eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
25.4هزار ویدیو
126 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🔺️یکی از علمای مشهد می فرمود: روزی در محضر مرحوم حجت الاسلام سید یونس اردبیلی بودیم ، جوانی آمد و مسئله ای پرسید. گفت مادرم را دو روز پیش دفن کردم هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه مادرم را گرفته خواستم صورت او را روی خاک بگذارم کیف کوچکی که اسناد و مدارک و مقداری پول و چک هایی در آن بوده از جیبم میان قبر افتاده آیا اجازه می دهید نبش قبر کنیم تا مدارک را برداریم. و تقاضا کرد که نامه ای به مسئولین قبرستان بنویسند که آنها اجازه نبش قبر بدهند ، ایشان فرمود همان قسمت قبر را که می دانید مدارک درآنجاست بشکافید و مدارک را بردارید و نامه ای برای او نوشت. بعد از چند روز آن جوان را دوباره در منزل آقای اردبیلی دیدم ، آقا از او پرسیدند آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید ، او غمگین و مضطرب بود و جواب نداد. بعد از آنکه دوباره اصرار کردند گفت : وقتی قبر را نبش کردم دیدم مار سیاه باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و دهانش را در دهان مادرم فرو برده و مرتب او را نیش می زند ، چنان منظره وحشتناکی بود که من ترسیدم دوباره قبر را پوشاندم. از او پرسیدم آیا کار زشتی از مادرت سر می زد ؟ گفت : من چیزی بخاطر ندارم ولی همیشه پدرم او را نفرین می کرد زیرا او در ارتباط با نامحرم بی پروا بود و با سر و روی باز با مرد نامحرم روبرو می شد و بی پروا با او سخن می گفت و در پوشش و حجاب رعایت قوانین اسلامی را نمی کرد. با نامحرمان شوخی می کرد و می خندید و از این جهت مورد عتاب و سرزنش پدرم بود. 💠حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : یکی از گروهی که وارد جهنم می شوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت می کنند. 📚( کنزالعمال ، ج 16 ، ص 383 ) http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌹http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d خشک، با تحکم و سرد. غصه اي عمیق دلم را سوزاند، رفتار منزجرانه اش راه عقب نشینی را برایم سد می کرد. دلم براي چشم هایش، براي نگاه هاي مهربانش، براي مهناز گفتن هایش و براي آغوشش تنگ بود و او مثل سنگ، انگار با دشمنش حرف می زد و رفتار می کرد. غرق اندوه گفتم: اون ها که باید بیان می آن، من نمیآم. خشک و عصبی گفت: اون ها میان هیچی، تو هم باید بیاي. روي باید مکث کرد و بایدي محکم گفت. کاش می فهمید که از دوري اش چه رنجی می برم و چقدر محتاج کمی نرمش از طرف او هستم، ولی خوب هر عملی عکس العملی دارد. من هم عکس العمل رفتارهاي خودم را می دیدم و دیگر چاره اي جز ادامه راه نمی دیدم. با همان لحن خودش گفتم: چرا؟! چون من می گم. لحنش آن قدر کوبنده بود که دلم لرزید، ولی با این حال گفتم: ولی من نمی آم. گفتم و پشت به او دراز کشیدم. یکدفعه چنان تند و سریع بلند شد و بالاي سرم ایستاد که ترسیدم و ناخودآگاه من هم از جا پریدم و نشستم . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمرده شمرده گفت: نشنیدم چی گفتی؟! با وحشت و در عین ناباوري احساس کردم آن قدر عصبانی است که اگر جواب ندهم هر کاري ممکن است بکند. هم ترسیده بودم و هم دلم گرفته بود و غصه دار بودم. با خود گفتم به خاطر آن ها حتی حاضر است با من تا این درجه از بدخلقی پیش برود. زجري که من می کشم برایش مهم نیست، فقط مهم این است که قولی که به آن ها داده انجام شود. ناخودآگاه باز فقط به فکر خودم بودم، نه زجري که او از دست من و کارهاي من به خاطر هیچ و پوچ می کشید. به هر حال اشک به موقع به کمکم آمد. چانه ام لرزید. اشک هایم سرازیر شد و در حالی که رویم را برمیگرداندم، گریان گفتم: هیچی، گفتم، اگه باید، باشه می آم. خشم و غصه با هم وجودم را می سوزاند. به خاطر این که ترسیده بودم از خودم، و به خاطر این که رفتارش تا این حد عوض شده بود، از او بدم می آمد. این همان محمد من بود؟ او بود که حالا ممکن بود حتی توي گوشم بزند؟ و من این قدر بدبخت و ذلیل بودم که بترسم؟! در حالی که هنوز عصبانیت توي صدایش مشخص بود، دستش را دراز کرد، بازویم را گرفت وصدایم زد. ولی من بی شعور چه کار کردم؟! دستش را با عصبانیت پس زدم و فریاد زدم: به من دست نزن، گفتی باید بیام، منم می آم. دیگه نه می خوام ببینمت نه صداتو بشنوم. بعد پشت به او روي تخت افتادم و زار زدم. مدتی طولانی بالاي سرم ایستاده بود. ولی دیگر صدایم نزد و چیزي نگفت و من این قدر گریه کردم تا خوابم برد. خواب آشفته و پریشان. خواب دیدم. خوابی آشفته که بعدها به صادق بودنش پی بردم. خواب دیدم، توي خانه قدیمیمان هستم و صداي اذان می آید. خانه شلوغ است و آدم هاي آشنا و ناشناس زیادي در حیاط در رفت و آمد هستند و من عجله دارم که توي آن شلوغی وضو بگیرم، حلقه ام را درآوردم و روي لب حوض گذاشتم ولی می بینم آب حوض خزه بسته و لجن گرفته و تیره است. با ناراحتی سر بلند کردم که ببینم بقیه از این آب کثیف ناراحت نیستند، که آن طرف حوض روي تخت هاي چوبی چشمم به خانم جون افتاد. حیرتزده و خوشحال فریاد زدم و خانم جون را صدا زدم. ولی خانم جون نگاهی تلخ و سرد به من کرد و رویش را برگرداند. دوباره صدا زدم. دوباره و دوباره و هر بار خانم جون با ناراحتی از من رو برگرداند. مستاصل دست بردم حلقه ام را مبردار و بروم پیش خانم جون، ولی حلقه ام سر خورد و توي حوض گم شد، توي آب تیره و سیاه . وحشتزده سر بلند کردم، اما دیگر هیچ کس نبود، هیچ کس، نه خانم جون نه کس دیگري. من بودم و خانه خالی و آب تیره و لجن بسته. درمانده و وحشتزده فریاد می زدم که با تکان دست هاي محمد بیدار شدم چشم هایم را باز کردم بالاي سرم بود خیس عرق بودم. محکم دست هایش را گرفتم و صدایش زدم: محمد بخواب، نترس. خواب دیدي می ترسم. بغلم کن نه یاد دیشب بودم و نه حرف هایی که زده بودم. فقط دلم آرامش گرماي آغوشش را می خواست که نبود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنارم نشست و دستم ار توي دستش گرفت و نگه داشت ولی حرفی نزد و من با عذاب خوابم برد. وقتی چشم باز کردم که مادر صدایم می زد. هوا روشن بود و محمد نبود با گیجی مادر را نگاه می کردم که می گفت: مادر پاشو، ساعت نزدیک هفت است محمد سفارش کرد ساعت هشت و نیم آماده باشی. خودش کجاست؟ نمی دونم، صبح زود با امیر رفتن بیرون سفارش کرد صدایت بزنم ناله کنان از جا بلند شدم آرام آرام یاد دیشب افتادم و باز زهر غم به جانم ریخت. پس هنوز عصبانی است رفته و پیغام داده که بیدارم کنند. پریشان و سر در گم فکر کردم شاید آب و حمام بتواند آرامش را به من برگرداند. به مادر که اصرار می کرد زودتر بروم و صبحانه بخورم گفتم: می رم دوش می گیرم بعد می آم پایین زیر دوش بود که یکدفعه یاد خواب دیشب افتادم و خانم جون. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 📚نویسنده: نازی صفوی ⛔ کپی با ذکر نام نویسنده ولینک بلامانع ا
🌹 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d یعنی خوابم تعبیر دارد؟ خانم جون از من ناراحت است؟ چرا؟ فکرم از آنچه بود مغشوش تر شد و خسته تر از قبل از حمام بیرون آمدم. صداي شاد و شنگول امیر از پایین آمد که سر به سر مادر می گذاشت. یعنی محمد هم برگشته بود؟! مغزم کار نمی کرد. بلاتکلیف و منتظر، با حوله لب تخت نشستم. صداي امیر که آواز خوان از پله ها بالا می آمد، نزدیک می شد. مهناز، مهناز؟! چقدر شاد و سرحال بود، درست برعکس من. بله؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌اگر پرنسس بیدار شدن، تشریف ببرن صبحانه شون را میل کنن، ساعت هفت و نیم بامداد است. جواب ندادم و فکر کردم پس محمد نیامده. یعنی کجا رفته بود؟ سرم را با دست هایم گرفته بودم و در دنیاي فکر و خیال هاي آشفته غوطه می خوردم که صداي مادر از پایین بلند شد. مهناز، بالاخره نمی خواي صبحونه بخوري؟! حتی ناي داد زدن هم نداشتم. از جا بلند شدم تا چیزي تنم کنم. ولی به لباس ها نگاه می کردم و حواسم جاي دیگر بود. عقلم کار نمی کرد. آخر سر، پریشان و گیج، چمباتمه جلوي کمد نشستم و سرم را روي زانویم گذاشتم. فکر می کردم – هر چی کم باشه محمد پاي لجبازي من می گذاره. – درصورتی که واقعا آن قدر سرم خالی و پوك شده بود که مغزم از کار افتاده بود. در اتاق باز شد و من از جا پریدم. به خیال این که مادر است با عذرخواهی رو برگرداندم، ولی محمد بود. چقدر خوشحال شدم. دیدنش توي هر حالتی براي من اشتیاق بود و آرامش. سعی کردم صدایم نرم و لحنم آشتی جویانه باشد و گفتم: سلام. سلام. اما لحن و صداي او نشانی از نرمش نداشت، بی روح و سرد بود. حتی نیم نگاهی هم به من نکرد و آمد سراغ ساك. دوباره گفتم: نمی دانستم باید چی بردارم؟! دلم می خواست حرف بزنم، نمی توانستم از او چشم بردارم ، برعکس او که رسمی و خشک گفت: خودم برمی دارم. مهناز این چایی جوشید. صداي مادرم بود. دست بردار نبود. الان، آمدم. ولی همچنان نشسته بودم و نگاهش می کردم. بدون این که نگاهم کند گفت: برو صبحونه ت رو بخور، دیر می شه، موهاتم خشک کن. دلم می خواست بگویم – تو که اصلا منو نگاه نکردي، از کجا فهمیدي موهام خیسه؟ - یاد گذشته ها افتادم که همیشه می گفت - وقتی موهات خیسه، مثل بچه هایی می شی که زیر بارون موندن – و می گفت – اون جوري از دیدنت سیر نمی شم – و حالا حتی نیم نگاهی هم به من نمی کرد. خسته تر از قبل از جا بلند شدم و به طرف در رفتم. این طوري می خواي بري پایین؟! راست می گفت. هنوز حوله حمام تنم بود. با شوق به طرفش برگشتم، ولی همچنان مشغول کار خودش بود. به التماس افتادم. وقتی این جوري نادیده ام می گرفت، دیوانه می شدم. تمام درماندگی ام را توي صدایم ریختم و صدایش زدم . محمد؟! سرش را بلند کرد. نگاهمان یک لحظه با هم تلاقی کرد، ولی او فوري از جایش بلند شد و گفت: مثل این که دیشب گفتی دیگه نمی خواي صدامو بشنوي. با اعتراض گفتم: محمد، من... حرفم را قطع کرد. آمرانه و بی تفاوت گفت: برو صبحونه ت رو بخور، دیر می شه. در ساك را بست و گذاشت روي تخت و بیرون رفت. احساس بی چارگی و بی پناهی می کردم و در عین حال قلبم آتش گرفته بود. وقتی با او قهر بودم، انگار دیگر توي تنم خون نبود، حس و حال از من سلب می شد و بدنم تهی و مریض. با بدبختی لباس پوشیدم و رفتم پایین. ولی مثل این بود که کسی گلویم را سفت گرفته باشد، چیزي از گلویم پایین نمی رفت. سرم منگ بود و تنم بی حس. مادر صدایش زد: مادر، محمد آقا ، شمام بیا یک چیزي بگذار دهنت. حالا تا ناهار خیلی مونده. براي ناهار کتلت درست کردم، ولی حالا کو تا ظهر. گرسنه می شی. مثل همیشه خوشرو و مودب از مادر تشکر کرد و پشت صندلی من ایستاد. لقمه اي که مادر برایش درست کرده بود گرفت اما ننشست و برگشت که برود بیرون، اما مادر دوباره صدایش زد و بالاخره به اصرار مادر که برایش چایی می ریخت مجبور شد بنشیند. به دستم که زیر چانه ام بود تکیه کرده بودم و موهایم از دو طرف روي صورتم ریخته بود. از ترس این که گریه ام بگیرد، چهره ام را زیر موهایم پنهان کرده بودم و سعی می کردم نگاهم نه به مادر بیفتد نه محمد. مامان همان طور که استکان چاي را جلوي او می گذاشت به من که آرام آرام چایم را هم می زدم گفت: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌سنگ که توش نبود. بسه دیگه چقدر همش می زنی. یک لقمه بگذار دهنت، می ري توي ماشین حالت بد می شه. حس کردم دارد نگاهم می کند، ولی سرم را بلند نکردم. مادر که از آشپزخانه بیرون رفت، لقمه بزرگی که دستش بود، نصف کرد و گذاشت جلوي من. سرم را بلند کردم و نگاهم به چشم هایش افتاد. احساس ضعفم از گرسنگی نبود، فقط از رنج دوري و رفتار او بود. ولی او سریع نگاهش را ازچشم هایم دور کرد و همان طور که از جایش بلند می شد، فقط گفت: زود باش، داره دیر می شه. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 📚نویسنده: نازی صفوی ⛔ کپی با ذکر نام نویسنده ولینک بلامانع ست
💐صبح زیباتوبخیرو فرخنده باد 🌸خنده کن هر صبح🌺🌿 💐بر رخسارهٔ نیکوی عشق 🌸خانه ی دل را گلستان کن 💐به عطر و بوی عشق 🌸خوشه ای از نور برچین 💐صبحگاهان با طرب 🌸چون پرستوهای عاشق 💐پرگشا تا کوی عشق🌺🌿 🌸سلام صبح بخیرو شادی💐 💐روزتون مملو از شادی و....💐 🌸آرامش و مهر..امیدوارم🕊💐 💐چشمهایتان لبریزاز نورامیـد.💐 🌸لبانتان به لبخنـد کلامتان......💐 💐آراسته به مهربانی دلهایتان..💐 🌸سرشاراز عشق نگاهتان زیبـا💐 💐و زندگی بر وفق مرادتان...💐 🌸باشـد..ان شاءالله...🕊💐 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✨پیش بینی افراد http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ☘مردم بر اساس این ۷ ویژگی در مورد دیگران قضاوت می‌کنند: 📝 بر اساس مطالعات انجام شده، نحوه‌ی نوشتن و اندازه‌ی دست‌خط یک شخص می‌تواند اطلاعاتی در مورد شخصیت آن فرد به ما ارائه دهد.افرادی که دست خط ریز دارند خجالتی، وسواسی و سخت کوش هستند؛ در حالی‌ که افرادی که شخصیت دوستانه و اجتماعی دارند دست خط درشت‌تری دارند. افرادی که همه چیز را جدی می‌گیرند فشار بیشتری برای نوشتن به خودکار وارد می‌کنند، در حالی که افرادی که خودکار را نرمتر می‌گیرند و در حین نوشتن فشار کمتری به خودکار وارد می‌کنند حساس‌تر و دلسوزتر هستند. 🌈 رنگی که برای لباستان انتخاب می‌کنید یا رنگی که بیشتر به آن وابسته هستید، چیزهای زیادی در مورد شما می‌گوید. افرادی که دائماً مشکی را انتخاب می‌کنند، حساس‌تر هستند، روحیه‌ی هنری دارند و به جزئیات علاقه مندند؛ اما افرادی که رنگ قرمز را دوست دارند از زندگی خود نهایت استفاده را می‌کنند، با انرژی هستند و با جان و دل برای رسیدن به خواسته‌هایشان تلاش می‌کنند. افرادی که رنگ سبز را دوست دارند وفادار و خونگرم هستند و آن‌هایی که به رنگ سفید علاقه‌مندند منطقی و منظم هستند. افرادی که رنگ آبی را بیشتر از رنگ‌های دیگر دوست دارند حساس هستند و به دیگران توجه می‌کنند. 🍃 رفتارهای بدنی تکرارشونده، اطلاعات زیادی درباره‌ی شخصیت شما به دیگران ارائه می‌دهد. عکس‌العمل بدن شما به موقعیت‌های مختلف، مانند کشیدن مو، جویدن ناخن یا زخم کردن پوست نشان‌دهنده‌ی بی‌قراری، ناامیدی، خستگی و نارضایتی است. به عنوان مثال جویدن ناخن را در نظر بگیرید، نتایج یک تحقیق نشان داده است افرادی که ناخن‌هایشان را می‌جوند کمال‌گرا و اغلب عصبی هستند. 👞 با نگاه‌کردن به کفش دیگران نیز می‌توانید در مورد شخصیت آن‌ها قضاوت کنید. بر اساس گفته‌های پژوهشگری به نام Omri Gillath از دانشگاه کانزاس، فقط با بررسی قیمت، مدل، رنگ و طرح کفش می‌توانید تقریباً ۹۰ درصد از ویژگی‌های شخصی مالک کفش مانند درآمد، گرایش سیاسی، جنسیت و حتی سن فرد را حدس بزنید. 👀 چشم‌ها آینه ای از درون انسان‌ها هستند. چشم‌های شما چیزهای زیادی در موردتان می‌گوید، اینکه به چه فکر می‌کنید و چه احساسی دارید و اینکه وفادارید یا نه. مطالعات نشان می‌دهد چشم آبی‌ها در مقایسه با افرادی که چشمان تیره‌تری دارند کمتر سازش‌پذیرند. راه دیگری که چشمانتان شما را لو می‌دهد، عدم توانایی در برقراری تماس چشمی مستقیم است. این موضوع نشان‌گر اراده‌ی ضعیف و عدم کنترل است. 🕝 اینکه چقدر دیر یا زود سر قرار ملاقات یا جلسه حاضر شوید، تأثیر مثبت یا منفی بر نگاه دیگران به شخصیت شما دارد. دیر رفتن به جلسه یا یک قرار ملاقات مهم، دیدی منفی در مورد شما ایجاد می‌کند، در حالی ‌که سر وقت رسیدن به یک جلسه نشان می‌دهد چقدر برای وقت دیگران ارزش قائلید. هر دوی این‌ها رفتارهایی درونی و ذهنی هستند. 👋 محققان متوجه شده‌اند افرادی که محکم دست می‌دهند، اعتماد به نفس بیشتری دارند و شخصیت محکم و مطمئنی از خود منعکس می‌کنند. این افراد برون‌گرا هستند، زود احساسی می‌شوند و تمایلی به آرام بودن ندارند. از طرف دیگر، افرادی که آرام دست می‌دهند از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند و اغلب ساده‌ترین راه‌ها را انتخاب می‌کنند. تنها با یک دست دادن ساده می‌توانید تفاوت بین صمیمیت و سردی فرد را تشخیص داد. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🍃
.☘ برگ سبز http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ☀️ امیرالمومنین(ع) فرمودند: مردى نزد پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: به من كارى بياموز كه خداوند، به سبب آن، مرا دوست بدارد و آفريدگان نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند. 🌹فرمود: «اينها [يى كه گفتى] شش چيز است كه به شش چيز، نياز دارد: 🌺 اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد، از او بترس و تقوا داشته باش. 🍃 🌺 اگر مى خواهى آفريدگان دوستت بدارند، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند، چشم مدوز. 🍃 🌺 اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد، زكات آن را بپرداز. 🍃 🌺 اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد، صدقه بسيار بده. 🍃 🌺 اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند، به خويشاوندانت رسيدگى كن. 🍃 🌺 و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند، در پيشگاه خداى يگانه قهّار، سجده طولانى كن. 🍃🌹🍃 📚 أعلام الدين: ص 268، بحار الأنوار: ج 85 ص 164 ح 12 🔻http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ناصر: 💞 حواسمان بـه نگاه خدا باشد، که چش‍مش بـه زیباتر شدن، و لـایق تر شـدن ماست! سعی کنیم هر روز خندان تر ! آرام تر .. مـهربـان تـر .. بخشـنـده تر .. صبورتـر .. با گذشـت تر .. از دیروز باشیم ... 🍃🌸 همیشه برای افرادی که در زندگی‌تان مهم هستند وقت پیدا کنید، شاید امروز همان روزی باشد که باید عزیزانتان را در آغوش بگیرید... 🌸🌸🌸🌸 سلام،صبح همگی بخیر و شادی 💐 🍃🌸 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✅دختر،‌هدیه‌ی خداوند ✍ یک کسی مارا دید گفت: آقای قرائتی! شما پسر ندارید؟ گفتم: نه من فقط دختر دارم. چند بار کوبید بر سینه‌اش که الهی، الهی خدا به شما یک پسر بدهد. من هم چندبار کوبیدم بر سینه‌ام،که الهی، الهی خدا یک جو عقل به تو بدهد. خدا وقتی به کسی دختر می‌دهد، به او می‌گوید به شکرانه این دختر، نماز شکر بخوان: «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ...» حدیث داریم خانه‌ای که در آن چند دختر داشته باشد، محل رفت و آمد ملائکه است... قدر و ارزش این هدیه و نعمت الهی را بیشتر بدانیم. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
‏عکس از یازهرا،س،
‏عکس از یازهرا،س،
امان ازدل حضرت آقا ای اهل حرم، میر و علمدار نیامد ...
دوستی پرسید سردار ، را کی کشتند؟ گفتم وقتی ما خواب بودیم.!!! و بعد به این فکر کردم که نکند خواب بمانیم و دشمن هرچه خواست بکند!!!!!! http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
‏فیلم از طرف یازهرا،س،
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
*انالله و انالیه راجعون* *یا حسین یا حسین یا حسین ع* 😭😭😭😭😭😭😭😭 سپاه پاسداران خبر شهادت سردار سلیمانی را تایید کرد ▪️سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر شهادت سرلشکر حاج قاسم سلیمانی در حمله بالگردهای تروریست‌های آمریکایی را تایید کرد.
🔴 حاج قاسم به آرزویش رسید، مبادا سست شوید.. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ⭕️ چون خبر شهادت مالک اشتر به امیر المؤمنین علیه السّلام رسید بسیار اندوهگین و افسرده خاطر شد گریست و بر منبر تشریف برده فرمود: "ما از خدا هستیم و بسوى او باز مى گردیم، و ستایش خداوندى را سزا است که پروردگار جهانیان است، بار خدایا من مصیبت اشتر را نزد تو بشمار مى آورم، زیرا مرگ او از سوگهاى روزگار است، خدا مالک را رحمت فرماید که بعهد خود وفاء نمود، و مدّتش را بپایان رسانید، و پروردگارش را ملاقات کرد، با اینکه ما تعهّد نموده ایم که پس از مصیبت رسول خدا-  صلّى اللّه علیه و آله بر هر مصیبتى شکیبا باشیم، زیرا آن بزرگترین مصیبتها بود. خدا مالک را جزاى خیر دهد و چگونه مالک که اگر کوه بود کوهى عظیم و بزرگ بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود، آگاه باشید بخدا سوگند مرگ تو اى مالک، جهانى را ویران و جهانى را شاد مى سازد یعنى اهل شام را خوشنود و عراق را خراب مى گرداند، بر مردى مانند مالک باید گریه کنندگان بگریند، آیا یاورى مانند مالک دیده می شود، آیا مانند مالک کسى هست، آیا زنان از نزد طفلى بر مى خیزند که مانند مالک شود".  🔹خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی و مهندس ابوالمهدی توسط بالگردهای آمریکایی در عراق، یعنی اینکه راهبردها و راهکارهای آمریکا در منطقه جواب نداده و آنها مجبور شده‌اند دست به این جنایت هولناک بزنند. 🔸چرا؟ چون راه زمینی ایران از قائمیه تا ابوکمال باز شده و دسترسی ایران به مرزهای فلسطین اشغالی بطور کامل برای انتقال نیرو و تجهیزات برای نابودی اسرائیل مهیا شده است. 🔹امروز اگر حاج قاسم و ابوالمهدی به آرزوی خود رسیده‌اند اما جبهه مقاومت را به جایی رسانده‌اند که بتواند نبرد را با نیروهای تازه نفس ادامه دهد. 🔸بچه‌ها نگران نباشید، امروز اگر خبر شهادت مالک اشتر سیدعلی رسید اما بدانیم که این جبهه هزاران مالک دارد و تیغ تدبیر سیدعلی هنوز هست. مبادا محزون شوید، مبادا ناامید شوید، مبادا سست شوید. خون حاج قاسم مایه حیات اسلام خواهد بود کمااینکه خون حمزه سیدالشهدا اسلام را حیات بخشید. خون حاج قاسم و ابوالمهدی عزیز، قلوب ایرانیان و عراقی‌ها و میلیون‌ها عاشق اهل بیت و دلبسته به اسلام را در راه مقاومت محکم خواهد کرد. مبادا مبادا ناامید شوید. 🔹جبهه مقاومت از این بعد، با اقتدار و انگیزه بیشتری علیه آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها وارد عمل می‌شود. یقین بدانید آمریکایی‌ها دیگر به آخر خط رسیده‌اند و بهای سنگینی پرداخت خواهند کرد. آمریکایی‌ها من بعد نه در خلیج فارس که در هیچ کجای عالم دیگر امنیت نخواهند داشت. 🔸دعا کنید این خون‌ها، زمینه ظهر حجت بن الحسن را هرچه زودتر فراهم کند... 🆔http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
••💔🖤•• هر چقدر بکشه ما زنده تر میشیم ما دست از ارمان هامون بر نمیداریم✊🏻😡 امریکا با این کاراش داره خودشو نابود میکنه و چیزی به نابودی کفر نمونده خودمونو دست کم نگیریم ما هم سهم زیادی داریم از این سرزمین حضرت آقا امیدشون به ماست تنها مرحم این زخم ها که به دل اقامون میشینه ماجوون ها هستیم😭💔 هرچند که بخدا کسی نمیتونه جای حاج قاسم رو بگیره حاج قاسم تک بود 😭😭😭😭 💔☝️🏻 🖤😶
⭕️ نامه ی مادر شهید مدافع حرم به سردار سلیمانی .http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🔹سردار سلیمانی برگرد! 😭 . این جماعت امنیت نمیخواهند، آرامش زیر دلشان زده، سردار از سوریه برگرد و مدافعان_حرم را هم با خودت بیاور! . بگذار در کرمانشاه و همدان و تهران با آنها بجنگیم، مگر کودک سوری گناه کرده که تاوان حفظ امنیت ایران را بدهد، آنهم امنیت جاده چالوس-کرج، که در روز شهادت امام صادق زدند و رقصیدند. بگذار ناله کودکان ایرانی هم بلند شود، مگر خون آنها رنگین‌تر از خون کودکان یمن است؟ . 🔹سردار سلیمانی برگرد 😭 . بگذار جنگ شود، برجام اصلا برای جنگ است. بگذار موشکهای آمریکایی آرامش تهران را بهم زنند و زنانی را که در بغلشان سگ خانگی خوابیده از زیر آوار بیرون آورند. بگذار مردم ایران در صف طولانی یک قرص نان بایستند. این جماعت فقط تلگرام میخواهند. آزادی میخواهند. استادیوم آزادی مختلط میخواهند! . 🔹سردار سلیمانی برگرد 😭 . بگذار جنگ وارد خاک ایران شود. تا جوانانی که میگویند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، بروند از ایران دفاع کنند. چرا فقط سپاه بسیج وارتش باید خون بدهند. بگذار آقازاده‌ها هم کشته بدهند. بگذار جوانی که شعار میدهد رضاخان روحت شاد، روحش شاد شود. . 🔹سردار سلیمانی برگرد 😭 . امنیت زیاد هم خوب نیست. اصلا هر چیزی زیادش خوب نیست. قدرش را نمیدانند. بگذار صدای هواپیمای جنگی آرامش تهران را بهم بزند. بگذار دختران بزک کرده و بی حجاب دنبال پناهگاه باشند و فرصت آرایش و پیرایش نداشته باشند. بگذار جنگ شود تا مرد از نامرد جدا شود! . 🔹سردار سلیمانی برگرد 😭 . نمایندگان مجلس در خوابند، دست و گردنشان از چادر که نماد عصمت حضرت زهرا(س) است درد گرفته! فقط روزی که داعش به مجلس حمله کرد بیدار شدند، بگذار از خواب گران برخیزند. . 🔹سردار سلیمانی برگرد 😭 . امنیت برای این جماعت مهم نیست. این نمایندگان، قدرت میخواهند و ثروت. صندلی مجلس برایشان شیرین است. بگذار از زیر آوار مجلس بیرونشان بیاوریم. بگذار برجام جلوی موشکهای اسراییل را بگیرد، اگر میتواند! امنیت زیاد شده، دزدان بیت المال با خیال راحت دزدی می‌کنند. مؤسسه مالی و اعتباری بنام امام معصوم میزنند و ربا میدهند و ربا میخورند. بگذار آرامش آنها بهم بخورد. بگذار پولهای حرامی که با افزایش سکه و دلار جمع شد خرج آواربرداری شود. . 🔹سردار سلیمانی برگرد... 😭😭😭 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔸 خاطره جالب آیت الله العظمی نوری همدانی از آخرین دیدار با حاج قاسم سلیمانی حضرت آیت الله بیان خاطره ای از آخرین دیدار خود با : 🔻حاج قاسم سلیمانی مکرر در دفتر ما رفت و آمد داشت، در آخرین دیدار بعد از ملاقات رسمی گفتند که همه بیرون بروند من با شما کاری خصوصی دارم، بنده و ایشان در اتاق ماندیم. 🔻حاج قاسم از کیف کفنش را آورد و به بنده گفت که کفن من را امضا کنید و نام خود را بنویسید و ما هم امضا کردیم، بعد هم گفت می خواهم به عنوان خداحافظی چند رکعت نماز پشت سر شما بخوانم. 🔹بعد از دیدار بنده از ایمان و بصیرت ایشان منقلب شدم و عشق و علاقه به جهاد و شهادت داشت، در زمان خداحافظی سردار سلیمانی را در آغوش گرفتم و آیه" مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا" را قرائت کردم و با چشمان اشک بار خداحافظی کردیم. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ارام بخواب سردار تو که عمری برای ارامش من در خواب هم بیدار بودی😭😭😭😭😭😭 ارام بخواب سردار شما یادگار همت و خرازی بودی و اکنون در بهشت برین با یارانت همنشینی و در جمع دوستان برای من و ارامش و حفظ حجاب و متانتم دعا کنید که از این لحظه به بعد بیشتر نیازمند دعایم😭😭😭😭😭 ارام بخواب سردار ، تو که عمری برای ارامش من و امثال من، ارام نگرفتی ارامشت مبارک ، هرچند دل یک پدر همیشه برای بچه هایش می تپد😭😭😭😭😭 سردار من ، ابالفضل زمان ، مالک اشتر، حمزه سیدالشهدا اکنون چه کسی به استقبال تو می اید، زینب فاطمه که شاهد رشادت توست حسین فاطمه که برایش ابولفضل زمان شدی رقیه با دستان کوچکش یا خود مهدی فاطمه همه جا همراهتان و دعاگویتان بود😭😭😭😭😭😭 سردار بزرگ به ارامش رسیدنت مبارک شهادتت گوارای وجود پاکت سردار بی ادعا😭😭😭😭😭😭😭 دلم اگر سوخت ، دلمان اگر سوخت، خدا پاسخ این دلهای سوخته را میدهد سردار بزرگم؟ اکنون😭😭😭😭😭😭اکنون 😭😭😭😭😭تو برای من و کشورم دعا کن که امروز بیشتر و بیشتر نیازمند به دعاییم🙏🙏🙏🙏🙏😭😭😭😭😭😭 تسلیت به ما که ارامشمان خدشه دار شد تبربک به شما سردار که به آرامش رسیدید😭😭😭😭😭😭 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
رفته سردار نفس تازه کند برگـــــــــردد چون ظهورگل نرجس به خدا نزدیکست بِسْم الله القاصم الجبارين مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِيلاً در ابتدای کلام شهادت مالک اشتر زمان ،شیر بیشه جنگ حق علیه باطل ، سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به همه مردم حقیت خواه و مقاومت خواه تبریک و تسلیت عرض مینمایم و اما بعد .... اين حادثه بزرگ دارای چندین بعد است که باید دقیقا مورد بررسی قرار بگیرد بنده سعی میکنم تحلیل خودم رو نسبت به ابعاد پیچیده این واقعه عظیم خدمت شما عزیزان ارائه دهم ان شاالله تا آخر این تحلیل با ما باشید تا متوجه عظمت این اتفاق گردید قبل از هر چیز باید نکته ای را عرض کنم خیلی از ما الان ناراحتیم از اینکه یک چنین سردار بزرگی که مایه افتخار ما بود از پیش ما رخت بر بست و به خیل دوستان شهیدش پیوست خیلی ها هم نگرانند که حالا چه کنیم ؟ جای سردار سلیمانی خالی شد حضرت آقا تنها شدند چرا ما زود انتقام نمیگیریم ؟ قراره کجاها رو بزنیم؟ پس کی جواب اینها را خواهیم داد؟ اول اینکه به لطف فرماندهی کل قوا ، نیروی نظامی ایران متکی و قائل به فرد نیست اگر میبینید سرداری ویترین میشود و بسیار موفق عمل میکند یعنی تیم خوبی دارد پس سردار سلیمانی بلاشک از خود به قدری تکثیر کرده که به جای یک قاسم سلیمانی ده ها قاسم سلیمانی سر برخواهد آورد ان شاالله درسته که حاج قاسم برای ما خیلی انسان بزرگ و وارسته ای بودند ولی جای سردار سلیمانی هیچوقت خالی نخواهد شد مانند این میماند که از دریا یک لیوان آب بردارید ، آیا جای خالی یک لیوان باقی میماند دیدید که حضرت آقا سریعا جای ایشان را با فرماندهی بزرگ از جنس خود حاج قاسم پر کردند سردار قاآنی مرد جبهه های شام که به شیر جبهه های شام معروف است و سالها با حاج قاسم بوده اند جایگزین شدند حضرت آقا هم تنها نشدند چون درست است که یک قاسم سلیمانی رفت ولیکن شیر بچه های علوی تبار در کنار حضرت آقا خواهند بود نگاه به یک عده مسئول زبون و ترسو و حقیر و شکم سیر نکنید ما هنوز نمرده ایم که تاریخ بنویسد سید علی تنها ماند این علم هرگز نخواهد افتاد و علمداران در کنار مولای خود ان شاالله این علم را بر فراز قله رفیع انسانیت و جهاد و استقامت برافراشته خواهند کرد و اما در مورد انتقام .... رفقا ما الان در حالت شوک و هیجان هستیم و در حالت شوک و هیجان نباید تصمیم گرفت درست است همه ناراحت و عصبانی هسیم ولیکن باید آرام باشیم و در آرامش آماده زدن ضربه کاری گردیم اینکه متوقع باشیم همین الان بزنیم اشتباه بزرگی است ما به زودی صربه مهلکی خواهیم زد شرط زدن هم این است که از اصل غافلگیری استفاده شود دشمن دقیقا از جایی خواهد خورد که حتی فکرش را هم نمیکند ضربه ای مهلک http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d انتقامی سخت حضرت آقا فرمودن دوران بزن و در رو تمام شد اگر یکی بزنند ده تا میخورند و ما آنها را دنبال خواهیم کرد در هر سطحی به ما حمله کنند در همان سطح به آنها حمله خواهیم کرد فرمودند انتقام سختی خواهیم گرفت و اما نحوه شهادت و ردپای گرای شبکه نفوذ ... سردار سلیمانی سالهای زیادی را به صورت کاملا امنیتی در منطقه در حال تردد بودند تیم حفاظت و امنیتی ایشان تیم بسیار حرفه ای و خبره ای بودن به گونه ای که حاج قاسم بارها تا نزدیکی مرز اسرائیل هم رفتند و برگشتند ولیکن هیچ سرویس امنیتی نتوانست رد ایشان را بزند و شناسایی کند پس چطور سرویسهای امنیتی یک هفته ایشان را تحت نظر داشتند و دقیقا زمان ورود ایشان به عراق را میدانستند و چطور از ملاقات ایشان با ابومهدی المهندس آگاه بودن و درست در زمانی که همه جمع بودند ، زدن تا بیشترین تلفات را بگیرند بلاشک این گرا داده شده آنهم از داخل برای تصویب اف ای تی اف همه کار کردن اول استراماچونی را بهانه کردن و رویش مانور دادن ، دیدن نگرفت تهدید به استعفا کردن ولی باز هم نگرفت به گفته آقای نبویان ، رفتند قول دادن که حاج قاسم را تحویل دهند و دادند در همه جای این واقعه رد و پای نفوذ کاملا مشهوده حالا متوجه میشید چرا باید یه نقاش بشه مسئول امنیت کشور؟ کسی که هیچ سبقه امنیتی ندارد ، آنهم در امنیتی ترین کابینه دولت در بعد از انقلاب آیا این اتفاقی است؟ سازمان اطلاعات سپاه این پرونده را حتما بررسی کند چون بوی نفوذ و رد پای آن در این واقعه مشهود است و اما زوایای مختلف شهادت حاج قاسم سلیمانی.... اول اینکه چرا آمریکا مسئولیت مستقیم این حمله را به عهده گرفت؟ مثلا چرا به گردن داعش نینداختند ؟ دوم اینکه برجام چه خواهد شد؟ سوم اینکه اوضاع منطقه به چه سمتی خواهد رفت ؟ چهارم اینکه حضرت آقا با دادن پیام تسلیت چه بلایی به سر آمریکا آوردند؟ و در آخر اینکه چه خواهد شد؟ آمریکا د
چار اشتباه شدید محاسباتی شد به خیال اینکه حذف حاج قاسم سلیمانی راه را برای ظهور داعش جدید هموار خواهد کرد برای این پروژه ماهها برنامه ریزی شد بر روی جامعه عراق 🇮🇶 تحقیق کردند و کار حرفه ای-امنیتی انجام دادند تا بتوانند چهره حشدالشعبی و سپاه قدس را در بین مردم خراب کنند تا جایی که در آبان ماه یکی دیگر از فرماندهان حشدالشعبی را به بدترین وجه ممکن به شهادت رساندن برای همین هم بعضی جاها در عراق در حال شادمانی هستند چون به مردم داره القا شده که عامل ناامنی های عراق حشدالشعبی و سپاه قدس هستند در واقع افکار عمومی را آماده این اتفاق کرده بودند تا تبعات آن به کمترین حالت خود برسد این عمل انتحارگونه آمریکا به مثابه آخرین حرکت قبل از افولش است که یا دوباره به بقا برگردد و یا به کل حذف شود برای همین مسئولیت این پروژه را به گردن گرفت تا هم ترس به راه انداختن جنگ را به دلهای ایرانیان بیندازد و مسئولان و بزدلان داخلی را به پای میز مذاکره بکشد به احتمال بسیار زیاد این پروژه با همکاری شبکه نفوذ اجرا شده است مردم عزیز بدانید که همانطور که حضرت آقا فرمودن ، جنگ نخواهد شد و مذاکره هم نخواهیم کرد کسانی که دم از به راه افتادن جنگ میزنند هنوز درک درستی از اوضاع منطقه ندارند اما.... ما سیلی محکمی خواهیم زد بدجور هم تلافی خواهیم کرد چند جا هم تلافی خواهیم کرد علنی هم تلافی خواهیم کرد یک جمله خواهیم گرفت آمریکا و مسئولینش دیگر در هیچ جای دنیا امنیت نخواهند داشت ما دنبال خواهیم کرد و در همان سطح پاسخ خواهیم داد اینکه کجا و چه جورش ، بماند تا بموقعش فعلا سر در گم و گیج بماند که از کجا خواهد خورد فقط بداند که درست از جایی خواهد خورد که حتی فکرش را هم نمیکند http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
بزن باران سلیمانی ما رفت رفیق و یاور بی ادعا رفت بزن باران که سردار دلاور به سوی ذات بی مِثل خدا رفت بزن باران سلیمانی ترور شد جهان در سوگ او از ناله پر شد بزن باران که از خونش تمامِ وطن با ارزش و مانند دُر شد بزن باران که ایران شد سیه پوش جوان و پیر این جا گشته مدهوش بزن باران که سرداری دلاور شده با خاکُ خون یارُ هم آغوش بزن باران که یار با شهامت که بوده عاشق و اهل عبادت به لطف پاکی ذکر و سجودش گوارایش شده شهد شهادت بزن باران که دنیا بی مرام است خوشی های زمانه بی دوام است بزن باران که با لطف الهی ترامپ بی پدر کارش تمام است http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
فرمایشات مهم مقام معظم رهبری را تا پایان بخوانید. http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d اتمام حجت رهبر معظم انقلاب برای مردم: همه ما ایرانیها اعم از شیعه و سنی ، همه اقوام از ، کرد ،عرب، لر ، ترک ، بلوچ ، ترکمن ، بختیاری ، و....گرفته تا همه جریانات سیاسی اصولگرا ، اصلاح طلب و....باید بدانیم. ◻جایگزینی برای نظام جمهوری اسلامی فعلی وجود نخواهد داشت. اگر خدای ناکرده این نظام جمهوری اسلامی فعلی سرنگون شود ، فکر نکنید زمان قبل از انقلاب مثل دوران پهلوی شکل می گیرد. نخیر . آنهایی که خواب تشریف دارند را بیدار کنید. ◽امریکا و انگلیس پشت دستشان را داغ کرده اند که بخواهند حکومتی مانند پهلوی را دوباره بر سر ما ایرانیها بگذارند!!!. پس جایگزین این نظام جمهوری اسلامی اگر خدای نکرده سرنگون شود چیست؟! ▫جوابش را آمریکایی ها از زبان سگ هارشان داعش بیان کرده اند ، حمام خون ، قتل عام سراسری ، فاجعه انسانی ، نسل کشی ایرانیان بصورتی بسیار بدتر از میانمار !!! لذا کسانی که فکر می کنند با رفتن ولایت فقیه و از بین بردن جمهوری اسلامی همه چیز عالی میشود ، بسیار بسیار در اشتباهند . اینها هیچ چیز از عالم سیاست و گرگهای در کمین مردم ایران نمی دانند. آخر و عاقبت نظام جمهوری اسلامی چیزی بسیار بدتر از سوریه فعلی است. حالا سوریه کسی مانند ایران را داشت بفریادش برسد، اگر ما غارت شویم ، اگر به ما شبیخون بزنند خدا میداند چه خواهد شد. فقط همین را بدانید که کار بجاهایی برسد که حسرت این ایام را خواهیم خورد. باید دست خانواده ات را بگیری و فراری کوه و بیابان بشویم. ای مردم ایران ، قدر این امنیت را بدانید و همه مشکلات را با جان و دل تحمل کنید ، در انتخابات دقت کنید ، ‌کسی را به داخل مجلس و دولت بفرستید که زجر کشیده و از طبقه محرومین باشد، آنگاه مشکلات کشور حل خواهد شد. به تفکر انقلابی رأی دهید. آشوب و اغتشاشات مایه خوشحالی دشمن است. خیلی دقت کنید. نشر دهید واسه اونایی که سنگ دشمن را به سینه میزنند. نشر دهید و مطلع باشید که دشمن بفکر من و تو نخواهد بود ⛔⛔ برای رضایت خدا به دیگر گروه ها وکانال ها ارسال کنید http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
چند دقیقه وقت بذار واسه این‌ متن 🙏❤ در ماجرای شهادت مشهورترین سردار خاورمیانه http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 1⃣ می‌توانیم با هم اختلاف‌نظر داشته باشیم، در مورد سیاست‌ها با هم موافق نباشیم، از گله‌ها و زخم‌ها و داغ‌ها بگوییم اما یادمان نرود کجای دنیا ایستاده‌ایم، وسط خاورمیانه. جایی که صبحانه را با ترور در می‌خوریم، ناهار را با عملیات انتحاری در سرو می‌کنیم و شام را با انفجار در ... ما دوستان زیادی در دنیا نداریم، تمام دارایی هم هستیم. شهادت سردار قاسم سلیمانی یک زخم ملی است، آن را جناحی و حزبی نکنیم. 2⃣ کسانی که دلشان از جای دیگر پُر است می‌پرسند اصلاً چرا باید سردار سلیمانی در عراق باشد؟ این را می‌پرسند اما نمی‌گویند هلی‌کوپتر و پهپهاد آمریکایی در آسمان بغداد چکار می‌کند و چرا باید به ماشین سردار ایرانی و فرمانده عراقی موشک شلیک کند؟ ما با عراق مرز مشترک داریم اما فاصله آمریکا تا عراق نزدیک به 11 هزار کیلومتر است! ایرادی ندارد آنها اینجا تشریف دارند؟! 3⃣ باورش سخت است اما در شبکه‌های اجتماعی کسانی خوشحال شده‌اند! فکر می‌کنید ترامپ با این ترور دلش برای شما سوخته؟ خیال می‌کنید اگر فردا موشک به سمت ایران شلیک کند دستور می‌د‌هد فقط به خانه آنها بخورد که از او خوششان نمی‌آید؟! نکند این روزها که می‌روید دارو بخرید، داروخانه‌چی می‌گوید این دارو تحریم است اما چون شما ترامپ را دوست دارید براتون نگه داشتیم؟! ... 4⃣ از اتفاقات آبان‌ماه دل‌خون هستیم باشیم، از کشورداری و فقر و فساد و بیکاری گله داریم، داشته باشیم اما ربطش ندهیم به مسئله امنیت یک کشور مقابل دشمن بیرونی. نشویم وکیل مدافع رایگان جنایت‌های آمریکا. خبر دارید که آمریکا در ترکیه، افغانستان، پاکستان، گرجستان، ارمنستان، بحرین، امارات عربی متحده، عربستان، عراق، عمان، کویت و حتی قطر پایگاه نظامی دارد؟ یعنی دور تا دور ایران؟! نکند فکر می‌کنید آمریکایی اینجا هستند که صلح و آرامش هدیه بیاورند؟! 5⃣ در چندسال گذشته هر بار که تحسینی باشکوه یا خاطره‌ای شگفت در مورد سردار قاسم سلیمانی در رسانه‌ها مطرح می‌شد، تعجب می‌کردم که چرا باید یک شخصیت نظامی که عموم ماموریت‌هایش سری و فوق امنیتی است این همه رسانه‌ای ‌شود؟ چرا او باید به شکل تک‌خال نظامی ایران و یک سیبل معرفی شود؟ اگر دشمن به او ضربه‌ای بزند، احساس نمی‌‌شود به همه ایران ضربه عمیق و غیرقابل درمانی زده است؟ هیچوقت نفهمیدم 6⃣ وقتی ۱۷ خرداد ۹۶، پنج مهاجم داعشی به مجلس حمله کردند، وحشت را می‌شد در شهر دید. صدای آژیر، نگرانی از بمب‌گذاری و ... فقط ۵ مهاجم! امنیت نه ارزان به دست می‌آید، نه آسان حفظ می‌شود. گاهی مثل کشورهای دیگر لازم است مرزهای دفاعی را حتی دورتر بُرد. افرادی مثل قاسم سلیمانی، سرباز وطن بودند، چه در جنگ با عراق، چه در جنگ با دشمنان مستقیم و غیرمستقیم ایران. بعدها بیشتر می‌فهمیم تا چه اندازه مدیون آنها بودیم و خبر نداشتیم. 6⃣ قاسم سلیمانی می‌توانست مثل برخی از دوستانش برود شرکت تاسیس کند، برود سراغ اقتصاد و خوب پول در بیاورد. بچه‌هایش را بفرستد خارج از کشور یا دست نوه‌هایش را بگیرد ببرد پارک. اما لباس نظامی را از تنش در نیاورد. امثال او نه معمولی هستند نه پرتعداد. برای عافیت به دنیا نیامده‌اند و لذتی بیشتر از آنکه با همین لباس به شهادت برسند برایشان وجود ندارد. روحش در آرامش. 7⃣ «ترامپ اهل معامله است». این جمله را تحلیلگران وطنی هزاران بار گفتند. اما او دست به کاری زد که اوباما، کلینتون، بوش و ... جراتش را نداشتند. از حماقت اوست یا یک ابزار فشار، فرقی نمی‌کند. ما باید در تعریف‌ها و تحلیل‌هایمان دست به یک بازتعریف بزنیم. لازم است جهان و تصمیم‌گیرانش را ورای سخنرانی‌های پرشور و شعارهایی که مصرف داخلی دارند بشناسیم. 8⃣ حاکمیت هنوز نتوانسته است بخشی از افکار عمومی را قانع کند که وقتی این همه در داخل کشور مشکل داریم، چرا در خارج از کشور باید فعال باشیم؟ اما انگار آمریکایی‌ها توانسته‌اند یرواند آبراهامیان نویسنده کتاب مشهور «ایران میان دو انقلاب» گفت: بعد از ترور قاسم سلیمانی، ابوبکر بغدادی سرکرده سابق داعش در قبرش می‌خندد 9⃣ اگر فکر می‌کنید می‌شود با گل و بوسه و شعر، کشور را وسط آشوب و باروت و خون خاورمیانه حفظ کرد، لازم است کمی اخبار را دنبال کنید. اینجا میان پشمینه‌پوش‌های تندخوی و نمی‌شود فقط از گُل گفت. زامبی‌ها بو کردن گُل را نمی‌فهمند، آن را می‌خورند این را وقتی دقیق‌تر متوجه می‌شوید که صدای شلیک موشک، گلوله و آژیر آمبولانس ها زانویتان را سست کند. قصه‌های خاورمیانه برای نخوابیدن است 🔟 خدا این سرزمین را از دروغ، خشکسالی، جنگ و بلاهت در امان دارد احسان محمدی http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌷به رسم ادبـــــــ🍃 روز خود را با به تو آغاز می‌کنم ☀️روزم بــه نـام تـــو مــــــــ❤️ــــــــادر 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ 🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا بِنْتَ نَبِيِّ اللَّهِ 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللَّهِ 🌷السَّلامُ عَلَيْكِ يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ 🍃السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْفَاضِلَةُ الزَّكِيَّة 🌷ُالسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ 🍃السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّه 💠تا ابد اين نکته را انشاء کنيد پای اين طومار را امضاء کنيد🌼 💠هر کجا مانديد در کل امور رو به سوی حضرت زهرا کنيد🌼 ❣ ❣ ‌ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 امشب در مغازه‌ای مواد غذایی می‌خریدم که جوانی سی‌وچند ساله وارد مغازه شد و کارتی را به صاحب مغازه نشان داد. گفت: قیمت این کارت پارک، ۱۰ تومن است، من ۹ تومن می‌فروشم. صاحب مغازه گفت من متأسفانه ماشین ندارم که این کارت به دردم بخورد. جوان بیچاره بیرون رفت. دنبالش رفتم و گفتم: چرا می‌خواهی این کارت را بفروشی؟ با دست به داروخانۀ نزدیک مغازه اشاره کرد و گفت: می‌خواهم برای بچه‌ام شیرخشک بخرم. من چون نمی‌توانستم به حرف او اعتماد کنم، گفتم: جسارت نیست که من برای شما مقداری شیرخشک بخرم؟ گفت: دستتان درد نکند. با هم رفتیم داخل داروخانه و یک کارتن شیرخشک خریدیم. بیرون که آمدیم، من توقع داشتم که او را خوشحال ببینم، ولی موقع خداحافظی، وقتی چشمش به چشمم افتاد، بغضش ترکید. چنان گریه‌ای کرد که من هم... کارتن شیرخشک را از دستش گرفتم که راحت‌تر گریه کند. سرش را روی شانه‌ام گذاشت و زار زار گریه کرد. آرام‌تر که شد، با هم به گوشه‌ای رفتیم. گفتم چرا گریه می‌کنی جوان؟ بریده‌بریده و با صدایی که می‌لرزید، گفت: دانشجوی فنی بودم ولی نتوانستم ادامه بدهم. مدتی سرایدار یک‌ آپارتمان در بالای شهر قم بودم که بعد از مدتی گفتند به سرایدار نیاز نداریم. حدود هفت ماه است که در یک گارگاه تولیدی کار می‌کنم. چند ماه پیش، کارگاه ورشکست شد و حقوق ندادند. در این چند ماه از هر کس که می‌شناختم قرض کردم. الان باید شیرخشک می‌خریدم و جز این کارت پارک که مال من هم نیست، چیزی برای فروختن نداشتم. گفتم: خرج‌های دیگر را چه می‌کنی؟ گفت: مدتی است که مهمان پدرخانمم هستیم. امشب که خانمم گفت برو شیرخشک بخر، نتوانستم بگویم پول ندارم. مقداری وسایل خانه و فرش دارم که فردا می‌فروشم. گفتم: شیرخشک بچه‌ات با من. هر وقت لازم شد به این شماره زنگ بزن. قبول نکرد. گفتم: شماره را حفظ کن شاید لازم بشود. گفت باشد؛ ولی می‌دانم که به خاطر نسپرد. تشکر کرد و رفت. وقتی گریه می‌کرد، چند بار گفت: لعنت بر من! لعنت بر من! انگار دیگر نفرین دیگران هم دلش را آرام نمی‌کرد... ➖آری ما در همچین مملکتی زندگی میکنیم مسئولین به دادجوونهابرسید http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d 🌺🌿🌺🌿🌺
روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی! همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد. مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !!😁 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن مطالب کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 # ادرس کانال_👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d ‌‌‌‌‌‌