eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
25.4هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
❣ 🔅 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ... 🌱سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت، آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛ آنگونه که بعد از آن هیچ عطشی، هرگز بی تابمان نکند. السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یااباصالحَ المَهدی یاخلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولای ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته🤲 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌹🍃اعمال عبادی روز جمعه🍃🌹 🔹نماز جمعه 🔹غسل جمعه 🔹به جا آوردن نمازهای مستحب، مانند نمازهای نافله 🔹روز جمعه، نمازهای هدیه به پیامبر اكرم(صل الله علیه و آله) و حضرت زهرا(سلام الله علیها)، نماز اعرابی و نماز جعفر طیار 🔹خواندن دعاهای اختصاصی 🔹خواندن زیارت‌های خاص این روز، مانند زیارت (علیه‌السلام) و زیارت (عجل الله فرجه) 🔹صلوات فرستادن بر پیامبر اكرم 🔹تلاوت قرآن به ویژه برخی سوره‌هایی كه به خواندن آنها سفارش شده است. 🔹دعا كردن و طلب مغفرت از خداوند 🔹فراگیری دین 🔹انتظار فرج ولی عصر و دعا برای ظهور او 🔹خواندن دعای سِمات در غروب 💠آداب 🔸استفاده كردن از عطر و چیزهای خوشبوكننده 🔸مسواک زدن 🔸كوتاه كردن مو و ناخن و شارب 🔸پوشیدن بهترین لباس 🔸فراهم كردن نیازهای اهل خانه 🔸زیارت اهل قبور به ویژه قبر پدر و مادر 🔸عیادت بیماران 🔸صدقه دادن 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
منتظر: به نیت فرج مولا ورفع فتنه ها وبلاها و هدایت جوانان وگمراهان ورفع گرانی وخوشبختی جوانان و شفای بیماران و آمرزش اموات وشادی روح شهدا وعاقبت بخیری خود وعزیزانمان و اجابت دعاهای امام زمان ع و خودمان هدیه به چهارده معصوم ع و شفاعتشان نصیب همه ما وعزیزانمان بشود انشا الله🌿🌿🌿 بیائید دست به دست هم بدهیم و ختم صلوات آیت الله حدائق را شروع کنیم حدود ۹۰ سال قبل آیت الله حدائق در سفر مکه با کاروان، گرفتار طوفان شن می‌شوند که مرگ حتمی در کمینشان بود نامبرده متوسل به صاحب الزمان علیه‌السلام شده، ملهم به این صلوات می‌شوند، همه اهل کاروان این صلوات را گفته و نجات می‌یابند کاروانهای جلوتر نیز که گرفتار طوفان بودند با گفتن این صلوات نجات یافتند آیت الله حدائق تا آخر عمر به دوستان و شاگردان خویش گفتن این صلوات را توصیه و خود ایشان نیز به این صلوات مداومت داشتند تکرار و مداومت این صلوات شریفه بعد از نمازهای واجب برای رفع مشکلات مؤثر و تکرار آن به صورت دسته جمعی در هنگام نزول بلا و سختی در رفع آن موثر می‌باشد ⬅️ همین الان یک بار بخونیم ↯ اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد زِنَةَ عَرْشِ الله اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد زِنَةَ السَّماواتِ السَّبْع اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد زِنَةَ الْاَرَضينَ السَّبْع اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد زِنَةَ الْجِبال اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد زِنَةَ الْمِيٰاهِ الْبِحاٰرِ وَالْاَنْهار اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ اَنْفٰاسِ الْخَلائِق اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ الْشَّعْرِ وَالْوَبَر اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ الْحَجَرِ وَالْمَدَر اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ قَطَراتِ الْاَمْطار اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ اوْراقِ الْاَشْجار اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ سُوَرِ الْقُرْآن اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ آياتِ الْقُرآن اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ اَسْطُرِ الْقُرْآن اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ كَلِماتِ القُرآن اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَدَدَ حُروفِ الْقُرآن اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد مِنَ الْآن اِلىٰ يَوْمِ الْقيامَة اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ صَلِّ عَلىٰ جَميعِ الأَنبياءِ الْمُرْسَلين وَالْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبين والْشُّهَداءِ وَالْصِّدّيقين وَ عِبادِکَ الْصالِحين عَدَدَ اَنْفاسِ الْخَلائِق اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ صَلِّ عَلىٰ جَميعِ الأَنبياءِ الْمُرْسَلين وَالْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبين والْشُّهَداءِ وَالْصِّدّيقين وَ عِبادِکَ الْصالِحين مِنَ الْآن اِلىٰ يَوْمِ الْقيامَة اَلّلهُمَّ الْعَنْ اَعداءَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَليماً وَالْعَنِ الْجِبْتَ وَالْطّاغوتَ عَدَدَ اَنفاسِ الْخَلائِق خواهشا در نشر دادن این صلوات شریف کوتاهی نکنید تا از این بلا نجات پیدا کنیم 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
29.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏شستشوی حرم وضریح وصحن امام حسین ع. پس از ماها حزن واندوه..بسیار زیباست واولین بار به این زیبایی دیده شده خیلی زیباست.. 🌸💦🌸💦🌸💦 https://eitaa.com/matalbamozande1399
✅وقتی آقای دستغیب بشارت شهادت را از آقای نجابت شنید... ✍ استاد جاودان: شهید دستغیب یک هفته قبل از شهادتشان به دیدار آقای نجابت رفتند. آقایی که ناقل این جریان است، می‌گوید من آقای دستغیب را به منزل آقای نجابت رساندم و خودم در بیرونی منتظر نشستم و آقای دستغیب به داخل رفت و با آقای نجابت خلوت کرد. بعد از مدتی از اتاق صدای قهقهه شنیدیم. بعداً دوباره آقای دستغیب را سوار ماشین کردم و به منزل رساندم؛ اما آقای دستغیب دیگر ساکت شد، غذایش هم خیلی کم شد؛ کاملاً در حال مراقبت بود تا اینکه جمعه شد و ایشان شهید شدند. فرد بمب‌گذار خودش را به ایشان چسباند و ایشان تکه‌تکه شد. مرحوم انصاری همدانی قبلاً به آقای دستغیب وعده داده بود که به مقامات بالا خواهد رسید. آقای نجابت که از حیث مقامات بالاتر از آقای دستغیب بود، به ایشان وعده داد که موعد رسیدن به آرزویت فرارسیده‌است. معلوم است کسی که عمری برای یک آرزو زحمت کشیده باشد و به او بگویند این آرزو در شُرُف برآورده شدن است، قهقهه می‌زند. ایشان طی یکی دو دقیقه (مدتی که به شهادت رسیدند) از شر تمام سنگ و کلوخ‌هایی که سر راهشان بود، خلاص شدند و خورشید برایشان طلوع کرد. «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌿🌾🌿 از بزرگى پرسیدند: برکت در مال یعنی چه ؟ در پاسخ، مثالی زد و فرمود: گوسفند در سال یکبار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد . سگ در سال دو بار زایمان میکند و هر بار هم حداقل 6-7 بچه. به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ در کنار آنها ... چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت . مال حرام اینگونه است . فزونی دارد ولی برکت ندارد. روی مفهوم" برکت در روزی" فکر کنیم. «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌿🌾🌿 از بزرگى پرسیدند: برکت در مال یعنی چه ؟ در پاسخ، مثالی زد و فرمود: گوسفند در سال یکبار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد . سگ در سال دو بار زایمان میکند و هر بار هم حداقل 6-7 بچه. به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ در کنار آنها ... چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت . مال حرام اینگونه است . فزونی دارد ولی برکت ندارد. روی مفهوم" برکت در روزی" فکر کنیم. «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
🚫 واجب فراموش شده☝️ امام علی علیه السلام: إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً، وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً؛ فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است. حق پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند. و حق فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد حکمت 399 نهج البلاغه 🚫 واجب فراموش شده☝️ امام علی علیه السلام: إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً، وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً؛ فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است. حق پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند. و حق فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد حکمت 399 نهج البلاغه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
25.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی زندگی همیشگی نیست پس هیچ چیز در این نیست... نه هیچ عشقی نه هیچ مالی نه هیچ و مقامی... و نه هیچ اعتبار و ابرویی... اینو سرلوحه زندگیت قرار بده که روی هیچی تو دنیا برای مدت زیادی حساب باز نکنی... اینو بارها و بارها خودتم در زندگیت کردی و دیدی چیزی رو که حسابی روش حساب کرده بودی رو ناگهان زندگی ازت گرفت و اینم بارها تجربه کردی که ناگهان زندگی چیزی رو که اصلا روش حساب نکردی رو بهت داد و سورپرایزت کرد... بدون که تو این زندگی فقط ما امانتداریم... همین! مالک اصلی فقط خداست !! «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
9️⃣5️⃣|مخلوق زشت نداریم! الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ آن كه هر چه را آفريد به نيكوترين وجه آفريد (سجده:7) سَیّد مفسران: هر يك از موجودات فى‌نفسه و براى خودش داراى حسنى است كه تمام‌تر و كامل‌تر از آن براى آن موجود تصور نمى‌شود. و اما اينكه مى‌بينيم موجودى زشت و ناپسند است براى يكى از دو علت است: يا براى اين است كه آن موجود داراى عنوان عدمى است كه بدى و ناپسندى‌اش مستند به آن عدم است مانند ظلم ظالم و زناى زناكار، كه ظلم بدان جهت كه فعلى از افعال است زشت نيست بلكه بدان جهت كه حقى را معدوم و باطل مى‌كند زشت است و زنا بدان جهت كه عمل خارجى است و هزاران شرايط دست بدست هم داده تا آن عمل صورت خارجى بگيرد زشت نيست چون صورت خارجى آن با صورت خارجى عمل نكاح مشترك است بلكه زشتى‌اش بدين جهت است كه مخالف نهى شرعى و يا مخالف مصلحت اجتماعى است ويا براى اين است كه با موجودى ديگر مقايسه‌اش مى‌كنيم و از راه مقايسه، زشتى و بدى عارضش می‌شود مثلا عقرب كه در مقايسه با انسان زشت و بد مى‌گردد... پس به هر حال، هيچ موجودى بدان جهت كه موجود و مخلوق است متصف به بدى نمى‌شود. 📚ترجمه المیزان، ج16، ص374 «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌿🌺﷽🌿🌺 شناخت واقعیت دنیا 🌼🍃 دنیا را پلی بدانیم که از آن می‌گذریم و دیگر به آن بازنمی گردیم. 💚امام صادق علیه السلام یکی از موعظه‌های لقمان به فرزندش را این چنین نقل می‌کند: دنیا را همانند پلی بر نهری بدانید که از آن می‌گذرید و آن را ترک می‌کنید و تا پایان روزگار، دیگر به آن برنمی گردید. 💌برای کسی که به این واقعیت واقف شود، مهم این نیست که پل چگونه است و در روی پل، چه بر او می‌گذرد؛ مهم این است که بتواند از آن بگذرد و به مقصد برسد. اساسا به ظواهر و تزیینات امور موقّتی و یک بار مصرف، آن قدر اهمیت داده نمی شود ؛ و لذا نه نبود آن مشکل ساز می‌شود و نه از دست دادن آن مسئله ساز. «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
☀️ امام صادق (علیه السلام) : 🌺 سه چیز است که اگر مؤمن از آنها مطلع شود، باعث طول عمر و دوام بهره‌مندی او از نعمت‌ها می‌شود: طول دادن رکوع و سجده ، زیاد نشستن بر سر سفره‌ای که در آن دیگران را اطعام می‌کند و خوش رفتاری‌اش با خانواده. 📚 کافی، ج۴ ، ص۴۹ «» 🥀‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و یک صبح شده بود و دیگر نتوانسته بود بخوابد. با اصرار به سیاوش راضی اش کرده بود جای او دراز بکشد و قدری استراحت کند.چقدرموسیقی سوختن چوب در شومینه آرامبخش وخوشایندش بود. هیزم هایی که سیاوش آورده بود در حال تمام شدن بود وهوا اندکی روشن شده بود. به قصد تیمم برای نماز صبح راهی بیرون از کلبه شدکه نوری از فاصله ی دوری از کلبه توجهش را جلب کرد.بیشک نور چراغ قوه بود.سریع به داخل بازگشت وخودرا با اضطراب بالای سر سیاوش رساند _سیاوش پاشو، یه عده دارن نزدیک کلبه میشن،الان میرسن اینجا با این حرف سیاوش سراسیمه و گیج از جایش بلند شد و گفت _کجان؟ صبر کن من برم ببینم پلیسن یا بیژن پیدامون کرده _اگه بیژن باشه چی؟ _نترس، الان میفهمم، تا من نیومدم بیرون نیا با این حرف با عجله از کلبه خارج شد https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و دو دقایقی نگذشت که سیاوش با رنگ پریده داخل کلبه شد و چفت آن را انداخت وهمزمان درحالی که چهارپایه ای که کنار شومینه بود را زیر پنجره ی پشت کلبه میگذاشت گفت _زود باش باید بریم،پیدامون کردن، مثل سگ بو میکشن، از در جلو نمیشه نزدیکن می بیننمون بانگاهی به چارپایه ی کوتاه و پنجره ی پهن اما بلند،آه از نهادش بلند شد.سیاوش روی چارپایه رفت وبا باز کردن پنجره به آسانی لبه ی آن ایستاد و گفت _یالا دیگه! وقت نداریم نزدیک شدو با ایستادن روی چهارپایه هنوز نمیتوانست از آن بالا برود.چقدر آن زمان دوست داشت قدش بلند تر میبود. _نمیتونم ، خیلی بلنده،پام نمیر... حرفش تمام نشده سیاوش در یک حرکت ناگهانی از بازویش گرفت و با یک حرکت اورا بالا کشید.و دوباره سمت داخل پرید و گفت _همین لبه وایسا چارپایه رو بذارم اون طرف بتونی پایین بیای https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و سه دوباره مجبور شده بود مسیر ناهموار را بدون توقف بدود، ‌خدا خودش باید رحم میکرد تا فرزندش آسیبی نبیند و از این همه جنب و جوش و تنش، جان سالم به در میبرد.از کار سیاوش عصبانی بود و در موقعیت مناسب حتما با او اتمام حجت میکرد. بر عکس دفعه ی قبل سیاوش پشت سرش حرکت میکرد و هرجا کُند میشد وادارش میکرد به راهش ادامه دهد.هوا کاملا روشن شده بود و درخت ها رفته رفته کم میشد و به فضای باز رسیدند _این راه به کجا میره؟اگه پیدامون کنند فضای باز راحت تر میتونن بهمون برسن _نمیدونم، تا حالا این قسمت نیومده بودم ناگهان با صدای شلیکی که از نزدیکیشان رد شد به پشت سرشان نگاه کردند. _سرجاتون وایسین رسیده بودند،خود بیژن شخصا آمده بود _واینستا هانیه بدو باتمام توانش به پاهای خسته اش حرکت داد و طبق فریاد سیاوش دوید اما با دره ی بزرگی که روبه رویشان ظاهر شد ناچار از حرکت ایستاد.سیاوش هم به او رسید و دره ی عمیق را که مانع فرارشان بود را دید و لعنتی گویان به سمت دشمنی که فاتحانه قدم به قدم به آنها نزدیک میشد نگاه کرد. https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و چهار _فکر کردید میتونید از دست من فرار کنید؟ سر سه تفنگ به سمتشان گرفته شده بود.چهره ی منحوس بیژن حالش را دگرگون کرده بود وقفسه ی سینه اش از ترس به شدت بالا و پایین میشد. با نگاه به پشت سرش وافراد روبه یش رفته رفته قدرت ایستادنش تحلیل میرفت،دیگر نمیتوانست هیچ حرکتی کند و فکر میکردهر آن قلب نوزادش همراه قلب او از سینه بیرون می زند. _اینو بذار بره، هر ضربه ای بهت وارد شده باعثش من بودم، اگه بذاری بره تسلیم میشم بیژن خنده ی بلند و نا زیبایی کرد و گفت _این دیگه برام مهم نیست.به خاطرش همه ی موقعیتم به خطر افتاد.ولی چون برای تو مهمه، برای اولین شکنجت جلو چشمات میکشمت صدای گلوله و فریاد و دستانی که محکم به عقب هلش داد در هم پیچید وسرش با ضرب به زمین اثابت کرد.چشمانش سیاهی میرفت و سرش سنگین شده بود و تشخیص موقعیت برایش مقدور نبود.همزمان صدای متعدد گلوله در گوشش پیچید و همچنان نمیتوانست چیزی ببیند. https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و پنج تاری دیدش کم کم از بین رفت و سکوتی که بر قرار شده بود باعث شد نا مطمئن از جایش برخیزد.با نگاهی به اطراف بیژن و افرادش را افتاده روی زمین دید.نگران سرش را دنبال سیاوش گرداند که پشت سرش اسلحه به دست غرق در خون پیدایش کرد. جیغی کشید و از جایش بلند شد و خودرا به اورساند.هنوز زنده بود.یک تیر به پهلویش و تیری دیگر به شانه ی چپش خورده بود. _سیاوش، سیاوش تورو خدا پاشو.... پاشو داداش با گریه بالای سرش نشست.دست و پایش را گم کرده بود و اشک چشمش امانش نمیداد،جلیقه اش را از تن بیرون آورد وتاکردو زیر سرش گذاشت.اگر بلایی سر سیاوش می آمد هرگز خودش را نمیبخشید _من کارم تمومه ....تو برو _باهم اومدیم و باهم برمیگردیم....کمکت میکنم بلند شی.... به من تکیه کن تا کلبه بریم.نباید زیاد دور باشه سعی کرد زیر بازویش را بگیرد اما تن نحیف او کجا میتوانست هیکل مردی مثل سیاوش را جابه جاکند. _تو نمیتونی.... منو جابه جاکنی....تو برو.... من یکم حالم جا بیاد ....دنبالت میام https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و هفت _گفتم که من بدون تو جایی نمیرم، سیاوش خواهش میکنم همکاری کن بلندت کنم _میشه....به اسم اصلیم....صدام کنی؟ حرصی اشک هایش را پاک کرد و جواب داد _آخه الان وقت این حرفاس؟ داره مثل چشمه ازت خون میره، باید بری بیمارستان، چرا این کارو کردی؟ چرا خودتو سپر من کردی؟ حالا من چیکار کنم چیزیت نشه؟ با این حرف اوسیاوش چشم هایش را بست و دست سالمش را اهرمی برای بلند شدن کرد که دست های ظریف و لرزان او هم به یاریش شتافت.با کمی تقلا توانست سرپا شود وبازوی سالمش را گرفت و گفت _به من تکیه کن، یواش یواش بریم سمت کلبه، یا اگه دیدی خیلی درد داری و خونریزیت زیاده همین جا بمون برم کمک بیارم سیاوش در حالی که صورتش از درد جمع شده بود به سختی جواب داد _میام....فقط....باید قول بدی.....دعام کنی....دعا کنی اگه....اگه زنده موندم.....فراموشت کنم...تو https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و هشت حرفش ناتمام ماند و دوباره صدای گلوله بلند شدوبه یکباره دستانش از بند بازوی سیاوش جداشد.چشم هایش شاهد بودند که در چشم به هم زدنی اتفاق افتاد و سیاوش تلو تلو خوران به پایین دره سقوط کرد. شوکه شده بود ونگاهش به بیژن افتاد که هنوز زنده بود و اسلحه به دست سعی داشت حالا سمت او شلیک کند.اما عجل امانش نداد و جان بی ارزشش را گرفت. با تمام توان فریاد کشید و از ته دل زار زد.لبه ی پرتگاهی که چیزی معلوم نبود ایستاد و نا امید از دیدن نشانی از سیاوش صدایش زد.به نام سیاوش، به نام عباس، وبه نام برادر صدایش زدو باز صدایش زد تا دیگر حنجره اش یاری نکرد و با قدمی به عقب روی زمین افتاد. باورش نمیشد.به خاطر او سیاوش مرده بود.تک پسر گل افروز مانند مادرش سپر بلا شده بود و حالا دیگر نبود.انگار سرنوشت این مادر و پسر را برای یاری او وخواهرش رسانده بود وباید با مظلومیت در برابر چشم های آنها کشته میشدند و عذابی ابدی برایشان به ارمغان می آورد. https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت پانصد و نود و نه چشم هایش باز شد.از این حالت بیزار بود.از حالت خلا و بی حسی _خانم صدای منو میشنوی؟اسمت چیه؟شماره تختت رو بگو؟ اگه صدای منو میشنوی جواب بده که بدونیم هوشیاری از ریکاوری به بخش منتقل بشی با ضربه ی نسبتا محکمی که به صورتش خورد به سختی لب گشود و گفت _هان...یه....تخت...صدو ...پنج _دکتر هوشیاره، فشار و نبضشم منظمه با به حرکت در آمدن تخت ازچراغ هایی که روبه رویش بود و چشم هایش را میزد خلاص شد.اما کم کم دردی در شکمش شروع شد که هر لحظه بیشتر میشد و صدای ناله ی نا مفهومش را بلند کرده بود. از اتاق و راهروی مخصوص عمل که خارج شدند ،صدایی آشنا و دستهای گرمی که قفل دستهایش شد کمی آرامش کرد. _هانیه جان،خوبی؟ _آقا برید کنار، به بخش که منتقل شد میتونید ببینیدش _عزیزم نگران نباش ، حال پسرمونم خوبه،چشمای قشنگتو باز کن خیالم راحت بشه برم https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت ششصد آغوشش با وجود موجود کوچکی که به سینه چسبانده بود گرم شده بود و لبخند کم جانی به لب هایش آورده بود. _مبارک باشه عزیزم گرمی بوسه ای که به پیشانی اش خورد باعث شد به صورت برادر عزیزش نگاه با محبتی بیندازد _ممنون داداش، هادی وهادیه کجان؟ _هادی که مدرسس ، هادیه خانومم گذاشتمش پیش مینا با علی بازی میکنه و سرگرمه، مینام موند مواظب بچه ها باشه وگرنه خیلی دلش میخواست بیاد. _بازم ببخشید، مینا جون بااینکه خودش بارداره این مدت خیلی زحمت کشید.فکر میکردم سر هادیه خیلی اذیت شدم ولی این کوچولو رکورد خواهرشو شکست _این یکی شبیه خودته _هنوز زوده چیزی معلوم نیست، ارمیا کجاست؟ _رفته کارای ترخیصتو انجام بده،راستی اسمشو چی میذارید؟ _عباس....دوست داشتم هادیه که ثمره ی فداکاری عباس بود پسر میشد و اسمشو عباس میذاشتم ، ولی اشکال نداره، این یکی اسم دایی قهرمانشو زنده نگه میداره https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت ششصد و یک چند سال از آن اتفاق گذشته بود.آن روز که با دستهایی که خون عباس رنگینش کرده بود، بی حال کنار پرتگاه نشسته بودو بعد از چند ساعت داوود و همکارانش پیدایش کرده بودند. به خانه بازگشته بود و یک دل سیر در آغوش همسرو برادرش گریسته بود.اما هرگز آن صحنه ها واتفاق ها از یادش نرفت و نمیرفت و تا مدت ها حال خوشی نداشت.معجزه بود که حال کودک درون بطنش با آن همه حوادث خوب مانده بود.چیزی که در آن روزهای تلخ همراه پایان رسیدن این فراغ و دوری آرامش کرد، سر به مهر شدن همسرش بود.ارمیا لحظه ای که اورا دیده بود فورا سجده ی شکر گذاشته و دیگر بعد از آن هرگز نمازش ترک نشد وهرگز به او نگفت که چه معامله ای با خدا کرده بودکه بعد از آن روز از این رو به آن رو شده بود. با باز شدن در اتاق قامت ارمیا با لبخند عمیقی نمایان شد که برگه ای به دستش بود و گفت _تموم شد، لباساتو عوض کنی از اینجا خلاص شدیم _من وسایلای اضافی رو میبرم و دوباره برمیگردم، تا اون موقع کمک کن لباساشو بپوشه هادی این را گفت و با بر داشتن وسایل از اتاق خارج شد _احوال عشقم؟ https://eitaa.com/matalbamozande1399
خشت ششصد و دو ارمیا که بعد از چند روز توانسته بود اورا ببیند با بوسیدن پیشانی اش با تمام دلتنگی اش این را پرسیده بود. _ممنون خوبم،هادیه بی قراری نکرد؟ _چرا بابا پدر مارو در آورد، باز خدا رو شکر هادی و علی بودند که سرگرمش کنن _خدارو شکر که تو و بچه ها هستین، دادشمو خانوادش هستند،من دیگه از خدا چی میخام؟ ارمیا جلو آمد و لبه ی تخت کنارش نشست و از پهلو در آغوشش گرفت.با این کار قاب سه نفره ی زیبایی خلق شد وارمیا باگرفتن دستهای کوچک فرزندش گفت _روزای سختی رو گذروندیم، ولی خدا رو شکر الان خوشبختیم، از خدا میخام همه دفتر زندگیشون با روزای خوش پر بشه و آخرش به اون چیزی که میخان برسن، من خیلی از روزای عمرمو هدر دادم و دیر به حقیقت رسیدم.ولی اینو میدونم هروقت که بر گردی در خدا به روت بازه _آره ،خدارو شکر،هزار مرتبه شکر نگاهش به دسته گل بزرگ و زیبایی افتاد که گوشه ی اتاق بود. _این برای منه؟ https://eitaa.com/matalbamozande1399
تقویم نجومی اسلامی) ✴️ شنبه 👈 17 شهریور / سنبله 1403 👈3 ربیع الاول 1446👈7 سپتامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 📛صبح روز اول هفته را با صدقه آغاز کنید و مطلوب است. 📛امروز شنبه ساعت 8:50 بامداد قمر وارد برج عقرب می شود. 📛و دوشنبه ساعت 20:55 قمر از برج عقرب خارج می گردد. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🚘مسافرت: مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶 مناسب زایمان و نوزاد عمرش دراز و روزی دار است. 💑مباشرت امشب: قمر در عقرب از مباشرت به قصد فرزند آوری اجتناب گردد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️استعمال دارو. ✳️مرهم گذاشتن بر زخم و دمل. ✳️استحمام. ✳️امور آموزشی و یادگیری‌. ✳️بذر پاشی و آبیاری. ✳️چاه کندن و انواع حفریات. ✳️درختکاری. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️خرید باغ و مزرعه و زمین کشاورزی. ✳️جراحی چشم. ✳️بیرون آوردن دمل و چرک و زوائد بدن. ✳️کشیدن دندان. ✳️ و مسهل خوردن نیک است. 📛ولی امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج و مسافرت خوب نیست. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث طول عمر می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث ضعف مغز می شود. 😴😴 تعبیر خواب : خواب و رویایی که امشب. (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در آیه ی 4 سوره مبارکه "نساء" است. واتوا النساء صدقاتهن نحله... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد. چیزی همانند آن قیاس گردد... کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶ 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 📚 منبع مطالب: تقويم همسران نوشته ی حبيب الله تقيان برای خرید کتاب تقویم همسران به آیدی @tl_09123532816 مراجعه فرمایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸ســــلام 😊✋ 🍃🌸صبحتون بخیر 🍃🌸شنبه تون شـاد 🍃🌸قلب تون مملو از 🍃🌸مهر و بخشش 🍃🌸زندگی تون مالامال از 🍃🌸عشق و شادی 🍃🌸زیبـایی و امیـد 🍃🌸و آرامش و نیک بختی 🍃🌸اول هفته تون پر از بهترینها الهی این هفته برایت همان روزی باشد که میخواهی همان هایی را ببینی که دوستشان داری همان حرف هایی را بشنوی که دلت می خواهد و همه چیز همان جوری پیش برود که آرزویش را داری ... خوشبختی برایِ هرکس تعریفِ ویژه ای دارد 🌸و من خوشبختی به سبکِ خودت را 🌸برایِ تو آرزو می کنم ...                                          1403/6/17 سلام روز قشنگ تابستونیتون بخیر🌸🍃 در اولیـن روز از شـروع هفته   بهترین ها را براتون آرزومندم 🌸🍃 الهی حـال دلـتـون خــوب رزق و روزی تـون افـزون  🌸🍃 ودنیا به کامتون باشه🌸🍃 شنبه تـون زیـبـا 🌸🍃   🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️💫خدایا به تو توکل می‌کنم ⚪️💫و حس داشتنت ❤️💫پناهگاهی می‌شود همیشگی ⚪️💫در اوج سختی‌هایم ❤️💫روزهایم را با رحمتت ⚪️💫به خیر بگردان.. ❤️💫بنام خدایی که تسکین دهنده ⚪️💫دردها وآرامش دهنده قلبهاست ❤️💫 بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ ⚪️💫 الــــهــــی بـــــه امـــــیـــــد نیایش صبحگاهی ای روزی دهنـده بـی منت امـروز مـا را بـه سمـت درهـای گشوده از رحمتت هـدایـت کـن... تا بهترینها نصیب تک تکمان گردد امروزتـون پـر خـیـر و بـرکـت🌸🍃 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. آدم باید یکیو‌ داشته باشه مثل شمس لنگرودی بهش بگه؛ «وقتی در من نگاه میکنی زخم‌های من آرام میگیرند...»🌱 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃 قلبت را آرام کن یک وقت هایی بنشین و خلوت کن با روح درونت بیشتر لمس و تجربه اش كن نگاه كن به نعمت هایت نگاه کن به اطرافت به خوشبختى هایت به کسانی که میدانی دوستت دارند به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند و از همه مهم تر به حضور خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت گاهی یک جای دنج انتخاب کن گاهی یک جای شلوغ آرامش در حضور خدا را در هر دو پیدا کن هم در کنار شلوغی آدم ها هم در کنج خلوت تنهایی دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن باران را بی چتر بشناس خوشحالی را فریاد بزن و بدان که خدا همیشه با توست 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/matalbamozande1399