🌹آیت الله ڪشـــمیری(ره):
برای #رفع مشڪلات مادی به امام
جواد علیه الســـــلام توسل ڪنید.
یکی از توصـیه های آیت الله سید
عبدالڪریم ڪشمیری #تــوسل به
حضرت جواد الائـــمه علیه السلام
بـــــود.
بسیار دیده و شنیده شد که افـراد
برای امور #مادی مانند خرید خانه
و ماشـــین و رزق و ازدواج، از وی
راهنمایی می خواستند آن بزرگوار
می فـــــرمود:
سوره #یس بخوانید و ثواب آن را
به امام جــــواد علیه السلام تقدیم
ڪنید حاجت شـــما را خواهند داد
گاه امـــــر میڪرد #صــلوات برای
حضرتش هـــدیه ڪنند و آن را در
تـــوسل به این امام ڪریم مجرّب
می دانـــــست.
📚منــبع: روح و ریـــحاݩ ص ۹۳
↬ http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
حتما بخوانید👇
.
قال #مولانا #صاحب_العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه : بی یدفع الله البلاء عن اهلی و شیعتی
همانا خدا به واسطه من #بلا را از اهل و #شیعه من دور میکند.
همه ما این روزها درگیر بلاییم. گاهی بلای خود #ویروس ، گاهی بلای ترس از آن.
آرامش جسمی گروهی و #آرامش روانی همه ما به هم خورده است.
دغدغه هایمان تا سطح #کمبود_ماسک و ژل و .. فروکش کرده.
دعواهای بچگانه اصحاب #قدرت و جنگ انتقام #سیاست ، بر نگرانی هایمان افزوده.
طوری ، سالها ، #اعتقادات به بازی گرفته شده است که ما نقابدارانِ اعتقاد هم این روزها همه شعارهایمان را فراموش کردیم.
راستش گمان نمیکنم این روزها کسی حتی جرات کند مردم را به #توسل دعوت کند، و اگر میکند حتما صابون تمسخر حتی از جانب مذهبیپوش! ها را به تن مالیده است.
کجاست آن همه شعار و ادعا؟!
این نوشته هرگز در پی نفی اهمیت #بهداشت یا عمل به توصیه های #پزشکی نیست ، اما یادمان باشد « با توکل زانوی اشتر ببند » را.
نه رهایش کن ، نه #توکل را فراموش کن.
دوا را طبیب میدهد و شفا را خدا.
اگر روزی با #زیارت_عاشورا بلای وبا از سامرا ریشه کن شد ، چون عقیده به اعجاز آن کلام قدسی وجود داشت.
اگر امروز من از توسلم اثر نمی بینم چون برای تفنن و آزمون است.._ و صد البته که همین هم بی جواب نمی ماند_
یادمان باشد ، دلسوز ما کسی است که غصه دار همیشگی ماست : انا غیر مهملین لمراعاتکم
و یادمان بیاید که حضرتش به مرد بحرینی فرمود اگر همان لحظه مرا صدا می زدید ، دستگیری می کردم.
میان این همه توجه به ماسک و ژل و شستشو _ که صد البته لازم است_ از توجه پر از اضطرار به حضرتش غافل نباشیم _ که هزار البته واجب است_
نمیدانم دیگر باید چه رخ بدهد تا متوجه شویم : الاهی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و ضاقت الارض و منعت السماء را..
شاید هم تا همین جایش بلدیم و ادامه اش را در یاد نمی آوریم که : انت المستعان و الیک المشتکی و علیک المعول فی الشده و الرخا..
کاش بیاییم و بخوانیم ، با تضرع هم بخوانیم که خدای بنده نواز است و #امام مهربانتر از مادر..
.
در کنار عمل به همه احتیاطات عقلانی و توصیه های پزشکی ، خواندن دعای #الهی_عظم_البلاء را در دستور کار خود قرار بدهیم.. مگر بلا چه معنای دیگری دارد؟!
.
همه را به این دعای شریف دعوت کنیم..
باور کنیم اثر دارد..
.
لطفا برای ترویج و دعوت به خواندن این دعا پست را در حد توان منتشر نمایید.
#یاعلی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
* #توسل #آیت_الله_کشمیری #امیرالمومنین
✳️حجه الاسلام شیخ جعفر ناصری:
🔻اگر انسان يك توسل درست و حسابي به آقا اميرالمؤمنين علیه السلام داشته باشد امكان ندارد دست آدم خالي برگردد؛ منتهي ما در كيفيت توسل یک کم سست عمل می کنیم و الا آدم از آقا اميرالمؤمنين علیه السلام چيزي بخواهد و نگيرد امکان ندارد. دنيا و آخرت دست ایشان است.
🔸خدا رحمت کند مرحوم آیت الله کشمیری (سید عبد الکریم قدس سره) را می فرمودند:
هر حاجتي داشتم ميرفتم دَرب صحن اميرالمؤمنين عليهالسلام مي ايستادم و دستم را دراز مي كردم و ختم (ناد عليا مظهر العجائب) را می خواندم و مدح اميرالمؤمنين عليه السلام را می خواندم هنوز به خانه نرسيده بودم كه مشکلم حلّ شده بود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💠 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هفدهم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست #داعشیها همه تن و بدنمان میلرزید.
اما #غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!»
💠 چهارچوب فلزی پنجرههای خانه مدام از موج #انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زنعمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکشهای انفجار بهتون نمیخوره!»
💠 اما من میدانستم این کمد آخرین #سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپشهای قلب #عاشقش را در قفسه سینهام احساس کردم.
من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟
💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما #دفاع کند. دلواپسی زنعمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد :«بیاید دعای #توسل بخونیم!»
در فشار وحشت و حملات بیامان داعشیها، کلمات دعا یادمان نمیآمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از #اهل_بیت (علیهمالسلام) تمنا میکردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد.
💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد. نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجرههای اتاق رفت.
حلیه صورت ظریف یوسف را به گونهاش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد :«جنگندهها شمال شهر رو بمبارون میکنن!»
💠 داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره #آمرلی آمده است. هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم.
تحمل اینهمه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سختتر گریههای یوسف بود. حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من میدیدم برادرزادهام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد.
💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم. حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک #عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد.
مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرتزده نگاهش میکرد و من با زبان #روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم.
💠 ما مثل #پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل #شمع میسوخت.
یوسف را به سینهاش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد :«قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!» و عمو با تعجب پرسید :«حمله هوایی هم کار دولت بود؟»
💠 عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد :«نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح #مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر میشدن.»
از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد :«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن! فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچهها میگفتن #ایرانیها بودن، بعضیهام میگفتن کار دولته.» و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد :«بچهها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشیهامون رو شارژ کنیم!»
💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد.
به #همت جوانان شهر، در همه خانهها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بیپاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید :«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!»
💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید. بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد.
نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بیخبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید :«تو که منو کشتی دختر!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هجدهم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لبهایم میخندید و با همین حال بههم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.»
توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری میپرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم میخواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت #احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت.
💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش میرسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند.
نمیدانستم چقدر فرصت #شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفسهایش نم زده است.
💠 قصه غمهایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و #عاشقانه نازم را کشید :«نرجس جان! میتونی چند روز دیگه تحمل کنی؟»
از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این #صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...»
💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس #اسارت ما آتشش میزند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به #فاطمه (سلاماللهعلیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما #امانت میسپرم!»
از #توسل و توکل عاشقانهاش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان #عشق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرواز میکرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!»
💠 همین عهد #حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم.
از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریههای یوسف اجازه نمیداد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد.
💠 لبهای روزهدار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما میترسیدم این #تشنگی یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بیقراری پرسیدم :«پس هلیکوپترها کی میان؟»
دور اتاق میچرخید و دیگر نمیدانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی میبارید، مرتب زیر گلوی یوسف میدمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمیدونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه #آشوبی شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم.
💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشههای فاجعه دیشب را از کف فرش جمع میکردند.
من و زنعمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زنعمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟»
💠 دمپاییهایش را با بیتعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده میشد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.»
از روز نخست #محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانههای دیگر هم #کربلاست اما طاقت گریههای یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد.
💠 میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجههای #تشنهاش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زنعمو با بیقراری ناله زد :«بچهام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت.
به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا بهقدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجرهها میلرزید.
💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با #وحشت از پنجرهها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید.
یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که بهسرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد :«هلیکوپترها اومدن!»
💠 چشمان بیحال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم.
از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب میگفت :«خدا کنه #داعش نزنه!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ناصر:
گره گشایی با آیات قرآن کریم:
🔮سه ختم مجرب در #توسل به #حضرت_ابالفضل_العباس علیه السلام🔮
1⃣ختم اول :
🌼عالم محقق و مورخ متتبع حاج ملا هاشم خراسانی قدس سره می فرماید :
« از ختوم مجربه است که اگر کسی در یک مجلس ۱۳۳ بار بگوید:
💥 یا کاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسَینِ اِکشف کَربی بحَقّ اَخیکَ الحُسَینِ💥
👈🏼 به عدد هندسه لفظ عباس خداوند حاجتش را برآورده خواهد کرد.
2⃣ ختم دوم:
✴️نماز توسل به حضرت ابالفضل علیه السلام :
عالم ربانی آیت الله حاج شیخ محمد ابراهیم کلباسی قدس سره می نویسد :
👈🏼 ….از طرق [ و راه های ] توسل به آن حضرت نقل شده به خط مرحوم عمدة الفقهاء و المجتهدین شیخ العلماء الکلباسی رحمة الله علیه که برای رواشدن حاجات ،
👈🏼به نیت توسل به ابالفضل علیه السلام ، دو رکعت نماز بخواند ،
🔹 در هر رکعت بعد از حمد ، به جای سوره صد مرتبه « یا حی یا قیوم » بگوید ،
🔹و بعد از نماز صدمرتبه بگوید :
💥السلام علیک یا عباس ابن امیرالمومنین💥
👈🏼بعضی این نماز را از حضرت صادق صلوات الله علیه برای آن مظلوم نقل نمود ه اند
3⃣ختم سوم :
🌸 عالم محقق و دانشمند پرهیزگار محمد باقر خراسانی قاینی بیرجندی مینویسد :
✍🏼« ….در سفر سوم که برای زیارت مشرف شدم در خواب دیدم کسی می گوید که : هرگاه کسی متوسل شود به حضرت عباس علیه السلام به این لفظ
« عبدالله ابالفضل دخیلک »
👈🏼حاجت او بر آورده شود.
✅مکرر حوائج عظام عظام برای احقر روی داد و در آن ها متوسل شدم به آن حضرت به این طریق.
⁉️این ذکر شریف را چگونه و چه مقدار باید گفت ؟
⬅️ بهتر آن است که پاسخ این پرسش را نیز از خود جناب محمد باقر بیرجندی بشنویم :
«….ثقه ای [ مردی که به اعتماد کامل داشته است ] خبر داد مرا حاجت مهمه ای بود ، از جده [ مادر بزرگ ] خود شنیده بودم که هرگاه برای حاجتی هفت شب چهارشنبه متوسل به حضرت عباس علیه السلام شده این ورد ذکر [ عبدالله ابالفضل دخیلک ] را در هر یک از آن شبها صد مرتبه بخواند ، حاجت او برآورده شود ، چنین کردم ، و در شب چهارشنبه هفتم بر وجه فوق العاده حاجتم برآورده شد.
📚 کتاب سقای معرفت ص ۱۶۹ تا ص۱۷۰
🔔🛎سوال وجواب با یکی از اساتید بزرگوار وگمنام
👈..سلام علیکم
برای دوری شیاطین جنی از افراد و منزل شما آیه یا سوره ای سراغ دارید.
با تشکر
🙏👈..سلام . یک ذکر که بعد از بیست سال تجربه متوجه شدم بالاتر از اون ذکری نیست و اثارش به وقت اراده برای گفتن ظاهر میشود این است . به سمت کربلا بایستیدو به نیابت امام زمان دست راست روی سینه حالت خبر دار بایستید و خیلی آرام خم شوید گویا رکوع میکنید . بعد به نیابت از حضرت بگویید صلی الله علیک یا ق م ر ب ن ی ه ا ش م یاابالغوث یا عبد الصالح یا اب ا ل ف ض ل اغثنی بحق اخیک الحسین .
😭.بعدمنتظر شید اشکهایتان به روی زمین بچکد همانند باران . بعد برگردید سمت قبله و دست راست روی سر در حالت رکوع به نیابت از حضرت ع ب ا س
🙏..به امام زمان عرض کنید صلی الله علیک یا صاحب الزمان یا غیاث یا اباصالح ادرکنی بحق جدک الحسین ان قتلوه عطشانا . بعد که اشکها بر روی زمین چکید و زانوها از گریه سست شد بدانید میلیاردها ملک مشرف شده اند زیرپای شما اشکها را جمع میکنند برای تبرک
🌺با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور
🙏📣لطفا برای سلامتی ایشان صلوات بفرستید .....ممنونم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌺👌
هشت قرص ضد افسردگی در قرآن
🌻 #صبر_و_شکیبایی
صبر یکی از اساسی ترین روش های مقابله با استرس و عوارض ناشی از آن می باشد. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
🌻 #صلوات_و_نماز
در بین عبادات هیچ عبادتی مانند نماز نیست. نماز بهترین وسیله برای ارتباط انسان با خدای متعال است و به خاطر توجه دادن نفس انسان به خدای قادر، مصائب و مشکلات را از یاد او برده؛ لذا در قرآن کریم به مؤمنین دستور استعانت و کمک جستن از نماز داده شده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ
🌻 #دعا_و_نیایش
در اهمیت دعا همین بس که قرآن کریم از زبان خدا می فرماید: ای پیامبر! به بندگانم بگو اگر نبود دعای شما، پروردگارم اعتنایی به شما نمی کرد: «قُلْ مَا یعْبَأُ بِکمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاوءُکمْ
🌻 #قرآن_و_بهره_گیری_از_آن
با مراجعه به آیات و روایات روشن می گردد که قرآن نسخه شفابخش خدای سبحان برای بیماران روانی است. قرآن شفای دردهایی است که چه بسا از محدوده ناهنجاری های شناخته شده روان شناسی خارج است «یا أَیهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ
🌻 #تقوی
قرآن کریم از جمله آثار تقوی را خروج از مشکلات معرفی می کند، و یا کسانی که در گذران زندگی گرفتار فقر هستند و از این طریق مبتلا به ناراحتی و اضطراب اند، قرآن کریم یکی از آثار تقوی را روزی از طریق غیرمنتظره می داند. «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حیثُ لا یحْتَسِبْ؛
🌻 #توکل_به_خدا
منظور از توکل به خدا این است که انسان تلاش گر کار خد را به او واگذارد و حل مشکلات خویش را از او بخواهد، خدایی که قدرت حل هر مشکلی را دارد. «وَمَن یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ؛ هر کس بر خدا توکل کند کفایت امرش را می کند
🌻 #توبه_و_استغفار
توجه به آمرزش خداوند و بخشش او؛
یعنی تمامی گناهان قابل آمرزش هستند.
🌻 #توسل
توسل به اولیای الهی مانند پیامبران و اوصیای گرامشان یقیناً مایه امن و آرامش روان است؛ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ...
🌸 به فرموده خداوند قرآن درمان تمام دردهاست از آن غافل نشویم وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ...
💚🙏🙏🌹🌹💚
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍃🌼🍃🌼
🔶️ دستورالعملی بسیار مجرب و ویژه برای #توسل به #امام_زمان [عج]
🏴_____________________
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #توسل به حضرت زهرا (س).
🖤علامه مصباح یزدی (ره)
#فاطمیه🏴
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #توسل به حضرت زهرا (س).
🖤علامه مصباح یزدی (ره)
#فاطمیه🏴
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❇️ توصیه حاج شیخ حسنعلی نخودکی (اصفهانی) به توسّل در مسجد جمکران برای رفع مشکل خدمت وظیفه در زمان رضاشاه
🔰 مرحوم آیه اللّه حائری مرقوم داشتهاند:
▫️ جناب آقای حاج شیخ عبد اللّه مهرجردی، از وعاظ مشهور خراسان بوده و متجاوز از چهل سال است که ایشان را به خوبی میشناسم و آدم فاضل و درست و با محبتی است؛ ایشان در اواخر سلطنت رضا پهلوی- که بر اهل علم خیلی سخت گرفته بود- به مرحوم حاج شیخ حسنعلی مراجعه میکند تا از راهنماییهای معنوی او بهرهمند گردد و راه حلی برای مشکلی که داشته بیابد -مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، معروف به دستگیری معنوی بود- حاج شیخ حسنعلی ظاهرا پس از إعمال قدرت خاصی میگویند:
🔸 حل مشکل شما برای اینکه به نظام وظیفه نروی و معاف شوی، مشروط به این است که به قم بروی و در مسجد جمکران قم، به حضرت صاحب الامر (علیه آلاف التحیه و الثناء) متوسّل شوی.
▫️ ایشان به قم میآیند و به مسجد جمکران میروند و به حضرت متوسّل میشوند. در نتیجه، خواب میبینند که در مسجد یا حیاط آن هستند و ظاهرا خادمهای به ایشان میگوید:
🔹 حضرت حجت (سلام اللّه علیه) در مجاورت مسجد تشریف دارند؛
▫️ و حاج شیخ را خدمت امام علیه السّلام راهنمایی میکند.. .
آقای مهرجردی میگفت:
▪️ یادم نیست که خود آقا یا من، صحبت معافیت از نظام وظیفه را پیش کشیدم، فرمود:
🔶 «ما آن را درست کردیم».
▪️ از خواب بیدار شدم و از سابق یک معافیت یک ساله، به عنوان مرض یا عذر دیگر- یادم نیست- داشتم. هر موقع که نیاز به نشان دادن میشد، همان برگ موقت را- که مدتها بود وقت آن تمام شده بود- نشان میدادم و رفع گرفتاری میشد؛ تا چند سال به این گونه بود تا آنکه مشمول بخشودگی گردیدم. (۱)
⬅️ آیینه اسرار، صفحه ۳۴
(۱). سرّ دلبران، صفحه ۲۴۴ با اندکی تصرف در عبارات.
🏷 #امام_زمان علیه السلام
#توسل
#شیخ_حسنعلی_نخودکی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/matalbamozande1399
#انتشار_با_شما✅