✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_هجدهم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لبهایم میخندید و با همین حال بههم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.»
توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری میپرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم میخواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت #احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت.
💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش میرسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند.
نمیدانستم چقدر فرصت #شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفسهایش نم زده است.
💠 قصه غمهایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و #عاشقانه نازم را کشید :«نرجس جان! میتونی چند روز دیگه تحمل کنی؟»
از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این #صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...»
💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس #اسارت ما آتشش میزند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به #فاطمه (سلاماللهعلیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما #امانت میسپرم!»
از #توسل و توکل عاشقانهاش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان #عشق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرواز میکرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!»
💠 همین عهد #حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم.
از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریههای یوسف اجازه نمیداد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد.
💠 لبهای روزهدار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما میترسیدم این #تشنگی یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بیقراری پرسیدم :«پس هلیکوپترها کی میان؟»
دور اتاق میچرخید و دیگر نمیدانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی میبارید، مرتب زیر گلوی یوسف میدمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمیدونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه #آشوبی شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم.
💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشههای فاجعه دیشب را از کف فرش جمع میکردند.
من و زنعمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زنعمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟»
💠 دمپاییهایش را با بیتعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده میشد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.»
از روز نخست #محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانههای دیگر هم #کربلاست اما طاقت گریههای یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد.
💠 میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجههای #تشنهاش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زنعمو با بیقراری ناله زد :«بچهام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت.
به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا بهقدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجرهها میلرزید.
💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با #وحشت از پنجرهها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید.
یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که بهسرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد :«هلیکوپترها اومدن!»
💠 چشمان بیحال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم.
از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب میگفت :«خدا کنه #داعش نزنه!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
--------------------------
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
کانال عاشقان امام زمان (عج): بسم الله الرحمن الرحیم سوال❓ اعتقادی یا شبههها که متأسفانه خیلی ها م
👈با دعا آب بیاره دیگه برای من
امام #حسین علیه السلام
نیست چون میگیم خودتم
#تشنگی تحمل نکردی
فوری تا دیدی تشنه هستی
غصه #تشنگی 😔با دعا حل کردی
باید امامان ما با اینکه علم غیب دارن
با اینکه معجزه دارن
با اینکه دعا شون #مستجاب میشه
باید از این علم معجزه
استفاده نکنند موقع بلا
چون اگه استفاده کنند
استفاده اختصاصی کنند
👈برای ما الگو عملی نیستن👉
ما تو خانم ها یا زنها یه
#فاطمه_زهرا سلام الله علیها
میخواهیم اگه حضرت #فاطمه
نبود
حضرت #فاطمه هیچ وقت مستقل نبودن
تا #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
👈بودن تابعه بابا بودن
بعد بابا تابع شوهرش بود #امیرالمؤمنین
ما تو #چهارده معصوم
👈یه زن میخواهیم
اگه چهارده #معصوم مرد بودن همشون 👇👇👇
👈زنها میگفتن قربون چهارده معصوم
بشیم همه مرد هستن
👈از دل زنها خبر نداشتن فقط میگفتن
👈بچه داری شوهر داری خونه داری
👈باید یه #فاطمه زهرا سلام الله علیها باشه
👈بچه داری این نمونش
👈شوهر داری این نمونش
👈خانه داری این نمونشه
باید اینها الگو عملی باشن
علم غیب دارند اما
اما حق استفاده از علم غیب استفاده اختصاصی نباید انجام بده
👈چرا چون اگه استفاده اختصاصی کنند برای ما الگو عملی نیستن
ان شاء الله کاملا متوجه شده باشین
روزهاي آخر ماه رمضان هست
اگه خدا میخواهید شما رو ببخشه
شما هم دیگران ببخشید
کسی تهمت میزنه فحاشی میکنه از دم ببخشید
#ظرف تون بشورید تا خدا شیرش کنه
قلب تون پاک کنید تا خدا به قلبت تون نظر کنه
👈یه توصیه دارم به مالکان گروه ها مدیران این کنفرانس صدها گروه دیده میشه
خواهش دارم ازتون یا گروه نزنید یا زدید بالای سر گروه تون بمونید
ما مذهبی چند دسته تقسیم شدیم بارها گفتم
خواهش میکنم به خاطر #امام زمان عجل الله بخونید عمل کنید
نباشه من گفته باشم شما هم بخونید ترتیب عمل نکنید👇
دسته اول
کسانی هستن از خواب بیدار میشن رگباری صدتا سلام صبح بخیر صدتا اذان صبح
بعد ظهر بخیر شروع میشه رگباری بعد اذان ظهر رگباری
تا میره تا آخر شب میبنی دو هزار تا پست تو گروها هست دریغ از یه چیز به درد بخور همش تکراری
دسته دوم
اینهای که به اهل سنت توهین میکنن تعجب میکنم با وهابیت که به خون شیعه تشنه هستن کار ندارن اهل سنت که عاشق اهل بیت هستن توهین میکنند
👈مگه اقا #رسولالله نگفتن
اگه کل درختان قلم
کل دریاها مرکب بشن نمی تونند فضائل #امیرالمؤمنین
بنویسند شما که توهین میکنی به مقدسات اهل سنت
همه فضائل #امیرالمؤمنین
نوشته ای تمام شد
کسی توهین میکنه
👈یا صبر نداره
👈یا ادب نداره
👈یا منطق نداره
دسته سوم
خدا هدایت شون کنه
شرف اهل بیت بردن زیر سوال
گروه مختلط زدن
دختران فاطمی
پسران علوی
شب تا صبح
صبح تا شب میگن میخندن
اخر سر میگن شب بخیر التماس شهادت
خجالت بکشید بسه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
چرا #آزالیا که خریدم حالش بده ؟
🤓👈دوستانیکه سوال میپرسن گل آزالیا خریدن در بهار گل داشته و الان تو تابستون گلهاش خشک شده و حال گیاه خوب نیست
آزالیا سه هفته در بهار رو گل هست و وقتی هوا گرم میشه چون نیاز به خنکی داره بدلیل #گرما، #تشنگی، #خشکی_هوا خشک میشه که بهتره به داخل باغچه زیر سایه درختان منتقل بشه و اگه شهر گرمی دارید ازش قلمه بگیرید
🌿💕🌿💕🌿💕🌿
➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
┅✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿┅
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
چرا #آزالیا که خریدم حالش بده ؟
🤓👈دوستانیکه سوال میپرسن گل آزالیا خریدن در بهار گل داشته و الان تو تابستون گلهاش خشک شده و حال گیاه خوب نیست
آزالیا سه هفته در بهار رو گل هست و وقتی هوا گرم میشه چون نیاز به خنکی داره بدلیل #گرما، #تشنگی، #خشکی_هوا خشک میشه که بهتره به داخل باغچه زیر سایه درختان منتقل بشه و اگه شهر گرمی دارید ازش قلمه بگیرید
🌿💕🌿💕🌿💕🌿
➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
┅✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿┅
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
چرا #آزالیا که خریدم حالش بده ؟
🤓👈دوستانیکه سوال میپرسن گل آزالیا خریدن در بهار گل داشته و الان تو تابستون گلهاش خشک شده و حال گیاه خوب نیست
آزالیا سه هفته در بهار رو گل هست و وقتی هوا گرم میشه چون نیاز به خنکی داره بدلیل #گرما، #تشنگی، #خشکی_هوا خشک میشه که بهتره به داخل باغچه زیر سایه درختان منتقل بشه و اگه شهر گرمی دارید ازش قلمه بگیرید
🌿💕🌿💕🌿💕🌿
➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d