eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
25.9هزار ویدیو
128 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
ناصر: اتوبان بین چین وپاکستان اتوبانی که ۸۸۰ کیلومترطول باهزینه ای بالغ بر ۶۵ ملیارد دلار ودرمدت ۳۶ ماه انجام شداماقسمت مهم وخطرناک آن تقریبا ۲۴ کیلومتراست که ازدریاچه عطاآبادپاکستان می گذردبهتراست ببینید این اتوبان ترکستان شرقی چین را به کشمیر پاکستان متصل کرده و از قسمتهای شمالی رشته کوه هیمالیا میگذرد.بیشتر این نواحی در زمستان برف گیر است. آدم از دیدن تصویرش هم وحشت میکند و هم درمقابل سازندگان آن سر تعظیم فرو می آورد شاهكار مهندسي https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
سلام،فرمانده! بی معرفت ترین و تنبل ترین سربازها هم حداقل روزی یکبار به فرمانده، سلام داده و احترام میگذارند سلام و احترام به فرمانده، رسم سربازی در همه جای دنیاست این قاعده اما در یک جا رعایت نمیشود و سربازان،گاه حتی تا سالها از سلام و احترام غفلت میکنند! برادر و خواهر منتظرم! ما، یا سرباز آقا نیستیم و یا در زمره بی معرفت ترین ها! آقا سلام ✋🏼 در حق تو بهترین فرمانده عصر چه جفاها که نکردیم و چه بی معرفتی ها که روا نداشتیم دریغ از یک سلام سرد صبحگاهی! تو، در طول این سالها، همیشه بوده ای، هستی، حاضری ما،غائبیم نبوده ایم سر وقت، نیامده ایم فرمانده بی لشکر ، بی سرباز به میدان نمیآید آری،غیبت سیره و رویه آفتاب نیست مساله و مشکل مااست آقا! دعایمان فرما که عیدی سالروز میلاد آسمانیت، توفیق معرفت کامل به ادب و آداب سربازی و عمل به آن باشد حداقل بیآموزیم هر روز صبح را با سلام و احترام و عرض ارادت به ساحت بهترین فرمانده هستی آغاز کنیم آمین همین ✋🏼 السلام علیک یا ابا صالح الهدی، ادرکنا،ادرکنا،ادرکنا الساعه، الساعه،الساعه العجل،العجل،العجل روزگارانتان،عید و عیدهاتان،مبارکباد https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کرمعلی سی سال قبل ازدواج کرده بود و از زندگیش خیلی خوشحال و از همسرش خیلی خیلی راضی بود👩‍❤‍💋‍👨 🤔😉 روزی از روزها سگی زنشو گاز گرفت و براثر گازگرفتگی زنش مریض شد و بعداز مدتی فوت کرد کرمعلی خیلی مغموم ودلشکسته شد و هیچوقت از منزلش خارج نمیشد و کلا در انزوا فرو رفت بچه های کرمعلی به پدر پیرشان پیشنهاد ازدواج مجدد دادند اما پیرمرد قبول نکرد و به عشق اولش پایبند بود ازطرف بچه ها اصرار و از طرف کرمعلی انکار بعدازمدتی اصرار فرزندان نتیجه دادو پیرمرد قبول کرد که ازدواج کند بچه ها هم گشتند و یه دختر بیست ساله و خوشگل برای پدرشان انتخاب کردند جشن مفصلی هم گرفتند و عروس خانوم رو به خونه پیرمرد قصه ما بردند عروس خانوم از،همه لحاظ خیلی به کرمعلی میرسید وتلاش میکرد پیرمرد راخوشحال کند چند روز که گذشت پیرمرد خوشحال وسرمست از ازدواجش بچه هاشو صدا زد وگفت به شکرانه ازدواجش پنج گوسفند را قربانی کنند و دو گوسفند رابین فقرا .. یک گوسفند رابین خواهر وبرادراش ویک گوسفند رابرای شام خودش وهمسرجوانش بیاورند بچه ها گفتند پدرجان گوسفند پنجم را چیکار کنیم کرمعلی گفت گوسفند پنجم را برای سگی که مادرتان را گاز گرفته ببرید خدا خیرش بدهد انگار اون مصلحت منو بهتراز خودم میدونست...☺🤭🤭😉😉😂😂😂 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ماجرای جوراب نو https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d وقتی خواستم زن بگیرم با خودم گفتم باید دختری از خانواده طبقه پایین بگیرم که با دارو ندارم بسازه و توقع زیادی نداشته باشه. واسه همین یه دختر بیست و یک ساله به اسم صباحت انتخاب کردم. جهیزیه نداشت. باباش یک کارمند ساده بود. چهره چندان جذابی هم نداشت و من به خاطر انتخابم خوشحال بودم. صباحت زن زندگی بود. بهش می گفتم امشب بریم رستوران؟ می گفت: نه، چرا پول خرج کنیم؟ می گفتم: صباحت جان لباس بخرم؟ می گفت: مگه شخصیت آدم به لباسه؟ تا اینکه براش به زور یه جفت جوراب خوشگل خریدم. دو ماه گذشت اما همسرم جوراب نو را نپوشید. یه روز گفتم: عزیزم چرا جوراب تازه ات رو نمی پوشی؟ با خجالت جواب داد: آخه این جورابا با کفشای کهنه ام جور در نمیاد! به زور بردمش بیرون و براش یه جفت کفش نو خریدم. فرداش که می خواستیم بریم مهمونی باز کفش و جوراب رو نپوشید. بهش گفتم چرا تو کفش و جورابتو گذاشتی توی صندوق و نمی پوشی؟ جواب داد: آخه لباسام با کفش و جورابم جور در نمیاد! همون روز یک دست لباس براش گرفتم. اما همسرم باز نپوشید. دلیلش هم این بود: این لباسا با بلوز کهنه جور در نمیان! رفتم دوتا بلوز خوب هم خریدم. ایندفعه روسری خواست. روسری رو که خریدم. دیگه چیزی کم و کسر نداشت. اما این تازه اول کار بود! چون جوراباش کهنه شدن و پیرهنش هم از مد افتاد و از اول شروع کردم به خریدن کم و کسری های خانوم! تا اینکه یه روز دیدم اخماش رفته تو هم. پرسیدم چته؟ گفت: این موها با لباسام جور نیست. قرار شد هفته ای یه بار بره آرایشگاه. بعد از مدتی دیدم صباحت به فکر رفته. بهم گفت: اسباب و اثاثیه خونه قدیمی شده و با خودمون جور درنمیاد. عوض کردن اثاثیه خونه ساده نبود اما به خاطر همسر کم توقعم عوضش کردم. مبل و پرده و میز ناهارخوری و خلاصه همه اثاثیه خونه عوض شد. صباحت توی خونه باباش رادیو هم ندیده بود اما توی خونه من شب ها تلویزیون می دید! چند روز بعد از قدیمی بودن خونه و کثیفی محله حرف زد. یک آپارتمان شیک تو یکی از خیابونای بالاشهر گرفتم. اما این بار اثاثیه با آپارتمان جدید جور نبود! دوباره اثاثیه رو عوض کردم. بعد از دو سه ماه دیدم صباحت باز اخم کرده. پرسیدم دیگه چرا ناراحتی؟ طبق معمول روش نمی شد بگه اما یه جورایی فهموند که ماشین می خواد! با کلی قرض و قوله یه ماشین هم واسه خانوم خریدم. حالا دیگه با اون دختری که زمانی زن ایده ال من بود نمی شد حرف هم زد! از همه خوشگلا خوشگل تر بود! کارش شده بود استخر و سینما و آرایشگاه و پارتی! دختری که دیگه ویسکی می خورد. مدام زیر لب می گفت: آدم باید همه چیزش با هم متناسب باشه! اوایل نمی دونستم منظورش چیه چون کم و کسری نداشت. خونه، زندگی، ماشین، اثاثیه و بقیه چیزا رو که داشت. اما بعد از مدتی فهمیدم چیزی که در زندگی صباحت خانوم کهنه شده و با بقیه چیزا جور درنمیاد خودم هستم! مجبور شدم طلاقش بدم. خانه و ماشین و اثاثیه و هرچی که داشتم با خودش برد. تنها چیزی که برام موند همین لقب عاصم جورابی بود! یه جفت جوراب باعث شد که همه چی بهم بخوره. کاش دستم می شکست و براش نمی گرفتم! Ξ✿ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
شاهینی که پرواز نمی کرد https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d پادشاهی دو شاهین کوچک به عنوان هدیه دریافت کرد. آنها را به مربی پرندگان دربار سپرد تا برای استفاده در مراسم شکار تربیت کند.  یک ماه بعد، مربی نزد پادشاه آمد و گفت که یکی از شاهین‌ها تربیت شده و آماده شکار است اما نمی‌داند چه اتفاقی برای آن یکی افتاده و از همان روز اول که آن را روی شاخه‌ای قرار داده تکان نخورده است.  این موضوع کنجکاوی پادشاه را برانگیخت و دستور داد تا پزشکان و مشاوران دربار، کاری کنند که شاهین پرواز کند. اما هیچکدام نتوانستند.  روز بعد پادشاه دستور داد تا به همه مردم اعلام کنند که هر کس بتواند شاهین را به پرواز درآورد ... پاداش خوبی از پادشاه دریافت خواهد کرد.  صبح روز بعد پادشاه دید که شاهین دوم نیز با چالاکی تمام در باغ در حال پرواز است.  پادشاه دستور داد تا معجزه‌گر شاهین را نزد او بیاورند.  درباریان کشاورزی متواضع را نزد شاه آوردند و گفتند اوست که شاهین را به پرواز درآورد.  پادشاه پرسید: «تو شاهین را به پرواز درآوردی؟ چگونه این کار را کردی؟ شاید جادوگر هستی؟  کشاورز گفت: سرورم، کار ساده‌ای بود، من فقط شاخه‌ای راکه شاهین روی آن نشسته بود بریدم. شاهین فهمید که بال دارد و شروع به پرواز کرد.  Ξ✿ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚ابن سیرین كسی را گفت: چگونه ای؟ گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟ ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن و واى بر من اگر پس از این حال كسی را بپرسم! گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی. گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی... 👌اينچنين است رسم انسانيت و مردانگى... •✾📚 📚✾• https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
پسر بچه فقیری وارد کافی شاپ شد و پشت میز نشست. خدمتکار برای سفارش گرفتن به سراغش رفت. پسر پرسید: بستنی شکلاتی چند است؟ خدمتکار گفت 50 سنت. پسرک پول خردهایش را شمرد بعد پرسید بستی معمولی چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پرشده بود و عده نیز بیرون کافی شاپ منتظر بودن با بی حوصلگی گفت :35 سنت پسر گفت برای من بستنی معمولی بیاورید. خدمتکار بی حوصله یک بستنی از ته مانده های بستنی های دیگران آورد و صورت حساب را به پسرک دادو رفت، پسر بستنی را تمام کرد صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوق پرداخت کرد و رفت.. هنگامی که خدمتکار برای تمیز کردن میز رفت گریه اش گرفت ،پسر بچه درروی میز در کنار بشقاب خالی 15سنت انعام گذاشته بود در صورتی که میتوانست بستنی شکلاتی بخرد. 👤شکسپیر چه زیبا میگوید: بعضی بزرگ زاده می شوند، برخی بزرگی را بدست می آورند، و بعضی بزرگی را بدون اینکه بخواهند با خود دارند 🍁🍁🍁 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✍️از حکیمی پرسیدند :چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟ گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم. کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی، چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی، از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند، یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d •✾📚 📚✾•
* ✳️حجه الاسلام شیخ جعفر ناصری: 🔻اگر انسان يك توسل درست و حسابي به آقا اميرالمؤمنين علیه السلام داشته باشد امكان ندارد دست آدم خالي برگردد؛ منتهي ما در كيفيت توسل یک کم سست عمل می کنیم و الا آدم از آقا اميرالمؤمنين علیه السلام چيزي بخواهد و نگيرد امکان ندارد. دنيا و آخرت دست ایشان است. 🔸خدا رحمت کند مرحوم آیت الله کشمیری (سید عبد الکریم قدس سره) را می فرمودند: هر حاجتي داشتم مي‏رفتم دَرب صحن اميرالمؤمنين عليه‏السلام مي ‏ايستادم و دستم را دراز مي‏ كردم و ختم (ناد عليا مظهر العجائب) را می خواندم و مدح اميرالمؤمنين عليه‏ السلام را می خواندم هنوز به خانه نرسيده بودم كه مشکلم حلّ شده بود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
یادت باشد ... انسان‌هايی هستند که ديوار بلندت را می‌بينند ولي به دنبال همان يک آجر لق ميان ديوارت هستند که، تو را فرو بريزند ... تا تو را انکار کنند ... تا از رويت رد شوند ... مراقب باش ... دست روزگار هلت ميدهد ؛ ولی قرار نيست تو بيفتی ! اگر بی‌تاب نباشی و خودت را به آسمان گره زده باشی، اوج می‌گيری ... به همين سادگی ... پس... تو خوب باش ، حتی اگر آدم‌های اطرافت خوب نيستند، تو خوب باش ، حتی اگر همه از خوبی‌هايت سو استفاده کردند، تو خوب باش ، حتی اگر جواب خوبی‌هايت را با بدی دادند، تو خوب باش https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💦💠💦💠💦💠💦💠💦 ❄️💠زیارت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در هر صبحگاه💠 ❄️ 🌟اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ: (صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ 🌟 💠💦💠💦💠💦💠💦💠 . https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹 📙📕📘روايت شده:هركس در روز جمعه پس از نماز صبح بنشيند،و به تعقيب بپردازد تا آفتاب برآيد،هفتاد درجه در بهشت برين براى‏ او بالا رود.و شيخ طوسى روايت كرده:كه سنّت است اين دعا را در تعقيب نماز صبح‏ روز جمعه بخواند: 💥 اللَّهُمَّ إِنِّي تَعَمَّدْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَ أَنْزَلْتُ إِلَيْكَ الْيَوْمَ فَقْرِي وَ فَاقَتِي وَ مَسْكَنَتِي 💥فَأَنَا لِمَغْفِرَتِكَ أَرْجَى مِنِّي لِعَمَلِي وَ لَمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِي فَتَوَلَّ قَضَاءَ كُلِّ حَاجَةٍ لِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهَا وَ تَيْسِيرِ [تَيَسُّرِ] ذَلِكَ عَلَيْكَ وَ لِفَقْرِي إِلَيْك 💥َ فَإِنِّي لَمْ أُصِبْ خَيْرا قَطُّ إِلا مِنْكَ وَ لَمْ يَصْرِفْ عَنِّي سُوءا قَطُّ أَحَدٌ سِوَاكَ وَ لَسْتُ [لَيْسَ‏] أَرْجُو لِآخِرَتِي وَ دُنْيَاي 💥َ وَ لا لِيَوْمِ فَقْرِي يَوْمَ يُفْرِدُنِي النَّاسُ فِي حُفْرَتِي وَ أُفْضِي إِلَيْكَ بِذَنْبِي سِوَاكَ... 💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹💦🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ پیرمرد قفل ساز و امام زمان عج مردی سال‌ها در آرزوی دیدن امام زمان عج بود و از اینکه توفیق پیدا نمی‌کرد امام را ببیند رنج می‌برد مدت‌ها ریاضت کشید، شب‌ها بیدار می‌ماند و دعا و راز و نیاز می‌کرد https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d معروف است هر کس بدون وقفه چهل شبِ چهارشنبه بہ مسجد سهله (کوفه) برود و نماز مغرب و عشاء خود را آنجا بخواند سعادت تشرف بہ محضر امام زمان عج را خواهد یافت. این مرد عابد مدت‌ها این کار را هم کرد ولی باز هم اثری ندید ولی بخاطر این عبادت‌ها و شب زنده‌داری‌ها و... صفا و نورانیت خاصی پیدا کرده بود تا اینکه روزی بہ او الهام شد: الان حضرت بقیة الله عج در بازار آهنگران در مغازه پیرمردی قفل ساز نشسته است اگر می‌خواهی او را ببینی بہ آنجا برو! او حرکت کرد و وقتی بہ آن مغازه رسید، دید حضرت مهدی عج آنجا نشسته و با آن پیرمرد گرم گفتگو هستند اینک ادامه داستان از زبان آن دانشمند: بہ امام عج سلام دادم، حضرت جواب سلامم را داد و بہ من اشاره کرد که اکنون ساکت باش و تماشا کن! در این حال دیدم پیرزنی که ناتوان بود، عصا بہ دست و با قد خمیده وارد مغازه شد و قفلی را نشان داد و گفت: آیا ممکن است برای رضای خدا این قفل را سه ریال از من بخرید؟ من بہ این سه ریال پول احتیاج دارم پیرمرد قفل ساز، قفل را نگاه کرد و دید قفل، بی‌عیب و سالم است گفت: مادر چرا مال مسلمانی را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل تو اکنون هشت ریال ارزش دارد من اگر بخواهم سود کنم به هفت ریال می‌خرم زیرا در این معامله بیش از یک ریال سود بردن بی انصافی است اگر می‌خواهی بفروشی من هفت ریال می‌خرم و باز تکرار می‌کنم که قیمت واقعی آن هشت ریال است، من چون کاسب هستم و باید نفع ببرم یک ریال ارزان تر خریداری می‌کنم پیرزن ابتدا باور نکرد و گفت: هیچکس این قفل را سه ریال از من نخرید تو اکنون می‌خواهی هفت ریال از من بخری؟! بہ هرحال پیرمرد قفل ساز هفت ریال بہ آن زن داد و قفل را خرید وقتی پیرزن رفت امام زمان عج خطاب بہ من فرمودند: مشاهده کردی؟! این گونه باشید تا من بہ سراغ شما بیایم، ریاضت و سیر و سلوک لازم نیست مسلمانی را در عمل نشان دهید تا من شما را یاری کنم از بین همه افراد این شهر من این پیرمرد را انتخاب کردم چون او دین دارد و خدا را می‌شناسد از اول بازار این پیرزن برای فروش قفلش تقاضای سه ریال کرد اما چون او را محتاج و نیازمند دیدند همه سعی کردند از او ارزان بخرند و هیچکس حاضر نشد حتی سه ریال از او بخرد درحالیکه این پیرمرد بہ هفت ریال خرید بخاطر همین انسانیت و انصاف این پیرمرد هر هفته بہ سراغش می‌آیم و با هم گفتگو می‌کنیم. تعجیل در فرجش صلوات: 🍃🥀اَللهُـمَّ صَـلِ عَـلی مُحَمَّـد وَ آل مُحَمَّـد وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم وَالعَـن اَعدائـهُم اَجمَعیـن🥀🍃 🍃اَللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🍃 اگر یک نفـر را بہ او وصـل کردی برای سپاهـش تـو سربـاز یـاری ‌‌─┅─═इई🌸🌺🌸ईइ═─┅─ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d