eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.5هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
شکرگزاری و جذب انرژی مثبت امروز💗🤩 ۱۴۰۲/۲/۳۰ برای همه بفرست و انرژی بده 🤩 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🌸🍃 🍃🏔🌲🏕📹🎼⛈ صبحی زیبا... 🍃🏔🌲🏕بالای ابرا.... 🍃🏔🌲🏕زندگی زیباست... 🍃🏔🌲📹🏕ییلاقاتِ شهرستان ماسال ؛ استان گیلان. 🍃💚🤍❤️🍃https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود زیبای دهه نودی‌ها برای تولد حضرت معصومه و امام رضا علیهماالسلام امام رضا هوامونو داره چه خوبه که امام رضا داریم😍 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
34.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روز دختر به همه دختراتبریک میگم انشالله حضرت زهرا نگه داره همتون باشه❤❤🌺🌺🌺🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
Hamid Talebzadeh - Dokhtar 128.mp3
3.3M
آهنگ دختر حمیدطالب زاده تقدیم به همه دخترانه گروه هایم و دختران سرزمینم ایران https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خونه ای که دختر توش باشه خونه نیست گلخونه ست... 🌺 دختران گل روزتون مبارک 🌺 ‌‌‎ ‌‌‎‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‎‎‎‌‌👈 به مناسبت روز جهانی دختر تقدیم به همه دخترای عزیز امروز دخترای گل دیروز مادرای امروز 😍💕💞😍 🌷🌸💐👏 💕ميگن كل دنيا رو هم بگردي عاقل تر از دختر اسفندي پيدا نميكني* 👩💞 💕به فکرت هم نزنه بتونی دختر بهمنی روبپیچونی* 👩💞 💕اگردنبال دختری میگردی که همه ی خوبی هاروداشته باشه برویه دی ماهی روانتخاب کن* 👩💞 💕رسیدن به جایگاهی که دخترای آذری دارن آرزوی خیلیاست* 👩💞 💕اگه یه دختر آبانی بین دوستات هست بدون یکی هست که همیشه پشتته* 👩💞 💕ازدست دادن یه دختر مهرماهی یعنی ازدست دادن پاک ترین موجود دنیا* 👩💞 💕دختر دوست داری زيبا و دوست داشتني وشیطون ولی باشخصیت بگرد دنبال یه شهریوری* 👩💞 💕دخترای مردادی اول مهربون بودن بعد دست وپادرآوردن* 👩💞 💕اگه قدرت درک کارای دخترای تیرماهی روداری بدون خیلی باهوشی* 👩💞 💕اگه یه دختر خردادی توزندگیت نیست بدون نصف عمرت برفناست* 👩💞 💕شيك ترين و خوش قلب ترين وبا وفاترین دخترا ارديبهشتين* 👩💞 💕هرجاسخن از بهترین هاست نام زیبای دخترای فروردینی میدرخشه روزتون مبارک دخترای ایرونی 🌸 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
اینم کلیپ های در خواستی برا رور دختر 😍😍👆👆👆👆
مجتبی شکوری _ حالِ خوب_050223111404.mp3
7.23M
🎙 دکتر مجتبی شکوری 🎼 قسمت هفتم 🔸 برنامه کتاب باز   منبع : تهران پادکست https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی " ای عمه سادات " 🎤 سید مجید بنی فاطمه " خدایا به حق عمه سادات فرج مولای ما رو برسون " پیشاپیش میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر مبارک🎉 🍃🌸🌺🍃🌺🌸🍃https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌱امشب دخیل دختر موسی بن جعفریم شاید گره ز کار فرو بسته وا کند... 🌱امشب قسم دهیم خدا را به نام او شاید خدا به‌ خاطر او رو به ما کند 🌱 اصلاً بعید نیست خدا با دعای او اذنِ قیام صاحب ما را عطا کند... تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ ┗━━🌺🍃━━━━━━━┛ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
نیایش شبانه با حضرت عشق ❤️❤️ 💖الهی 🎉دختران سرزمینم را 💖درپناه خودت حفظ بفرما 🎉و سلامتی خوشبختی 💖وآرامش و لب خندان 🎉به آنها عنایت بفرما 💖آمیـــن یا رَبَّ 🙏 🎊الهی دراین شب زیبا 💖خانم حضرت معصومه س 🎊نظر لطف به شما داشته باشه 💖حاجت روا باشید 🎊وهرچی خوبیه وخوشبختیه 💖براتون رقم بخوره 🎊شبتون شـاد شـاد 🌸🍃https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫نیایش شبانه با حضـــــرت عشق پروردگارا🙏 ✨پاکی محمدی ✨عدالت علوی ✨عفت فاطمی ✨ذکاوت حسنی ✨شجاعت حسینی ✨عشق سجادی ✨علم باقری ✨صداقت صادقی ✨کظم غیظ کاظمی  ✨بخشندگی رضوی ✨تقوای تقوی ✨راهنمایی کنندهٔ نقوی ✨و تحمل عسکری را ✨به همهٔ ماعنایت بفرما ✨الهی آمین 🌙✨شبتون حسینی ‌‌‌╲\   ╭``┓ ╭``🌺``╯ ┗``╯  \╲‌ =====🍃🌺https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
👌ˡᶦᵏᵉ📩ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ 📥ˢᵃᵛᵉ🔗ˢʰᵃʳᵉ 🔻خدایا "کمک کن" دیرتر برنجیم، زودتر"ببخشیم" 🥰 کمتر پیش داوری کنیم و بیشتر فرصـت دهیم ...☺️ خدایا... ❤️ در این "شب زیبا" دوستان وعزیزانم را در مسیر خوشبختی و "آرامش قلبی" قرار بده ...🍃 " شب زیبــاتون بخیر " ༊࿐𖡹❤️𖡹࿐༊https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
داستان واقعی گل مرجان پارت هفتاد و یک .. نمیدونستم چطور باید این آبروریزی رو جمع کنم،مامان در ح
داستان واقعی گل مرجان پارت هشتاد و یک به سختی وسایل رو توی حیاط خالی کردیم و به کمک چند تا از همسایه ها توی اتاق چیدیم ،از خوشحالی چرخی زدم و خداروشکر کردم،هیچ چیزی بدتر از بی سرپناهی نبود،اصلا دلم نمی‌خواست وبال گردن زری بشیم و شوهرش بخاطر ما حرفی بزنه ،همون موقع سراغ مامان رفتم و بعد از تشکر از زری به خونه ی خودمون اومدیم، بماند که مامان چقدر بهم غر زد و کوچیک بودن اتاق رو بهونه کرد،هرکی نمی‌دونست فکر میکرد تا حالا توی قصر زندگی می‌کرده و الان توی اتاق زندگی کردن براش سخت شده ،اونشب بعد از مدت ها سرم رو راحت روی بالش گذاشتم و خوابیدم...... روز بعد، بعداز چندین روز غیبت لقمه نونی خوردم و راهی عمارت شدم،غافل از اینکه اون عمارت چه خواب هایی برام دیده،مسیر خونه ی جدید به عمارت طولانی تر شده بود و مجبور بودم صبح ها زودتر راه بیفتم، چند روزی بود که کورش پسر خانم آزار و اذیت هاش بیشتر شده بود و دیگه علنا اسمم رو صدا میکرد و ازم میخواست کارهای خصوصیش و انجام بدم، از ترس خانم اوایل بهانه می‌آوردم و از زیر کار در میرفتم اما نمی‌دونستم اون دیو دو سر چه خواب هایی برام دیده....... یه روز ظهر که خانم خونه نبود اما قبل از رفتنش دستور داده بود اتاق کارش رو براش مرتب کنم از توی آشپزخونه ظرف آب و پارچه ی تمیزی برداشتم و راهی اتاق کار شدم،داشتم به این فکر میکردم که هرچه زودتر برم سراغ زیور و آدرس خونه ی جدید رو بهش بدم تا به محض اومدن مصطفی بهش خبر بده که با کورش روبرو شدم،سریع سرم و پایین انداختم و با خجالت سلام کردم...... جواب سلامم رو داد و گفت کجا داری میری؟ میخوای اتاق من و تمیز کنی؟با لکنت گفتم نه آقا دارم میرم اتاق مادرتون رو تمیز کنم با اجازه من برم امروز زیاد کار دارم،ب رقی توی چشماش دیدم اما توجهی نکردم و راهی اتاق شدم........ اتاق آنقدر به هم ریخته بود که میدونستم حالا حالا ها اینجا کار دارم، ظرف آب و دستمال رو روی میز گذاشتم و شروع کردم به جمع کردن ریخت و پاش های اتاق....... همینجور که آهنگ مورد علاقه ام رو زیر لب زمزمه میکردم تند تند مشغول کار بودم که صدای بسته شدن در رو شنیدم و با تعجب به عقب برگشتم...... .با دیدن کورش که دست به سینه به در تکیه داده بود و می‌خندید نفسم توی سینه حبس شد،این اینجا چکار میکرد؟خدایا چکار کنم حالا....... با ترس نگاهی بهش کردم و گفتم ببخشید میشه برید بیرون؟ الان کافیه یکی بیاد و ما رو اینجا ببینه،کورش لبخند پت و پهنی زد و گفت نترس خوشگله کسی نمیاد خیالت راحت، میدونی از کی تا حالا من تو نخ توام؟ آخ وقتی با چشات نگام می‌کنی و سلام می‌کنی حالم خراب میشه....... از حرفاش اشک توی چشمام اومده بود و از ترس داشتم به خودم میلرزیدم، سریع به سمت در اتاق حرکت کنم تا از دستش فرار کنم اما دستش و دراز کرد و توی یک حرکت من و از پشت بغل کرد........ از پشت که خودش رو بهم چسبوند حس کردم دارم از هوش میرم،یک لحظه چهره ی مظلوم مصطفی اومد توی ذهنم و حس کردم دارم بهش خیانت میکنم،شروع کردم به دست و پا زدن و تمام تلاشم رو کردم از دستش خلاص شم اما فایده ای نداشت، آنقدر زورش زیاد بود که حتی نمی‌تونستم دستش و تکون بدم........ گریه ام به هق هق تبدیل شده بود و سعی میکردم جیغ بزنم اما سریع دستش و جلوی دهنم فشار داد و گفتم دختره ی دهاتی تو فکر و خیالتم نمی‌گنجید آدمی مثل من بهت نزدیک بشه حالا داری واسم ناز میکنی؟ آنقدر دست و پا زده بودم که دیگه جونی برام نمونده بود،خدایا خودت بهم رحم کن،من بجز این پاکی چیز دیگه ای ندارم،خودت به دادم برس...... دست کورش به سمت دامنم رفت و همینکه میخواست لباسم و پایین بکشه یکی شروع کرد به کوبیدن در، کورش از ترس دستش شل شد و من فرصتی پیدا کردم که با تمام وجود جیغ بزنم........ توی یک حرکت من و روی زمین پرت کرد و گفت اگه کلمه ای راجع به من حرفی بزنی بلایی به روزت میارم که مرغای آسمون به حالت زار بزنن...... کوروش اینارو گفت و سریع به سمت در رفت، بازش کرد و با دیدن خانم رنگ از روش پرید،با گریه از روی زمین بلند شدم و گفتم خانم بخدا من اومده بودم اتاقتون و تمیز کنم آقا پشت سرم اومد و درو قفل کرد، کورش نگاه پر از خشمی بهم کرد و رو به مادرش گفت دروغ میگه مامان من داشتم از اینجا رد میشدم خودش صدام کرد گفت یه موش اینجا دیده کمکش کنم از اتاق بیرون بره، آخه من به این دختره ی دهاتی بوگندو نگاه میکنم؟ خانم که معلوم بود حرفای پسرش و باور کرده نگاهی به من کرد و گفت عوضی،بی چشم و رو،من آنقدر هوات و داشتم و بهت بها دادم این جوابم بود؟ با گریه ی شدیدتری گفتم خانم به قرآن من کاری نکردم،چرا حرفم و باور نمیکنین آخه...... خانم جیغی زد و گفت پسر من از برگ گل هم پاک تره این تویی که با این اداها میخوای به نون و نوا برسی.........