eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
26هزار ویدیو
128 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و یک جعبه مشکی رنگ جواهر ،اهدایی یوسف خان به مناسبت بارداریش را روی میز گذاشت ودهان به تشکر گشود . _ممنون بابا جون ،واقعا لازم نبود اینقدر زحمت بکشید. یوسف خان پیشانی اش را بوسید و با محبت گفت _خدا بهت سلامتی بده دخترم سرش را پایین انداخت و ادامه داد _کاش مادرتم بود و این روزها رو میدید ،مطمئنم با دیدن حاصل اون همه صبوری و زحمتش ، حتما خیلی خوشحال میشد. غم نگاه پدر شوهرش به او هم سرایت کرد . احترام زیادی به یوسف خان که در سخت ترین شرایط سر پناهشان را از او و مادرش دریغ نکرده بود قائل بود. _دخترم اینو نگفتم که ناراحت بشی ،همیشه یادت باشه من بیشتر از ارمیا طرف توام ،متاسفانه به خاطر فشار کاری نتونستم تا حالا باهات پدر دختری صحبت کنم. ولی هر مشکلی برات پیش اومد چه از طرف ارمیا یا هر کس دیگه ای اول به خودم بگو _چشم ،شما همیشه به من لطف داشتین، نمی دونم چه جوری لطفتونو جبران کنم _تو فقط همیشه شاد و خوشحال باش ،برای من همین کافیه 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و دو نسیم عمر مثل باد از میان گیسوان تازه بلند شده اش گذشته بود.حتی پف صورت و دماغ بزرگ شده اش به چشم همسرش زیبا جلوه میکرد وآن شکم برجسته و ناز هایی که به دیده ی جان خریداری میشد ،همه اش را گویی در خوابی شیرین میدید. روز شمار عمرش، یکی دو هفته ی دیگر، نام مقدس مادر را برایش به ارمغان می آورد و غرق در شیرینی این انتظار بود. یادش نمی رفت روزی که ارمیا در میان جمع بارداری اورا اعلام کرد صورت در هم رفته ی مهسا اولین پیامد این خبر بود که روز بعد آنجا را ترک کردند .به جایش مرجان خانم سنگ تمام گذاشته بود و فارغ از خواهر و خواهر زاده اش مانند پروانه دورش طواف کرده بود. _هادیه بانو ....عزیزم ،پاشو دیگه لنگ ظهره هنوز صبحونه نخوردی چشم هایش را به رویای شیرینی که در خواب و بیداری روزی اش شده بود گشود و لبخند زنان به صورت ارمیا که حتما نگران گرسنگی فرزندش شده بود خیره شد . _چیه چرا میخندی ؟ _یعنی باور کنم آقا نگرانه منه ؟ _پس چی؟ از صبح ده بار اومدم نازتو کشیدم یه لقمه بخوری هی میگی نمیخورم خوابمه ، بابا به خودت رحم نمیکنی به دخمل بابا رحم کن که از گشنگی هلاک شد . _آهان دیدی نگران دخترت بودی نه من؟ 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و سه _عزیزم از الان بخوای به دخمل من حسودی کنی خودت اذیت میشی دست برد و لپهایش را کشید و ادامه داد _یعنی من عاشق این صورت تپل و بامزت شدم مامان کوچولو، پاشو قربونت ،بیا بریم که مامان دستور صادر کرده زودتر بیای معجونی که برات آماده کرده بخوری _وای نه ارمیا ،همینجوریشم کلی اضافه وزن دارم. دکتر گفت بیشتر از این خطرناکه _مامانو که میشناسی به حرف دکترا اصلا اعتقاد نداره ،میگه مادر بچه باید جون داشته باشه تا بچه سالم به دنیا بیاد .بیچاره مامانم یه عمر حسرت داشتن یه دخترو داشت، حالا که میدونه بچمون دختره همه ی امیدش شده این دختر به قول بابا خوش قدم _شنیدم کارتون خوب پیش رفته خیلی خوشحال شدم _آره... بابا میگه همش از قدم این بچه ست، میدونی هادیه! من اول نمی خواستم به این زودی پدر بشم ولی حالا خیلی خوشحالم و این شادی که به زندگی من و خوانوادم اومده همش به خاطر وجود توئه ،خیلی دوست دارم عزیزم. کاش گوش شیطان کر میشد و آوای خوشبختی اش را نمیشنید. 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و چهار بلاخره روز موعود فرا رسید و هانیه اش به دنیا آمد.از ارمیا قول گرفته بود اگر بچه پسر بود هادی و اگر دختر بود اسمش را هانیه بگذارند. چقدر دلش برای آن چشم ها و مو های کم پشتش ضعف میرفت .خانه ی خاندان سعیدی باحضور شیرین او سر شار از زندگی شده بود . از همیشه بیشتر نور چشمی شده بود و هوای او ودختر نازدانه اش را بیشتراز قبل داشتند .هانیه اش بیشتر به ارمیا رفته بود تا به خودش، واین قربان صدقه رفتن های مرجان را بیشتر کرده بود . تنها مشکل این بود که گویی که مرجان مادر کودکش باشد،بیشتر اوغات هانیه را در کنار خود نگه میداشت و تنها مواقعی که به شیر احتیاج داشت از خود جدا میکرد. _میگی چه کار کنم ؟مامان همه دلخوشیش این بچه شده .چون من تک فرزند بودم و بعد من نتونسته دیگه بچه دار بشه، باعث شده به هانیه به شدت وابسته بشه به گهواره و وسایل اتاقی که برای هانیه در نظر گرفته شده بود اشاره کرد _کمک کن اینارو جابه جا کنیم اتاق باز تر بشه _بیا برو اینور ،تو هنوز باید استراحت کنی یه ماهم نشده زایمان کردی واسه من وسایل جابه جا میکنی؟بگو چکار کنم خودم انجام میدم. 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
🌟🌼☘🌼☘🌼🌾 ☘🌼☘🌼☘🌾 🍀🌼☘🌼🌾 ☘🌼🍀🌾 ☘🌼🌾 ☘🌾 🌟 خشت سیصد و پنج _بابا عمو که بد نمیگه ، اینجوری میتونیم سهام شرکت آذرخش رو هم بخریم با این صحبت ارمیا درحالی که روی کاناپه نشسته بود و به هانیه شیر میداد نگاهی به صورت در هم رفته ی یوسف خان انداخت _یه چیزی رو بهت میگم آویزه ی گوشت کن .... هرگز فکر شراکت با بیژن به سرت نزنه ،این همه سال به من پیشنهاد شراکت نداده، چون میدونه من میدونم اون با کسی شریک نمیشه، مگه بخاد نابودش کنه. _من نمیفهمم بابا ،عمو چرا بایدبخاد شما رو نابود کنه ؟اون که وضعش خیلی خوبه و با ما دشمنی نداره _منم موندم چرا بعد این همه سال این پیشنهاد و داده .ولی بیژن آدم خطرناکیه بابا جان.چیزایی که من از اون میدونم اگه میدونستی هیچ وقت به پیشنهادش فکر نمیکردی ،بلکه نگرانم میشدی صحبت های یوسف خان نا خواسته باعث نگرانی اش شده بود .از همان روز اول حس خوبی به این آدم نداشت و حالا چیزی درون مغزش تکرار میکرد، که او نقشه ای برای زندگی آرامش کشیده است . 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
Khatereh - Ragheb.mp3
6.87M
🎙 راغب 🎧 جدید خاطره 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌گفت: زنها تواناییهای موازی دارند و ميتوانند چند کار را در منزل باهم مدیریت کنند کافیست آنهارا راضی و خوش حال وتحت توجه و محبت کافی نگه دارید تا هرکاری از آنها بربیاید راست میگفت😊❤️ ‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
✔️لباس رسمی جالب بازیکنان تیم ملی سوئیس ═━⊰⊰❀🕊️🕋🕊️❀⊱⊱━═ 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
✔️گذر زماااان... ▪️ تصاویری از تغییر چهرۀ حامد کلاهداری بازیگر نقش «مسعود» در سریال پس از باران را بعد از ۲۴ سال و در ۴۱ سالگی مشاهده کنید. 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399 ═━⊰⊰❀🕊️🕋🕊️❀⊱⊱━═
16.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🍃🌸🌸🍃 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🍃💐❣بخشی ازمراسم سنتیِ عروسیِ تالشی ؛ گیلان. 🌿💚🤍❤️🌿 🌼🌸🌺🌼🌸🌺🌼🌸🌺 https://eitaa.com/matalbamozande1399
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما ببینید. خدا شهادت را به چه کسانی می دهد؟ ⚜@p_Mahdavi