🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱
#داستان_آموزنده
🔆بر بالای کعبه
🌺بلال در سفر و حَضَر همراه پیامبر اذان میگفت. اولین اذان برای همگان تازگی داشت؛ مخصوصاً با دیدن مرد حبشی سیاهپوست و کلمات تازهای که میشنیدند.
🌺پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم ظهر وارد مکه شد، بلال به امر پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم روی بام کعبه رفت و اذان عمومی اعلام کرد.
🌺تمام بتها بر اثر صدای اذان درافتادند. بعضی گفتند: «رفتن در شکم خاک، از شنیدن این صدا گواراتر است.» دیگری گفت: «شکر میکنم که پدرم تا امروز زنده نماند تا پسر رباح را ببیند که در بالای بام کعبه، بانگ الاغ میدهد.» حارث بن هشام گفت: «مگر محمد غیر از این کلاغ سیاه، کسی را نداشت تا به موذّنی برگزیند.»
🌺ابوسفیان گفت: «من چیزی نمیگویم؛ زیرا میترسم این دیوارها به محمد خبر دهد.» پیامبر از گفتهی آنان باخبر شد و کسی را نزد آنان فرستاد.
🌺یک نفر از آنها اقرار کرد و استغفار نمود و مسلمان واقعی شد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
⚡️💥⚡️💥⚡️💥⚡️💥⚡️
#داستان_آموزنده
🔆بخشیدن قاتل
❄️در جنگ خیبر به تحریک یهودیان، زینب، دختر حارث، دست گوسفندی را پخته و زهرآلود نمود و بهعنوان هدیه نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله آورد. پیامبر صلیالله علیه و آله ردّ احسان نکردند و لقمه اول را که به دهان گذاشتند، احساس مسمومیت کردند و دستور دادند آن زن را احضار کنند. پس از گفتگو، پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم این گناه بزرگ او را بخشیدند. پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم در روزهای آخر عمر در بستر بیماری فرمودند: «این بیماری، اثر آن غذای مسموم است.»
🌴امام صادق علیهالسلام فرمود: «اِنّا أَهْلُ بَیتٍ مَرُوّتُنا الَّعفُو عَمَّنْ ظَلَمَنا: ما خاندانی هستیم که جوانمردی ما این است که هر کس به ما ظلم کند، از او درمیگذریم.»
📚تفسیر معین، ص 110 -بحار، ج 71، ص 401
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖 #مزاج_شناسي ( بخش هفدهم)
✅توصیههای سبک زندگی مزاج سرد و تر (1)
⚠️مصرف خوردنی های سرد و رطوبتی جات (مرطبات) برای این گروه مناسب نیست خصوصاً در فصول و اقلیم های سرد و مرطوب.
⚠️به طور کلی از آب، غذاهای آبکی مانند آش و سوپ و قسمتهای آبکی خورشت کمتر استفاده کنند.
⚠️در مصرف برنج، ماکارونی و سیبزمینی که باعث چاقی میشوند،زیاده روی نکنند.
⚠️از مصرف افراطی لبنیات (ماست، دوغ، پنیر)،سسها(مخصوصا سفید)، ربهای ترش و ترشیها پرهیز کنند.
⚠️از میوه ها یا سبزی های سرد (هندوانه، خیار، هلو، آلو، کاهو، اسفناج) پرهیز شده، میوههای شیرین(موز،به، سیب) بيشتر مصرف شوند.
🔵از خوردنی های کم حجم پرانرژی بسیار بهره ببرند مانند بادام (شور یا بوداده)، پسته، مویز، انجیر
🔵خوردنی هایی که مُسهل یا مُدِرّ (ادرارآور) هستند (انجیر، تخم خربزه، ترب، آویشن) برای این گروه مفيدند، چون باعث کاهش رطوبت زیادی بدن و لذا سبکی و شادابی می شوند.
⚠️از غذاهای لعابدار مثل کلهپاچه، سیرابی،شیردان و سوپ جو بپرهیزند. برای این افراد، غذاهایی نسبتا پرانرژی و کم حجم چون کباب برگ یا چنجه، تخم مرغ (زرده)، بلدرچین و توصیه میشود.
🌿حتما سعی کنند همراه غذا از سبزی خوردن (نعنا، طرخون،تره) یا سبزی های کوهی (آویشن و سبزی های محلی) و گاهی سیر و پیاز استفاده کنند. اینها گرم هستند و به هضم و معده کمک می کنند.
🔵بهتر است قدری نمک و ادویه جات (فلفل، دارچین، زعفران، زنجبیل)به غذاهای خود اضافه کنند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
روزی یک سیب🍎 بخورید
🍏سیب یک میوهی چهار فصل است که با خوردن یک سیب در روز، جسم افراد از بیماری ها دور نگه داشته میشود.
🍏ویتامین های گروه B ، منیزیم، فسفر و برخی عناصر دیگر موجود در سیب اثر آرام بخشی بر #اعصاب دارد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🧄سیر سرخ شده نخورید
🚫این روزها برخی خانمها حجم زیادی از سیر را خرد و در مجاورت هوا خشک میکنند و سپس آن را سرخ و به مدت طولانی فریز میکنند.
🚫باید بدانید سیر در مجاورت هوا تا حدود زیادی ویتامین C خود را از دست میدهد و از سوی دیگر به واسطه داشتن ترکیبات گوگردی ضدعفونیکننده و میکروبکش قوی است و بسرعت میتواند میکروبهای محیطی را گرفته، با این عمل موجب ضدعفونی شدن محیط شود، اما درمقابل خود منبعآلودگی میشود.
✅بهتر است سیری را که پوست کنده یا خرد کردهاید بسرعت در غذا بریزید تا در معرض هوای اتاق عفونی نشود. گذشته از این موضوع نوع روغن، روش سرخ کردن و همچنین فریز به مدت طولانی از خواص تغذیهای سیر میکاهد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
عسل؛ چه زمانی و به چه میزان بخوریم؟
🔺دانشمندان روسی معتقد هستند که برای اینکه به خود آسیب نرسانید، نباید بیش از دو قاشق غذاخوری عسل در روز بخورید. دوز بیشتر از این مقدار میتواند به بدن شما آسیب برساند.
🔺پروفسور گروه درمان دانشگاه سچنف، الکسی بووروف
در این خصوص گفت: "بهتر است عسل در هنگاه صبح مصرف شود تا سبک زندگی فعالی داشته باشید".
🔺وی خاطرنشان کرد: عسل حاوی آنتی اکسیدانهایی است که از اکسیداسیون سلولها، ویتامینها و فروکتوز جلوگیری میکند که به عنوان منبع انرژی عمل میکنند.
🔺آنتی اکسیدانهای موجود در عسل به بهبود حافظه ما نیز کمک میکنند.
🔺آنها این کار را با خنثی کردن اثرات استرس اکسیداتیو انجام میدهند. استرس اکسیداتیو ناشی از رادیکالهای آزاد استرس سلولهای بدن است.
🔺کاهش استرس اکسیداتیو به بهبود #حافظه ضعیف کمک میکند.
اما مصرف بیشتر از دو قاشق عسل به احتمال زیاد موجب بیماری قند میشود./ اسپوتنیک
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🤧😷علت #آلرژی از نظر طب سنتی
➕در طب سنتی ایران یا همان طب مکمل امکان بروز آلرژی در افرادی که مزاج گرم دارند یا مزاج آنها در اثر بیماری و یا تغذیه نادرست مزاج کل بدن و یا به طور اختصاصی مزاج مغز آنها به سمت گرمی رفته باشد.
➕ برخی مواد غذایی موجب گرمی مزاج میشوند که مهمترین آنها ادویههای تند 🌶که بوی شدید و مزهی تندی دارند و برخی موادغذایی مثل گوجه فرنگی🍎، بادمجان🍆 که هم در طب مکمل و هم در طب مدرن آلرژی زا بودن آنها ذکر شده است .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✅ فواید درمانی انجیر
⚜پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم :
انجیر ، تازه و خشک ، بخورید ؛ چرا که بر قدرت همبستری میافزاید ، #بواسیر را ریشه کن میکند و برای درمان #نقرس و سردیِ مزاج ، سودمند است .
مکارم الأخلاق ، جلد 1 ، صفحه 377 ، حدیث 1254
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(حرف حق را باید زیر لحاف گفت) :
در ایام قدیم پادشاه مزدور و مستبدی در یک اقلیمی زندگی میکرد. این پادشاه با آن که خیلی جدی بود اما علاقه خیلی زیادی به بازی شطرنج داشت. به همین خاطر در همه مهمانیها به خاطر او اغلب بساط شطرنج بر پا بود. شاه با همه شطرنج بازهای حرفهای بازی میکرد و آنها را شکست میداد و به همین خاطر همیشه در این بازی احساس غرور میکرد و به خودش افتخار میکرد. البته اصل قضیه چیز دیگری بود؛ شاه گرچه شطرنج را خیلی دوست داشت اما شطرنج باز مبتدیای بود. به همین خاطر دیگران برای این که او ناراحت نشود، طوری بازی شطرنج را پیش میبردند که خودشان کیش و مات بشوند و شاه مستبد خوشحال شود.
در میان اطرافیان شاه، فقط یک نفر بود که ملاحظهی شاه را نمیکرد؛ او، دلقک دربار بود. کار دلقک در دربار این بود که با انجام کارهای خندهدار شاه را بخنداند؛ به همین دلیل دلقک همیشه دور و بر شاه بود و کارهایی میکرد که باعث شادمانی و تفریح شاه شود یک روز که حوصلهی شاه سر رفته بود، به دلقکش گفت: «بیا یک دست شطرنج بازی کنیم»
دلقک گفت: «به یک شرط»
شاه گفت: «چه شرطی؟»
دلقک گفت: «به این شرط که وقتی باختی، جر نزنی.»
شاه گفت: «من بیازم؟! آن هم به تو، دلقک بی خاصیت خودم؟ تمام شطرنج بازان حرفهای و بزرگ در برابر من لنگ میاندازند؛ آن وقت تو فکر میکنی که از من میبری؟»
دلقک گفت: «این گوی و این میدان، ببینیم و تعریف کنیم.»
شاه و دلقک مشغول بازی شدند. چیزی نگذشت که شاه متوجه شد هیچ راهی برای حرکت دادن مهرههایش ندارد. دلقک با صدای بلند و بی شرمانه شروع به خندیدن کرد و گفت: «کیش!»
شاه که باور نمیکرد بازی را به دلقکش ببازد، عصبانی شد و تمام مهرههای شطرنج را به سمت دلقک پرتاب کرد. صدای آخ و اوخ دلقک بلند شد و گفت: « دیدی گفتم تو اهل جر زدن هستی؟».
شاه وقتی متوجه شد که کم آورده است سعی کرد به خودش مسلط شود و هیجانش را کنترل کند سپس رو به دلقک کرد و گفت: «اصلا" این دست قبول نبود؛ چون من فکر نمیکردم تو شطرنج بلد باشی و من هم بد بازی کردم یک دست دیگر بازی کنیم تا بفهمی من چه کسی هستم.»
دلقک گفت: «به دو شرط»
شاه گفت: «خب؛ شرطها را بگو»
دلقک گفت: «شرط اول این که جر نزنی و شرط دوم این که اگر من بردم، در یک مهمانی بزرگ به همه بگویی دوبار از من باختهای.»
شاه قبول کرد و این بار با حواس جمع مشغول بازی شد. او تمام سعی خودش را کرد که بازی را ببرد. برای حرکت دادن هر مهرهای کلی فکر میکرد. با این که چند بار دست به مهره شد، حرکتش را عوض کرد. با تمام این کارها و دقتها نتوانست کاری از پیش ببرد. اواخر بازی دلقک مهرهای را جا به جا کرد و با عجله رفت گوشهای خوابید و لحافی را روی خودش کشید. شاه که از این رفتار دلقک چیزی سر در نمیآورد، پیش دلقک رفت و گفت: «این دیگر چه بازیای است که از خودت در میآوری؛ حالا وقت دلقک بازی و شوخی نیست. بلند شو بیا بازی را ادامه بدهیم»
دلقک گفت: «از اینجا تکان نمیخورم.»
شاه گفت: «آخر چرا، مگر چه شده است؟»
دلقک گفت: «قربانت گردم. خواستم حرفی را به عرضتان برسانم، این بود که چپیدم زیر لحاف»
شاه گفت: «هر چه میخواهی بگو لحاف را کنار بینداز و حرفت را بزن. زیر لحاف که جای حرف زدن نیست.»
دلقک گفت: «نه قربان؛ حرف حق را باید زیر لحاف گفت تا آدم از ضربهی مهرههای شطرنج در امان باشد.»
شاه گفت: «باشد، همان جا که هستی حرفت را بگو»
دلقک گفت: «باید به عرضتان برسانم که شما بازی را باختهاید. کیش و مات!» شاه با عجله به طرف صفحهی شطرنج رفت. دلقکش راست میگفت. او بازی را باخته بود. پرتاب کردن مهرهها هم به طرف کسی که زیر لحاف بود، فایدهای نداشت.
کاربرد ضرب المثل
از آن روزگاران به بعد هر وقت شرایط برای گفتن حرف حق و راست مناسب نباشد، مردم به شوخی میگویند: «حرف حق را باید زیر لحاف گفت.»
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(زورش به خر نمیرسد، پالانش را میگیرد) :
در ایام قدیم پیرمردی به نام عمو حسن با یک الاغ در یک روستا زندگی میکرد. عموحسن تا میخواست سوار الاغش بشود، الاغ عرعر میکرد و جفتک میانداخت و به قول معروف سواری نمیداد. عمو حسن، هرچه بیشتر به الاغش رسیدگی میکرد، کاه و یونجهاش را بیشتر میکرد و یا بهتر تیمارش میکرد، الاغ سر به راه نمیشد که نمیشد. بالاخره یک روز کاسهی صبرش لبریز شد و تصمیم گرفت الاغ را به بازار مال فروشها ببرد و بفروشد.
صبح زود، وارد طویله شد. پالان الاغ را بر پشتش گذاشت و گفت: «حالا برای من جفتک میاندازی؟ حالا به من سواری نمیدهی؟ بلایی به سرت بیاورم که توی قصهها بنویسند. الان میبرمت بازار مال فروشها و به کسی میفروشمت که حتی غذا و خورد و خوراک درست و حسابی هم به تو ندهد. به کسی میفروشمت که افسارت را ببندد به گاری تا قدرت حرکت کردن و جفتک انداختن نداشته باشی. آن وقت مجبور میشوی که از صبح تا شب بار بکشی و جفتک هم نزنی»
خر بیچاره، حرفهای صاحبش را شنید. فهمید که بدجوری گرفتار شده است. از کردهی خود پشیمان شده بود. دلش میخواست با صدای بلند از صاحبش معذرت بخواهد و بگوید که ببخش، از این به بعد خر باربر و سر به زیری خواهم شد؛ اما حیف و صد حیف که آدمها زبان خرها را نمیفهمند و آن خر بیچاره هم هرچه عرعر کرد، نتوانست پشیمان شدنش را به صاحبش بفهماند.
مرد، افسار خرش را گرفت و پیاده به طرف بازار مال فروشها به راه افتاد.
وسط راه که رسید، با خود گفت: «چرا من پیاده میروم؟ بهتر است بقیهی راه را سوار بشوم او این روز آخری، یک سواری درست و حسابی از الاغم بگیرم. با این فکر، الاغ را گوشهای نگه داشت و سوارش شد.
الاغ که دلش نمیخواست کاه و جو مفت و مجانی را از دست بدهد و به بارکشی بیفتد، اول کمی آرام آرام راه رفت تا دل صاحبش را به دست آورد؛ اما وقتی فهمید که او تصمیم خودش را گرفته و یکراست به طرف بازار میرود، تصمیم گرفت جفتک دیگری بیندازد و از دستش فرار کند.
مرد که برای اولین بار میدید خرش رام شده، بیخیال روی پالان نشسته بود و جلو میرفت که یکباره الاغ، جفتک اندازی را شروع کرد.
مرد از ترس این که به زمین بخورد و دست و پایش بشکند، محکم به پالان الاغ چسبيد. الاغ چند تا جفتک دیگر انداخت و خودش را از زیر بار صاحبش و پالانش نجات داد. بعد چهار تا پا داشت، چهار تای دیگر هم قرض گرفت و با عجله به طرف کوه و صحرا دوید. تا صاحب بیچاره به خودش بیاید، الاغ فرار کرده بود و او را با پالان، روی زمین انداخته بود.
مردم که شاهد ماجرا بودند، دور و بر مرد و پالانش جمع شدند. یکی میگفت: «الاغش رم کرده.»
یکی میگفت: «حتما" الاغش سگی، خرگوشی، چیزی دیده و ترسیده.»
اما از همه بدتر این بود که بعضیها میگفتند: «حتما" از دست صاحبش عصبانی بوده. صاحبش کاه و جو درست و حسابی به او نداده که گذاشته و دررفته است.»
مرد بیچاره که خیلی عصبانی شده بود، از جا بلند شد و با چوبدستیاش مشغول کتک زدن پالان الاغ شد.
مردم چوبش را از دستش گرفتند و گفتند: «الاغت رم کرده و فرار کرده، چه ربطی به پالان دارد که داری آن را کتک میزنی؟»
مردم ساکت شدند و مرد گفت: «زورم به خرم که نمیرسد، یعنی پالانش را هم حق ندارم بزنم؟»
کاربرد ضرب المثل :
از آن روز به بعد، دربارهی کسانی که از دست زورمندی ناراحت هستند، ولی ناراحتی خودشان را سر دیگران خالی میکنند، میگویند: زورش به خر نمیرسد، پالانش را میکوبد.🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(بعد از چهل سال گدایی، شب جمعه را گم کرده):
توضیح و مفهوم ضرب المثل بعد از چهل سال گدایی شب جمعه را گم کرده :
پس از چندین بار تکرار کاری و داشتن تجربه کافی مرتکب اشتباه شدن
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
مفهوم ضرب المثل: (با پا راه بری کفش پاره میشه با سر کلاه) :
این مثلی قدیمی است و در مواقعی به کار میرود که شخص تبعات یک تصمیم یا طی مسیری را یادآور میشود.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d