eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.5هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_125 آوا در حالى كه لقمه در دهان مهرسام ميگذاشت رو به معين گفت: راجب پرستار ف
عصر آن روز قبل از اينكه به گردش برويم عماد، خانم جون و اتابك خان را بدرقه كرد به احترام خانم جون تا كنار ماشين رفتم و با اتابك خان هم خداحافظى كردم ولى روى بر گرداند و نيشخند وحشتناكى زد و به راننده اشاره داد تا حركت كند با حرص به عماد گفتم: _ پدربزرگت خيلى وحشتناكه _ پدربزرگ منه فقط آره؟ _ نميخوام حتى فكر كنم خون اين مرد تو رگهامه ....عماد در حالى كه دست به جيب سمت ماشينش ميرفت لبخند تلخى زد و گفت: دقيقا جمله ژاله !! وقتش رسيده بود؟! سريع خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم؛ _ عماد من دوست دارم عكس خواهرمو ببينم كلافه كف دستش را روى ته ريشش كشيد و يكى از ابروهايش را بالا داد و گفت: _ خواهرت يا نامزد سابق شوهرت سرم را پايين انداختم و به كفش هايش خيره شدم _ دوست دارم ببينم خواهرم چى بوده كه شوهرم هنوز عاشقشه!! صورتم را نوازش كرد و آه حسرتى كشيد _ ژاله جايى واسه عشق باقى نگذاشت با همه عشقى كه بهش داشتم جز شرمندگى از وجودش ديگه هيچ حسى بهش ندارم مطمئنم آقا اگه عاشقش بود با تو ازدواج نميكرد.. (سخت بود ! حتى به زبان آوردنش سخت بود عاشق منم نيست ) _ دلش بدجور سريده اينو از من قبول كن _ نه فقط احساس مسئوليت نسبت بهم داره و مدام در حال فاصله گرفتن _ ميخواد نجنگه متوجه ميشم كه فاصله ميگيره چون تو از كاه كوه ميسازى واسه جنگيدن باهاش.. ناراحت و دلخور خودم را بالا كشيدم و به چشم هاى قهوه اى روشنش خيره شدم _ حق ندارم عماد؟! اون واسه رسيدن به ارثيه اش از من پل ساخت _ وقتى اينهمه تنفر و ترديد وجود داره نبايد بهش جواب مثبت ميدادى با شرم برگشتم و به درختان باغ خيره شدم _ ترديد دارم اما تنفر نه!!! من عجيب عاشقشم و همه دردم همينه _ ذات عشق ترديد پذير نيست يه نگاه به من كن يبار عاشق شدم اونم عاشق مزخرف ترين آدم دنيا اشتباه كردم ولى هنوزم مطمئنم اگه با وجود دونستن همه اينا به گذشته برگردم باز هم عاشقش ميشم برام مهم نيست عاشقم نبود و نيست مهم نيست منو واسه منافع مادى خواست و سرم كلاه گذاشت تنها چيزى كه براى مهمه اينه كه من عاشقشم اما بين من و تو يه فرق هست عشق من به اون ، به خودم و اطرافيانم لطمه ميزنه اما عشق تو خطرناك نيست سازنده هم هست چون اون مرد قابل اعتماده ... حرف هاى عماد را پذيرفته بودم حق داشت بايد به حرمت دل خودم هم كه شده كوتاه مى آمدم...گردش دست جمعى آن روز به همه خوش گذشت مخصوصا شيرين جان ولى من هر لحظه دلم ياد معينم را ميكرد و با خيره شدن به عكس صفحه گوشى ام كمى آرام ميشدم به خانه كه رسيديم مبينا بر عكس هميشه كه مسيرش را براى رويا رو نشدن با من تغيير ميداد خيلى دوستانه جلو آمد و سلام داد _ عماد تنها تنها ميريد گردش آمار بده ما هم بيايم عماد با خوشرويى چشم شيرينى گفت و من هم سريع خودم را به اتاقم رساندم معين خواب بود با ژست هميشگى اش كه پشت دستش را روى پيشانى اش ميزد، ميدانستم فشار كارى شركت چه قدر گاهى اذيتش ميكند ، لباس خواب قرمز كوتاهم ر ا پوشيدم و كنارش خوابيدم آنقدر عميق خوابيده بود كه حتى متوجه حضورم نشد غلتى زدم و خيره به صورتش حرفهاى عماد را در ذهنم مرور كردم؛ _ به درك كه عاشقم نيستى به درك كه دلت جاى ديگه است به درك كه تو چشمت كوچيك و حقيرم به درك كه منو واسه رسيدن به ارثت خواستى مهم اينه كه من عاشقتم عاشق اين تركيب جذاب و زاويه دار اجزا صورتم عاشق اين هيكل مردونه عاشق اخمات عاشق نفسات عاشق عطر تنت عاشق غول چراغ جادوم من عاشق اين مردم !!حتى به قيمت از دست دادن همه چى من عاشق اين مردم https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ادامه دارد....