eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
25.9هزار ویدیو
128 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
ناصر: ✍️ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 💠 انگار با بر ملاشدن احساسش بیشتر از نگاهم خجالت می‌کشید و دستان مردانه‌اش به نرمی می‌لرزید. موهای مشکی و کوتاهش هنوز از خیسی شربت می‌درخشید و پیراهن خیس و سپیدش به شانه‌اش چسبیده بود که بی‌اختیار خنده‌ام گرفت. 💠 خنده‌ام را هرچند زیرلب بود، اما شنید که سرش را بلند کرد و با به رویم لبخند زد. دیگر از دلش خبر داشتم که تا نگاهم کرد از خجالت سر به زیر انداختم. تا لحظاتی پیش او برایم همان برادر بزرگتر بود و حالا می‌دیدم در برابر خواهر کوچکترش دست و پایش را گم کرده و شده است. اصلاً نمی‌دانستم این تحول را چگونه تعبیر کنم که با لحن گرم و گیرایش صدایم زد :«دخترعمو!» 💠 سرم را بالا آوردم و در برابر چشمان گرم و نگاه گیراترش، زبانم بند آمد و او بی هیچ مقدمه‌ای آغاز کرد :«چند روز بود بابا سراغ اون نامرد رو می‌گرفت و من نمی‌خواستم چیزی بگم. می‌دونستم اگه حرفی بزنم تو خجالت می‌کشی.» از اینکه احساسم را می‌فهمید، لبخندی بر لبم نشست و او به آرامی ادامه داد :«قبلاً از یکی از دوستام شنیده بودم عدنان خیلی به رفت و آمد داره. این چند روز بیشتر حساس شدم و آمارش رو گرفتم تا امروز فهمیدم چند ماهه با یه گروه تو تکریت ارتباط داره. بهانه خوبی شد تا پیش بابا عذرش رو بخوام.» 💠 مستقیم نگاهش می‌کردم که بعثی بودن عدنان برایم باورکردنی نبود و او گواهی داد :«من دروغ نمیگم دخترعمو! حتی اگه اون‌روز اون بی‌غیرتی رو ازش ندیده بودم، بازم همین بعثی بودنش برام حجت بود که دیگه باهاش کار نکنیم!» پس آن پست‌فطرتی که چند روز پیش راهم را بست و بی‌شرمانه به حیایم تعرض کرد، از قماش قاتلان پدر و مادرم بود! غبار غم بر قلبم نشست و نگاهم غمگین به زیر افتاد که صدای آرامش‌بخش حیدر دوباره در گوشم نشست :«دخترعمو! من اون‌روز حرفت رو باور کردم، من به تو شک نکردم. فقط قبول نمی‌کرد حتی یه لحظه جلو چشم اون نامرد باشی، واسه همین سرت داد زدم.» 💠 کلمات آخرش به‌قدری خوش‌آهنگ بود که دلم نیامد نگاهش را از دست بدهم؛ سرم را بالا آوردم و دیدم با عمق نگاهش از چشمانم عذر تقصیر می‌خواهد. سپس نگاه مردانه‌اش پیش چشمانم شکست و با لحنی نرم و مهربان نجوا کرد :«منو ببخش دخترعمو! از اینکه دیر رسیده بودم و تو اونقدر ترسیده بودی، انقدر عصبانی شدم که نفهمیدم دارم چیکار می‌کنم! وقتی گریه‌ات گرفت، تازه فهمیدم چه غلطی کردم! دیگه از اون‌روز روم نمی‌شد تو چشمات نگاه کنم، خیلی سخته دل کسی رو بشکنی که از همه دنیا برات عزیزتره!» 💠 احساس کردم جمله آخر از دهان دلش پرید که بلافاصله ساکت شد و شاید از فوران ناگهانی احساسش کشید! میان دریایی از احساس شفاف و شیرینش شناور شده و همچنان نگاهم به ساحل محبت بود؛ به این سادگی نمی‌شد نگاه را در همه این سال‌ها تغییر دهم که خودش فهمید و دست دلم را گرفت :«ببین دخترعمو! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم، همیشه مثل خواهر و برادر بودیم. من همیشه دلم می‌خواست از تو و عباس حمایت کنم، حتی بیشتر از خواهرای خودم، چون شما عمو بودید! اما تازگی‌ها هر وقت می‌دیدمت دلم می‌خواست با همه وجودم ازت حمایت کنم، می‌خواستم تا آخر عمرم مراقبت باشم! نمی‌فهمیدم چِم شده تا اونروز که دیدم اون نانجیب اونجوری گیرت انداخته، تازه فهمیدم چقدر برام عزیزی و نمی‌تونم تحمل کنم کس دیگه‌ای...» 💠 و حرارت احساسش به‌قدری بالا رفته بود که دیگر نتوانست ادامه دهد و حرف را به جایی جز هوای برد :«همون شب حرف دلم رو به بابا زدم، اونقدر استقبال کرد که می‌خواست بهت بگه. اما من می‌دونستم چی‌کار کردم و تو چقدر ازم ناراحتی که گفتم فعلاً حرفی نزنن تا یجوری از دلت در بیارم!» سپس از یادآوری لحظه ریختن شربت روی سرش خنده‌اش گرفت و زیر لب ادامه داد :«اما امشب که شربت ریخت، بابا شروع کرد!» و چشمانش طوری درخشید که خودش فهمید و سرش را پایین انداخت. 💠 دوباره دستی به موهایش کشید، سرانگشتش را که شربتی شده بود چشید و زیر لب زمزمه کرد :«چقدر این شربت امشب خوشمزه شده!» سپس زیر چشمی نگاهم کرد و با خنده‌ای که لب‌هایش را ربوده بود، پرسید :«دخترعمو! تو درست کردی که انقدر خوشمزه‌اس؟» 💠 من هم خنده‌ام گرفته بود و او منتظر جوابم نشد که خودش با شیطنت پاسخ داد :«فکر کنم چون از دست تو ریخته، این مزه‌ای شده!» با دست مقابل دهانم را گرفتم تا خنده‌ام را پنهان کنم و او می‌خواست دلواپسی‌اش را پشت این شیطنت‌ها پنهان کند و آخر نتوانست که دوباره نگاهش را به زمین انداخت و با صدایی که از طپش‌های قلبش می‌لرزید، پرسید :«دخترعمو! قبولم می‌کنی؟»... ✍️نویسنده: -------------------------- https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🍎هر صبح باید دروازہ ای برای رویش دوبارہ مـهربانی باشد 🍎همان کہ نیما گفت: پس از این همہ چیز جهان تکراريست جـز 🌷ســــــلام 🌸صبحتون به زیبـایی گَـل 🌷قـلبتون به زلالی آب 🌸وکارهای روزمره‌تون روان و جاری 🌷چـون جویبار 🌸یک دنیـا خوشبختی بـرای 🌷تک تک شما عزیزان آرزومندم 🌸آخرین سه شنبه مهر ماهتون زیبـا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
مهربان باشید💗 تا عمرتان طولانی شود تحقیقات علمی ثابت کرده اند کـه میزان هورمون های شادی افزا را در بدن افزایش می دهد و یکی از دلایل طولانی شدن عمر انسان است 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
هر صبح باید دروازه ای برای🕊 رویش دوباره مهربانی باشد همان که نیما گفت: 🕊 پس از این همه چیز جهان تکراريست جـز روزتــون زیبـا🕊🌸 🕊🌸ســلام صبح پنج شنبه تون زیبـا 🕊🌸برای خودتون برای خانواده های 🕊🌸پُـر مهرتـون و همه ی كسانی كه 🕊🌸دوسشون داريـد آرزوی سلامتی 🕊🌸و حـالِ خـوبِ خـوب دارم 🕊🌸آخر هـفته تون شـاد و پرخاطره 🌸سلام دوستان عزيز و مهربان 💖پنج شنبه تون پـراز گـل 🌸امروزازخدامیخواهم 💖هرآنچه بهترین 🌸هست برایتان رقم بزند 💖روزی فراوان 🌸دلی خوش 💖وشادیهای بی پایان 🌸آخـر هفتـه تــون زیبـا 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 چگونه مهربانی را به کودکان بیاموزیم؟ نیاز به عشق و محبت از تولد با کودک است. کودک به‌واسطه‌ این ارتباط ابتدا با مادر و بعد با پدر و بتدریج با سایر نزدیکان رابطه نزدیکی پیدا می‌کند. این ارتباط اساس تمام روابط بعدی کودک را تشکیل می‌دهد که علاوه بر خانواده، شامل ارتباط او با همسر و فرزندان، دوستان، همکاران و اطرافیان او نیز می‌شود.  اما حتما همه شما کودکانی را دیده‌اید که با سنگ و چوب به جان سگ و گربه می‌افتند یا در کلاس زورگویی می‌کنند و همکلاسی‌های ضعیف‌تر از خودشان را اذیت می‌کنند. تا به حال از خودتان پرسیده‌اید دلیل این کار چیست🤔 چرا آنها نمی‌توانند دست‌نوازش بر سر گربه و حیوانات بکشند.🤔 مهربانی، محبت، سخاوت، دلسوزی، عشق و نوعدوستی مفاهیمی مرتبط با هم است که در ارتباطات بین فردی نمایان می‌شود که همه ریشه در کودکی دارد 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
باسلام و عرض ادب. ببخشید یه راهنمایی میخواستم!همسرمن فردی مذهبی میباشدولی نسبت به نمازخودسهل انگاری میکند،خودشون اطلاع دارند که نماز نخواندن چه عقوبتی دارد ولی باز هم تنبلی میکنند.من بارها به نماز دعوت کردم.بارها ازآرامش در نماز صحبت کردم.درمورداینکه در شب اول قبرازنماز میپرسند،متاسفانه مقطعی است یه مدت تاثیر داره ولی بعدش دوباره همان پله اول.میخواستم کمکم کنید چه کار کنم دائمی بشه نماز خوندنشون.بارهابایدبهشون بگویم نمازت قضا شدپاشوبخوان میگویدمیخوانم ولی..نمیخواند.ممنون میشوم کمکم کنید! گاهی اوقات وقتی میبینم تاثیرنداره بیخیالش میشوم.آیا از وظیفه من ساقط میشود؟ 〰〰〰〰〰〰〰〰〰🌟 حجه الاسلام پاسخگوی این سوال هستند: سلام و عرض ادب و احترام و تشکّر از مراجعه شما به مشاور و تحسین دغدغه شما نسبت به نماز همسر و شریک زندگیتان👌 ☝️برای پاسخ جامع تر و کاملتر و کاربردی تر لازم است جزئیات بیشتری در اختیار مشاور قرار گیرد ولی با توجّه به موارد مذکور در سؤال شما اول باید بفهمید چرا کاهلی می کند یعنی ریشه یابی مشکل و بعد یافتن راهکار ولی فعلاً چند راهکار ارائه می دهم چنانچه جای ابهام و سؤال بود با مشاور تماس بگیرید. 🔰چند نکته و راهکار: ۱- آگاهی بخشی 🔸آشنا کردن به فواید دنیوی نماز و تأثیر جسمی و روحی نماز مانند ایجاد نظم در زندگی، شفاف کردن ذهن و روشن نمودن مسیر زندگی، انگیزه و امید دادن، دور کردن از زشتی ها و پلیدی ها؛ البته بشرط با آداب و شرایط بودن و اول وقت بودن و توجّه به معنا 🔸ألا بذکر الله تطمئنّ القلوب؛ اقم الصلاة لذکری؛ انّ الصلاة تنهی هم الفحشاء و المنکر البته لحن امر به معروف و نهی از منکر مهم است که با و باشد نه تندی! 🔸دلایل توجیهی نماز نخواندن را برایشان بازگو و پاسخ دهید. ۲- برنامه ریزی و و فضاسازی برای سوق دادن به نماز و اول وقت خواندن یعنی چنانچه نماز صبح ایشان قضا می شود شبها زودتر بخوابن و تنظیم ساعت بیداری بر اساس مضرب یک و نیم بودن چون هر یک و نیم ساعت مغز به هوشیاری می رسد مثلا هفت و نیم ساعت قبل اذان صبح یا شش ساعت یا چهار و نیم یا سه یا یک و نیم ساعت قبل اذان صبح بخوابن تا سر موقع مقرّر بیدار شوند. ۳- شرکت مستمرّ یا متناوب در نماز جماعت و مسجد یا به جماعت در منزل و ایشان را در صورت شایستگی امام جماعت خانواده نمودن. ۴- تقویت اراده ایشان که متوقف بر انگیزه داشتن است و انگیزه داشتن نیاز به دانستن فایده کاری است. ۵- انجام شود. ۶- پاسخ به شبهات احتمالی که ممکن است نسبت به اصل دین و اصل نماز و ... در ذهن ایشان باشد. ۷- از . ۸- رفیق نمودن ایشان با افراد مقیّد به نماز و دور از راحت طلبی و عافیت اندیشی. چون ممکن است راحت طلبی و تنبلی علّت این کاهل نمازی باشد. 💢عوامل بروز و : تربیت خانوادگی اشتباه، الگوبرداری نامناسب از والدین، معلّم و مسؤولین، هم نشینی و دوستی با افراد تنبل، بی نظمی و بی برنامگی، لذّت جویی و راحت طلبی افراطی، افسردگی ۹- شاید دچار سیری کاذب شده باشند حالا باید کشف کرد که سیری کاذب چیست؟ اگر سیری کاذب از بین برود تشنه نماز می شوند. گاهی علت این کاهل نمازی ضعف در توحید و خداشناسی است و گاهی ابتلا به گناهان و ضعف ایمان. ۱۰ - ویژگی های مثبت ایشان را به رخشان بکشید تا کم کم نکات ضعف و منفی رنگ ببازد. ۱۱- از کسانیکه بیشتر تأثیر گذار هستند کمک بگیرید. ۱۲- رفت و آمد و نشست و برخاست با خانواده های مقیّد به نماز اول وقت و جماعت. 💢 در مورد سؤال دوم شما، اگر شما صبر فعال داشتید و تمام تلاش خود را روشمند و هدفمند برای تشویق ایشان به نماز بکار گرفته اید، حجّت تمام و بر عهده شما تکلیفی نیست، ولی تا حاصل شدن نتیجه ناامید نشوید! https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 〰〰〰〰〰〰〰〰〰🌟
کم کم، از ذهنم عبور می کند! اشک،اشک... دانه های مروارید را به نخ می کشم وقتی به صد و یکی رسید نخ را میزنم... شروع می ڪنم: ... اما مگر های من با یڪ دور تسبیح پاڪ می شود ؟ تو نگاهم کردی، کردم ! گفتی توبه کن، نکردم ! گفته بودی: "شما را نیافریدم مگر برای " امـــــا من نافرمانی ات را کردم ! امـــــا تو باز هم ام را نبریدی ! خندیدم و نگفتم! سالم بودم و نکردم ! بعد از هر قطره شکایت کردم ! ناشڪرتر از من نیافریدی، نه ؟ ای مهربان من ! رقم هایم بیشتر از هایت نباشد کمتر نیست ! اما تو آن بخشنده ی ! یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ! یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَهُ! جز خودت چه ڪسی دوست من خواهد شد ؟ من که جز تو کسی را ندارم ! اگر تو هم نبخشی به چه کسی پناه ببرم ؟ " اَللّهُمَّ اغْفِرْ لیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ" ! باز هم ببخش ای مهربان ترین مهربانان جانانم خیلی محتاج نگاه گرمت هستم☘ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
❣سه دقیقه ای را صرف تماشای این فیلم جذاب با موضوع کنیم... حالتان را خوب می کند.☺️😭 از هر دستی بدهی یه روزی جوابش را خواهی گرفت شک نکن...💯 ‌‌‎‌❤️ اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرَج ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ╚✮══๑ღ💠ღ๑══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا شکرت: هر صبح باید دروازہ ای برای رویش دوبارہ مـهربانی باشد همان که نیما گفت: پس از این همہ چیز جهان تکراريست جـز 😍 روزتون سرشار از عشق و مهربانی 🌹 ☀️☀️☀️https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترين صبحِ دنيا در چشمِ آدم هايى طلوع ميكند، كه دستِ را می گيرند و پا به پاى و ، هدف هايشان را دنبال می كنند...🤍🌱 @aMaryam4
. ســـ🥰✋ـــلام 🌸صبح زیبـاتون بخیر 🌺و مملو از عشق و محبت 🌸بـراتــون از خـــدا 🌺روزی سرشـار از نعمت 🌸و فـراوانـی خـواستـارم 🌺وامیدوارم هرکجا می‌نگرید 🌸خـیـر باشد و نیکی و مـهـر 🌺صبحتون پر از مهربانی خــدا 💗هر صبح باید دروازہ ای برای رویش دوبارہ مـهربانی باشد 💗همان کہ نیما گفت: پس از این همہ چیز جهان تکراريست جـز  💗چهارشنبه تـون پر از مهربانی🥰 ســـلام 🕊🌸 صبح بهاریتون بخیر در ایـن صبـح زیبـا  🕊🌸 جـانتان را بـه آسمان عـشق پرواز دهیـد ریه‌هاتان را🕊🌸 از اکسیژن مهربانی پر کنید و از موهبـت نامکرر زنـدگی لـذت ببرید🕊🌸 روزتـون مملو از آرامـش🕊🌸     1403/3/2 چهارشنبه بهاری تـون زیبـا🌸🍃 امروزتان سرشاراز آرامش مهر و محبت نشان لبخـنـد خــدا 🌸🍃 در زندگی ست ان شا الله نگاهش🌸🍃 تـوجه و لبخـنـدش و بـرکت بـی پایانـش 🌸🍃 همیشه شامل حالتون بشه روزتــون سـرشـار از بـهتـریـن هـا 🌸🍃 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
☀️﷽☀️ سلااااام ..🙋🏻‍♀ سلام به خورشید و روشنایی🌞 سلام به امروز✨ سلام به زندگی که برای بودنش زنده ایم🌻 و سلام به که همه بهش محتاجیم جمعه ی بسیار خوبی در انتظارت است دوست من🦋 صبحت بخیر😍☀️ https://eitaa.com/matalbamozande1399 𒊹︎︎︎〰〰〰♥️♥️〰〰〰𒊹︎︎︎         •┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•