و شما دیگه از اون به بعد نرفتی 👈سر بزنی #داماد_تون سه سال پیش به رحمت خدا رفت به خاطر کینه ای که از #خواهرت داشتی نرفتی سر بزنی تو حق #خواهربرداری رعایت نکردی میخوای خدا چوب لای چرختون نزاره 👈برو اونو درست کن کارت درست میشه این بنده خدا میگه دیدم تمام آدرس ها درسته میگه رفتم در خونه #خواهرم👇👇👇👇 تا #خواهرم دیدم زد زیر گریه گفت به تو هم 👈میگن مرد که نیستی 👈به تو میگن مسلمان که نیستی 👈به تو میگن برادر که نیستی 👈تو با من و شوهرم قهر بودی با یتیم های منم قهر بودی که سه سال با چه بدبختی این یتیم ها بزرگ کردم 👈میگه خواهرم بردم خونه کلی گریه کردم عرض خواهی کردم رفتم کلی گوشت و خواربار گرفتم امدم بهش دادم پولی بهش دادم گفتم ببخشید اشتباه کردم👇👇 ✍خواهرم به خاطر مهر #خواهر_برادری ازم گذشت حلالم کرد صبح امدم اداره صبح شنبه دل آشوب داشتم که باهام برخورد میشه روی میز که #همیشه می‌نشستم 👈این کشو کشیدم دیدم پرونده رو هست اصلا انگار خدا کورم کرده بوده پرونده نبینم معلوم ادم خوبی بوده چوبش این دنیا خورده به اشتباه خودش میرسه حالا داستان بعدی👇👇👇👇 یه بنده خدایی اطراف شیراز زندگی میکرد 👈کارخانه دار بوده آدم مومن و پولدار و خیره و لبنیاتی داشته تهران صادر داشته میگه حدود سی سال پیش ایشون ورشکست میشن 👈حدود چهار صد میلیون قرض بالا میاره 👈چهار صد میلیون سی سال پیش خیلی میشده همه #طلبکاران دنبالم بودن بندازنم زندان چون با ابرو بوده 👈دوست نداشته زندان بره فرار میکنه میاد قم 👈میگه امدم قم که فقط اونجا نباشم حرم حضرت #معصومه سلام الله علیها نشسته بودم نماز صبح خونده بودم یهو دیدم ایت الله #بهجت رحمت الله علیه امدن عکسش دیده بودم خودش ندیده بودم 👈کاری نداشتم همین جوری خوشم میامده ایشون ببینم نگاهش کنم 👈میگه دیدم نماز خوند مفاتیح الجنان باز کرد زیارت #عاشورا خوند زیارت جامعه کبیر هم خوندن یه ساعتی گذشت حدودن تا دعاهاش تمام شد 👈مفاتیح‌الجنان بست بلند شد بره خونش👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d