حضرت علی (ع) بعد از
درگذشت ابوذر غفاری نزد
اصحاب خود فرمودند:
《من دلم خیلی بحال ابوذر
میسوزد خدا رحمتش کند.》
اصحاب پرسیدند چطور ؟
مولا فرمودند:
آن شبی که به دستور عثمان
ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر
به خانهی او رفتند چهار کیسهی اشرفی
به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند.
ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
《شما دو توهین به من کردید;
اول آنکه فکر کردید
من علی فروشم
و آمدید من را بخرید'
دوم بیانصافها آیا ارزش علی
چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی
میخواهید من #علی_فروش شوم؟
☆تمام ثروتهای دنیا
را که جمع کنید
و به من بدهید با
#یک_تار_موی_علی
عوض نمیکنم☆》
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
مولا گریه کرده و فرمودند:
قسم به خدایی که
جان علی در دست اوست،
آن شبی که ابوذر
درب خانه را به روی
سربازان عثمان محکم بست
#سه_شبانه_روز بود
که او و خانوادهاش
هیچ نخورده بودند》😭😭
مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛
در این روزگار علیفروش نشویم.
سعدیا شرمی بدار آخر چه میترسی بگوی
نیست بعد مصطفی مولای ما الا علی
@شب جمعه ست والتماس دعا🙏
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼🍃🌼🍃🌼
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عموجان من عاشق دخترت شدهام آمدم برای خواستگاری....
عموگفت:حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است...!
جوان کافر گفت:عموجان هرچه باشد من میپذیرم.
عموگفت:در شهر بدیها (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آنوقت دختر از آن تو...!!
جوان کافر گفت:عمو جان این دشمن تو اسمش چیست...؟!
عمو گفت :اسم زیاد دارد؛ ولی بیشتر او را به نام علیبن ابیطالب می شناسند...
جوان کافر فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدیها (مدینه) شد...
به بالای تپّهی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است. به نزدیک جوان عرب رفت.
گفت:ای مرد عرب تو علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت: تو را با علی چهکار است...؟!
جوان کافر گفت :آمدهام سرش را برای عمویم که رئیس و بزرگ قبیلهمان است ببرم چون مهر دخترش کرده است...!
جوان عرب گفت: تو حریف علی نمیشوی ...!!
جوان کافر گفت :مگر علی را میشناسی ...؟!
جوان عرب گفت :بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم..!
جوان کافر گفت : مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او رااز تن جدا کنم...؟!
جوان عرب گفت:قدی دارد به اندازهی قد من هیکلی همهیکل من...!
جوان کافر گفت:خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست...!!
مرد عرب گفت:اول باید بتوانی من را شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم...!!
خب حالا چی برای شکست علی داری...؟!
جوان کافر گفت:شمشیر و تیر و کمان و سنان...!!
جوان عرب گفت:پس آماده باش..
جوان کافر خندهای بلند کرد و گفت: تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی ...؟! پس آماده باش..شمشیر را از نیام کشید.
جوان کافر گفت: اسمت چیست...؟!
مرد جوان عرب جواب داد عبدالله...!!
(بندهی خدا) و
پرسید نام تو چیست...؟!
گفت:فتاح ،و با شمشیر به عبدالله حمله کرد...
عبدالله در یک چشم بههم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد وبا خنجر خود جوان کافر خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان کافر جاری شد...
جوان عرب گفت: چرا گریه میکنی...؟!
جوان کافر گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم به دست تو کشته میشوم...
مرد عرب جوان کافر را بلند کرد و گفت: بیا با این شمشیر سر مرا ببُر و برای عمویت ببَر...!!
جوان کافر گفت :مگر تو کی هستی ...؟!
جوان عرب گفت منم (( اسدالله الغالب علیبن ابیطالب )) که اگر بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم؛ حاضرم سر من مِهر دخترعمویت شود..!!!
جوان کافر بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت :من میخواهم از امروز غلام تو شوم یاعلی
پس👈فتاح شد 👈قنبر غلام علیبن ابیطالب...
▫️یاعلی! تو که برای رسیدن جوانی کافر به آرزویش سر هدیه کردی ...
▫️یا علی! ما دوستداران تو مدتیاست گرفتار انواع بلاها و بیماریها و ...شدهایم ترا به حق همان غلامت قنبر دستهای ما را هم بگیر...
◾️هر چقدر از روایت لذت بردی، ارسال کن.
✴️ بر جمال پر نور مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام )صلوات...🍃🤝 🍃
یاعلی مدد🌹🌹🌹🌹❤️
التماس دعا...
خبرداشتید که نشر فضائل مولا امیرالمؤمنین علی ع کولاک میکنه! محشره!!
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم میفرماید اگه فضائل علی علیه السلام رو بگویی ، گناهان زبانت پاک میشود ، اگر بشنوی گناهان گوش هایت، و اگر بخوانی از روی نوشته، گناهان چشمانت، پاک میشود.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
حالا این فضیلت مولا علی ع را بخوانید و هم ارسال کنید تا در ثواب نشرش شریک باشید.
افتخار کنید که شیعه علی ع هستید.
🌼🍃🌼🍃🌼
🍃🌺 علت اکثر #مشکلات
✍️استاد فاطمی نیا :
علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها، دل شکستن ها و ...
✅اینه که فرشته ها تو خونه مون نیستن. تو خونه مون پر نمیزنن...
ذکر نمیگن.
خونه ای که توش پر فرشته باشه میشه خود بهشت. پر از لطف و صفا و شادی و یاد خدا.
⁉️حالا چیکار کنیم که فرشته ها مهمون خونه مون بشن؟ چه کارایی نکنیم که فرشته ها رو پر ندیم؟
[1.] حدیث کسا زیاد بخونیم.
[2.] سعی کنیم نمازها تا جای ممکن اول وقت باشه.
[3.] نماز قضا داشتن خیییلی اثر بدی داره.
[4.] چیز نجس تو خونه نگه نداریم. همه جای خونه مون همیشه پاک پاک باشه.
[5.] توی خونه داد نزنیم.
حتی با صدای بلند هم حرف نزنیم.
فرشته ها از خونه ای که توش با صدای بلند صحبت بشه میرن.
[6.] حرف زشت و غیبت و دروغ و مسخره کردن و اینا هم که مشخصه.
[7.] سعی کنیم طهارت چشم و گوش و زبان و شکممون رو تا جای ممکن تو خونه حفظ کنیم.
[8.] وقتی وارد خونه میشیم با صدای واضح سلام کنیم. حتی اگه هیچ کس نیست
چهارتا ذکر قرآنی آرامش بخش که توی زندگیت معجزه ها میکنه:
1🍀-حسبنا الله و نعم الوکیل (برای وقتایی که ترس و اضطراب داری)
2🍀-لا اله الا انت انی کنت من الظالمین (وقتی خیلی ناراحتی و دلت گرفته)
3🍀-افوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد (برا وقتایی که میخوای خدا مکر و حیله دیگران رو در حق تو خنثی کنه)
4🍀-ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله (برا وقتایی که طالب زیبایی در دنیا هستی)
9. توی خونه زیاد صلوات بفرستیم
💥🌘💥#بین_الطلوعین
✨ بیداری بین الطلوعین ، نور است و فیض بسیار بزرگی می باشد.
✨ واگر سالک قبل از اذان صبح بیدار باشد و نماز شب نیز بخواند، نور علیٰ نور است.
✨ اگر به علتی اقبال نداشت لااقل سعی کند در سحر بیدار باشد
✨چرا که نفْس بیداری شب موجب تنویر (نورانی شدن) قلب و دل سالک
می شود.
📚نورمجردجلد1ص293
🌹امام رضا علیه السلام:
✨مابین طلوع سپیده صبح تا طلوع خورشید ملائكه الهى ارزاق انسان ها را سهمیه بندى مى نمایند.
🚫هركس دراین زمان بخوابد غافل ومحروم خواهد شد.
📙تهذیب الأحكام,ج 2،ص 242
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍃🌼🍃🌼
❤️خدایا دریافته ام کسی که می گوید:
" برایم دعا کن ..."
از روی عادت نمی گوید
کم آورده است.
دخل و خرجش دیگر باهم نمی خواند
صبرش تمام شده است
ولی دردهایش هنوز باقی مانده
چقدر دردناک است🌸🍃
شنیدن جمله "برایم دعا کن..."
خدایا کمکش کن چون
هنوز هم به معجزه کرامتت ایمان دارم...❤
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼🍃🌼🍃🌼
#سوره_جمعه
🌙✨دوستان شب جمعه هست
قرائت سوره مبارکه جمعه فراموشتون نشه که طبق فرمایش آقا امام جعفر صادق علیه السلام کفاره گناهان هست تا شب جمعه آینده👌🏻
🍃🌸🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼🌸🍃
🌼 یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ (۱)
🌼 هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (۲)
🌼 وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ (۳)
🌼 ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ (۴)
🌼 مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (۵)
🌼 قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (۶)
🌼 وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ (۷)
🌼 قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۸)
🌼 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ (۹)
🌼 فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۱۰)
🌼 وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ (۱۱)
🍃🌸🌼به امید آمرزش همه گناهان کوچک و بزرگمون دعا در حق همدیگه رو فراموش نکنیم🌼🌸🍃
🌸 🌸
👆👆👆👆👆👆👆
این لینک را دنبال کنید تا به کانال ما در ایتا ملحق شوید:
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
خواندن این دعا از جمله اعمال
شب جمعه است
ده مرتبه بگوید
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّهِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّهِ یَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیَّهِ
اى خدایى که فضل و کرمت بر خلق دایم است و دو دست عطا و بخششت به جانب بندگان دراز است اى صاحب بخشش هاى بزرگ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرَى سَجِیَّهً وَ اغْفِرْ لَنَا یَا ذَا الْعُلَى فِی هَذِهِ الْعَشِیَّهِ
درود فرست بر محمد و آلش که در اصل خلقت و فطرت بهترین خلقند اى خداى بلند مرتبه در همین شب گناه ما را ببخش.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
و این ذکر شریف در شب عید فطر نیز خوانده مى شود
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟!
حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند ، دهه اول محرم بوده ، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى آمده است.
وقتى روضه اش تمام مى شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود.
نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من ، دارد مى آيد.
حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد.
بعد آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت : « آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم : « سلام عليكم» .
گفت : «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم : « بفرماييد».
گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم : « بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟»
گفتم : بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم : من در تاريخ خوانده ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند.
گفت « چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!»
آقا سید می گوید:
من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
گفتم : « البته اين قضيه يك جوابى دارد».
گفتند : « چى هست؟»
گفتم : « روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند.
اما در جريان متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.»
آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان علیه السلام بوده اند)
م_رضا یوسفی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼🍃🌼🍃🌼
💢↶ زیـارت حضـرت صاحـبالـزمـان
علیـهالسـلام در روز جمعه
【اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ اللهِ فی خَلْقِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا نُورَ اللهِ الَّذی یَهْتَدی
بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَفینَةَ النَّجاةِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَیْنَ الْحَیوةِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ
وَ عَلی آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرینَ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللهُ لَکَ
ما وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلایَ
اَنَا مَوْلاکَ عارِفٌ بِاُولئِکَ وَ اُخْرئکَ
اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ تَعالی بِکَ وَ بِآلِ بَیْتِکَ
وَ اَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلی یَدَیْکَ
وَ اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ اَنْ یَجْعَلَنی مِنَ الْمُنْتَظِرینَ لَکَ وَالتَّابِعینَ
وَالنَّاصِرینَ لَکَ عَلی اَعْدآئِکَ وَالْمُسْتَشْهَدینَ
بَیْنَ یَدَیْکَ فِی جُمْلَةِ اَوْلِیآئِکَ
💚یـا مَـوْلایَ یا صـاحِـبَ الزَّمـانِ💚
صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکَ وَ عَلی آلِ بَیْتِکَ
هذا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ
فیهِ ظُهُورُکَ وَالْفَرَجُ فیهِ لِلْمُؤْمِنینَ
عَلی یَدَیْکَ وَ قَتْلُ الْکافِرینَ بِسَیْفِکَ
وَ اَنَا یا مَوْلایَ فیهِ ضَیْفُکَ وَ جارُکَ
وَ اَنْتَ یا مَوْلایَ کَریمٌ مِنْ اَوْلادِ الْکِرامِ
وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیافَةِ وَالْإِجارَةِ
فَاَضِفْنی وَ اَجِرْنی صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکَ
وَ عَلی اَهْلِ بَیْتِکَ الطَّاهِرینَ
✧✾════✾✰✾════✾✧
🌸🍃سلام بر تو ای حجت خدا در روی زمین
سلام بر تو ای دیدهبان خدا در میان خلق
سلام بر تو ای نور خدا که راهجویان بدان راهنمایی شوند
و به وسیله او از کار مؤمنان گشایش شود
سلام بر تو ای پاک پروریده ترسان از دشمن
سلام بر تو ای سرپرست خیرخواه
سلام بر تو ای کشتی نجات
سلام بر تو ای چشمه حیات
سلام بر تو باد درود خدا بر تو
و بر خاندان پاک و پاکیزه ات باد
سلام بر تو، خدا شتاب کند در وعده
یاری تو و پیروزی کارت
سلام بر تو ای سرور من
و من دوست تو و بینای به آغاز
و انجام کارت هستم
و به سوی خدای تعالی به وسیله تو
و خاندانت تقرب جویم
و منتظر ظهور تو و پیروزی حق بدست تو هستم
و از خدا میخواهم که درود فرستد
بر محمد و آل محمد
و مرا در زمره منتظران و پیروان تو قرار دهد
و در زمره یاوران تو در برابر دشمنانت
و کسانی که در پیش رویت در میان دوستانت شربت شهادت مینوشند
ای مولای من ای صاحب الزمان
درود خدا بر تو و بر خاندانت
امروز روز جمعه است
و آن، روز تو است که انتظار ظهور تو
در آن روز و انتظار فرج مؤمنان به دست تو
و کشتار کافران به وسیله شمشیر تو
در این روز میرود
و من ای آقای من در این روز میهمان تو
و پناهنده ات هستم
و تو ای سرور من
بزرگواری از فرزندان بزرگواران هستی
و به میهمان نوازی و پناه دادن مأموری
پس مرا بنواز و پناهم ده
درود خدا بر تو و بر خاندان طاهرینت باد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🥀🥀🥀🥀
#حضرت رقیه خاتون
#محرم ۱۴۱۰
روضه شده امشب به نام یک سه ساله
پای غمش جان می دهم با آه و ناله
نامش رقیه دختر دُردانه ی شاه
بابا بُوَد خورشیدِ عالَم ، دخترش ماه
واویلتا که عمر او طِی گشت با غم
سیلی ،خرابه ،تازیانه ،درد و ماتم
این قِصّه ی پُر غُصِه را گوید به بابا
از شام و کوفه ، کربلا گوید به بابا
بابا نبودی دختر تو پیر گردید
از زندگی بعد تو دیگر سیر گردید
دیدی که ارث مادرت بر من رسیده
در شام غم بابا شده مویم سپیده
دیدی که از دوریِ تو رفته شکیبم
خوش آمدی بابا ، تویی تنها طبیبم
در شام و کوفه تا تو را کردم بهانه
زد دشمنت از کینه بر من تازیانه
بابا ببین شد غَرق غم کُلِ وجودم
بالا نمی آید دگر دست کبودم
بعد تو دیگر روی آرامش ندیدم
هر جا که رفتم طعنه هایی می شنیدم
بابای من از روی تو شرمنده هستم
تو سر جدا گشتی ولی من زنده هستم
بابا ببین از غصه چشمان تَرم را
کو دامنت تا که به بر گیری سرم را
بابا دعایم کن که من زنده نَمانم
بعد تو دیگر ، من چرا باید بمانم ؟
اینجا رقیه عقده از دل باز کرده
در پیشِ عمّه از قفس پرواز کرده
# شعر و سبک
ذاکر و شاعر اهلبیت (ع)
کربلایی مرتضی شاهمندی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍃🌼🍃🌼
#یا_رقیہ_خاتون_س🍂
🏴مرغِ دلم امشب بہ جنون سر دارد
با عشق هوا و حالِ دیگر دارد🥀
🏴آمد شبِ سوم شب بے باباها
اے واے بہ حالِ هر ڪه دختر دارد🥀
#بابایےترین_دختر_عالم❤️
#شب_سوم #محرم💔🥀
🥀🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#زمینه😭😭😭😭😭🏴🏴
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بند 1⃣
طبقو برگردونید برید
ازتون من خواهش میکنم
قول میدم صدای گِریَش نیاد
من خودم آرومِش میکنم
رهاش کنید
جایِ این فکری به حالِ تَرَکِ لباش کنید
فکری به جایِ زنجیرِ روو دستوپاش کنید
رهاش کنید (٣)
توی اِزدحام زدنش/ مجلس حرام زدنش/ گفت بابا میخوام، زدنش زدنش، زدنش
تا چشاشو بست زدنش/ دندوناش شکست زدنش / چند تا مردِ مست، زدنش، زدنش، زدنش
رحم کن سَرو بِبَر
دختره، بی طاقته
آااه یادگاریه
دستِ من امانته
بند 2⃣
مگه این دختر چندسالشه
که موهاش اینجوری شد سفید
غیر باباش ازتون چی میخواد؟
واسه چی انقدر زجرش میدید؟
تو رو خدا
یه مسلمون مگه پیدا نمیشه بین شما؟
خودتون دختر دارید آخه بی مروتا
تو رو خدا (٣)
خواب بودی توو خواب، زدنت/ مجلس شراب، زدنت/ تا که گفتی آب، زدنت، زدنت، زدنت
بی سؤال جواب، زدنت/ بی حسابکتاب، زدنت/ آخ برا ثواب، زدنت، زدنت، زدنت
دست رو دلم نذار
از بابات خبر نگیر
آه میکُشی منو
دست روی کمر نگیر
بند 3⃣
من ازین تنهایی دلخورم
منی که با درد همبازیام
من بابامو میخوام هرجوری هست
به سر بریدهشم راضیام
منو زدن
بوی نون داره میاد چی شده مهربون شدن؟
کِی غذا خواستم عمه؟ بگو بابامو بدن
منو زدن (٣)
افتادم زمین، زدنم/ پاهامو ببین، زدنم/ به بابام نگین، زدنم، زدنم، زدنم
هی میرن میان میزنن/ هرچقد میخوان میزنن/ خولی و سنان، میزنن، میزنن، میزنن
من بابامو میخوام
حرف من کجاش بده؟
من بابامو میخوام
طاقتم سر اومده
✍ #جواد_قمری و #داود_رحیمی
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍃🌼🍃🌼
دخترک تاب نیاورد، جلو آمد و گفت:
میشود شمر! که امسال سرش را نَبُری؟
😭😭😭😭😭😭
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
عزیزم 😭😭😭😭😭
روضه خوان کوچولو
و
این همه معرفت ؟؟؟
فدای لب تشنه ی حضرت علی اصغر و نوحه خوانهایش
بسیار بسیار زیبا و تأثیر گذار
اصلا نمیتونی
اشک نریزی
با این سوزی که این
کودک خردسال
نوحه خوانی می کنه😭😭
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🌼🍃🌼🍃🌼
عزیز دلم
به این قشنگی که تو شهید شدهای
ما حتی نمیتوانیم بخوابیم ....😭😭😭
بی یاد شهدا روزت شب نشود🥀
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🥀شهید احمد عسگری🥀
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
اصلا رقيه جنس غمش فرق ميکند
سيلي ,کتک لگدش فرق ميکند
رسم است همه جا نوازش يتيم
آخر مگر حسين ,دخترش فرق ميکند؟
با پاي آبله روي خارها,واي واي
خار مغيل مگر دردو تبش فرق ميکند؟!!
هرچه زدند چادرش زِ سر جدا نشد
اصلا رقيه عشقِ به معجرش فرق ميکند
کندند گوشواره ز گوش رقيه جان ,ولي
آن پستِ بي حيا گوشواره کندنش فرق ميکند
بابا ,تمام راه فقط کتک بود و سلسله
اينجا به شام , فقط کتکش فرق ميکند
تو شاه عالميني و سنان, شقي ترين پليد
آخر چرا نوازش من و دخترش فرق ميکند........
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
🔸چند راز روحیه ی قوی
🔻موهبتهای خود را شمارش کنید
نه مشکلاتتان را
🔸در لحظه زندگی کنید
🔻به عزیزانتان بگویید دوستت دارم
🔸بخشنده باشید نه گیرنده
🔻در هر چیزی و هر کسی خوبیها را
جستوجو کنید.
🔸هر روز دعا کنید.
🔻هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.
🔸در زندگی اولویت داشته باشید
🔻اجازه ندهید مسائل کوچک
و خیالی شما را آزار دهد
🔸عادت همین الآن انجامش بده را تمرین کن.
🔻زندگیتان را با افرادی که
انرژی مثبت دارند پر کنید
🔸خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.
🔻لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.
🔸از هیچ چیز یا هیچ کس
غیراز خدا حساب نبرید
🔻در سختیها به خدا توکل کنید
خدایا شکرت🙏
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز اول | عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی
※ عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد. در قیام مختار ابتدا به قیامکنندگان پیوست؛ اما پس از مدتی از صف یاران مختار جدا شد و جزء سپاهیان مصعب بن زبیر در مقابل مختار قرار گرفت.
✘ پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری و تصمیم امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه، عبیدالله از کوفه بیرون آمد تا با امام مواجه نشود. اما در نزدیکی کربلا با وی مواجه شد.
نقل است که امام حسین(ع) وقتی به منزلگاهی به نام قصر بنی مقاتل یا به روایتی «قطقطانیه» در چند فرسخی کربلا رسید، خیمهای دید و پرسید که آن از کیست؟
گفتند از آن عبیدالله بن حر جعفی.
امام(ع) کسی را نزد او فرستاد، تا او را به یاری اردوی امام(ع) دعوت کند، ولی او بهانه آورد و گفت: «من از کوفه بیرون نیامدم مگر از ترس اینکه حسین(ع) به آنجا آید و من نتوانم یاریش کنم.» فرستاده امام بازگشت و پاسخ عبیدالله را به امام(ع) رساند.
پس از آن امام حسین(ع) خود نیز به خیمه عبیدالله رفت و نشست و خدا را سپاس گفت، و گفت: «ای مرد، در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه میکند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟» گفت: «یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار، پیش روی تو کشته میشوم، و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا بگیر، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر اینکه به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر اینکه از او سبقت گرفته و نجات یافتهام.»
حسین(ع) از او روی برگرداند و فرمود: «نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس این آیه از سوره کهف را خواند:
«و ما کنت متخذ المضلین عضدا؛ ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.»
«اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.»
ــــــــــــــــــ پ. ن :
داشتم به خودم فکر میکردم:
از روزی که فهمیدم باری بر زمین هست، که باید بروم و بلندش کنم که یقیناً جمعیتی را به امامشان میرساند،
تا روزی که این تصمیم عملی شود، یکسال طول کشید و من مصمم بودم که عملی نشود !
یکسال من " عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی " بودم،
و این بار بزرگ، کم و بیش بر زمین ماند، تا ...
امروز میفهمم رحم خدا را و منّت امام را،
که نگفت برو، احتیاجی به تو و خودکارت ندارم!
※ چشمانش را بست و ۳۶۵ روز بعد راهم داد!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۱ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز اول | ع
※ مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۲
|ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز دوم | عبدالله بن مطیع
پرده اول :
※ وقتی امام(علیهالسّلام) به عبدالله رسید، او از امام خواست از آب چاهش نوشیده، دعایی کند تا چاه، آبدار شود. امام نیز خواسته او را اجابت کرد.
آن گاه عبدالله از امام پرسید: قصد کجا را دارید؟ امام فرمود: در حال حاضر به مکه میروم. عبدالله گفت: خداوند برایت خیر قرار دهد.
اما من نیز رای و نظری دارم که دلم میخواهد برای شما بازگو کنم. امام فرمود: نظر تو چیست؟
عبدالله گفت: پس از ورود به مکه وقتی خواستی از آنجا به شهر دیگری بروی، به کوفه نزدیک نشو، زیرا کوفه شهری شوم و محنت زاست. در کوفه پدرت کشته و برادرت تنها رها شد، و ضربه مهلکی بر او وارد شد. از مکه جدا نشو؛ زیرا شما سرور و آقای عرب هستید
و به خدا قسم اگر کشته شوید خاندان شما نیز هلاک میشوند.
پرده دوم:
امام از جاده اصلی به سوی مکه متوجه شد... و در راه از کنار عبدالله بن مطیع که در ملک خود و کنار چاه آبش اقامت کرده بود، گذر کرد و در آنجا فرود آمد.
عبدالله به امام حسین علیهالسّلام گفت: ای اباعبدالله؛ خدا بعد از تو آب گوارایی را برای ما ننوشانَد؛ به کجا میروی؟
امام (علیهالسّلام) گفت: به سوی عراق، عبدالله گفت: سبحان الله چرا؟ ایشان پاسخ داد: معاویه مرده و بیش از یک بارشتر، نامه از مردم عراق برای من آمده است.
عبدالله گفت: یا اباعبدالله! این کار را انجام نده، به خدا سوگند آنان حرمت پدرت را حفظ نکردند؛ در حالی که بهتر از تو بود؛ پس چگونه حرمت تو را حفظ خواهند کرد؟ به خدا سوگند اگر تو کشته شوی بعد از تو حرمتی باقی نخواهد ماند.
هنگامی که امام به مکه رسید این آیه را تلاوت کرد: ولما توجه تلقاء مدین قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل«و چون (موسی پس از خروج از مصر) رو به سوی مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایی کند».
ـــــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ عبدالله بن مطیع دوبار امام را در مسیر دید !
و دوبار فقط او بود که امام را نصیحت میکرد! گویی او امام بود و حسین علیهالسلام مأموم.
ازسویی عبدالله انگار، بالاتر از چاهِ آبش همّی نداشت!
و دغدغهای بالاتر از پر آب شدنش!
داشتم با خودم فکر میکردم، آدم امام را هم که به چشم ببیند، باز از پنجرهی فهم خودش میبیند، از پنجرهی آرزوها و دغدغههایش.
دارم یکی یکی ورق میزنم روزهایی را که حالِ خوش دعایی دست داد و من همه چیز خواستم جز همراهیِ امام را !
همان " فمعکم معکم، لا مع غیرکم " را !
همان " فقط تو و دیگر هیچ " را!
✘ من قطعاً اگر به چشم سر هم امام را میدیدم، همان را میخواستم که پادشاهِ قلب و ذهنم بود.
چقدر "عبدالله بن مطیع"هایی در درون من جریان دارد و نمیشناختمش!
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d