eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.5هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
#این_مرد_امشب_میمیرد_138 كارم كه تمام شد محكم جاى اثر هنرى را بوسيدم و گفتم: _ از شانس بد من اين
در طول مسير نگاهش را مرتب خرجم ميكرد گاه دستم را ميگرفت و بالا نزديك لبش مى آورد و بوسه اى بكر رويش ميگذاشت و شرمنده ام ميكرد ...صدايش كه ميكردم چند لحظه با عشق نگاهم ميكرد و بعد جوابم را ميداد _ معييييين _ جان معين _ دلم چرا درد ميكنه با نگرانى گفت : كجاى دلت؟ لبم را جمع كردم و گفتم : نميشه بگم چشمهايش را ريز كرد و گفت: تا بيستم كه خيلى مونده عزيز دلم!! منظورش را كه فهميدم از خجالت اين كه تاريخ دقيق دوره من را ميدانست سرخ شدم ... _ نخير منظورم اون نبود بعدم تو از كجا تاريخشو ميدونى _ از اخلاق گندت تو اون تاريخو و زود رنجيت مشتى به بازويش زدم و گفتم: _ پس اگه ماله من بيستمه مال تو با اين اخلاق دائم الگندت كله ماهه .. با صداى بلند خنديد و ميان خنده گفت: _ خوب حالا كجاى دلت درد ميكرد دست به سينه با حرص به روبه رو خيره شدم و گفتم : منظورم قلبم بود با تعجب و نگرانى گفت: يعنى چى؟؟ حواستو بده به رانندگيت حالا به كشتنمون ندى تا بگم.. _ بفرما بگو _ قلبم درد ميكنه چون اونى كه توش جا شده ابعادش زياده ٢ متر در ٢١١ اخم با مزه اى كرد و گفت: كيه اون پدر سوخته؟ _ مگه چند تا غول تو دنيا هست كه بتونه بره تو قلب من _ والا غول تو ابعادش ۱۹۷ در ٩٩ _ خوب حالا همون _ ميخواى بيام بيرون درد نكشى حالا مسئله اينه از كجا بيام بيرون؟ باز مشتى به پهلويش زدم و محكم بغلم كرد سرم را روى شانه اش گزاشتم عماد كه حال كنارمان بود علامت موفقيت نشانم داد و سبقت گرفت ميدانستم كه فهميده حرفهايش عجيب در رابطه من و معين تاثير گزار بوده است .. قبلا با دوستانم زياد جاده چالوس را طى كرده بودم اما اينبار كنار او همه چيز زيبا تر شده بود در مه جاده كه فرو رفتيم حس كردم بامحبوبم در ابرها غرق شديم كاش زمان از حركت مى ايستاد كاش ابعاد خانه و زندگى ما اندازه همين ماشين كوچك ميشد همين قدر نزديك هم و كنار هم فقط و فقط من و او و يك دنيا آرامش !! اسم حس معين را نميدانستم ديگر مطمئن بودم اگر هم عاشقم نباشد بى شك دوستم دارد ولى از اقرار به دوست داشتن هم فرارى بود و شايد هنوز لایقم نميدانست ، باران كه گرفت هزار بار عاشق تر شدم اصلا انگار باران ، قرص روان گردان عاشقى من شده بود ؛ شيشه ماشين را پايين آوردم ، دستم را از پنجره بيرون بردم و عميق بوى باران را وارد ريه هايم كردم ،دستش را زير چانه ام گزاشت و آرام زير چانه ام را نوازش كرد _ يلدا تو با اين همه احساس چرا همه عمرت تمرين و سعى كردى واسه بى احساس بودن ؟ آهى كشيدم و گفتم _ جوابشو نميدونى دكتر؟ _ روانشناسى رو زياد دوست نداشتم حس ميكنم توهين به شعور طرف مقابلته _ چرا؟؟ _ وقتى بى اجازه سرك كشيدن تو كمد و كيف و موبايل كسى درست نيست پس تجسس افكار ديگران يك نوع جنايت و جسارت به انسانيته البته تا موقعى كه خود طرف نخواد! _ ولى توى زندگى من زياد سرك كشيدى دكتر _ شما از اون دسته افراد بودى كه نياز به حمايت و كمك داشتى ولى انكارش ميكردى من فقط به زندگيت كمك كردم هيچ وقت چيزى از توى ذهنت به زور بيرون نكشيدم و تحميلم نكردم تو هميشه فكرت آزاده اما مسئله اينه بتونى از اين آزادى براى تصميم بهتر استفاده كنى، حالا جواب سوالمو بده.. _ چون دختر آذر بودم _ تا كى به جرمى كه تو مجرمش نيستى ميخواى خودتو مجازات كنى عزيزم؟ _ از وقتى متوجه خيانتاش شدم دلم ميخواست دختر نباشم همون روز همه عروسكامو انداختم دور...!!! به روبه رو خيره شده بودم تصوير آذر و خنده هاى پر عشوه اش جلوى چشمانم بود _ حسرت هيچى نبايد به دلت بمونه همه روزهاى بچگى و جوونيتو با خودم ميگذرونى قول ميدم يلدا من بهشتو از آسمون واست ميكشم پايين فقط عاقل باش !!! (چه قدر آن روزها به نظر خودم عاقل بودم..) https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ادامه دارد....