eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.6هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
25هزار ویدیو
124 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند. باور نمی‌کردم حیدر اینهمه بی‌رحم شده باشد که بخواهد در جمع را ببرد. اگر لحظه‌ای سرش را می‌چرخاند، می‌دید چطور با نگاه مظلومم التماسش می‌کنم تا حرفی نزند و او بی‌خبر از دل بی‌تابم، حرفش را زد:«عدنان با تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.» 💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثی‌ها؟! به ذهنم هم نمی‌رسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد. بی‌اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمی‌زدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم. 💠 نمی‌فهمیدم چرا این حرف‌ها را می‌زند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم. وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگی‌ها به کسی بچسبد، یعنی می‌خواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من می‌شناختم اهل نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بی‌غیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!» 💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثی‌ها شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود. عباس مدام از حیدر سوال می‌کرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسش‌های عباس را با بی‌تمرکزی می‌داد. 💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره پدرم بی‌تابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوال‌پیچش می‌کرد و احساس می‌کردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم. به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دست‌هایی که هنوز می‌لرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم می‌خواست هرچه‌زودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمی‌دانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم. 💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم. احساس می‌کردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید. 💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونه‌های من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به‌خوبی حس می‌کردم. زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بی‌نهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه می‌درخشید و همچنان سر به زیر می‌خندید. 💠 انگار همه تلخی‌های این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت می‌خندید. چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم. 💠 زن‌عمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند. حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لب‌هایش که با چشمانش می‌خندید. واقعاً نمی‌فهمیدم چه‌خبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه می‌خوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمی‌کنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک می‌گیرم و این روزهای خوب ماه و تولد علیه‌السلام رو از دست نمیدم!» 💠 حرف‌های عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاه‌مان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم. هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خنده‌های امشبش را یک‌جا فهمیدم که دلم لرزید. 💠 دیگر صحبت‌های عمو و شیرین‌زبانی‌های زن‌عمو را در هاله‌ای از هیجان می‌شنیدم که تصویر نگاه حیدر لحظه‌ای از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت. حالا می‌فهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانه‌ای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت. عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است... ✍️نویسنده: -------------------------- https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍃❤️ 👈فردا پنجشنبه مصادف با اولین پنجشنبه ماه رجب است ؛ امشب شب لیله الرغائب 👉 💐 پیامبراكرم( ص): ماه ، ماه استغفار امت من است. هرکس در این شب هر داشته و کرده باشد، روا می گردد.💐 👈اولين پنجشنبه ماه رجب را روزه مى ‏دارى،چون شب جمعه داخل شود،ما بين نماز مغرب و عشا،دوازده ركعت نماز بجاى مى‏ آورى،هر دو ركعت با يك سلام به اين ترتيب كه در هر ركعت يك مرتبه سوره«حمد»و سه مرتبه«سوره قدر»و دوازده‏ مرتبه«سوره توحيد»مى‏ خوانى و هنگامى كه از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى‏ گويى: 《اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] . خدايا!بر محمّد پيامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست》 سپس به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه ميگويى: 《سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح》 آنگاه سر از سجده بر مى‏ دارى و هفتاد مرتبه مى‏ گويى: 《رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ پروردگارا!مرا بيامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏دانى بگذر،تو خداى برتر و بزرگترى》 دوباره به سجده مى‏ روى و هفتاد مرتبه مى‏ گويى: 《سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح》 ♧سپس حاجت خود را مى‏ طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد.♧ 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
‍ ‍ ‍ 🌸دعای ماه 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌷یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ یامَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِالدُّنْیاوَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَة 🌷وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی ایاک جَمیعَ شَرِّالدُّنْیاوَشَرِّالاْخِرَهِ فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ یا پس بگیر محاسن رابادست چپ وباحالت تضرع درحالی که سبابه راست خودحرکت میدهی ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا ذَا النَّعْماَّءِ و َالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ.. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱🌟🌱 🌹نمازهای شب اول ماه 1⃣بعد از نماز مغرب، ۲۰ رکعت نماز بخواند ◀️ (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و یک بار سوره «توحید» بخواند ✅رسول خدا(ص) در پاداش این عمل فرمود: هر کس چنین کند، به خدا سوگند خودش، خانواده‌اش، مالش و فرزندانش محفوظ بمانند و از عذاب قبر پناه داده شود... و در قیامت به سرعت از صراط بگذرد. _🍃🌼🍃____ 2⃣بعد از نماز عشا ، دو رکعت نماز به ‌جا آورد، ◀️در رکعت اول «حمد» و «الم نشرح» را یک مرتبه و سوره «توحید» را سه مرتبه بخواند ◀️ در رکعت دوم، سوره‌هاى «حمد»، الم نشرح»،«توحید»و«معوّذتین» (سوره‌هاى ناس و فلق) را یک‌ بار بخواند ◀️ و پس از سلام ۳۰ مرتبه بگوید: «لا اله الاّ الله» و ۳۰ مرتبه «صلوات» بفرستد ✅ رسول اکرم(ص) فرمود: کسى که این عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را مى‌آمرزد و از گناه پاک مى‌شود. _🍃🌼🍃_______ 3⃣ ۳۰ رکعت نماز بخواند ◀️(هر دو رکعت به یک سلام) در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و یک مرتبه «کافرون» و سه مرتبه «توحید» را بخواند. ✅در روایتى رسول خدا(ص) فرمود: هر مرد و زن مؤمنى چنین کند، خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگ وى را مى‌آمرزد و تا سال بعد، خداوند نامش را در فهرست «نمازگزاران» مى‌نویسد و از نفاق پاک مى‌شود. 📕اقبال الاعمال سید ابن طاووس جلد دوم ص726 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼🍃🌼🍃🌼 📑 مجموعه بیانات آیت الله مصباح یزدی (قدس‌سره) پیرامون ماه مبارک رجب ✅️ آغاز فصلِ خودسازی 🔹️ماه رجب؛ آغاز کامل‌ترین تمرین خودسازی [این سه ماه] تدریجاً انسان را به نور مطلق نزديک مي‌کند. اول؛ ماه رجب که يک دوران تمرين مقدماتي است. بعدش، ماه تأسي به پيغمبر اکرم‌‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، که مرحله بالاتري است. بعد هم ديگر ماه خداست. 🔸️آن‎جا ما بايد نهايت بندگي را به معرض عمل بگذاريم، يعني از خوردني‌ها و آشاميدني‌ها و لذت‌هاي غريزي و اين حرف‌ها هم خودداري کنيم تا بندگي‌مان را خوب نشان بدهيم، بگوييم ما بنده‌ايم و دنبال کار خودمان نيستيم، دلمان مي‌خواهد غذا بخوريم اما تو گفتي نخور! چشم...این يک تمرين کامل است. ۱۳۸۲/۰۴/۲۳ ✅️ تازه اول ماه است، چه عجله‎ای داری؟! 🔹️معمولا شیطان با القاى افکار باطل که در ظاهر حکمت‌آمیز است، انسان را فریب مى‌دهد؛ چون علم شیطان نه تنها کمتر از ما نیست، بلکه اگر علم صدها نفر را روى هم بگذاریم به اندازه علم جناب ابلیس نمى‌شود. مثلا این‌گونه القا مى‌کند که تازه اول ماه رجب است و هنوز سى روز تا آخر ماه براى روزه‌گرفتن باقى مانده است. روز دیگرى روزه مى‌گیرى؛ چه عجله‌اى در روزه گرفتن دارى؟ و با القائات دیگرى از این قبیل، فرصت‌ها را از ما مى‌گیرد. 📚پندجاوید، جلد۲، صفحه ۱۲۲ ✅️ همتی برای تربیت توحیدی در ماه رجب 🔸️یکى از اعمالى که در ماه رجب وارد شده، روزى هزار مرتبه ذکر «لااله‎الاالله» است. شاید براى بعضی سخت باشد؛ البته آدم [اگر] همت داشته باشد خیلى هم سخت نیست؛ نیم ساعت وقت می¬خواهد. [توصیه به این ذکر،] نشان می¬دهد که توجه به مسالة توحید چقدر در اسلام اهمیت دارد و براى خودسازى و رشد روحى و ترقى روحى انسان مؤثر است. ۱۳۸۷/۰۴/۱۳ ✅️ ماه رجب، فرصت اندیشه در توحید 🔹️در ماه خیلى مناسب است مطالعاتى دربارة توحید داشته باشیم که مسیر صحیح زندگى ما را مشخص می‌کند. آن‎قدر به آدم تعالى می¬بخشد، آن‎چنان عزتى به انسان می¬بخشد که در مقابل هیچ موجودى حاضر نیست خضوع کند؛ چون همه چیز را از خدا میداند. ۱۳۸۷/۰۴/۱۳ ✅️ احیای سنت روزه در و شعبان 🔸️سنت اهل‎بيت علیهم‎السلام اين بود كه ماه رجب و شعبان را روزه مى‏گرفتند و خودشان را براى مهمانى خداى متعال و ماه رمضان، آماده مى‏كردند. اين سنت قرن‎ها رواج داشته و متأسفانه آرام آرام فراموش شد. ماه رجب و شعبانی در «كنيا» بودم. يك كارمند سفارت از شيعه‏هاى هندى الاصل، در آن‎جا بود. ايشان سه ماه روزه مى‏گرفت. از ماه رجب شروع مى‏كرد تا آخر ماه رمضان. در قلب آفريقا، كفرستان، يك جوان يك سنت را حفظ كرده بود. ۱۳۸۲/۰۶/۲۷ ✅ لا اقل سه روز در ماه روزه بگیریم 🔹️اقلاً در يك ماه، آدم سه روز را روزه بگيرد براى تأسى به رسول اللّه صلی‎الله‎علیه‎وآله، آدم هر كه را دوست داشته باشد مى‏خواهد يك نشانه‏اى از او داشته باشد، اين‎كه ما اين‎همه اظهار محبت به اهل‎بيت علیهم‎السلام مى‏كنيم، بايد نشانه‏اى از زندگى آن‎ها در ما باشد. ۱۳۸۲/۰۶/۲۷ هدیه خدا https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
قرائت دعای ماه بعد از نماز های یومیه ━━━🕊✨🌺✨🕊━━ أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ╰┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅╯
قرائت دعای ماه بعد از نماز های یومیه ━━━🕊✨🌺✨🕊━━ أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ╰┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅╯