💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :5⃣3⃣2⃣ #فصل_هفد
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :7⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
پایان هفته بعد صمد برگشت. گفت: «آمده ام یکی دو هفته ای پیش تو و بچه ها بمانم.»
شب اول، نیمه های شب با صدایی از خواب بیدار شدم. دیدم صمد نیست. نگران شدم. بلند شدم رفتم توی هال. آنجا هم نبود. چراغ سنگر روشن بود. دیدم صمد نشسته توی سنگر روی سجاده اش و دارد چیز می نویسد.
گفتم: «صمد تو اینجایی؟!»
هول شد. کاغذی را تا کرد و گذاشت لای قرآن.
گفتم: «این وقت شب اینجا چه کار می کنی؟!»
گفت: «بیا بنشین کارت دارم.»
نشستم روبه رویش. سنگر سرد بود. گفتم: «اینجا که سرد است.»
گفت: «عیبی ندارد. کار واجب دارم.»
بعد دستش را گذاشت روی قرآن و گفت: «وصیت نامه ام را نوشته ام. لای قرآن است.»
ناراحت شدم. با اوقات تلخی گفتم: «نصف شبی سر و صدا راه انداخته ای، مرا از خواب بیدار کرده ای که این حرف ها را بزنی؟! حال و حوصله داری ها.»
گفت: «گوش کن. اذیت نکن قدم.»
گفتم: «حرف خیر بزن.»
ادامه دارد...
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :8⃣3⃣2⃣
#فصل_هفدهم
خندید و گفت: «به خدا خیر است. از این خیرتر نمی شود!»
قرآن را برداشت و بوسید. گفت: «این دستور دین است. آدم مسلمانِ زنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته ام. نمی خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم نصف مال توست و نصف مال بچه ها. وصیت کرده ام همین جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید.»
بغض کردم و گفتم: «خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم.»
خندید و گفت: «در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ کس مرا به اسم صمد نمی شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می شوی ها!»
اسم شناسنامه ای صمد ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می زدند. صمد می گفت: «اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد.» می خندید و به شوخی می گفت: «این بابای ما هم چه کارها می کند.»
بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم می آید. شب به خیر، حاج صمد آقا.»
سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان هایم به هم می خورد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌷آخر هفته خود را
🌼معطر می کنیم به
🌷عطر دل نشین صلوات
😳بر محمد و آل محمد(ص)
اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ
وَّ آلِ محمد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
🌼در پناه حضرت محمد(ص)
و خاندان پاکش آخرتون پربرکت🌼
🌼🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️ نیایش صبحگاهی 🌺
خدایا 🙏
پنجشنبه رابا یاد زیبا توآغازمیڪنیم🙏
به دوستانم لذت بندگی خالصانہ عطاڪن🙏
درڪسب روزی حلال یاری ڪن🙏
قلبشان را لبریزازمهربانی ڪن🙏
قدرت بخشش به همه هدیہ ڪن🙏
پناهشان باش وقلبشان رامهمان🙏
آرامشت ڪن🙏
آمین ای فرمانروای حق و آشکار 🙏
آمدن هر صبح☀️
پیام خداوند براے آغاز
یڪ فرصت تازہ است🌷🍃
🍃🌷برخیز و در این فرصت تازہ
زندگے را زندگے ڪن
و از یڪ روز دوست داشتنے
لذت ببر! بخند و شاڪر باش..😊
سلام 😊✋
صبح زیباتون بخیر ☕️🌷🍃
شروع روز تون پر برکت 🌷🍃
🌼🍃
سلام به آخرین صبح پنجشنبه ابان 🌷🍃
سلام به روزپرانرژی
سلام به دوستان ارجمندم
امروزتان زیبا و
روزگارتون پربرکت🌷🍃
سرنوشتتون روشن
خانه دلتون عاشقانه
ودست مهربون خدا
همیشه یاورتون🌷🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
فیلم از طرف ن'دشتی
این آموزش میدونم تو این فصل وهوای سرد خیلی بکارتون میاد.هرکی ماشین داره ببینه 👍👍
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
فیلم از طرف ن'دشتی
🏴منطقه کلاهقاضی اصفهان ... بوته هارو به خاطر ورود ملخ ها سم پاشی کردن
غافل از این که فقط ملخ ها از این بوته ها استفاده نمیکنن.😥
به شرفت قسم از این نا اگاهی دل ادم می گیره😭
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌷واحد شمارش صبح
آفتاب نیست☀️
دل ماست❤️
صبح هر روز ☀️
ما به تعداد گلهای بهار🌷
خندیده ایم😉
طلوع کرده ایم و☀️
آفتاب را بیدار کرده ایم☀️
صبحتون بیدار🌸
صبحتون خوشحال🌺
صبحتون بخیر🌷
🌼🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️گوشه ی چادر مادرم را میگرفتم
باهم میرفتیم مخابرات نبش کوچه ششم
میگفتند مخابرات! اما اسمش اصلا مخابرات نبود که
همیشهی خدا هم شلوغ بود
نوبت میگرفتیم و مینشستیم
بعد از چند دقیقه صدا میزدند و میگفتند خانم فلانی کابین شمارهی سه
یک اتاقک چوبی نیم در نیم،
یک تلفن قدیمی و کثیف روی دیوار
و بوی عرق نفر قبلی
اما چه ذوقی داشتیم
تقریبا هر دو روز یک بار میآمدیم تلفن میزدیم و چند دقیقهای با پدربزرگ و مادربزرگم حرف میزدیم.
محل ما سیمکشی تلفن نداشت که
آنها هم که داشتند وضعشان تقریبا همین بود.
حرف زیاد داشتیم
اما مجبور بودیم زود قطع کنیم
قطع نمیکردیم خودش قطع میشد
ارتباط ها کم بود،
اما با جان و دل
با ذوق و شوق.
حرف ها هیچوقت تکراری نمیشد
همه برای هم وقت داشتند
هیچکس تیک دوم تلفنش را برنمیداشت
که مثلا صدایت را هنوز نشنیده ام!
هیچکس حرف هایش را ادیت نمیکرد
دوستتدارم هایش را پاک نمیکرد جایش نقطه بگذارد
وقتی میگفت دلم برایت تنگ شده،
شک نداشت که میگفت
صدا را که نمیشد پاک کرد،
میرسید.
گروه هم نداشتیم
اما هروقت تلفن میزدیم حتما یکی بود که آنلاین باشد و جوابمان را بدهد.
آن روزها
یک مخابراتِ نبش کوچهی ششم بود و یک دنیا عشق
که همه را از سیمهای تلفنش رد میکردیم
اما امروز
یک دنیا وسیلهی ارتباطی
که یک "دلم برایت تنگ شده" از امواجشان رد نمیشود
اگر هم رد شود، میشود پاکش کرد
میترسم در بروز رسانی بعدی
همدیگر را هم بتوانیم پاک کنیم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
یکی از بازارهای مواد غذایی در پکن چین
ذلیل مرده ها اینا چیه میخورید ،
دنیا از دستشون آرامش نداره 😳😳
وجدانا معلوم نیست اینا آدمن یاحیوان😱😱
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
💐تقدیم با بهترین آرزوها
🌿آرزو میکنم
💐امروزتون سرشار از
🌿اتفاق های خوب و خوش
💐همراه با سلامتی باشه
🌿آخر هفته تون عالی
💐در کنار خانواده و عزیزانتون
🌼🍃
آخرین پنجشنبه آبان ماه و ياد درگذشتگان😔
🌹پنجشنبه است
یک دانه شمع🕯
🌹یک شیشه گلاب
چه ملاقات🕯
🌹ساده ای دارند رفتگان...😔
🌷قبل از دیر شدن قدر همو بدونیم،
فاتحه و صلوات پیشکش رفتگان کنیم 🙏
🌼🍃
🌸باغبانی پیرم
💖كه به غير از گلها
🌸از همه دلگيرم
🌸كوله ام غرق غم است
💖آدم خوب كم است
🌸عده ای بیخبرند
💖عده ای كور و كرند
🌸اندکی هم پكرند
🌸و ميان رفقـا
💖عده ای مثل شما
🌸تـاج سـرند
🌼🍃
🌼امروز برای
🌷تک تکتون ازخدا میخوام
🌼بهترین ها نصیبتون بشه
🌷حالتون عالی باشه
🌼لحظه هاتون آروم
🌷تقدیرتون روشن
🌼زندگیتون پراز قشنگی و
🌷عاقبت تون
🌼همونجوری بشه
🌷که آرزودارید
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d