#سیاست_های_مردانه
#خواسته_های_زنان
✅چیزهای کوچک مهماند.
بعضی مردها فکر میکنند اگر یکبار همسرشان را سورپرایز کنند، دیگر برای باقی عمرشان بس است.
اما نه اشتباه نکنید
میتونید در راه برگشت به خانه شیرینی موردعلاقه خانمتون رو واسش بخرید .
یا کتاب جدیدی که درموردش صحبت میکرده رو واسش بگیرید ومطمئن باش که کارهای کوچیک خیلی خانمت رو خوشحال میکنه و ازت حتما قدردانی میکنه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#سیاست_های_زنانه
گاهی مردا میخوان تنها باشن میرن توی خودشون لازم نیست هی بری بپرسی چیزی شده ؟؟؟؟ من کاری کردم؟؟؟؟؟؟ تو بیخیال شو برو سروقت کارات .....همین که ببینه تو خوشی خیالش از بابت تو راحت میشه بعد خودش برمیگرده
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#سیاست_های_زنانه
دعوا نمک زندگیه .....اما یاد بگیر حرمت طرفتو تو دعوا حفظ کنی .... حرفتو بزن داد بزن گریه کن قهر کن اما توهین و ناسزا نه حرف از طلاق و اینا نزن بعدها شوهرت هم ازت یاد میگیره خیلی از کارا رو ما به شوهرامون یاد میدیم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#سیاستهای_زنانه
خانوم عزیز
مطلقا شوهرت رو با کسی مقایسه نکن
مثلا شوهر خواهرم یا فلانی درآمد زیادی داره وتو ...
اگر واقعا میخوای وضع مالی همسرت بهبود پیدا کنه برای تلاش بیشتر تشویقش کن.
🍷🍷
#سیاست_های_مردانه
آقایون محترم
در ارتباط با همسرتان رفتار منحصر به فرد داشته باشید
مثلاً میتوانید کلمه«عزیزم» را فقط برای او به کار ببرید، نه اینکه در سطح همه مخاطبان خود عنوان کنید.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔔 جملات آموزنده و کوتاه 👌👇
گاهی اشتباهمان در زندگی این است که به برخی آدمها جایگاهی میبخشیم که هرگز لیاقت آن را ندارند :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
تظاهر به چیزی که نیستی خیلی کالری میسوزونه، تو مرامِ ما خسته ها نیست :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
خوب منو دور بزن ، حسابی ک سرت گیج رفت میافتی جلو پا خودم :)
🍂🕸️🕸️🍂🕸🕸🕸
سوختن، تاوانِ زیاد گرم گرفتنه :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
مَن بلَدَم مثلِ تو باشم
ولی مانعی هست به نامِ شخصیت :)
🍂🕸️🕸️🍂🕸🕸🕸
مَن بلَدَم مثلِ تو باشم
ولی مانعی هست به نامِ شخصیت :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
به آدما به اندازه شعورشون اعتماد کن
نه شعارشون :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
دنبال فرصت باشید
اما فرصت طلب نباشید :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
تلخ که باشی مگس دورِت کمتره :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
اگر صادق نیستید لااقل لال باشید :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
تظاهر به چیزی که نیستی خیلی کالری میسوزونه، تو مرامِ ما خسته ها نیست :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
خوب منو دور بزن ، حسابی ک سرت گیج رفت میافتی جلو پا خودم :)
🍂🕸️ 🕸️🍂🕸🕸🕸
گاهی اشتباهمان در زندگی این است که به برخی آدمها جایگاهی میبخشیم که هرگز لیاقت آن را ندارند :)
🍂🕸️🕸️🍂🕸🕸🕸
سوختن، تاوانِ زیاد گرم گرفتنه :)
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🔔 ساعت آشپزی 🥞 👇
بورِكِ سبزیجات
3 عدد هویج
2 عدد کدو
1 مُشت شويد پاک شده و خورد شده
1 ورقه خمیر یوفکا
4-5 ورق پنیر چِِدار(پنیر ورقهای همبرگر-زرد رو به نارنجی)
پودر فلفل قرمز
برای سرخ کردن:
1 تخم مرغ
3 قاشق غذا خوری آرد سوخاری
هويج و كدوهامون رو به صورت مکعبهای ریز خورد میکنیم. اول هویج ها رو تفت میدیم تا از خامی در بیان و بپزن بعد کدوها رو اضافه میکنیم (کدو خیلی سریع تر از هویج می پزه) ورقه های پنیر رو به چند تیکه بریده و اضافه میکنیم تا کاملاً آب شده و به صورت سس با موادمون مخلوط بشه. در آخر شويد خورد شده رو اضافه كرده و از روي اجاق بر ميداريم.(شويد ها خود به خود با گرمي مخلوط سبزيجات ميپزن)
ورقه یوفکا رو روی میز پهن کرده و مثل تصویر به صورت مثلث بلند میبریم. توی هر کدوم یک قاشق غذا خوری از موادمون گذاشته و میپیچیم.رول هامون رو اول تو تخم مرغ زده شده گذاشته و بعد توی آرد سوخاری غلط داده و توی روغن سرخ میکنم
#با_رسپی_های_امتحان_شده
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#کیک_ساده 🥮 😋
تخم مرغ 4 عدد
ارد سفید 2 لیوان
شیر پرچرب 1 لیوان سرخالی
روغن مایع 1 لیوان سر خالی
بیکینگ پودر 2 ق چ
وانیل 1 ق چ
🔸تخم مرغ ها رو با شکر و وانیل رو با همزن میزنیم تا کرمی و روشن شود سپس شیر و روغن رو اضافه کرده و در نهایت ارد را که با بیکینگ پودر سه بار الک شده رو به مواد اضافه میکنیم و در قالبی که با روغن جدا کننده چرب کردیم ریخته و در فر از قبل گرم شده با دمای 180 گازی یا 160 برقی طبقه وسط به مدت 45 دقیقه و با گاناش تزئين كنيد
#با_رسپی_های_امتحان_شده
┏━━━🍃💞🍂━━━┓
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
خمیر جادویی
این خمیر رو بعد آماده شدن تا یک روز داخل یخچال و تا دو هفته داخل فریزر میشه نگهداری کرد
خمیر جادویی
.آرد 3 لیوان.
خمیر مایه یکق غ
تخم مرغ 1 عدد
آب 1 لیوان.
روغن 6ق غ .
نمک۲ق چ
شکر یکق غ
خمیر مایه ، آب ولرم ( آب گرمی که دست را نسوزاند ) شکر مخلوط کنید.ده دقیقه روش رو بپوشانید و بزارید تا عمل بیاد و روش پفکی بشه.تخم مرغ روغن و نمک را داخل کاسه دیگری بریزید خمیر مایه را به مواد تخم مرغی اضافه کنید ، سپس آرد را اضافه کنید.پس از مخلوط کردن مواد را با دست ترکیب کنید تا خمیر جمع شود ممکنه بیشتر از یه لیوان آرد ببره اگر دیدین خیلی چسبناک کم کم آرد بزنید خمیر را 10 دقیقه ورز داده داخل کاسه ای را چرب کنید و خمیر را داخل کاسه قرار دهید روی خمیر را بپوشانید و در جای گرمی 1 ساعت استراحت دهید تا حجم خمیر 2 برابربشه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
ی ذرت مکزیکی خوشمزه وعالی 👍👍
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
ی پیتزای عالی با نان نانوایی🍕
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🔔 زنگعجائب 😱👇👇
جالب است بدانید
تا اواخر قرن شانزدهم، انسانها در یک بشقاب مشترک غذا میخوردند و براے اولین بار در قرن هفدهم فرانسوے ها بشقابهاے یڪنفره یا اصطلاحاً جداگانه را براے غذاخوردن ساختند.
در همان زمان در ایران هم، پلو یا چلو یا هر غذایے را در مجمعهاے بزرگ میڪشیدند ڪه به آن « قاپ » میگفتند و بین چند نفر مشترک بود!
تا زمانے ڪه براے تقسیم عادلانهے غذا بین افراد ایدهے « قاپ شخصے » به میان آمد.
غذا را در قاپ هرڪس میڪشیدند و پیش روے او میگذاشتند.
به همین دلیل ابتدا واژهے « پیشقاپ » استفاده میشده است ڪه به مرور به
« پیشقاب » به معنے ظرف پیشِ رو و بعد هم « بشقاب » تغییر نام یافته
بشقاب ها از هر جنس و شڪلے ڪه باشند،
در فرهنگ تمام مردم دنیا " حرف زیادے براے گفتن دارند " و امروزه داراے ارزش زیادے هستند تا جایے ڪه در موزه ها نگهدارے شده و حتے در حراج ڪریستیز جزو آثار هنرے خرید و فروش میشوند، نه صرفاً به عنوان صنایعدستی.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
بزرگترین پل طبیعی در دنیا تا زمانی که Google Earth شروع به فعالیت نکرده بود، ناشناخته ماند. این پل که "پل پری" یا Fairy Bridge نام دارد در چین واقع شده و اولین بار با گوگل ارث کشف شد.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
کاخ کاسرتا یک کاخ درمنطقه #کازرتا و شمال ناپل در کشور ایتالیا است که در دوران حکومت بوربونهای فرانسوی بر جنوب ایتالیا ساخته شد. .…”
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
درحالی که قطعات فولادین برج ایفل تا به امروز 12 بار تعویض شده است ! بافت خشتی یزد 800 سال باد و باران را پشت سرگذاشته و همچنان عظمت به رخ میکشاند.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
زیباترین برکه دردنیا که درکشور ژاپن قرارداره
وقتی نورخورشیدمیتابه مثل اینکه ازطلای خالصه👌
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
متنى بسيار #زيبا و #خواندنى
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان
گفتم : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ...
روزهفتم فقط عشقت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس
سلامتی همه مادرا❤️❤️.....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔴زمین جسد "لواط کار" را بیش از سه روز نگه نمیدارد!
✳️غلامی را آوردند پیش عمر وگفتند: اومولایش را کشته است.
عمر دستور داد غلام رابه عنوان قصاص بکشند.
🌺حضرت علی(علیه السلام) ازجریان باخبر شد، غلام را خواست و از اوپرسید: آیا تو مولایت راکشته ای؟
❄️گفت:آری.
🌸حضرت فرمود:چرا او را کشته ای؟
⚡️گفت:او به خاطر امیال نفسانی آمد پیش من و بر من غلبه کرد و با من لواط کرد،من هم او را کشتم.
🌺حضرت از اولیای مقتول پرسید:
آیااورادفن کرده اید؟گفتند بله.
پرسید:چه موقع او را دفن کرده اید؟گفتند:همین الان.
🌷حضرت به عمرگفت:این غلام راحبس کن تاسه روز ودستوردیگری درمورداوجاری نسازتا سه روز تمام شود بعد از سه روزبه اولیای مقتول بگو تا بیایند اینجا.
✳️وقتی سه روز تمام شد اولیای مقتول آمدند پیش حضرت علی(علیه السلام) وبه اتفاق عمر رفتند سر قبر مقتول.
🌸سپس فرمود:قبر را بکنید.قبر را کندند تابه لحد رسیدند.
حضرت فرمود:جنازه رابیرون آورید.
💥به داخل قبرنگاه کردند دیدند کفن مقتول هست اماخودش نیست،گفتند:جنازه ای درقبرنیست!
🌺حضرت علی(علیه السلام)گفت:
الله اکبر،الله اکبر...
🍀قسم به خدا من دروغ نمی گویم،زیرا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمود:
🔴هرکس از امت من عمل قوم لوط را انجام دهد و باهمین حال بمیرد به او مهلت داده میشود تا درقبرقرارگیرد.
🔥وقتی در لحد قبر قرارگرفت بیش ازسه روز در آنجا نمی ماند، بعد از آن او را پیش قوم لوط می برند و در عذاب سخت قوم لوط شریک میشوند و در روز قیامت هم با قوم لوط محشور می شوند...
💥لواط از جمله گناهان کبیره است وعمل زشتی است كه از زمان قوم لوط رواج پيدا كرده است .
🔥آنها پایه گذار این عمل زشت بودند به طوری که قبل از آنان در هیچ قوم وملتی سابقه نداشته است..
📛این عمل زشت بر خلاف طبیعت انسان بوده و موجب سقوط و انحطاط انسان می شود.
🔆اسلام هم به شدت با آن مبارزه کرده و حکم اعدام برای لواط کننده داده است...
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
📗 بحارالانوار،جلد۴،ص۲۳۰،باب۷۱
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#حکایت
🌷زن فقیری که خانواده کوچکی داشت،
با یک برنامه رادیویی تماس گرفت
و از خدا درخواست کمک کرد.
مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد،
تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد.
آدرس او را به دست آورد
و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی
مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد.
ضمنا به او گفت:
وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی
این غذا را فرستاده،
بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانه زن رسید،
زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و
غذاها را به داخل خانه کوچکش برد.
منشی از او پرسید:
نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست.
وقتی خدا امر کند،
حتی شیطان هم فرمان می برد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#زن_پرسید: اگر #خداوند واقعا به ما عشق می ورزد، پس این همه #رنج و اندوه ما در دنیا برای چیست؟
آنجالی گفت: رنج و اندوه در برنامه الهی، جای خود را دارد. وقتی که کودک تو بیمار می شود، او را مجبور میکنی که داروهای تلخ بخورد و توجهی به فریادها و اشکهایش نمی کنی. #روح ما هم #بیمار است، خداوند چون مادری مهربان، داروهای #تلخ رنج و درد را بر ما نازل می کند، از رنج فرار نکن، سعی نکن از آن بگریزی بلکه با روحیه ای درست آن را بپذیر.
رنج در واقع تجربه ای است که زندگی تو را غنی و روحت را تقویت می کند. رنج آیینه قلبت را صیقل می دهد و تو هنگامی در آن بنگری چهره زیبای خداوند را مشاهده خواهی کرد. آن گاه خواهی دانست که در همه این #حوادث، لطف و #رحمت نهفته است.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 داستان کوتاه
مشهد که بودیم سر خیابان اصلی محلهمان، یک کبابی دو دهنه بود، پر از مشتری.
پنجشنبهها همراه مامان برای رفتن به حمام عمومی که توی آن یکی محله بود باید از کنار این کبابی رد میشدیم.
از پنجشنبهها بدم میآمد، از خانهای که حمام نداشت متنفر بودم، از زنبیلی که مامان هر چهارشنبه پر لباس و صابون و شامپو میکرد هم عقم میگرفت.
هیچوقت زنبیل را دست نمیگرفتم و بیچاره مامان مجبور بود با آن قدکوتاهش با آن دستان کوچکش هنهن کنان ببردش و بیاوردش.
بدم میآمد کسی بفهمد سر و جان ما فقط هفتهای یک بار رنگ آب و صابون را میبیند. برای همین از در که بیرون میآمدیم مثل سگی که دنبالش کرده باشند پا تند میکردم، اما به کبابی دو دهنه که میرسیدم همچین قدمهایم سست میشد و نفسهای عمیق میکشیدم که انگار همان سگ دونده سالهاست غذا نخورده و دارد از گرسنگی میمیرد.
زیر چشمی آدمهای توی صف را نگاه میکردم، زیر لبی بهشان فحش میدادم. به اینکه پول دارند به اینکه لابد هر روز حمام هم میکنند، بعد شسته و رفته، دیگ بر میدارند میآیند کباب بخرند.
از بوی کباب و عطر حمامشانحرصم میگرفت.بعد جوری میایستادم که انگار میخواهم کباب بخرم اما عجله دارم و نمیتوانم پشت این همه آدم بمانم ، همیشه همین جای نمایشم، مامان مجال پیدا میکرد بهم برسد.
یکی از همین پنجشنبهها بود که شبش بِر و بِر توی چشمان بابا نگاه کردم و گفتم فردا برایم از کبابی دودهنه کباب بخرد، بعد دوساعت تمام برایش از درازی صفش از بوی کبابش از روغنی که میریخت روی نان گفتم و هی آب دهان جمع شده توی دهانم را قورت دادم.
آنوقتها تازه رفته بودیم مشهد. بابا مغازه کفاشی باز کرده بود، اما هنوز مشتری نداشت. برای همین تمام روز هفته را تنهایی مینشست توی مغازه، چکش و میخ را میکوبید بهم و جمعه صبح همان چند جفت کفش را برمیداشت و میبرد جمعهبازار تا شاید بفروشد. بابا گفت فردا فقط برنج بپز. صبح که بیدار شدم مامان نبود.
از این کارها داشت که یک دفعه چادر سر کندو بیخبر تنهایی برود حرم، تا اشک دارد گریه کند.
اینقدر شور و ذوق رسیدن کباب را داشتم که شروع کردم به تمیز کردن خانه و ساعت یازده برنج پختن.
انگار که هیجان امدن مهمان عزیزی را داشته باشم. نزدیکهای ساعت دو بود، صدای موتور بابا آمد، در را که باز کردم، اول بسته روزنامه پیچ شده روغنی شده را دیدم بعد بابا و مامان را.
بعدها.. خیلی سالها بعد، با مامان رفته بودیم کبابی برایم تعریف کرد که:
آن روز صبح پدرت صدایم زد، گفت زهرا این چهار هفته متوجه شدهام آدمها از زنهای فروشنده بهتر خرید میکنند، گفته بود پاشو با من بیا بازار، میترسم این هفته هم کفشی نفروشم و شرمنده فاطمه شوم.
مامان گفت آن روز همه داشتن بساطشان را جمع میکردند، ما یک جفت کفش هم نفروخته بودیم، به پدرت گفتم جمع کن برویم خسته شدم.
گفته بود چطوری دست خالی برویم؟ بهش گفتم برنج بگذارد. همان لحظه یکی خم شده بود روی کفش، بابا پول را که گرفت بود به مامان گفته بود:
دیگر برویم..پول کباب بچهمان در آمد. بعد خندیده بود.
مامان گفت پدرت خیلی بلند خندیده بود، آنقدر بلند که همه برگشته بودند سمتشان...
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═