eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
25هزار ویدیو
124 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
. (طبیعی) ✅رنگ موی شرابی🍷 🔹پودر سدر 85 پیمانه 🔸پودر روناس 2 پیمانه 🔹پودر مازو 3 پیمانه 🔸پودر گل بابونه 35 پیمانه 🔹کتیرا 10 پیمانه همه را مخلوط کرده و ۲ساعت روی مو بگذارید.🙆 ♥️https://eitaa.com/joinchat/185860446C58ae6cb957
✅رنگ موی طبیعی شرابی ♨️پنج قاشق غذاخوری روناس را با یک لیوان آب جوش به مدت 🕑 20 دقیقه بجوشانید، پس از سرد شدن آن را صاف کنید و نصف آن را به موهای تان بمالید، بعد نیم ساعت باقیمانده مواد را به موها زده و یک ساعت صبر کرده و بعد با آب ولرم آبکشی کنید. https://eitaa.com/joinchat/185860446C58ae6cb957
قبل از استفاده از این رنگ مو گیاهی حتما موهاتون رو بشویید و بعدش با کمک حوله آب اضافی موهاتون رو بگیرید و رنگ مو را روی موهای خشک و تمیز خودتون بزارید. 🌷مواد لازم دم کرده بابونه : سیصد سی سی + حنا : شش قاشق غذاخوری + آب لیمو : یک قاشق غذاخوری + پودر قهوه : دو قاشق غذاخوری. 🌷طرز تهیه رنگ موی طبیعی ماهگونی اول داخل یه ظرف مناسب دم کرده بابونه و آب لیمو را با هم مخلوط کنید بعدش پودر قهوه و حنا را بهشون اضافه کنید. بعد که همه مواد رو با هم به خوبی مخلوط کردید رنگ موی ماهگونی گیاهی رو رو موهاتون بزارید. این رنگ مو رو باید از شب تا صبح بر روی موهاتون بمونه تا رنگ دلخواهتون رو بدست بیارید. https://eitaa.com/joinchat/185860446C58ae6cb957
🔥مواد لازم ⭐قهوه:یک بسته ⭐بابونه:یک قاشق ⭐سدر:یک قاشق ⭐قطره رزماری:چند قطره ⭐تخم مرغ:یک عدد 🧨اکسیدان گیاهی( ميزان اکسیدان مورد نیاز براي این رنگ موی طبیعی به پرپشتی موهای شما بستگی دارد نسبت به این که چه قدر موهای شما پرپشت است به ازای هر یک بسته قهوه به یک قاشق غذاخوری اکسیدن گیاهی نیازمند هستید. تمامی ماده های ذکر شده را داخل یک ظرف پلاستکی با یکدیگر مخلوط کنید و بعد مخلوط قهوه و مواد طبیعی را به موهایتان بزنید و پس از حدود 20 تا 30 مکث موهایتان را با کمک آب بشویید و بعد خشک کنید. https://eitaa.com/joinchat/185860446C58ae6cb957
♨️۲عدد چغندر را خرد کرده و میکس کنید تا یک مایع قرمز رنگ حاصل شود. مقداری از این مایع را با مقدار کمی‌ آب ترکیب کنید. سپس به این ترکیب ۱ قاشق شامپوی نرم‌کننده اضافه کنید. در آخرین مرحله دارچین را نیز به آن اضافه کنید و اجازه دهید این ترکیب ۳ الی ۴ ساعت در دمای اتاق بماند. این ماسک باید به مدت ۶ یا ۸ ساعت روی مو‌های شما بماند. موهایتان را در این مدت با یک پوشش پلاستکی بپوشانید. برای تغییر رنگ مو‌ها با این ترکیب باید چندین بار آن را امتحان کنید. https://eitaa.com/joinchat/185860446C58ae6cb957
سیزدهم فروردین: روز گناهان کبیره! هر زباله، یک گناه است. با هر زباله که می سازیم گناهی مرتکب می شویم. گناهانمان را در کوه و‌ جنگل و دشت و دمن می ریزم. در کوچه و خیابان و رودخانه و جویخانه. گناهانمان را می ریزیم در حلق پرندگان در نَفَس آسمان. گناهانمان را می پاشیم به صورتِ مادرمان زمین و سیلی می زنیم به شفقتِ خاک و به مهربانیِ آب. 🌱 ما به جهنم نمی رویم ما خودمان دوزخیم. گناهانمان دست و‌ پایمان را گرفته،‌ وبال گردنمان شده است، وبالِ همه چیز. زندگیِ ما شکنجه ای است برای بی پناهترین و معصوم ترین آفریدگان خدا. به پشت سرت نگاه کن! ببین چقدر نفرینِ گیاه و پرنده و آب و خاک پشتمان است. عاق والدینمان، عاق زمین و آسمان، ما را گرفته است... 🌱 سیزدهم فروردین، روز گناهان کبیره ما ایرانیان است. تو اما در آن روز گناه نکن! تو اما گناهی را از زمین بردار! تو می دانی که نیکوکاران به بهشت نمی روند، نیکوکاران بهشت را می سازند. حتی در جهنم و حتی در میان جماعت دوزخیان تو یک نفر بهشت باش! ✍️ 🌱 🌱 ♻️پیش از روز واقعه به اشتراک بگذارید https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
❣بیماری با فکر و توجه بیش از حد به آن در بدن ماندگار می شود! اگر حالتان زیاد خوب نیست، لازم نیست در موردش با دیگران حرف بزنید ،‌ مگر این که دنبال درد و بیماری بیشتر باشید.... وقتی به حرف های مردم در مورد مریضی‌ شان گوش می‌کنید،‌ انرژی بیماریشان را افزایش میدهید. به جای این کار موضوع صحبت را عوض کنید و درباره چیزهای خوب حرف بزنید و با قدرت روی سلامتی آن ها تمرکز کنید... به حرف هایی که مردم در مورد پیری و فرسودگی و بیماری‌ های مختلف میزنند گوش نکنید! حرف‌های منفی برایتان هیچ سودی ندارند و تنها ارتعاشتان را منفی میکند...!🍃🍃🍃🍃 👤فلورانس اسکاول شین https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در عالم کودکی به مادرم قول دادم که تا همیشه هیچ کس را بیشتر از او دوست نداشته باشم. مادرم مرا بوسید. و گفت : نمی توانی عزیزم ! گفتم : می توانم ، من تو را از پدرم و خواهر و برادرم بیشتر دوست دارم . مادر گفت : یکی می آید که نمی توانی مرا بیشتر از او دوست داشته باشی . نوجوان که شدم دوستی عزیز داشتم . ولی خوب که فکر می کردم مادرم را دوست داشتم . معلمی داشتم که شیفته اش بودم ولی نه به اندازه مادرم ! بزرگتر که شدم عاشق شدم ، خیال کردم نمی توانم به قول کودکی ام عمل کنم . ولی وقتی پیش خودم گفتم ؛ کدامیک را بیشتر دوست داری باز در ته دلم این مادر بود ، که انتخاب شد. سالها گذشت و یکی آمد ، یکی که تمام جان من بود . همانروز مادرم با شادمانی خندید و گفت دیدی نتوانستی ! من هرچه فکر کردم او را از مادرم و از تمام دنیا بیشتر می خواستم ، او با آمدنش سلطان قلب من شده بود . من نمی خواستم و نمی توانستم به قول دوران کودکیم عمل کنم . آخر من خودم مادر شده بودم ... ❤️🕊اhttps://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
یکدیگر را با کلمات به دست می‌آوریم و با رفتار از دست می‌دهیم. ✍ لوئیز_هی شفای_زندگی ❤️🕊https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ﺩﺭ ﯾﮏ ﺩﻫﮑﺪﻩ ﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯾﮑﻪ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﻨﺪ. ﺍﻭﺑﺎﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺘﻤﺎ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺑﻮﻗﻠﻤﻮﻥ ﻭ ﻣﯿﺰ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻣﯿﮑﺸﻨﺪ . ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﺍﺩ , ﻣﻌﻠﻢ ﺷﻮﮐﻪ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩ؟ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻤﺎ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﺮﺳﺎﻧﺪ . ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻨﺪﻡ ﻣﯿﮑﺎﺭﺩ . ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ؟ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ گفت:خانم این دست شماست. ﻣﻌﻠﻢ ﺑﯿﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﭘﯿﺶ ﺍﻭ ﻣﯿﺎﻣﺪ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺍﺯﺷﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻭ ﺑﮑﺸﺪ ..ویکتور هوگو میگوید: ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﻣﺤﺒﺘﻬﺎ ﺍﺯ ﺿﻌﯿﻔﺘﺮﯾﻦ ﺣﺎﻓﻈﻪ ﻫﺎ ﭘﺎﮎ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . . ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺫﺭﻩ ﻛﺎﻫﯿﺴﺖ ، ﻛﻪ ﻛﻮﻫﺶ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺎﻡ ﻧﮑﻮﯾﯽ ﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺎﺭﺵ ﻛﺮﺩﯾﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺠﺰ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﻬﺎﺭ ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺠﺰ ﺩﯾﺪﻥ ﯾﺎﺭ ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺠﺰ ﻋﺸﻖ ، ﺑﺠﺰ ﺣﺮﻑ ﻣﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺴﯽ❤️❤️❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃 هیچ موجودی در دنیا وجود ندارد که در اثر عشق ورزیدن به یک موجود دیگر -حتی اگر یک عشقِ پیش پا افتاده و پست هم باشد- تغییری در روح خود به عمل نیاورد. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در مناطقی از غرب آفریقا، وقتی کسی کار ناپسندی انجام می‌دهد او را به مرکز دهکده می‌برند و برای دو روز، تمام اعضای قبیله او را احاطه می‌کنند و درباره ویژگی‌های خوب و مثبت آن فرد حرف می‌زنند. آنها معتقد هستند که هر فرد ذاتاً خوب است ولی گاهی هم اشتباهاتی مرتکب می‌شود که در‌ واقع درخواست کمک است. افراد قبیله کنار هم در این آئین جمع می‌شوند تا به فرد خوبی ذاتی اش را یادآوری کنند. اعتقاد جمعی این است که این حمایت، از هر نوع تنبیه و خجالت زده کردن فرد بهتر است. آنها این حرکت را "اوبونتو" به معنی "انسانیت با یکدیگر و تمام موجودات زنده" می‌نامند... 👤 ❤️🕊https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
جالب ترین خصوصیت بشر "تناقض" است! به شدت عجله داریم بزرگ شویم و بعد دلمان برای کودکی از دست رفته مان تنگ میشود... برای پول در آوردن خودمان را مریض میکنیم بعد تمام پولمان را خرج میکنیم تا دوباره سالم شویم! طوری زندگی میکنیم که انگار هرگز نمی میریم و طوری می میریم که انگار هرگز زندگی نکرده ایم... 👤 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ❤️🕊ا🦢
امشب چند تا دعا میخوام بکنم یه نیاز داره از همتون خواهش میکنم با تمام وجودتون بگید شاید شمام یه روزی نیاز پیدا کنین به یکی از این آمین ها . هرکسی هر درد و غصه ای داره برطرف بشه ، الهی همه بیمارا شفا پیدا کنند ، الهی حکمت خدا با آرزوهاتون یکی باشه ، الهی خدا به مادر شهدا علی الخصوص مادر شهدای گمنام صبر بده  ، الهی سایه همه پدر و مادرا بالا سر بچه هاشون باشه و الهی که همه جوووووونا عاقبت بخیر بشن . آمین یادتون نره .... خیلی خیلی برای منم دعا کنید .... الهی آمین . 🤲🤲     شبتون در پناه خدا🌜🌟 ‎‌‌‌‎  ‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ کانال  ما را به دوستان خود معرفی کنید:🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش آسمان شب✨♥️ سهم قلبتان باشد و نور ستاره‌ها روشنى✨♥️ بى خاموش تمام لحظه‌هایتان شبتون پر از آرامش✨♥️ و منور به نور الــهی شبتون آروم✨♥️ ‎‌‌‌‎  ‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌✾࿐༅✧❤️✧ ༅࿐✾ کانال  ما را به دوستان خود معرفی کنید:🦋💖🦋
دختر جن پارت ۴۹
چون هر دو زن چشم به قدری روشن داشتند که اصلا انگار هیچ رنگی نداشت آرش دوباره خاطره کوه براش تکرار شد موهایی که در هوا می رقصیدن و چشمانی که زنگ نداشت ترس در تمام وجودش رخنه کرد علی هم حال بهتری نداشت و از ترس رنگ به چهره نداشت زنی که به نظر سنش بیشتر بود بله چیزی شده؟ ولی علی و آرش نتونستن چیزی بگین زن دوباره پرسید کاری داشتین؟ ولی علی و آرش بازهم نتونستن جواب بدن برای همین زنی که معلوم بود مادر دیگری هست زیر لب چیزی گفت به دخترش اشاره که کرد که برن دوتا زن دور شدند در حالی که آرش و علی مات و مبهوت نگاهشون میکردند بعد اینکه مادر و دختر از دید ناپدید شدند تازه آرش و علی به خودشون اومدن علی نگاهی به آرش کرد و گفت چرا چیزی نگفتی + نمی دونم چی شد زبونم به کلی بند اومده بود تو چرا چیزی نگفتی من از تو بدتر کامل کپ کرده بودم الان چیکار کنیم؟ +هیچی حداقل الان فهمیدیم که همچین دختری وجود داره باید بفهمیم که این دختر و مادرش کی هستند و این حرف و حدیث که این مردم در باره شون میگن چیه؟ بعد آرش و علی به طرف ده براه افتادند در وسط ده یک جویبار کوچک که از چشمه بالای کوه سرازیر میشد و حسن آباد در به دو قسمت تقسیم میکرد و در پایین دست به زمین های کشاورزی می رسید با اینکه خونه های ده کوچک حسن آباد از برق و آب لوله کشی برخوردار بود و زنان ده گاهی برای شستن پتو و ملحفه به کنار جوی می امدن اون روز هم دو تا کنار جوی آب مشغول شدن پتو بودن پتورو داخل آب برده بودن و پتو آب زیادی به خودش گرفته بود و سنگین شده بود طوری مه به سختی میخاستن آن از داخل بکشند ارش و علی با دیدن این موضوع خیلی سریع به کمکشون رفتند و پتو رو از داخل آب بیرون کشیدند زن ها از آرش و علی تشکر کردند یکشون گفت معلومه اینجا غریب هستید خونه ی ما نزدیکه بفرمایید چایی چیزی براتون بیاریم علی تشکر کرد و خاست چیزی بگه که آرش ادامه حرف رو از علی قاپید گفت ممنون زحمت میشه براتون زن گفت نه خواهش میکنم زحمتی نیست و خاست پتو رو کنند تا ببرند که آرش به علی که با تعجب بهش نگاه میکرد چشمکی زد و گفت ما میاریم براتون و مگه نه داداش علی علی هم به ناچار تایید کرد و بعد زنا وسایلشودن رو جمع مردن جلو افتادن و آرش و علی هم پشت سرشون خانه که رسیدند پسرا جایی که گفتند پتو رو پهن کردن و یکی از خانما که معلوم بود خونه مال اونه به داخل خونه رفت برای فراهم کردن پذرایی از مهمونا آرش و علی روی تخت چوبی که روی آن یک گلیم کهنه و ۲..۳ تا پشتی بود نشستن حیاط کوچک ولی با صفا یی بود چندی بعد زن ها با سینی چای و کمی خواراکی برای پذرایی اومدن آرش که هدفش از اومدن به اونجا چیزی دیگه ای بود نمی دونست که چجوری در حرف رو باز کنه که یکی از زن ها که دوستش رعنا صدا میکرد و اونجا خونه اون بود گفت اینجا چیکار دارین جوونا آرش گفت دنبال حسین قلی نامی بودیم که گفتن فوت کرده زن سری به تاثر جنباند وگفت آره بنده خدا حسین قلی و چیزایی گفت که تقریبا همون حرفای بی بی سکینه بود و بعد پر سید که باهاش چیکار داشتن با حسینقلی؟ که آرش هم گفت که از فامیل دورشون هستند و میخواستن بدهی که بهش داشتن رو ادا کنند رعنا گفت :زن دومش توی خونه ی حسینقلی زندگی میکنه و یه نوه دختر هم داره که همین روزا احتمالا به ده بیاد چون به یکی که چند روز پیش توی تهران دیده بودش گفته همین چند روز آینده به حسن آباد میاد علی و آرش از شنیدن این حرف خیلی خوشحال شدن آرش میخواست درباره یک کس دیگه هم اطلاعات بگیره ولی نمیدونست چی بگه علی که حال ارش رو فهمید سر حرف رو باز کرد و گفت توی حسن اباد خونه ها خیلی نزدیک به هم و جمع ساخته شدن ولی دم کوه یک خونه هست که خیلی از خونه های دیگه دور ساخته شده چرا؟ آرش که مونده بود چجوری شروع کنه با این حرف علی نفس راحتی کشید وبا نگاه از علی تشکر کرد رعنا خانم هم مثل پیرزن با شنیدن اسم اون خونه و ساکنان ش بهم ریخته شد.....
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️آدمها فکر می کنند؛ اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی می کنند، شاد وخوشبخت و کم اشتباه... فکر می کنند همه چیز را از نو خوب خواهند ساخت، محکم و بی نقص! اما، حقیقت ندارد... 🍃🌷اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم، اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم، اگر فکر ساختن بودیم از همین جای زندگیمان به بعد را مى ساختیم...🌷🍃 🍃🌷امروزمان همان فردایی است که دیروز برایش فکرها داشتیم... امروز برای ساختن فرداتون نه فقط فکر، که قدمی بردارید تا فردا به آن افتخار کنید...👌 🌼🍃 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍃🌼🍃🌼 🔸️در زندگی از چیزهای زیادی می ترسیدم و نگران بودم تا اینکه آنها را تجربه کردم وحالا ترسی از آنهاندارم. 🔸 از" نفرت "میترسیدم یاد گرفتم"به هر حال هر کسی نظری دارد" 🔸از" تنهایی"میترسیدم یاد گرفتم"خود را دوست بدارم" 🔸از" شکست "میترسیدم یاد گرفتم"تلاش نکردن یعنی شکست" 🔸از" درد "میترسیدم یاد گرفتم"درد کشیدن برای رشد روح لازم است" از" سرنوشت "میترسیدم یاد گرفتم"من توان تغییر آن را دارم" و درآخراز" تغییر "میترسیدم تا اینکه یاد گرفتم حتی زیباترین هم قبل از پرواز کرم بودند و زیباکرد" 🌸🍃 ‏اگه 100 تا مورچه‌ی قرمز رو با 100 تا مورچه‌ی سیاه بندازی تو یه شیشه ، هیچ کاری باهم ندارن تا وقتی که شیشه رو تکون بدی...! اونموقع شروع می‌کنن به کشتن همدیگه! قرمزها فکر می‌کنن سیاه‌ها دشمنن و سیاه‌ها هم فکر می‌کنن قرمزها دشمنن! اما دشمن واقعی اونا تویی که شیشه رو تکون دادی. ‏تو دنیای ماهم همین اتفاق میفته! دوستی‌ها، رابطه‌ها و حتی زندگی‌های زیادی فقط بخاطر حرف‌های اطرافیان خراب شده... قبل از این‌که به جون هم بیفتیم باید از خودمون بپرسیم کی داره شیشه رو تکون میده... بیشتر مراقب زندگیمون باشیم. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d