مدتی نگذشته بود که دزد یک نفر را دید که شانه به شانه او میآید .
از این که ناگهان او را دید ، تعجب کرد و پرسید : " تو کی هستی ؟ کنار من چه میکنی ؟ " آن فرد گفت : « من دیو هستم ، خودم را به صورت آدم درآوردهام تا هرجا که شد این مرد پارسا را بکشم . تو برای چه به دنبال این مرد میروی ؟ " دزد گفت : " کار من دزدی و راهزنی است . گاو این مرد ، چشم مرا گرفته ، و تا صاحب آن گاو نشوم ، آرام نمیگیرم ! "
دیو گفت : " پس هر دو با این مرد پارسا کار داریم ؛ ولی یکی برای کشتن او و یکی برای بردن گاو او ! " دزد گفت : " پس هر دو تا رسیدن به آنچه که میخواهیم ، دوست و همراهیم ! "
مرد خدا از پیش و دزد و دیو به دنبال او رفتند تا به خانهاش رسیدند . وقتی به آن جا رسیدند ، شب شده بود . مرد پارسا ، گاو را به طویله برد . آب و علفی برایش گذاشت و جای او را تمیز کرد و به اتاق رفت تا بخوابد . در این وقت ، دیو و دزد داخل خانه شدند ؛ ولی پیش از آن که کارشان را شروع کنند ؛ دزد با خود گفت : " اگر زودتر از آن که من گاو را ببرم ، مرد زاهد بیدار شود چه ؟ از کجا معلوم که دیو بتواند او را بکشد ؟ " دیو هم با خود گفت : " اگر پیش از آن که من مرد پارسا را بکشم ، با سر و صدای دزد که میخواهد گاو را از خانه بیرون ببرد ، مرد از خواب بیدار شود چه ؟ از کجا معلوم که دزد بتواند بی سر و صدا گاو را ببرد ؟ "
دیو و دزد این فکرها را با خود میکردند که دزد گفت : " گوش کن رفیق ! بهتر است من اول گاو را ببرم ، بعد تو مرد پارسا را بکشی ، این کار به عقل نزدیکتر است . میترسم که تو موفق نشوی و کار مرا خراب کنی .
دیو گفت : " اشتباه نکن . کار من به عقل نزدیکتر است . اگر من اول مرد پارسا را بکشم ، تو راحتتر میتوانی گاو او را بدزدی . " دزد گفت : " ولی من اول این مرد و گاوش را دیدم ."
دیو گفت : " تو به دنبال گاو او روان شدی ، ولی من خودش را میخواستم ، پس بهتر است من اول کارم را شروع کنم ." دزد گفت : " تو دیوی و نمیفهمی ! میخواهی کاری کنم تا از آدم کشی پشیمان شوی ؟ " دیو گفت : " تو دزدی و نمیدانی ! میخواهی کاری بکنم که آن گاو را در خواب هم نبینی ؟ "
در این هنگام ، دزد رو به اتاق مرد زاهد فریاد کشید : " بلند شو ای مرد ، چرا نشستهای که دیوی قصد جان تو را کرده ! "
دیو هم بلندتر از دزد فریاد کشید : " بلند شو ای مرد ، چرا خوابیدهای که دزدی برای بردن گاو تو آمده !"
با این سر و صداها ، مرد زاهد از خواب بیدار شد . فریاد زد و از همسایگان کمک خواست . همسایهها با چوب و سنگ و هرچه در دست داشتند ، به دیو و دزد حمله کردند . دیو و دزد از ترس پا به فرار گذاشتند .
یکی از همسایهها پرسید : " ای مرد خدا چه شد که از آمدن دیو و دزد به خانهات خبردار شدی ؟ "
مرد پارسا گفت : " من بی خبر بودم . خودشان به جان هم افتادند و جان و دارایی من در امان ماند . دعوای آنها برای من خیر و خوبی به همراه داشت . به هر حال " عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد ! "
از آن پس ، اگر کسی بر اثر درگیری یا دعوای دشمنانش ، از رنج و گرفتاری نجات یابد ، این ضرب المثل حکایت حال او میشود .🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
#ضربالمثل
(اين منم نه اين منم) :
(تازه به دوران رسیده)
آدمهای بی سر و پای كم ظرفیت چون به جايی برسند خيلی زود خودشان را گم میكنند و بی حساب فيس و افاده میكنند و تكبر میفروشند. اين مثل نيشدار و كنايهآميز را مردم برای همين نودولتان تازه به دوران رسيده میزنند كه جنبه تحقير و استهزاء نيز دارد.
دختر فقيری بود كه تازه شوهر كرده بود و به يك خانه و زندگی و مال و دولتی رسيده بود و از خوشحالی ذوق آمده بود تو گلوش. جوری كه خيال میكرد دارد خواب میبيند. شب عروسی كه با بزك دوزك و قبای عروسی و دم و دستگاه داشتند میبردنش، مرتب تو راه، زير لب به خودش می گفت: «ئی منم؟ نه ئی منم؟ گر ئی منم شاده دلم، شنگه دلم
اين منم؟ نه! اين منم؟... گر اين منم، شادست دلم، شنگ است دلم».
#روايت_دوم
يك دختر خوشگلی بود كه هميشه در بيابان زندگي كرده بود و اصلاً رنگ خانه و خانواده را نديده بود. يك روز يك جوان شهری او را میبيند و عاشقش میشود و او را به شهر میبرد تا با او عروسی كند.
اين دختر از بچگی يك زنگوله به گردنش بسته بودند كه گم نشود. جوان برای اينكه مردم به او نخندند اول كاری كه میكند زنگوله را از گردن او باز می كند و او را میفرستد حمام و يك دست لباس خوب و نو به او میپوشاند.
برای شب عروسيش همه چيز كه میخرد يك كفش ساغری سبز هم می خرد و گوسفندی میكشد. دخترك يك تكه گوشت توی ديگ بار میگذارد و بقيهاش را هم به ميخ و چنگك آويزان ميكند. توی خانه جوان يك جوی آب بوده كه مثل آب انبار پله میخورده پايين میرفته.
خلاصه عروسی راه میافتد و دخترك هم خوشحال و خرم اما به خاطر اينكه هرگز چنين چيزهايی نديده بود اصلاً نمیدانست چكار كند. شب كه میشود مرتب راه میرود و يك نگاهی به ديگ روی اجاق می كند، يك نگاهی به جوی آب و يك نگاه هم به آسمان و هی با خودش ميگويد: «اين منم نه من منم ـ تی تيش مامانی به تنم ـ بالا ميرم ماه میبينم ـ پايين ميام آب می بينم ـ كفشای سوزورپام میبينم ـ اين منم نه من منم ـ اگه منم كو زنگولهم ـ چزاره به ميخ نديده بودم ـ پزاره به ديگ نديده بودم ـ اين منم نه من منم ـ اگر منم كو زنگولهم!»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃
🍃
🔖نکات تغذیهای به مادران باردار
برای زیبایی فرزند:
استفاده از موادغذایی زیر در دوران بارداری به همراه عوامل دیگر مؤثر در شکلگیری جنین میتواند در زیبایی نوزاد متولد شده مؤثر باشد:
استفاده از سبزیجات خام و پخته
خوردن انگور
خوردن مرکباتی مثل لیموشیرین و نارنگی
مصرف ماهی سفید، آزاد و قزلآلا
خوردن کاسنی، کاهو، کنگر و ریواس
مصرف طالبی، خربزه و دستنبو
مصرف به، سیب، خرما.
🖊دکتر مریم مشهدی (متخصص طب سنتي ایران )
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃
🍃
🔖 خواص شلیل
مزاج آن سرد و تر است.
مناسب افراد گرم مزاج است و تشنگی و حرارت در بدن را کاهش میدهد.
در درمان یبوست، تقویت کبد و تصفیه خون موثر است.
برای کسانی که لاغر خشکیده و نحیف هستند سودمند میباشند؛ اما حتی در همین افراد اگر معده رطوبت غیرطبیعی داشته باشد مصرف آنها بیزیان نیست و میتواند رفلاکس و نفخ و آبریزش دهان را افزایش دهد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃
🍃
🔖حجامت گام اول نیست!
رازی دانشمند بزرگ ایرانی می گوید، تا می توانی درمان را با غذا به سامان برسانی،از دارو بهره مگیر و تا انجا که می توانی با داروی مفرد درمان کنی داروهای مرکب را به کار مبر.
درمان طب سنتی شامل سه مرحله است.
1️⃣تدابیر حفظ سلامتی و تدابیر درمان بیماری بر اساس شش اصلی ضروری طب سنتی،تدبیر غذا یا رژبم درمانی مهمترین جزء است.
2️⃣دارو درمانی است.
3️⃣اقدامات دستی یا یداوی که حجامت جزء آن است.
بنابراین طب سنتی ایرانی مساوی با حجامت نیست و حجامت قدم اول درمان همه بیماریها نیست.
🖋دکتر الهام پارسا (متخصص طب سنتی ایرانی )🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃
🍃
مصلح شلیل چیست؟
انیسون، زنیان، زیره، روغن زیتون و عسل مصلح و بهبود دهنده خواص و مزاج شلیل هستند
نکته مهم: دو ساعت پیش و پس از این میوه نوشیدنی یا غذای آبکی مصرف نشود و تا جایی که ممکن است جایگزین یک وعده غذا شود یا بعنوان یک میانوعده غذایی مصرف گردد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌸🍃
🍃
🔖عناب ؛ تصفیه کننده خون
بهترین نوع آن بزرگ سرخ رنگ پر گوشت و شیرین
مزاج آن معتدل در گرمی و سردی و مایل به رطوبت است
نرم کردن سینه وریه
رفع خشونت صدا و سرفه و تنگی نفس ناشی از گرمی
تصفیه کننده خون
آماده دفع کردن اخلاط غلیظ در بدن
تولید خون نیکو می کند
تسکین التهاب تشنگی و حدت خون
تسکین گرمی کبد کلیه و مثانه
تسکین حرارت و درد معده و روده
ساییده آن با دانه همراه با آب سرد جهت رفع اسهال گرم
جوشانده آن با سکنجبین مفید برای جوشهای ناشی از حرارت
❌نفاخ و مضر برای معدهی سردوتر
✅مصلح آن شکر مویز و گلاب
❌کم کننده منی و میل جنسی
✅مصلح آن عسل
🖊دكتر زهرا سرباز حسینی(متخصص طب سنتی ايراني)🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/matalbamozande1399