💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌾هر روز صبح
🌞زنده میشویم و زندگی میکنیم
🌾برای رویاهایی که منتظرند
🌞بـه دسـت مـا واقعی شوند
🌾امـروزتـون پـر از
🌞شـادیهای بـی سبب
🌞دلتـون گرم از آفتاب امـید
🌾و ذهنتون پـر از افکار پاک
🍁🍂
اﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ، ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ، ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ,
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ ،
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ
ﺁﻓﺮﯾﺪ
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ ..
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
🍁🍂
🍁سخت بگيری
هی سخت تر ميشه
میدونید چرا هر وقت
یاد بچگی ها میفتیم میگیم:
- هی. یادش بخیر!
واسه اینکه حساس نبودیم.
جدی نبودیم.
همه چی رو راحت می گرفتیم
کاش خدا
کمی از بی دغدغگیهای بچگيمون
رو برای روز مبادا کنار ميذاشت🍁
🌸🍃
🍁چه بخواهیم چه نخواهیم
🍂قطار زندگی به سرعت
🍁در حال حرکت و
🍂ادامه مسیر زندگیست
🍁پس بهتره تا جایی که میتونی
🍂به نقاط زیبای منظره های
🍁 زندگی خیره بشیم تا
🍂غم و غصه هاش
🍁🍂
☀️امروز رو با اعتماد و امید
به خدا شروع کن❤️🔆
برای گام های نرفته نگران نباش
که تو با کمک خدای بزرگ 🧡
میتونی به مقصد برسی🍁
🍁🍂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
♡مادرت♡ را فراموش نکن
کسی که گهواره ات را تکان داد؛
میتواند با دعايش
دنیایت را هم تکان بدهد
مراقب گرانبهاترين
المـــــاس زندگيتان باشید
كه براي خوشبختي تان محتاج
دعاي خيرش هستين♡
🍁🍂
💢✨ثواب بوسیــدن پای مـادر✨💢
✍پیامبر(ص) فرمود:
«کسی که پای مادرش را ببوسد؛مثل این است که آستانه کعبه را بوسیده است».
(گنجینه جواهر🌹🍃)
✨💠✨
و نیز فرمود:«هر کس پیشانی مادر خود را ببوسد،از آتش جهنم محفوظ خواهد چماند».
(نهج الفصاحة🌹🍃)
✨💠✨روزی مردی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:من تمام گناهان را انجام داده ام،ایا راه توبه برای من هست؟ فرمود:ایا پدر و مادرت زنده اند؟گفت:تنها پدرم زنده است. فرمود:به پدر خود احترام و نیکی کن؛تا خداوند تو را ببخشد. وقتی که آن مرد رفت،حضرت به اطرافیانش فرمود:«ای کاش مادرش زنده بود».(بحارالانوار، ج 71🌹🍃)✨💠✨
🔰حضرت محمد(ص) فرمودند:
همانگونه که دعای پیامبران در مورد امت خودشان مستجاب است، دعای پدران نیز در حق فرزندانشان مستجاب است».
(نهج الفصاحه🌹🍃)✨💠✨
─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─
🍁🍂
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
☀️امروز رو با اعتماد و امید
به خدا شروع کن❤️🔆
برای گام های نرفته نگران نباش
که تو با کمک خدای بزرگ 🧡
میتونی به مقصد برسی🍁
🍁🍂
🍃 سه شنبه ۲۶ مهر
🌷ماهتون بی نظیر
🍃امروز ازخدامیخوام
🌷توبازی زندگی
🍃پیشرفت کنید
🌷چرخ روزگاربکام
🍃دنیاتون بروفق مراد
🌷عاقبت تون بخیر و
🍃حال دلتون هر لحظه خوب باشه
🌷🍃
🌷دردیده ی ما نقش رخ
🌷 دوست اگر نیست
🌷یادش به دلم لحظه ای
🌷از سینه جدا نیست
🌷درسینه ی بی کینه ی ما
🌷نقش تو جاری است
🌷هر چند که دردیده ی ما
🌷جای تو خالی است
🌷تقدیم به شما خوبان
🌷 الهی دلتون شاد باشه
هیچکس ازکنار گل ..
دست خالی، برنمیگردد
گلابگیر به گلاب میرسد
کندو دار به عسل
نقاش به نقش
عکاس به عکس، بلبل به آواز ..
بیاییم همچون گل باشیم
و چشمه خیر و نیکی ... 🌷
🍁🍂
سلام سه شنبه تون عالي
امیدوارم امروز و هرروز
دلتون پراز شادی باشه
و خونه هاتون پراز عشق
عشقتون پراز صداقت و
سفره هاتون پراز برکت
و زندگيتون پرازصمیمیت
و عمرو عاقبتتون بخیرباشه
🌸🍃
💕✨دوستان گلم
🍁✨در آخرین سه شنبه مهرماه
💕✨ هر چی آرزوی خوبه نثار شما
🍁✨براتــون..
💕✨یک دل شـاد
🍁✨یک لب خنـدون
💕✨یک زنـدگی آروم
🍁✨یک دشت آرامش
💕✨یک کوه سلامتی و شادی
🍁✨یک دریـا خوشبختی
💕✨یک آسمـان آرزوهای زیبا
🍁✨یک عمر باعزت
💕✨از پروردگار خواستارم
🍁✨روزتون زیبـا و در پناه خدا
🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
👧👶اینم ی سلام صبح بخیر برای کوچکترا😘
سلااااام✋
صبحتون بخیروشادی❤️
🍓روزتون تون پرنشاط
🍓زندگی تون پرطراوت
🍓نبضتون پراحساس
🍓قلبتون پرعشق
🍓فکرتون پر از یاد خیر
🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🐝
┏━━━∪∪━━━┓
🌸🐝
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🍃🍃🍃🍃🍃
وقتی میگوییم در صدا و سیما نفوذی هست یک عده سند می خواهند .
این هم سند
در این کلیپ ببین خاله نرگس مجری برنامه ی کودکان میگوید من هر وقت به بچه ها میگویم صلوات بفرستید بعد از برنامه با من برخورد میشود...
جالب اینجاست که در همین لحظه که ایشون دارد حرف میزند یک مرد با بی ادبی تمام، میکروفون را از جلوی ایشان برمیدارد....‼️
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🍃🍃🍃🍃🍃 وقتی میگوییم در صدا و سیما نفوذی هست یک عده سند می خواهند . این هم سند در این کلیپ ببین خاله
#قصه
🔹غذا برای پرنده ها🔹
امیرحسین پرنده ها را خیلی دوست دارد.دلش می خواهد در روزهای سرد زمستان برایشان خرده نان بریزد تا بخورند. اما آن ها در آپارتمان زندگی می کنند و حیاط و باغچه ندارند تا در آنجا برای پرنده ها خرده نان بریزند.
🐤🐦🐧
امیرحسین پرنده ها را خیلی دوست دارد.دلش می خواهد در روزهای سرد زمستان برایشان خرده نان بریزد تا بخورند.اما آنها در آپارتمان زندگی می کنند و حیاط و باغچه ندارند تا در آنجا برای پرنده ها خرده نان بریزند.
🐤🐦🐧
در یک روز سرد زمستان، وقتی امیرحسین سر کلاس نشسته بود، یک گنجشک کوچولو پشت پنجره ی کلاس شان آمد و به شیشه نوک زد. خانم مربی پنجره را بازکرد،گنجشک کوچولو وارد کلاس شد و پرزد و رفت روی لامپ مهتابی نشست.
🐤🐦🐧
همه ی بچه ها از دیدن گنجشک خوشحال شدند.دلشان می خواست به او خوراکی بدهند ولی گنجشک کوچولو می ترسید پایین بیاید.همان جا روی لامپ نشسته بود و با چشم های ریز و سیاهش به آنها نگاه می کرد.
🐤🐦🐧
خانم مربی گفت:«بچه ها، پرنده ها در فصل زمستان نمی توانند راحت غذا پیدا کنند. اگر هرروز کمی خرده نان در باغچه یا حیاط خانه هایتان بریزید، می آیند و می خورند.»
🐤🐦🐧
امیرحسین گفت:« خانم ما که حیاط نداریم.» چند تا از بچه ها هم گفتند:« ما هم حیاط نداریم.» خانم مربی گفت:نشما می توانید کمی خرده نان یا گندم بیاورید و توی باغچه ی مدرسه بریزید تا پرنده ها بیایند و بخورند.» بعد هم پنجره را بازکرد و گنجشک کوچولو پر زد و رفت.
🐤🐦🐧
فردای آن روز امیرحسین از مادرش خواست تا کمی غذا برای پرنده ها به او بدهد.مادرش مقداری نانِ نرم خرد کرد و در یک کیسه ی پلاستیکی ریخت و به امیرحسین داد.
🐤🐦🐧
امیرحسین به خانم مربی گفت که برای پرنده ها غذا آورده است.خانم مربی و امیرحسین و تمام بچه هایی که برای پرنده ها غذا آورده بودند، به حیاط رفتند و خرده نان ها و گندم ها را کنار باغچه ریختند و به کلاس برگشتند.چند دقیقه ی بعد، یک دسته گنجشک و دوتا یاکریم آمدند و مشغول خوردن شدند.
🐤🐦🐧
بچه ها پشت پنجره ایستاده بودند و به آنها نگاه می کردند. ناگهان یک کلاغ سیاه قارقارکنان آمد و میان گنجشک ها نشست.او به گنجشک ها نوک می زد تا بروند و او تنهایی همه ی خرده نان ها را بخورد. اما گنجشک ها فقط کمی از او دور شدند و به خوردن دانه ها ادامه دادند.
🐤🐦🐧
کلاغ هم کمی از نان ها را خورد و قارقارکنان پرید و رفت.خانم مربی گفت:« بچه ها فکر می کنم کلاغه رفت تا دوستانش را خبرکند بیایند این جا و صبحانه بخورند.»
🐤🐦🐧
بچه ها خندیدند.خانم مربی گفت:«حالا سرجاهایتان بنشینید و یک نقاشی قشنگ بکشید.»آن روز امیرحسین و دوستانش فقط عکس گنجشک و کلاغ و یا کریم و باغچه ی مدرسه را کشیدند/ترانه های کودکان
🍂🍃🌼🍂🍃🌼🍂🍃
#قصه_های_کودکانه
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d