eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
23.4هزار عکس
27.5هزار ویدیو
133 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean @جهت تبلیغات با قبول ....
مشاهده در ایتا
دانلود
اشکهای دیگران را مبدل به نگاه‌های پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی جهان ااست امیدوارم خدا انقدر برکت به مالتون بده که چندین نفر سر سفره تون نون بخورن. امیدوارم دست بخشنده داشته باشی وقتی که به اوج میرسی تا همه بعد از رفتنت به نیکی ازت یاد کنن. زندگیتون پربرکت بشه و پربرکت بمونه تا آخر . آمین❤️ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
‍ برای به دست آوردن حال خوبت باید راهی جاده شوی جاده ها هدفشان رسیدن است اصلا ساخته شده اند تا به مقصد برسانند وقتی حالت خوب نیست تو را به آرامش میرسانند گاهی نیاز داریم راهی جاده شویم گاهی مقصد مهم نیست گاهی رفتن مهم است... https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
من باور دارم که با خنده زیباتر هستم باور دارم كه خنده بهترين سوزاننده ی كالری است. من باور دارم آنگاه که همه چيز به غلط از آب درآمد ، قوی باشم ... باور دارم كه دختران شاد زيباترين دختران هستند. بر اين باورم كه فردا روز ديگريست و به معجزه يقين دارم ... ؟؟😉 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼خدﺍ ﮔﺮ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﺩ 🌼ﺯ ﺭﻭی ﻛﺎﺭ آﺩﻣﻬﺎ 🌼ﭼﻪ ﺷﺎﺩﻳﻬﺎ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮﻫﻢ 🌼ﭼﻪ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﺳﻮﺍ 🌼یکی ﺧﻨﺪﺩ ﺯ آﺑﺎﺩی 🌼یکی ﮔﺮﻳﺪ ﺯ ﺑﺮ ﺑﺎﺩی 🌼یکی ﺍﺯ ﺟﺎﻥ ﻛﻨﺪ ﺷﺎﺩی 🌼یکی ﺍﺯ ﺩﻝ ﻛﻨﺪ ﻏﻮﻏﺎ 🌼ﭼﻪ ﻛﺎﺫﺏ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺻﺎﺩﻕ 🌼ﭼﻪ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻛﺎﺫﺏ 🌼ﭼﻪ ﻋﺎﺑﺪ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻓﺎﺳﻖ 🌼ﭼﻪ ﻓﺎﺳﻖ ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻋﺎﺑﺪ 🌼ﭼﻪ ﺯشتی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺭﻧﮕﻴﻦ 🌼ﭼﻪ تلخی ﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﺷﻴﺮﻳﻦ 🌼ﭼﻪ ﺑﺎﻻﻫﺎ ﺭﻭﺩ پايين 🌼ﻋﺠﺐ ﺻﺒﺮی ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ 🌼ﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ! https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✨🌼✨ اگـر بـرای بدست آوردن پــول مجبــوری دروغ بگــویی و فریبکـاری کنی تهیــدسـت بمـان! اگـر بـرای بدست آوردن جــاه و مقــامی بـایـد چـاپلـوسی کنی و تملّــق بگــوئی ، از آن چشـم بپــوش! اگـر بـرای آنکه مشهــور شـوی مجبــور می شــوی خیــانـت کنی در گمنــامی زنـدگــی کن! تـو گمنــام و تهیــدسـت و قـــانـع بــاش! ، زیـرا تـو سـرمـایـه ای را به دسـت آورده ای و آن « شـــرافـت » است. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✴️⇦ طلبه ای که مقید بود دعای توسل را هر روز بخواند می گفت↯↯ ❇️⇦ یکی از بستگانم پولی از من قرض گرفته بود و هر وقت که ایشان را می دیدم از هر موضوعی صحبت می کرد به جز بدهی خودش به من! 〽️ جالب اینکه من هم اخلاقم اینطور است که وقتی از کسی طلبکار هستم اصلا به او یادآوری نمی کنم تا وقتی که خودش آن را پس بدهد. 🌀 اما اینبار، برای انجام دادن یک کار خیلی مهمی به آن پول نیاز جدی داشتم و باز هم ایشان را در یک مهمانی دیدم و در حالی که در کنارم نشسته بود، متأسفانه مثل قبلا هیچ به روی خودش نمی آورد که به من بدهکار است! 🌀 ناگهان به خودم گفتم: من اثر دعای توسل را زیاد دیده ام، پس بهتر است که یک بار دعای توسل را به این نیت بخوانم که بدون اینکه به او چیزی بگویم، به یاد قرضش بیفتد و آنرا به راحتی به من پس بدهد إن شاء الله. ⚠️❗️ خدا شاهد است که تا خواندن دعای توسل را شروع کردم، یک دفعه بلند شد و از خانه بیرون رفت و بعد از چند دقیقه که خواندن دعای توسل را تمام کردم، برگشت و در کنار من نشست و بدون گفتن هیچ حرفی، همه آن پول را طوری که بقیه مهمان ها نبینند به من پس داد و از من خیلی تشکر کرد و بخاطر تأخیر در پس دادنش هم از من عذرخواهی کرد!!! بیایید امشب همه باهم ازصمیم قلب برای فرج آقا ورفع گرفتاریهای جوانها ی کشورمان وشفای همه مریضا باهم بخوانیم دعای توسل التماس دعاااااادارم🌹🌱 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔴 تلنگر https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d استاد دفتر را روی میز گذاشت... سعیدی.... حاضر محمدی...حاضر فرامرزی...حاضر مجاهد...حاضر حسینی...!!! حسینی...!!! استاد امروز هم غایبه... استاد نگاهی کرد... _چهار روز هستش که حسینی نیومده... ازش خبر ندارین!؟ بچه ها همگی سکوت کردند... استاد ناراحت شد... سرخی گونه اش تا پیشانیش کشیده شد... ناگهان فریاد زد... خجالت نمیکشید که چهار روز... چهار روز... از رفیقتون بی خبرین!؟ نگرانش نشدین!؟ چهار روز بی خبر!!! به شما هم میگن دوست!!!؟ رفیق...!؟ صد رحمت به دشمن... چشمهایمان... به زمین دوخته... توان بالا آمدن نداشت... شرم و خجالت میسوزاندمان... اما واقعا... از حسینی چه خبر!؟ محمد چهار روز نیامده!!! نگران شدیم... واقعا نگران... استاد سکوت کرده بود... کتاب را ورق میزد... زیر لب چه میگفت...خدا میداند! کار او به من هم سرایت کرد... الکی کتاب را ورق میزدم... آشوبی در دل... نگرانی موج میزد... واقعا محمد کجاست!؟ چه شده!؟ چهار روز...!!! چقدر بی فکرم... لحظه ها به سکوت گذشت... شکست... با صدای استاد... حسین ... امروز نوبت کنفرانس تو هست! منتظریم... فیشهای خلاصه کنفرانسم را برداشتم... بلند شدم... پای تخته رفتم... بااجازه استاد... با علامت سر ، اجازه داد... ذهنم ... قلبم... فکرم... روحم... روانم... پیش محمد هست... چهار روز غیبت کرده! کجاست!؟ چرا بی خبرم!؟ وای بر من... چطوری کنفرانس بدم!؟ چی بگم!!! با کدام زبان!؟ سرم را بالا آوردم... نگاهم به انتهای کلاس افتاد... به آن تابلوی خوشنویسی ... دلم دوباره لرزید... مثل همان لحظه ای که استاد فریاد زد... فیش های خلاصه را در دستم مچاله کردم... شروع کردم... بسم الله الرحمن الرحیم... بنده حقیر ... حسین ... دوست محمد هستم... کسی که چهار روز غایب است و از او بی خبریم... استاد با تعجب به من نگاه کرد... دقیقا عین نگاه همکلاسیها... آری ... من حسینم... دوست رفیق غایبمان... کسی که چهار روز غیبت کرده... و بخاطر بی خبری از او... ....موأخذه شدیم... شرمسارم... خجالت زده ام... حرفی ندارم... که انقدر بی تفاوت... اشکهایم جاری شد... بغض تارهای گلویم را... زیر و بم میکرد... حرف زدن برایم... سختتر از نفس کشیدن در آب بود!!! به هر زحمتی بغض و اشکم را خوردم... ادامه دادم... ممنونم استاد... که امروز ... بیدارمان کردی... بیدار از یک حقیقت تلخ... و یک خواب نه چندان شیرین!!! بیدار شدیم تا بفهمیم... چقدر زمان گذشته!؟ یک روز!!! نصف روز!!! یا مثل اصحاب کهف!!! که سیصد سال در خواب... و وقتی بیدار شدند که ... دیگر سکه آنها ... مال عهد دیگری بود... عهد دقیانوس!!! امروز بیدار شدیم... و نمیدانیم چقدر خوابیدیم! چهار روز!!!؟ سیصد سال!!؟ بیشتر...!؟ آری خیلی بیشتر... ۱۱۸۷ سال در خواب هستیم!!! و کسی نبود که بر ما نهیب بزند!!! کسی نگفت که اگر محمد... چهار روز غایب است... مهدی ... ۱۱۸۷ سال است که غایب است!!! و کسی فریاد نزد... که خاک بر سرتان... چطور از وی بی خبرید...؟ او که نه تنها دوست... بلکه بهترین دوستمان... بلکه پدر مهربان... بلکه صاحب نفوس مان ... بلکه صاحب این زمان ... کسی ما را ملامت نکرد... که خجالت نمیکشید...!؟ شبها راحت میخوابید... و نمیدانید این غایب ... آیا به راحتی خوابیده است!؟ یا تا صبح به درگاه الهی ندبه میکند... که خدایا... شیعیان ما ... از اضافه طینت ما خلق شدند... به خاطر ما... به آبروی ما... غفلت آنها را ببخش... و چقدر نابرابر... که او بخاطر ما در زنجیر غیبت است... اما... من راحت میخوابم... و او نگران من بیدار... خودش گفته است... انا غیر مهملین لمراعاتکم... محال است که هوایتان را ... نداشته باشیم... و این بزرگترین غایب زندگیمان... هرگز باعث نشد... که استاد... مارا ملامت کند... به اندازه چهار روز غیبت دوستمان!!! دیگر قدرت مقابله با بغض نبود... مثل استاد... مثل بچه های کلاس... مثل تابلوی نستعلیق اخر کلاس... که با بغض ... اما مظلومانه.... نوشته اش را فریاد میزد.... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم: ١. بیمارستان ٢. زندان ٣. قبرستان • در بیمارستان می‌فهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست. • در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست. • در قبرستان درمی‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد بود. پس چه بهتر كه برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم! 💚🙏🙏🌹🌹💚 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ثواب قرائت قرآن در روایات رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده است: همانا اهل قرآن در بلندترین درجات آدمیان است به جز پیامبران و مرسلین، پس حقوق اهل قرآن را اندک و کم مشمارید، زیرا برای ایشان از طرف خدای عزیز و جبار، مقام بلندی است.» هر که در حال جوانی قرآن بخواند و با ایمان باشد، قرآن با گوشت و خونش می آمیزد و خدای ـ عزّوجلّ ـ او را با فرشتگان پیغام برنده و نیک رفتارش رفیق کند و قرآن برای او در روز قیامت پرده و مانعی از آتش باشد و گوید: بار پروردگارا هر کارگری به مزد کار خویشتن رسیده جز کارگر من، پس گرامی ترین عطایای خود را به او برسان. https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d حضرت امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «قرآن را بیاموزید زیرا قرآن در بهترین صورت ها که مردم دیده اند روز قیامت بیاید و مردم در یکصد و بیست هزار صف هستند، که هشتاد هزار آن صف ها از امت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ است و چهل هزار صف از امت های دیگر، پس به صورت مردی در برابر صف مسلمانان در آید و آنها به وی نظر کنند و گویند: «معبودی جز خدای بردبار و کریم نیست، همانا این مردی از مسلمانان است که به سیما و صفت، او را بشناسیم جز این که او درباره قرآن کوشاتر از ما بوده و از این رو درخشندگی و زیبایی و روشنی بیشتری به او داده شده که به ما داده نشده و سپس از آنها بگذرد تا در صف شهیدان قرار بگیرد، شهداء به او نظر کنند و گویند: معبودی جز خدای پروردگار مهربان نیست، این مرد از شهیدان است که ما او را به سیما و صفت شناسیم، جز این که او از شهیدان در دریاست و از اینجا به او زیبایی و برتری داده اند و به ما نداده اند، فرمود: بگذرد تا به صورت شهیدی در برابر صف شهیدان دریا برسد، پس آنان به او نگاه کنند و شگفت آنها بسیار گردد و گویند: این از شهیدان در دریاست که ما او را به علامت و صفت بشناسیم جز این که آن جزیره که این مرد در آن شهید شده هولناک تر از جزیره ای است که ما در آن گرفتار شدیم. روی این جهت است که به او درخشندگی و زیبایی و روشنی بیشتری از ما داده اند، پس از آنان بگذرد تا به صف پیامبران و مرسلین برسد، در صورت یک پیامبر مرسل، پس پیامبران به او نگاه کنند و تعجبشان بیشتر گردد. و گویند: براستی این پیامبر مرسلی است که ما او را به نشانی و وصفش می شناسم جز این که به او برتری بسیاری داده شده است. پس همگی پیامبران گرد آیند و خدمت رسول خدا آیند و از او پرسند و گویند: ای محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ این کیست؟! فرماید: آیا او را نمی شناسید؟ گویند: ما او را نشناسیم، او از آنهایی است که خدا بر او خشم نکرده است. پس رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ می فرماید: «این حجت خدا بر مردم است. پس سلام کند و بگذرد تا به صف فرشتگان برسد به صورت فرشته ای، پس فرشتگان به او نظر کنند و سخت در شگفت روند و چون برتری او را ببینند بر آنها گران آید و گویند: پروردگار ما، این بنده ای از فرشتگان است که او را به نشانی و وصفش بشناسیم جز این که او از نظر مقام و مرتبه نزدیک ترین فرشتگان است نزد خدای ـ عزّوجل ـ و از این نظر نور و جمالی دارد که ما نداریم. پس بگذرد تا به درگاه ربّ ـ تبارک و تعالی ـ رسد و پای عرش به سجده افتد، خدای او را ندا کند: ای حجت من در زمین و ای سخن راست و گویایم! سر بردار و بخواه تا به تو داده شود و شفاعت کن، تا شفاعتت پذیرفته شود، پس سر بردارد و خدای به او فرماید: بندگان مرا چگونه دیدی؟ عرض کند: بار پروردگارا، برخی از ایشان مرا نگهداری کردند و محفوظ داشتند و چیزی از مرا ضایع نکردند و برخی از ایشان مرا ضایع کردند و حق مرا سبک شمردند و مرا تکذیب کردند، با این که من حجت تو بر تمامی بندگانت بودم. پس خدای ـ تبارک و تعالی ـ فرماید: به عزت و جلال خودم و مکانت والایم سوگند! امروز بهترین ثواب را به تو بدهم و دردناک ترین کیفر را به خاطر تو بدهم. قرآن به صورت مردی رنگ پریده و متغیر که اهل محشر او را ببینند درآمده و به مردی از شیعیان که او را می شناخته می گوید: ای بنده خدا من تو را می شناسم پس بدان منم که تو را به شب بیداری کشیدم و در زندگیت تو را به تعب می افکندم، درباره من ناهنجار شنیدی و رانده در گفتار شدی، آگاه باش که همانا هر تاجری سود خود را دریافت کند و من امروز پشتیبان و پشت سر تو هستم و گوید: پروردگارا بنده توست و تو به او داناتری که رنجش درباره من بود و مواظب بر من، به خاطر من با دشمنانم دشمنی می کرد و دوستی و خشمش درباره من بود. پس خدای ـ عزّوجلّ ـ فرماید: بنده ام را وارد بهشتم کنید و از جامه های بهشتی به او بپوشانید وتاج بر سرش نهید و چون با او چنین کنند او را به قرآن نشان دهند و گویند: آیا به آن چه درباره دوستت رفتار شده خشنود شدی؟ گوید: بار پروردگارا! من اینان را کم شمرم، خیر را درباره اشاره افزون کن! خداوند فرماید: به عزت و جلال و ارتفاع مقامم سوگند امروز به ا
و ناصر: و هر که در پایه اوست پنج چیز دهم. آگاه باش! که ایشان جوانانی باشند که پیر نشوند، تندرستانی باشند که بیمار نگردند و توانگرانی باشند که ندار نشوند و خرسندانی باشند که غمگین نشوند و زنده هایی باشند که نمی میرند.»[1] امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «همانا این قرآن کتابی است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغ های شب تار است. پس شخص تیزبین باید که در آن دقت کند و برای پرتوش نظر خویش را بگشاید، زیرا که اندیشیدن زندگانی دل بینا است، چنانچه آن که جویای روشنی است در تاریکی ها به سبب نور راه پیماید.»[2] رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: قرآن راهنمای گمراهی است و بینائی از هر کوری است و سبب گذشت از لغزش هاست و روشنی در هر تاریکی و در پیشامدها پرتویی است و نگاهدارانده از هر هلاکتی است و (ره) جویی در هر گمراهی و بیان کننده هر فتنه و اشتباهی است و انسانی را از دنیا به آخرت رساند و در آن است کمال دین شما، و هیچ کس از قرآن روی گردان نشود جز به سوی دوزخ.»[3] حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در فضل قرآن چنین می فرماید: «اگر همه مردم که مابین مشرق و مغرب هستند بمیرند، من از تنهایی هراس نکنم، پس از آن که قرآن با من باشد.»و آن حضرت شیوه اش این بود که هرگاه «مالک یوم الدین»را می خواند، آن قدر آن را تکرار می کرد که نزدیک بود بمیرد.[4] https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔴 پنج خصلت مداد 🔹عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. 🔸کودکی پرسید: چه می‌نویسی؟ 🔹عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته‌هایم، مدادیست که با آن می‌نویسم. می‌خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! 🔸پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. 🔹عالم گفت: پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آنها را به دست آوری. 1⃣ اول: می‌توانی کارهای بزرگی کنی اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می‌کند و آن دست خداست! 2⃣ دوم: گاهی باید از مدادتراش استفاده کنی، این باعث رنجش می‌شود ولی نوک آن را تیز می‌کند پس بدان رنجی که می‌برى از تو انسان بهتری می‌سازد! 3⃣ سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك‌كن استفاده کنی پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! 4⃣ چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می‌آید! 5⃣ پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می‌گذارد پس بدان هر کاری در زندگیت مى‌كنى، ردی از آن به جا مى‌ماند. پس در انتخاب اعمالت دقت کن! ┈••✾•🌻 🌿🌺🌿 🌻•✾••┈ https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d