فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
5اذر عزیزم روز تولدت را
با آسمانی پر از ستاره های چشمک زن
با دشتی پر از شقایق ها
و با آرزوی موفقیت برای تو
به تو تبریک میگویم🎁🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
AUD-20231126-WA0015.
8.27M
محلی بختیاری 🎤🎧🎶🎵🎹🎼
ایمان طهماسبی، علی تربتی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی نورِ زندگی تو وجودت کمرنگ شد
کی دوباره اون نور و روشناییِ زندگیو بهت برگردوند؟
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
زندگی
فهم نفهمیدنهاست
آسمان،نور،خدا،عشق،سعادت،با ماست
در نبندیم به نور
در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من
وزن رضایتمندیست
#سهراب_سپهری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
از بس که خدا عاشق نقاشی بود
هر لحظه به روی بوم یک چیز کشید
یکبار ولی گمان کنم شاعر شد
یک گوشه دنج رفت و پاییز کشید 🍁🍁🍁
پاییز داره تموم میشه ها
عاشقی کردین ؟
روی برگها قدم زدین ؟
رفتین از بلندترین نقطه ، شهرتون رو تماشا کنین ؟
دوتایی دستتون رو تو یک جیب کردین ؟
توی هوای سرد پاییزی با هم چایی خوردین ؟
و ….
حالا از من گفتن 😉
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
توی بدن انسان دو تا عضو هستن كه اگه اونا رو نداشته باشي هيچ كدوم از كارهات پيش نميره!
دل و دماغ
دلتون شاد، دماغتون چاق،کیفتون کوک، اوضاعتون بر وفق مراد❤️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#پندک
خط بزنيد از زندگیتان...
تمامِ آدمهاى بلاتكليفى كه غيرِقابلِ پيشبينیاند
تمامِ آدمهايى كه حرف میبرند و مىآورند
آدمهايى كه چون خودشان به جايى نرسيدند،
تو را هم متقاعد میكنند به درجا زدن
آدمهايى كه تخريب را از تعريف بهتر بلدند
آدمهايى كه با كنايه حرف ميزنند
"سَمى"اند...
آرام آرام تمامِ زندگیتان را به نابودى میكشند
آرام آرام از شما فاصله میگيرند
و باخيالِ راحت، زمين خوردنتان را جشن میگيرند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#پندک
خط بزنيد از زندگیتان...
تمامِ آدمهاى بلاتكليفى كه غيرِقابلِ پيشبينیاند
تمامِ آدمهايى كه حرف میبرند و مىآورند
آدمهايى كه چون خودشان به جايى نرسيدند،
تو را هم متقاعد میكنند به درجا زدن
آدمهايى كه تخريب را از تعريف بهتر بلدند
آدمهايى كه با كنايه حرف ميزنند
"سَمى"اند...
آرام آرام تمامِ زندگیتان را به نابودى میكشند
آرام آرام از شما فاصله میگيرند
و باخيالِ راحت، زمين خوردنتان را جشن میگيرند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
هر روز ، به خودمون قول بديم
بیشتر از روز قبل پیشرفت کنيم
اخلاق های خوبمون رو پررنگ کنيم
بد اخلاقی و غر زدن رو فراموش کنيم
به سلامتیمون بیشتر اهمیت بديم
برای کارهایی که دوست داريم وقت بذاريم
از دایره ی ترس هامون بیرون بیايم
برای ساختن یه دنیای زيباتر اول از خودمون شروع کنيم
صبحتون ناب☀️
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک امروز هست ما را نقد ایام
بر او هم اعتمادی نیست تا شام...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#بیشتر بدانیم
💑کلمهی «ما» بازی را عوض میکند.
❣️محققان دریافتهاند زوجهایی که در زمان صحبت کردن از کلمهی «ما» استفاده میکنند، نسبت به آنهایی که از کلمهی «من» استفاده میکنند، شادتر، آرامتر و به طور کلی از رابطهشان راضیترند.
❣️کلمه "ما" حس صمیمیت را در مغز بیشتر کرده و باعث میشود در نظر همسرمان دوستداشتنیتر و سخاوتمندتر به نظر برسیم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
آپارتمان ما بیست واحد دارد با چهل و پنج نوع نگرش و مرام. حضور ما در کنار هم به نوعی اعجاز طبیعت است و نشانه تمدن بشری برای یکجا نشینی.
البته خیلی هم باهم مشکلی نداریم، خصوصاً در طول روز که همه در یک سوراخی بدنبال لقمهای نان و بوقلمون هستیم. اما شبها که هرکس ساز خودش را میزند، از ساختمان صدای گوش خراش سمفونی ناموزونی به گوش میرسد.
طبقه اولیها عاشق داریوشاند و طبقه پنجمی عاشق حاج منصور ارضی.
بعضی هفتهای یکبار مشاوره میروند و بعضی دو هفته یکبار توی کوچه معرکه دعوا میگیرند. در واقع یک کپسول فشرده از اجتماعیم، در ابعاد پنج طبقه.
وقتی که ساختمان به مشکل بر میخورد و این مجموعه متناقض باید با هم مشورت و تصمیمگیری کنند، شرایط بدتر میشود.
همین چند روز پیش بالابرِ درب پارکینگ خراب شد. چند روزی درب ساختمان مثل کاروانسرای شاه عباسی باز بود و باد توی ساختمان میپیچید.
شنبه جلسه اضطراری ساختمان تشکیل شد. این بار مدیر ساختمان با خلاقیت بی نظیرش کنتور آب ورودی ساختمان را بست تا همه واحدها یکی یکی بدنبال علت مشکل، در حیاط ساختمان حاضر شوند.
من و پسرِ جوانِ ساکن طبقه سوم، زودتر از موعد توی حیاط نشسته بودیم. امیر پیک موتوری است و بین هر چندتا سرویس، سَری به مادر پیرش میزند.
شلوار شش جیب میپوشد با تی شرتی شبیه دیکشنری آکسفورد، که مطمئنم یک کلمه از نوشتههای رویش را نمیفهمد. پشتِ مو و فوکولاش به سبک خوانندههای دهه شصت، با هوندایِ گوجه ایاش هارمونی خاصی دارد.
دستانش نمایشگاهی از تمامی استعدادهای اِسی خالکوب است. دلِ هیچ طرحی را نشکسته.
امیر آقا مرا "مهندس" صدا میکند. شاید چون چندباری دیده که خروس خوان با کت و شلوار اتو کشیده، مثل پنگوئنهای امپراطور سر کار میروم.
کنارش روی موتور نشستم، با سرعت نور تخمه میخورد. تا پیدا شدن همسایهها کلهام را فرو کردم توی اینستاگرام و پیجها را بالا و پایین کردم تا شاید متن یا عکسی من را از این لحظات تلخ پیش رو نجات دهد. امیر پرسید:
-مهندس شما اینستا داری؟ +بله
-پست مُست چی میزاری؟ +نوشته ادبی.
توی ذهنم فکر کردم بنده خدا چه میفهمد از ادبیات و پست و اصلا اینستاگرام. شاید بزرگترین حرکت فرهنگیاش این بوده که چند باری توی یک ساندویچی کنار کتابفروشی، بندری با سس تند خورده.
-نوشتههات به درد ملت هم میخوره؟آخه آقای خدا بیامرزم میگفت اگه کاری کنی که به درد چند نفر بخوره، خدا بجاش چند تا درد رو ازت میگیره.
آقام دکتر نبود، اما درد خیلیا رو دوا کرد. ننم میگه منجیل که زلزله اومد یه هفته بار میبرد اونجا. میگه اثاث همسایهها رو مفتکی با کامیونش اینور اونور میبرد.
اولش درس خوندم تا مثل آقام مجبور نشم پشت رل بشینم، نشد، نتونستم. انگار خدا چندتا قطعه تو مغزم کم کار گذاشته. نه مهندس شدم نه حتی تونستم مثل آقام کامیون بگیرم.
دیروز که توی بارون یکی رو جنگی رسوندم بیمارستان، فهمیدم میشه با موتور هم بدرد مردم خورد. طرف زنده موند.
زنش گفت خدا تن سالم بهت بده.
شب به ننم گفتم، برام اسفند دود کرد.
آقام میگفت آدمی که به درد مردم نخوره، پروفسورم باشه مثل میخ کجه، که جاش ته ته جعبه ابزاره.
بعد برگشت طرفم و گفت:
- گفتی چی می نویسی مهندس؟
خیلی آرام گوشی ام را ته جیبم دفن کردم و خیلی عمیق به این فکر کردم که منِ به اصطلاح مترجم در این اجتماع پنج طبقه، دوای چه دردی هستم؟
اصلاً تا حالا قلمم باری از دوش ذهنی، برداشته؟
#آقای_مترجم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
شخصی وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛
پس هر کس ذره ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند و هر کس ذره ای کار بد کرده آن را می بیند.
آن شخص اندکی به فکر فرو رفت سپس به خواننده آیه گفت: آیا این جمله، وحی است؟ او در جواب گفت: آری! آن شخص گفت: من درس خود را از همین آیه آموختم.
یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است.
سپس آن صحابی به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود.
⚡️پیامبر فرمود:
دعوه فانه فقه؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت
📚تفسیر نمونه، ج 27، ص 232 - 231. به نقل از روح البیان، ج 10، ص 495، تورالثقلین، ج 5، ص 650.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دل من محکمه ایست...
که به من می گوید:
همه را دوست بدار!
به همه خوبی کن!
و اگر بد دیدی،
دل به دریای محبت بزن و
"بخشش" کن...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸
شخصی وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کرد: ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز!
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره؛
پس هر کس ذره ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند و هر کس ذره ای کار بد کرده آن را می بیند.
آن شخص اندکی به فکر فرو رفت سپس به خواننده آیه گفت: آیا این جمله، وحی است؟ او در جواب گفت: آری! آن شخص گفت: من درس خود را از همین آیه آموختم.
یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است.
سپس آن صحابی به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود.
⚡️پیامبر فرمود:
دعوه فانه فقه؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت
📚تفسیر نمونه، ج 27، ص 232 - 231. به نقل از روح البیان، ج 10، ص 495، تورالثقلین، ج 5، ص 650.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔷🔸🔷🔸🔷🔸🔷
#شهیدانه
💫اردوی جهادی بودیم ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم.
به خاطر باریدن برف هوا به شدت سرد بود.
متوجه شدم که محمد بلباسی در حال باز کردن بند پوتین است.
💫با تعجب پرسیدم : چکار می کنی؟
گفت : می خواهم وضو بگیرم.
گفتم : الان نه صبح، چه وقت وضو گرفتنه؟! اونم توی این سرما؟!
محمد وضو گرفت و همینطور که داشت جورابش را می پوشید گفت:
💫علامه حسن زاده میگه: تموم محیط زیست و تموم موجودات عالَم مثل گیاهان و دریاها همه پاکن و مطهرن، پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه می ریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم.
✍🏻 راوی :علیرضا نوروزی دوست شهید مدافع حرم محمد بلباسی
📕 برای زین أب صفحه ١۶۶
🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#داستان_آموزنده
🔆داستان همسر خزبیل
در زمان حکومت فرعون هر کس به حضرت موسی (ع) ایمان می آورد، حکم اعدامش صادر می شد، آن هم با سخت ترین شکنجه ها و زجرها.
یکی از زنان مستضعف که همسر خزبیل بود در پنهانی به حضرت موسی (ع) ایمان آورد و از ترس جانش ایمان خود را مخفی می کرد.
از قضای روزگار او در حرمسرا فرعون به عنوان مشاطگی (آرایشگی) دختر فرعون رفت و آمد می کرد، روزی به هنگام آرایش کردن موی دختر فرعون، شانه از دستش افتاد، از آنجا که زبانش به ذکر خدای بزرگ عادت کرده بود، ناگهان گفت:« به نام خدا» بلافاصله دختر فرعون از او پرسید: آیا منظورت از خدا پدرم فرعون است؟
گفت:نه، بلکه من کسی را می پرستم که پدر تو را آفریده و او را از بین خواهد برد! دختر فرعون همان لحظه نزد پدرش رفت و جریان را خبر داد، فرعون ناراحت شد و او را احضار کرد، و با خشونت به او گفت: تو مگر به خدایی من اعتراف نداری؟ زن در جواب گفت: هرگز من خدای حقیقی را رها نمی کنم تا تو را بپرستم.
فرعون از این سخن قاطع به قدری عصبانی شد و بی درنگ دستور داد تنوری را که از مس ساخته بود، بیفروزند و او و بچه هایش را در آتش بیندازند.
همسر خزبیل همچنان «احد، احد» می گفت و تسلیم زور و ستمگری فرعون نمی شد، جلادان فرزندانش را یکی یکی در آتش افکندند تا نوبت به طفل شیر خوارش رسید. طبیعی است که مادر به بچه شیر خوارش علاقه خاصی دارد، در اینجا صبر و قرار زن تمام شد، با عاطفه سوزناک شروع به اعتراض و گریه کرد، به مادر کودک گفتند اگر از آیین موسی بیزاری بجویی، بچه ات را به آتش نمی افکنیم، ناگهان فرزندش به قدرت خدا، فریاد زد:« مادر جان! شکیبا باش، تو بر حق هستی.» مادر صبر کرد، آن بچه را نیز در آتش انداختند و سوزاندند، سپس خودش را نیز در آتش افکندند و این زن صابر همچنان فریاد می کرد:«احد، احد»
در دم آخر، همسر خزبیل وصیتی کرد و گفت: « خاکستر من و فرزاندنم را در یک مکان دفن کنید!»
پیامبر اسلام (ص) می فرماید: در شب معراج در فضا در محلی بوی بسیار خوشی به مشامم رسید، از جبرئیل (ع) پرسیدم:« این بوی خوش بی نظیر چیست؟»
جبرئیل گفت:« یا رسول الله، بوی عطر همسر خزبیل و فرزندان اوست که همه جا را در برگرفته است. »
📙زنان مرد آفرین تاریخ، ص53
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖امیرالمؤمنین علیه السلام:
لَيسَتِ الرَّوِيَّةُ كَالمُعايَنَةِ مَعَ الأَبصارِ؛ فَقَد تَكذِبُ العُيونُ أهلَها ، ولا يَغُشُّ العَقلُ مَنِ استَنصَحَهُ
انديشيدن مانند با چشم ديدن نيست؛ زيرا گاه چشمها به صاحبانش دروغ مى گويند، ولى خرد به آنكه از وى اندرز خواسته، نيرنگ نمى زند
📚نهج البلاغه، حکمت281
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖خواص عسل🍯 در طب ایرانی:
✅ مزیت عسل به شکر این است که قند حیوانی است و قابلیت بیشتری برای تبدیل به بدن دارد.
✅ علاوه بر این حرارت غریزی زنبور که نوعی گاز است و به هضم کمک می کند در عسل خام وجود دارد.
✅ خاصیت عسل خام:
شویندگی
رفع بوی بد دهان
تسکین دهنده درد معده
رفع بلغم شکمی
رفع اسهال عفونی
نفاخ
چاق کننده
✅ خواص عسل پخته در آب:
نفخ ندارد
ادرار آور
ضد سرفه
به تنهایی می تواند منجر به لاغری شود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖ترش ولی کم ضرر!
🔸طبق اصول طب ایرانی تمامی ترشمزهها به اعصاب ضرر میرسانند ولی از بین ترشمزهها نارنج، کمترین ضرر را برای اعصاب دارد. زیرا در آب نارنج مادهای صمغی و لعابی وجود دارد که آن را در بین مرکبات ممتاز کرده است. به علت همین مواد است که ترشی آن برای عصبها ضرر کمتری دارد و برای سرفه و درد سینه مفید است.
🔹اگر آب نارنج را با عسل مخلوط و میل کنید از زیان آن خواهد کاست.
🔸اگر مبتلا به درد سینه و سرفه گرم هستید یک عدد نارنج را از میان دو قسمت کنید. سپس کمی نبات کوبیده و کمی نشاسته روی آن بپاشید. بعد آن را روی آتش بگذارید تا یکی دو جوش بزند و بعدآن را به صورت مکیدنی میل کنید.
🔹از خلال پوست نارنج میتوان مانند خلال پوست پرتقال مربا تهیه کرد و هم با خیساندن آن در سرکه ترشی ساخت.
🔸مربا و ترشی پوست آن تقویتکننده معده است.
🔹مصرف حدود ۴ گرم از پوست خشک نارنج برطرفکننده حالت تهوع و استفراغ است. همچنین باعث خارج شدن انگلهای دستگاه گوارش میشود.
✔️اگر نارنج را به صورت کامل و با حرارت کم و به همراه کمی آب پخته تا اجزایش از هم جدا شود و سپس آن را بر روی پوست و مو خود بمالید متوجه خواهید شد که یک نرمکننده بسیار مفید برای پوست و موی تان پیدا کردهاید. همچنین این مخلوط در رفع خارشهای پوستی نیز مؤثر است.
🖋 دکتر منیره سید هاشمی (متخصص طب سنتی ایران)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖چه افرادی بایستی در مصرف ریواس احتیاط کنند؟
افراد سرد مزاج
کسانی که مشکلات تنفسی مانند سرفه و تنگی نفس دارند
کسانی که ضعف نیروی جسمی ناشی از مزاج سرد دارند
مصلح ریواس چیست؟
افراد فوق حتماً باید در صورت مصرف ریواس، آن را همراه با مصلحاتی نظیر انیسون، عسل، مویز یا پوره نبات مصرف کنند تا از شدت عوارض آن کاسته شده و به این ترتیب خواص و مزاج ریواس بهبود یابد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌸🍃
🍃
🔖 خواص ریواس
رقیق کننده و تصفیه کنندهی خون است و برای افرادی که غلبه خون دارند مفید است و به واسطه همین خاصیت، درمان مناسبی برای جوشهای خونریزی دهنده است.
حالت تهوع را از بین میبرد و باعث رفع تشنگی ناشی از حرارت مزاج نیز میشود.
ریواس اگر به میزان متعادل مصرف شود مفرح و نشاط بخش است.
اگربا ریواس مربا درست کنند طعم ملس داشته و مزاج آن معتدل میشود بطوریکه سرد مزاجها نیز میتوانند از آن استفاده کنند.
ریواس بر قوای جنسی سرد مزاجها تأثیر منفی دارد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
نشانه افسردگی که افراد از آن بیخبرند !
◽️نتایج تحقیقات نشان میدهد که سردرد صبحگاهی یکی از نشانههای رایج افسردگی و اضطراب است. افراد بهطور طبیعی تصور میکنند که سردرد صبحگاهی با خواب ضعیف شبانه آنان مرتبط است و اغلب همینطور است اما خواب ضعیف تنها دلیل سردرد صبحگاهی نیست.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ویتامینی که از ریزش مو جلوگیری میکند
◽️ویتامین B۷ که به نام بیوتین نیز شناخته میشود یک ویتامین ضروری است اعتقاد متخصصان پوست و مو بر این است که این ویتامین ضخامت تارها و فولیکولهای مو و به عبارتی دیگر رشد مو را تقویت میکند.
◽️ بیوتین همچنین در تولید کراتین که یک پروتئین فیبری است که ساختار مو، پوست و ناخنها را میسازد، نقش دارد. کراتین برای حفظ استحکام مو حیاتی است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
#ضربالمثل
(استاد علم! این یكی را بكش قلم!):
مرد خیاطی پارجه مشتری را كه برش میكرد تک قیچی و اضافه مانده پارچه را پسانداز میكرد و به صاحبانش نمیداد.
شبی در خواب دید روز قیامت شده و او را زیر علم دادخواهی بردهاند و مشتریهای او دارند با قیچی آتشین گوشت و پوست او را میبرند و میبرند از خواب پرید و با خودش عهد كرد كه دیگر این كار را نكند و باقیمانده پارچه را به صاحبش پس بدهد.
فردا به شاگردش سفارش كرد كه هر وقت دیدی من تكههای پارچه را برمیدارم تو بگو: "استا، علم" .
از قضا روزی یک پارچه گرانقیمت آوردند كه به تكههای آن طمع كرد هرچه كرد دید نمیتواند از این یكی بگذرد همین كه برداشت شاگرد گفت: "استا، علم" استا گفت: "این یكی را بكش قلم!"
#روایت_دوم
علم علم، درد ورم ـ زری كه نبود توی علم!
خیاطی بود كه قسمتی از پارچههای مردم را موقعی كه رخت و لباس براشان میدوخت برمیداشت و وقتی كه زیاد میشد پوشاكی درست میكرد و میفروخت.
شبی در عالم خواب دید كه مرده و جلو تابوتش علمهای همه رنگ در حركت است و به او میگویند: "این علمها از پارچههایی است كه موقع خیاطی دزدیدی" بعد از تقلا و پیچ و تاب زیاد از خواب بیدار شد و پشیمان از كردههای گذشته با خودش عهد كرد كه دیگر دزدی نكند.
وقتی هم به دكان رفت به شاگردش سپرد كه: "هر وقت خواستم از پارچه مردم ببرم و بدزدم تو بگو: "علم علم" تا من دست از دزدی بردارم".
اتفاقاً زد و یک پارچه زربفتی پیش خیاط آوردند. خیاط كه چشمش به پارچه زری گرانقیمت افتاد عهدی كه با خودش كرده بود یادش رفت و قیچی را برداشت تا یک تكه از آن را بچیند و برای خودش بردارد .
شاگرد كه استاد را میپایید گفت: "علم علم" استاد اعتنایی به حرف او نكرد. شاگرد این دفعه با فریاد گفت: "استا، علم علم"
خیاط از فریاد شاگرد اوقاتش خیلی تلخ شد و داد زد: "چه خبرته! علم علم و درد ورم ـ زری كه نبود توی علم!"🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d