زیارت ششمین شماره ماهنامه زیارت هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد علیه السلام
هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد علیه السلام
در روایت آمده، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام!
امان از شام.
طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
1. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزهها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند .
2. سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم(ع) نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.
3. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
کتاب تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني
.https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
قدیمها توی قُم یک کارگر عرب داشتیم.
که خیلی میفهمید.
اسمش *جمال* بود.
از خوزستان کوبیده بود و آمده بود قم برای کارگری.
اوّلها مَلات سیمان درست می کرد
و میبرد وَردست اوستا تا دیوار توالت و حمّام را عَلَم کنند.
جَنَم داشت.
بعد از چهار ماه شد همهکارهٔ کارگاه:
حضور و غیاب کارگرها، کنترل انبار، سفارش خرید ، همه چیز...
قشنگ حرف میزد.
دایرهٔ لغات وسیعی داشت.
تُن صدایش هم خوب بود،
شبیه آلِن دِلون.
اما مهمّترین خاصیّتش همان بود که گفتم : خیلی قشنگ حرف میزد.
یک بار کارگر مُقّنیِ قوچانیمان رفت توی یک چاه ششمتری که خودش کنده بود. بعد خاک آوار شد روی سرش.
*جمال* هم پرید به رئیس کارگاه خبر داد.
رئیس کارگاه رنگش شد مثل پنیر لیقوان. حتّی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی...
*جمال*، تلفن کارگاه را گرفت و خودش زنگ زد.
گفت که: «کارگرمان مانده زیر آوار»
خیلی خوب و خلاصه گفت.
تَهِش هم گفت : «مُقنّّیمان دو تا دختر دارد، خودش هم شناسنامه ندارد.
اگر بمیرد دست یتیم هایش به هیچ جا بند نیست»
بعد *جمال* رفت سر چاه تا کمک کند برای پسزدن خاکها.
خاک که نبود!!! گِل رُس بود و برف یخزدهٔ چهار روز مانده.
تا آتشنشانی برسد، رسیده بودند به سر مُقنّی، دقیقاً زیر چانهاش، هنوز زنده بود.
اورژانسچی آمد و یک ماسک اکسیژن زد روی صورتش!
آتشنشانها گفتند؛
چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون.؟!؟
چهار ساعت برای چاهی که مُقنّی دوساعته و یکنفره کنده بودش!؟!
بعد هم شروع کردند.
همهچیز فراهم بود:
آتشنشان بود.
پرستار بود.
چایِ گرم بود.
رئیسکارگاه هم بود.
فقط امّید نبود.
مُقنّی سردش بود و ناامّید.
*جمال* رفت روی برفها کنارش خوابید،
و شروع کرد خیلی قشنگ قشنگ آلِن دِلونی برایش حرف زد.
حرف که نمیزد!
لاکِردار داشت برایش نقّاشی میکرد.
*جمال* میخواست آسمان ابریِ زمستانِ دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند.
او میخواست امّید بدهد.
همه میدانستند خاک رُس و برف چهار روزه ، چقدر سرد است...
مخصوصاً اگر قرار باشد
چهار ساعت لایِ آن باشی.!؟!.
دو تا دختر فِسقِلی هم توی قوچان داشته باشی، بیشناسنامه.
امّا *جمال* کارش را خوب بلد بود.
*جمال* خوب میدانست که کلمات ،
منبع لایتناهی انرژی و امّیدند،
اگر درست مصرفشان کنند.
*جمال* چهار ساعت تمام
ماند کنار مّقنّی و ریزریز دنیای خاکستری و واقعیِ دوروبرش را برایش رنگ کرد :
آبی ، سبز ، قرمز.
*جمال* امّید را گاماس ، گاماس تزریق کرد زیر پوستش.
چهار ساعت تمام.!.!.
مُقنّی زنده ماند.
البتّه حتماً بیشتر هم به همّت *جمال* زنده ماند.
آدمها همه ، توی زندگی یک *جمال* میخواهند برای خودشان.
زندگی از َازل تا به اَبد خاکستری بوده
و هست.
فقط این وسط یکی باید باشد که بهدروغ هم که شده ، رنگ بپاشد روی اینهمه اَبرِ خاکستری.
رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی،
فقط کلمات هستند وبس.
کلمات را قبل از اِنقضاء،
درست مصرف کنیم.
*جمالِ* زندگیمان را پیدا کنیم.
*جمال* زندگیِ دیگران باشیم
در این روزهای کرونایی
به جمالها، نیاز شدید داریم...
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
. 👇تقویم نجومی
✴️ یکشنبه 👈 31 مرداد / اسد 1400
👈 13 محرم 1443 👈 22 اوت 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🐪 ورود اسرای کربلا به مجلس عبیدالله بن زیاد ملعون و سپس در زندان کوفه .
✉️ ارسال نامه خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه و شام با نامه ابن زیاد .
⚫️ خطبه ابن زیاد در مسجد کوفه و اعتراض عبدالله بن عفیف به او و شهادتش .
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند ان شاءالله.
📛مناسب امور زیر نیست :
📛 دعوا و نزاع .
📛 دیدارها و ملاقات ها .
📛 و اصلاح سر و صورت خوب نیست .
👼 زایمان خوب نیست .
✈️ مسافرت : مسافرت خوب و مفید است.
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز : قمر در برج دلو است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است :
✳️ امور کشاورزی و زراعی .
✳️ ختنه کودک .
✳️ نام گذاری نوزاد .
✳️ پیمان گرفتن از رقیب .
✳️ خرید باغ و زمین زراعی .
✳️ کندن چاه و کانال و قنات .
✳️ درختکاری .
✳️ و تعمیر خانه نیک است .
👩❤️👨مباشرت.
#مجامعت امشب شب دوشنبه خوب و فرزند حاصل از ان حافظ قران گردد ان شاءالله.وبرای سلامتی نیز مفید است.
⚫️ طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب نیست .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب ملال می شود .
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 14 سوره مبارکه " ابراهیم علیه السلام " است .
و لنسکننکم الارض من بعد هم .....
و چنین استفاده میشود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد . ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد.
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
⚠️ تـــݪنگـــر
👈 به بچه هاتون یاد بدید امام حسین علیه السلام از بی یاری سر بریده شد نه از بی آبی…
👈 حضرت عباس از معرفت و مرام بی دست شد نه به خاطر مشک آب…
👈 اونجا که امام حسین ع فریاد زد هل من ناصر ینصرنی؟ یار میخواست نه آب...
🌼🍃 🌼🍃
به رسم ادب روزمونو با سلام
بـر سرور و سـالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم
اَلسلامُ علی الحُسین
وعلی علی بن الحُسین
وَعلی اُولاد الـحسین
وعَلی اصحاب الحسین
🌼🍃 🌼🍃
💜اول هفته خودراباذکرشریف صلوات
💚بـرحضرت محمـدوخانـدان پاک و
💚شـریف و مطهرش شــروع کنیـم
💜اَللّٰهُـمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و💚
💚َآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ فَرَجَهُـم💜
🍃🍀الّلهُمَّ🌳
🍃💚صلّ 🌳
🍃🍀 علْی 🌳
🍃💚محَمَّد🌳
🍃🍀 وآلَ 🌳
🍃💚محَمَّدٍ 🌳
🍃🍀وعَجِّل🌳
🍃💚فرَجَهُم🌳
💚اَللّٰهُـمَّ صـَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ💜
💜 آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🕊ســـــــــلام
🌷صبح زیباتون بخیر
🕊امیدوارم
🌷هفت روز هفته تون
️🕊یکی از یکی زیبـاتر
🌷و دوست داشتنی تر
🕊و️ پر از عشق و دوستی
🌷و پر از خیر و برکت باشه
🕊شروع هفته تون عالی
🌼🍃🌼🍃
خـــ♡ــــدایا در این 🌼🍃
اول هفته از تو میخواهم
سبد سرنوشت دوستان
و عزیزانم را را پرکنی از
خبرهای خوب، اتفاق های
عالی و رویدادهای بی نظیر🌼🍃
سبد سبد گل های زیبا
در این اول هفتہ زیـــبا
تقدیم بہ شما دوستان
و هم گروهی های مهربانم ♥
🌼🍃 🌼🍃
🌷سلام صبحتون پر خیر و برکت ☕🌼😊
🌼یه صبح زیبای دیگه ازفصل زیبای
🌼تابستان آغاز شد
🌼آرزو میکنم
🌼قلبتون پرباشه
🌼از مهـر و محبت
🌼روحتون آروم
🌼و خیر و برڪت بشه مهمون تون🌼🍃
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
:
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️نیایش صبحگاهی
الهی،
به مهربانی تو چشم دوخته ام
و دست به سوی بخشش تو دراز کرده ام.
پس محرومم مدار
که تو را می خوانم
و در عذابم مخواه
که از تو بخشایش می طلبم.
الهی، بر من ببخشا
که تو بر من آگاهی
و عذابم مکن
که بر من توانایی.
به مهربانی ات،
ای مهربان ترینِ مهربانان.
🥀سلام بر قلب صبور زینب
پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری
هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری
پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست
جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری
تو سفارش شده مادرِمانی ، قَسمت
می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری
هرچه غم مال من و قول بده تا آخر
هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری..
🥀السَّلامُ عَلَیک یا اخْتَ الحسین_ع
🥀السَّلامُ عَلَیک یا امَّ الْمَصآئِبِ
🥀یا زَینَبُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ
🌼🍃 🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️تلنگر
🌷️حر بن یزید ریاحی
اولین کسی بود که آب را
به روی امام بست
و اولین کسی شد که
خونش را در راه امام داد .
❌🌺عمر سعد اولین کسی بود که
به امام نامه نوشت و
برای رهبری دعوت کرد
و اولین کسی بود که تیر را
به سمتش پرتاب کرد .
🌷خداوند داستان ابلیس را گفت
تا بدانی نمیشود به عبادتت ،
تقربت ، به جایی گاهت اطمینان کنی !!!
خدا هیچ تعهدی برای آن که
تو همان که هستی بمانی ، نداده است !!!
🌷دنیا دار ابتلاست ،
با هر امتحانی
چهره ای از ما آشکار می شود ،
چهره ای که گاهی خودمان را شگفت زده میکند !!!
🌷از خدا عاقبت به خیری بخواهیم.....
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
دوستان گلم
شروع هفته تون پرازبرکت
امیدوارم
شادی تو دلتون
موفقیت همراهتون
خوشبختی هوای
زندگیتون
وصداقت سرمایه تون
ونگاه خدابدرقه راهتون باشه
🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃🍃🌼
امام حسين (عليـهالسـلام) فرمودند:
🌷🍃 بـدانيد كـه خـوبـى كـردن، ستـايـش
بـه بـار مىآورد و پاداش در پى دارد.
اگـر خـوبـى را بـه صـورت مـردى ببينيـد
هـر آينه آن را نيكو و زيبـا و خــوشـاينـد
و بـرتر از همه جهانيان خـواهيد ديـد ..
و اگــر پستـى را ببينيـد آن را نــاهنجــار
و زشت و بدمنظر كه دلها از آن میگريزد
و چشمها برويش بسته میشود، خواهيد
ديد ..
اعلامالدين ص ۲۹۸
🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃 🌼🍃
💖✨خـدا را بـرایـت آرزو مـیـکـنـم
⚪️✨در ایام ماه محرم
💖✨مـهـربـانـتـر و بـخـشـنـده تـر
⚪️✨و قـــابـــل اعــتــمــادتـــر از
💖✨خــــدا پــــیـــدا نـــکـــــردم
⚪️✨پس شما را عاشقانه به خدا
💖✨مـی ســپـــارم، ومـــیـــدانــم
⚪️✨بــــهــــتــــریـــــن هـــــا را
💖✨بــراتــون فــراهــــم مــیـکــنــد
⚪️✨روزتــــــون پــــــر از
💖✨مــــهــــربــــانــــی خـــــدا
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
در سیزدهمین روزمحرم🏴
به رسم ادب🙏
سلام برحسین ع ویارانش🖤
سلام به عباس ع ومعرفتش🖤
سلام به سجاد ع و سجودش🖤
سلام برزینب س وبزرگیش🖤
و سلام به شما همراهان عزیز🙏
صبح شنبه تون بخیر و شادی🖤
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
🌺🧚♀️میدانيد آخرين زنگ
زندگی تان کی ميخورد!؟
خدا ميداند، ولی... آن روز که آخرين زنگ دنيا میخورد، ديگر نه ميشود تقلب کرد و نه ميشود سر کسی کلاه گذاشت!
آن روز تازه می فهميم که دنيا با همه بزرگی اش از يک جلسه امتحان مدرسه هم کوچکتر بود؛ و آن روز تازه می فهميم که زندگی عجب سوال سختی بود! سوالی که بيش از يک بار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرين زنگ دنيا ميخورد، روی تخته سياه قيامت، اسم ما را جز خوب ها بنويسند ...
خدا کند حواسمان بوده باشد که زنگ های تفريح آنقدر در حياط نمانده باشيم که ((حيات=زندگی)) را از ياد برده باشيم.
خدا کند که دفتر زند گی مان را زيبا جلد کرده باشيم و سعی ما بر اين بوده باشد که نيکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنيم و بدانيم که دفتر دنيا، چک نويسی بيش نيست؛ چرا که ترسيم عشق حقيقی در دفتر ديگر است...
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🌼🍃
❤️🌹❤️
صاحب عزاترين عزادارها بيا
تا بر دلم نگاه ڪنے اين دو ماه را
تا اندڪے شبيہ تو باشيم اين دو ماه
بر تن نموده ايم لباس سياه را
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#اجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
.
از قلب داغدیده ندامیرسد بیا
ازحنجر بریده ندامیرسد بیا
ای داغدار لعل لب و چوب خیزران
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
سلام تنها پادشاه زمین
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
آغاز شد
روزهایی که برایشان
صبح و شام گریه میکنید!
روزهای عیان شدن ناموس خدا
میان کوچه و بازار ، اما...
دلواپس لحظههایی هستم که قلب مهربان و صبورت از حزن و ماتم آکنده است،
برای روزی که با این کاروان به شام میرسی
برای هلهله و سنگ هایِ پشتِ بام...
دلواپسم برایتان آقا جان
برای روزی که با زینب و اطفال
بزمِ شراب میروی،
برای روزی که خرابه کنارِ رقیه...
دلواپسم برای این همه مصیبت در پیش چشمان نازنینت،
و دعا می کنم خداوند حافظتان باشد و الساعه فرج شما را برساند...
🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤
▪️تمام شد...
هر آنچه بود برای زینب سلام الله علیها
فدا شد برای حسینش...
دیگر او مانده و تن بی جان برادر
او مانده و خیمههای سوخته
او مانده و چشمی گریان،
خیره به راهِ ظهور شما...
.
و هزاران قلبِ داغدار و منتظر 😭
که به سوی آسمان قنوت گرفته اند
#به_عشق_حسین و #به_نیت_فرج ✋
.
#صاحب_عزا
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
◼️ امام سجاد عليه السلام:
هركس در زمان #غيبت قائم ما بر موالات و دوستى ما بميرد، خداوند پاداش هزار #شهيد مانند شهيدان بدر و اُحد به او عطا می كند.
(میزان الحکمه ج۶ ص۷۲)
🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
💎حضرت ولی عصر امام زمان عجل الله فرجه شریف میفرمایند:
من برای مؤمنی که یاد آور مصیبت جد شهیدم شود،
سپس برای تعجیل فرج و تایید من دعا کند،
دعا میکنم.
📚[مکیال المکارم ؛ج۲]
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤
خدایا حق ما را بگیر
و انتقام ما را
از کسانی که به ما ستم نمودند بستان !!
مولای غریبم
دعای عمه جانتان
میان مجلس حرامیان !!
تو رو به اِضطرار زینب کبری بیا آقا ...
اللهم عجل لوليک الفرج
بحق سيدتنا الزينب علیها السلام
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤
صاحب عزای ماتم ڪرب و بلا بيـا ؛
تنها اميد خلق جهان يا بن فاطٰمه بیا...
اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
*﷽🕊️ما عاشق آقا ابا عبدالله الحسین علیه السلام هستیم🕊﷽*
🌼💠 *به رسم هر روزعرض ارادت به اولیا الله*💠🌼
🍃🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🍃
*صلی الله علیک یا ابا عبدالله*
🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋
*🕌السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِالله الحسین*
*وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِک*
*عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ* *وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ* *الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ،*
*اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🤲🏻*
🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋
💠 *السلام علیک یا امام الرئوف،شمس الشموس ،غریب الغربا امام رضا ع شه خراسان💠*
🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋
*ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِــــــک🤲🏻🏴*
🏴 *ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـک ألْـفَـرج*🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤
زیارت عاشورا
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبر ميگذارند.
شخصى نزد امام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟
امام صادق(ع)فرمودند:
زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟
یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
ناصر:
گره گشایی با آیات قرآن کریم:
🔮سه ختم مجرب در #توسل به #حضرت_ابالفضل_العباس علیه السلام🔮
1⃣ختم اول :
🌼عالم محقق و مورخ متتبع حاج ملا هاشم خراسانی قدس سره می فرماید :
« از ختوم مجربه است که اگر کسی در یک مجلس ۱۳۳ بار بگوید:
💥 یا کاشِفَ الکَربِ عَن وَجهِ الحُسَینِ اِکشف کَربی بحَقّ اَخیکَ الحُسَینِ💥
👈🏼 به عدد هندسه لفظ عباس خداوند حاجتش را برآورده خواهد کرد.
2⃣ ختم دوم:
✴️نماز توسل به حضرت ابالفضل علیه السلام :
عالم ربانی آیت الله حاج شیخ محمد ابراهیم کلباسی قدس سره می نویسد :
👈🏼 ….از طرق [ و راه های ] توسل به آن حضرت نقل شده به خط مرحوم عمدة الفقهاء و المجتهدین شیخ العلماء الکلباسی رحمة الله علیه که برای رواشدن حاجات ،
👈🏼به نیت توسل به ابالفضل علیه السلام ، دو رکعت نماز بخواند ،
🔹 در هر رکعت بعد از حمد ، به جای سوره صد مرتبه « یا حی یا قیوم » بگوید ،
🔹و بعد از نماز صدمرتبه بگوید :
💥السلام علیک یا عباس ابن امیرالمومنین💥
👈🏼بعضی این نماز را از حضرت صادق صلوات الله علیه برای آن مظلوم نقل نمود ه اند
3⃣ختم سوم :
🌸 عالم محقق و دانشمند پرهیزگار محمد باقر خراسانی قاینی بیرجندی مینویسد :
✍🏼« ….در سفر سوم که برای زیارت مشرف شدم در خواب دیدم کسی می گوید که : هرگاه کسی متوسل شود به حضرت عباس علیه السلام به این لفظ
« عبدالله ابالفضل دخیلک »
👈🏼حاجت او بر آورده شود.
✅مکرر حوائج عظام عظام برای احقر روی داد و در آن ها متوسل شدم به آن حضرت به این طریق.
⁉️این ذکر شریف را چگونه و چه مقدار باید گفت ؟
⬅️ بهتر آن است که پاسخ این پرسش را نیز از خود جناب محمد باقر بیرجندی بشنویم :
«….ثقه ای [ مردی که به اعتماد کامل داشته است ] خبر داد مرا حاجت مهمه ای بود ، از جده [ مادر بزرگ ] خود شنیده بودم که هرگاه برای حاجتی هفت شب چهارشنبه متوسل به حضرت عباس علیه السلام شده این ورد ذکر [ عبدالله ابالفضل دخیلک ] را در هر یک از آن شبها صد مرتبه بخواند ، حاجت او برآورده شود ، چنین کردم ، و در شب چهارشنبه هفتم بر وجه فوق العاده حاجتم برآورده شد.
📚 کتاب سقای معرفت ص ۱۶۹ تا ص۱۷۰
🔔🛎سوال وجواب با یکی از اساتید بزرگوار وگمنام
👈..سلام علیکم
برای دوری شیاطین جنی از افراد و منزل شما آیه یا سوره ای سراغ دارید.
با تشکر
🙏👈..سلام . یک ذکر که بعد از بیست سال تجربه متوجه شدم بالاتر از اون ذکری نیست و اثارش به وقت اراده برای گفتن ظاهر میشود این است . به سمت کربلا بایستیدو به نیابت امام زمان دست راست روی سینه حالت خبر دار بایستید و خیلی آرام خم شوید گویا رکوع میکنید . بعد به نیابت از حضرت بگویید صلی الله علیک یا ق م ر ب ن ی ه ا ش م یاابالغوث یا عبد الصالح یا اب ا ل ف ض ل اغثنی بحق اخیک الحسین .
😭.بعدمنتظر شید اشکهایتان به روی زمین بچکد همانند باران . بعد برگردید سمت قبله و دست راست روی سر در حالت رکوع به نیابت از حضرت ع ب ا س
🙏..به امام زمان عرض کنید صلی الله علیک یا صاحب الزمان یا غیاث یا اباصالح ادرکنی بحق جدک الحسین ان قتلوه عطشانا . بعد که اشکها بر روی زمین چکید و زانوها از گریه سست شد بدانید میلیاردها ملک مشرف شده اند زیرپای شما اشکها را جمع میکنند برای تبرک
🌺با ذکر صلوات برای تعجیل در ظهور
🙏📣لطفا برای سلامتی ایشان صلوات بفرستید .....ممنونم
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
شفا اگرمیخواهی ازحسین بخواه🤲
"سي و دو سال از بهار عمرم مي گذشت ، روزي در كارگاه نجاري مشغول كار بودم، احساس تهوع شديدي به من دست داد ، آن چنان كه نتوانستم تحمل كنم. نزد پزشكي كه در همسايگي مغازه ام بود به نام دكتر سید حسين وكيلي مراجعه كردم. پس از معاينه، نارسايي و مشكل كليه ها مشخص شد، وی گفت : كليه هات از كار افتاده. داروهايي تجويزنموده و دستور استراحت داد.
در منزل بستري شدم، و داروها را مصرف مي كردم ولي روز به روز حالم بدتر مي شد. از خوردن آب هم، منع شده بودم. گاهي از شدت تشنگي فقط لبهايم را تر مي كردند. ادرار از من خارج نمي شد. چون كليه ها كاملا از كار افتاده بود و در آن زمان دستگاه دياليز هم وجود نداشت. تا اين كه تمام بدنم ورم كرد. پاها و دستها ورم كرده، چون كنده ي درخت شده بود،و اصلا خم نمي شد. شكمم بزرگ شده بود و آب آورده بود. آن چنان متورم شده بود و پوست شكم نازك شده بود كه داخل آن پيدا بود.
دكتر گفت: نبايد حركت كني. از شدت درد و ناراحتي به ديوار پنجه مي كشيدم، مدت دو سال در منزل به پشت خوابیدم. آنچه ذخيره داشتم، خرج كردم، اما هر روز دردم بيشتر می شد. نااميدي كامل و ناتواني ام از ادامه درمان باعث شد مرا چون مرده اي از روي تخت بلند كردند و به بيمارستان ارجمند منتقل كردند. آن گاه ديدند موريانه تخت و تشك و مقداري از پشت مرا سوراخ كرده، كه در اثر بي حسي كه در بدنم پيدا شده بود، متوجه آن نگرديده بودم.
در بيمارستان شوراي پزشكي تشكيل دادند، و هر روز دوبار بدنم را زير برق مي گذاشتند، و داروهاي گوناكوني را روي من آزمايش مي كردند، و اگر كسي مي خواست تزريق كردن را ياد بگيرد، روي من تمرين مي كرد. آب شكم مرا به وسيله ي سرنگ مي كشيدند، ولي هيچ يك از برنامه هاي درماني موثر واقع نمي شد.
پس از يك دوره شش ماهه، مرا مرخص كردند و به منزل فرستادند، ولي حالم هر لحظه بدتر مي شد و لذا با وساطت پزشك معالجم مجددا مرا به بيمارستان بردند، و باز هم بعد از شش ماه مرا به منزل برگردانند. در اين مرحله، حالم به قدري وخيم شد كه قابل گفتن نيست(مثل اينكه اينجا شكم حاج آقا پاره مي شه و قابل تو صيف نيست) مرا به بيمارستان بردند . روزي استاندار وقت كرمان، آقاي صمصام، براي بازديد از بيمارستان ارجمند وارد اتاق من شد. تا وضع مرا ديد، خيلي ناراحت شد و با دكترم صحبت كرد. استاندار گفت : اين مريض را به خارج بفرستيد و كليه مخارج آن را من متحمل مي شوم. ولي دكتر هرمان ابراشر كه آلماني بود، گفت:اين مريض در هيج جاي دنيا قابل علاج نيست. دکتر جلو آمد و پلكهاي مرا بالا زد و گفت اين مريض 24 ساعت ديگر بيشتر زنده نيست و فرستادن او به خارج هم فايده اي ندارد. چنان بدنم ورم كرده بود كه چشمهايم ديده نمي شد و آب كه زير پوست بدنم جريان داشت، معلوم مي شد. دكتر به استاندار گفت : فقط 3 تا فرزند كوچك دارد، اگر لطف كنيد آنها را به پرورشگاه تحويل بدهيد.
بچه هايم را آن روز به بيمارستان آوردند كه در آخر عمر در كنارم باشند. با توجه به نااميدي پزشكان مرا به خانه آوردند و در همان اتاق خشتي گنبدي كوچك خواباندند. تمام دوستان و آشنايان به جز تعداد معدودي كه بعضي از آنها اكنون زنده هستند و شاهد ماجرا مي باشند، بقيه مرا ترك كردند. هر كس چيزي برايم تجويز مي كرد. بعضي شراب كهنه را تجويز مي كردند. ولي من كه هميشه از خداوند متعال مي خواستم، مرا شفا دهد، گفتم چنانچه بميرم و شراب مرا نجات دهد، حاضر نيستم شراب بخورم. زيرا امام صادق علیه السلام فرمودند: در حرام شفا نيست.
از همه چيز و همه كس دل بريده بودم و هيچ چيزي برام معني و مفهومي نداشت. ديگر دارو هم نمي خوردم و به دكتر مراجعه نمي كردم . از همه جا دل كنده بودم و از همه مايوس، ولي تنها نور اميد در دلم به مولايم امام حسين علیه السلام بود. انتظار مي كشيدم كه آقا به من نظر لطف كند. همه برايم دعا مي كردند ، حتي در مساجد، مردم شفاي مرا از خدا مي خواستند.
ادامه دارد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
شفا اگرمیخواهی ازحسین بخواه🤲 "سي و دو سال از بهار عمرم مي گذشت ، روزي در كارگاه نجاري مشغول كار بو
قسمت دوم 👇
به بركت همين دعاها حضرت ابا عبدلله الحسین علیه السلام به من نظر كردند، شب و روز چشمم به در اتاق دوخته شده بود كه آقا بيايند. ماه محرم پديدار شد و هر روز اميد من بيشتر مي شد. تا اینکه صبح روز هشتم محرم، ناگهان ديدم يك كبوتر سفيدی لب بام خانه ام نشست. با خود گفتم خدايا اين كبوتر كه سه طوق بر گردن، يكي به رنگ سبز، يكي سفيد، و ديگري قرمز ، پا و پنجه اي بلند داشت . خيلي زيبا بود، قاصد حسيني است؟ خدايا اگر اين كبوتر براي نجات من فرستاده شده، بيايد كنار تختم. ناگاه كبوتر آمد و زير تخت من رفت. من آرامش پيدا كردم. ساعتي بعد، مادرم وارد اتاق شد. در حالي كه دستمالي در دست داشت، گفت:پسرم اين دستمال آغشته به اشك بر امام حسين و دستمال را به سينه من ماليد. نمي توانستم حرف بزنم. با اشاره به مادرم فهماندم كه مهمان دارم. در زير تخت است. مادرم براي كبوتر آب و دانه آورد. اما كبوتر چيزي نخورد و صدايي از او شنيده نمي شد.
ناصر:
سرش را زير بالش كرده بود.
شب شانزدهم محرم شد. دلم بسيار شكست. گفتم آقا روز عاشورا تمام شد، چرا به من جواب نمي دهي؟
درب اتاق را از بيرون روي من مي بستند و هر كس دنبال كار خودش مي رفت. يك وقت چشمهايم را روي هم گذاشتم. در عالم مكاشفه، ديدم سقف اتاق شكافته شد. آقايي همانند يك پارچه نور، تشريف فرما شدند و روي صندلي چوبي كنارم نشستند (هنوز هم آن صندلي باقيست) از تخت با همان حال ضعف پايين آمدم و با يك دست بازوي آقا را گرفتم و دست ديگرم را روي شانه آن حضرت قرار دادم و هي مي گفتم: به!به! به صورت عالم نگاه كردن عبادت خداست. ايشان به من لبخند مي زدند. عرض كردم:شما چه كسي هستيد؟
آقا فرمودند:چه كسي را صدا مي زدي؟
گفتم: من آقا امام حسين را مي خواستم.
فرمودند : من امام حسينم، از ما چي مي خواهي؟
گفتم:آقا شما خود مي دانيد من چي مي خواهم .
در همين حال، دوباره سقف اتاق شكافته شد و دو دست قطع شده در حالي كه داخل بشقابي بود، روبروي آقا حاضر شد . نگاه كردم ديدم اين دستها بدن و سر ندارد.
آقا فرمودند : به من نگاه كن و از ما چيزي بخواه.
گفتم:خود شما مي دانيد چه مي خواهم.
فر مودند: هر چه خواستي، ما به تو داديم.
گر طبيبانه بيايي به سر بالينم
به دو عالم ندهم لذت بيماري را
بعد فرمودند بلند شو برويم!
آقا دستم را گرفت و به مسجد خواجه ي خضر كرمان بردند، در حالي كه دو دست بريده نيز در كنار آن حضرت بود. ديدم منبري بسيار زيبا وجود دارد و مسجد مملو از افرادي كه همه ي انها يك پارچه نور بودند. وقتي آقا وارد شدند، همه از جا بلند شدند. من هم جلو ايشان ايستاده بودم و مي گفتم: به!به! نظر به صورت عالم عبادت است. عرض كردم آقا شما كجا بوديد اينجا تشريف آورديد.
ناگهان از آن حال بيرون آمدم. ديدم در اتاق خودم هستم. ولي داخل اتاق بوي عطر و گلاب و بوي تربت سيد الشهدا فضا را پر كرده است و كبوتر از زير تخت بيرون آمده و با صداي بلند مي خواند و به دور من مي چرخد. احساس كردم بدنم سبك شده. دست به شكمم كشيدم، ديدم سالم است. فوري از تخت پايين آمدم. چون درب اتاق را از پشت بسته بودند، در زدم. مادرم در را باز كرد و مرا بغل كرد و گفت: چه خبر است؟ در اين اتاق چه اتفاقي افتاده كه اين همه بوي خوش و عطر تربت مي آيد؟ همه تعجب كردند كه من چگونه بر خاستم. گفتم:آقا امام حسين مرا شفا داده. با صداي بلند و اشك چشم فرياد يا حسين مي زدم. آمدم در حياط منزل، احساس كردم بايد به دستشويي بروم. بعد از 4 سال براي اولين بار با پاي خودم به دستشويي رفتم. مقدار زيادي چرك و خون از من دفع شد. و بدنم كاملا راحت شد.
سبك شدم. تمام ورم هاي بدنم فرو نشست. حتي دو طرف بدنم كه از شدت ورم فتق كرده بود خوب شد. آن گاه وضو گرفتم و همه اش يا حسين مي گفتم و گريه مي كردم تا صبح شد.
ادامه دارد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
قسمت دوم 👇 به بركت همين دعاها حضرت ابا عبدلله الحسین علیه السلام به من نظر كردند، شب و روز چشمم به
قسمت سوم 👇
همسايگان تصور مي كردند من مرده ام و براي من بستگانم گريه مي كنند. بعضي از آنها صبح به عنوان تشييع جنازه من آمدند. ديدند من سالمم و شفا گرفتم. همديگر را خبر كردند تا شفا يافتن مرا ببينند. برايم لباس و كفش آوردند. تصميم گرفتم ظهر آن روز براي نماز جماعت به مسجد جامع كرمان بروم. اول ظهر در صف جماعت شركت كردم. تا به امامت مرحوم آيت الله صالحي نماز را به جماعت بخوانم. در بين دو نماز، دو نفر از افرادي كه چند روز قبل به عيادت من آمده بودند، در دو طرف من نشسته بودند و با تعجب به من نگاه مي كردند. يكي به ديگري گفت: اين جوان چقدر شبيه آقا ماشاالله است. ديگري گفت: بيچاره آقا ماشاالله در حال مرگ است، كارش تمام است، خدا او را شفا بدهد. من گفتم : خودم ماشاالله نجارهستم و خداوند به عنايت امام حسين مرا شفا داد. مردم فهميدند. دورم جمع شدند و مي خواستند لباسهايم را پاره كنند، ولي آيت الله صالحي و عده اي ديگر مانع شدند.
روز بعد دكتر وكيلي كه سال ها مرا معالجه مي كرد، متوجه شد مرا به بيمارستان فرستاد و يك آزمايش و عكسبرداري كامل از من انجام داد. دكترها متعجب شدند و دكتر هرمان آلماني به دكتر وكيلي گفت: چه دارويي براي اين تجويز كردي كه خوب شده. بگو تا ما براي همه ي مريض هاي مثل او تجويز كنيم؟ اما دكتر وكيلي جواب داد: جد من ، ابا عبدالله الحسين علیه السلام، او را شفا داده. تمام دكترها و پرستارها كه وضع مرا ديده بودند، شروع به گريه كردند.
دكتر هرمان آلماني گفت: اين آقا از يك بچه اي كه تازه متولد مي شود، سالم تر است.
بعد از شفا يافتنم، كبوتر سفيد 4 ماه در منزل من بود و صبح روز شهادت صديقه ي كبري فاطمه زهرا علیها السلام، داخل حياط نشسته بودم كه كبوتر هم آمد كنارم نشست و بعد از چند لحظه، پرواز كرد و به دور حياط چرخيد و بر لب بام جايي كه روز اول وارد شده بود، نشست. من به كبوتر نگاه مي كردم و اشك مي ريختم كه ناگاه پرواز كرد و رو به قبله به سوي آسمان بالا رفت. آن قدر به او نگاه كردم تا از ديده ي من غايب شد. فوري رفتم به منزل مرحوم حجه الاسلام حاج آقادهند
ناصر:
طاهري كه آن روز، روضه داشتند. عده اي از علما و روحانيون نشسته بودند و چون مرا مضطرب ديدند، سوال كردند: چرا ناراحتي؟ گفتم: كبوترم رفت. آقايان گفتند: آقا ماشاءالله ، نگران نباش ، ماموريتش تمام شده. من قلبم آرامش پيدا كرد.
دستور روضه خواني از جانب ابا عبدالله الحسين
یك سال بعد، روز هشتم محرم همان روزي كه سال قبل قاصد حسيني كبوتر سفيد به خانه ام آمده بود. دلم مي خواست در منزل روضه خواني بر پا كنم ولي قدرت مالي نداشتم. با چشم اشكبار، وارد اتاق مخصوص شدم"شفا خانه" و گفتم آقا امام حسين مي خواهم روضه خواني بر قرار كنم. ميل دارم منبر بسازم و در مساجد بگذارم ( كه تا كنون متجاوز از صد ها منبر ساخته ام كه يكي از آنها در مسجد مقدس جمكران است) دوست دارم غذا طبخ كنم و به عزا داران بدهم. بعضي گفتند بگذار سال آينده. مادرم مي گفت: كسي كه چيزي ندارد، بهتر است جلسه روضه ي مختصري را در مسجد الرضا كه در نزديكي خانه مان است، بر پا كند. من گفتم مادر! بايد روضه را داخل همين منزل بخوانم، آن هم منزلي كه امام حسين تشريف آوردند. مي خواهم همين جا خيمه بزنم.
شب نهم(شب تاسوعا) كه مصادف با شب جمعه بود، خوابيدم. در عالم رويا ديدم ، نوري از آسمان با زمين آمد و همان آقايي كه سال گذشته مرا شفا دادند، وارد حياط شدند. عبايي بر دوش و نعلين زردي به پا داشتند و من با حالت ادب دست به سينه مقابل شان ايستادم. آقا لبخندي به من زدند و عبا را از بدن بيرون آوردند و روي زمين گذاشتند.
ادامه دارد
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
قسمت سوم 👇 همسايگان تصور مي كردند من مرده ام و براي من بستگانم گريه مي كنند. بعضي از آنها صبح به عن
قسمت آخر 👇
من گفتم: آقا براي چه از در بسته آمديد؟
فرمودند: مگر نمي خواهي روضه بخواني؟ آمديم به تو كمك كنيم. برو يك جارو بياور.
من ناراحت شدم كه چرا آقا جارو كنند. خودم جارو مي كنم. از طرفي فكر كردم جاروهاي ما تميز نيست تا به دست مبارك آقا بدهم. يك وقت ديدم دوباره نوري داخل منزل آمد كه محله را روشن كرد كه قابل وصف نيست. ديدم جاروي زيبا به دست آقا داده شد و آقا مقداري از حياط را جارو زدند و بعد با دست مباركشان اشاره كردند كه منبر را اينجا بگذار. تو روضه بر پا كن ما تو را كمك مي كنيم. من خانمم را صدا زدم كه بيا از آقا پذيرايي كن. دوباره نور شدند و پرواز كردند. به ساعت نگاه كردم ، ديدم ساعت دو نصفه شب است و عجيب آنكه شبي هم كه آقا شفايم داد، ساعت دو بامداد بود. باز هم تا صبح "يا حسين يا حسين" گفتم و گريه كردم. عرض كردم آقا ممنونم كمك كرديد،راحت شدم. اذان صبح شد نماز خواندم. بعد از نماز صدايي در خانه بلند شد. در را باز كردم. ديدم آقاي حاج صادق مهرابيان است. او دعاي كميل را از حفظ بود و از دوستاني بود كه دوران نقاهت و مريضي به من كمك مي كرد. دست بر گردنم انداخت و گفت: مي خواهي روضه بخواني؟
گفتم شما از كجا فهميدي؟
گفت آنچه تو در خواب ديدي من هم ديدم.
مقداري قند و چاي داد و گفت اين ها را آقا امام حسين برايت حواله كرده. ناراحت نباش. من حاج آقا موحدي را دعوت مي كنم و روضه را برگزار مي كنيم.
بعد يكي از همسايه ها گفت: مي خواهي روضه بخواني؟ من به دلم گذشته كه بلندگو و زيلو را من مي آورم. وسايل را آوردند و روضه خواني را بر پا كردم. از روز اول مجلس بسيار عجيبي شد. جمعيت فراواني آمدند. علما نيز شركت كردند و اكنون حدود چهل سال از اين مجلس با شكوه مي گذرد كه هر ساله جمعيت زيادي از عاشقان و شيفتگان حسيني از شهرهاي مشهد،قم،تهران،يزد،و.... در اين عزا خانه شركت مي كنند و علما، وعاظ و مداحين اهل بيت اداي وظيفه مي نمايند، و مجلسي كم نظيری است. بعضي هم در اين مجلس حاجت گرفته اند.
حتي يك جوان زرتشتي شفا گرفت، در حالي كه مادرش در اين خانه متوسل به قمر بني هاشم شده بود، و صدا مي زد. آقا دو دست قطع شده شما در اين منزل آمده بچه ام را شفا بده. زن مي گويد: وقتي به خانه رفتم، ديدم جوان فلجم نشسته. دست بر گردنش انداختم و گفتم چي شده؟ گفت مادر آقايي با دو دست قطع شده آمد و فرمود مادرت خانه ماشاالله نجار به ما متوسل شده است. حالا از جا بلند شو! و من هم نشستم و آقا كه سوار اسب بود در حالي كه دست نداشتند، تشريف بردند. و به بركت اين كرامت آنها به شرف اسلام مشرف شدند.
و باز چندين خانم كه 18 و 12 سال ازدواج كرده بودند و بچه دار نمي شدند، از اين شفا خانه نتيجه گرفتند و بچه دار شدند."
هر ساله مقداري گلاب از آستانه مقدسه ثامن الحجج علي بن موسي الرضا علیه السلام حواله اين مجلس مي شود كه عزاداران با شور و هيجان خاصي و با شيون و ضجه و ناله از اين گلاب استفاده مي كنند. اين گلاب به وسيله ي مرحوم حاج آقا حسين بزرگزادگان كه از خادمين حرم مطهر امام رضا علیه السلام بودند، حواله اين مجلس می شد كه هنوز هم هر ساله خادمين مطهر اين گلاب را مي آورند و آن مرد مخلص امر كردند 18 روز به تعداد سن مادر معصومين روضه خوانده شود و گلابدان مخصوص از آستانه مقدس آوردند كه خود آقاي حاج ماشاالله اين گلاب را بين عزاداران مي پاشند و هيجان خاصي به مجلس مي دهند
مرا درد و مرا درمان حسين(ع) اســت
مـرا اول مـــــــرا پايان حسين(ع) است
دل هر کـس به ايماني سرشتـــــه
مرا هم دين و هم ايمان حسين(ع) است
همه عالم به اذن حق تعالــــــــــي
چو عبدي سر به فرمان حسين(ع) است
بهشت و جنت و فردوس اعــــــلاء
همه معلــــــــــول پيمان حسين(ع) است
براي هر دلي جانان و جانـــــــــــي
مرا هم جان و هم جانان حسين(ع) است
عقول جن و انس و هم ملائــــــک
به حقِ حق که حيران حسين(ع) است
چو خواهم روضه ي رضوان به فردا
که من را روضه ي رضوان حسين(ع) است
چرا عالم ز جانش نـــــــــــاله دارد
مگر او هم پريشان حسين(ع) است
اگر خواهي ز حال عبد مســــــکين
خوشا حالش که مهمان حسين(ع) است
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🗓 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۳۱ مرداد ۱۴۰۰
میلادی: Sunday - 22 August 2021
قمری: الأحد، 13 محرم 1443
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
🗞 وقایع مهم شیعه:
🔹اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد، 61ه-ق
🔹رسیدن خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه و شام، 61ه-ق
🔹شهادت عبدالله بن عفیف رحمة الله علیه
📆 روزشمار:
▪️12 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️21 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️36 روز تا اربعین حسینی
▪️44 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️45 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
💚🙏🙏🌹🌹💚
📆 تقویم اسلامی نجومی یکشنبه
۳۱ مرداد ۱۴۰۰ هجری شمسی
۱۳ محرم ۱۴۴۳ هجری قمری
۲۲ اوت ۲۰۲۱ میلادی
🗓 روزشمار:
▪️12 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️21 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️36 روز تا اربعین حسینی
🌸 اذکار روز یکشنبه :
- یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه)
- ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه)
- یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت
🌸 امروز برای امور زیر خوب است:
🔹زراعت
🔹ختنه و نام گذاری نوزاد
🔹کندن چاه
🔹پیمان گرفتن از رقیب
🔹تعمیر خانه
🔹و درختکاری نیک است.
❌امروز از دعوا، دیدارها و اصلاح سر پرهیز گردد.
👧 مناسب زایمان نیست.
👩❤️👨 مباشرت
امشب: فرزند چنین شبی حافظ قرآن گردد و مباشرت برای صحت بدن خوب است.
🤕 مریض به زحمت افتد.
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) خوب نیست.
💉 #خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث ملال است.
✂️ یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز بد است و برکت را از زندگی می برد.
👕 بریدن و دوختن لباس، در این روز باعث غم و اندوه شده و آن لباس برایش مبارک نخواهد بود.
🚫 #نوره_کشیدن (رفع موهای بدن با نوره) به طور کلی از اول تا نیمه ماه که جرم ماه در حال بزرگ شدن است مضر است.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
💚🙏🙏🌹🌹💚
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
کسی که همیشه همرنگ جماعت میشود
معمولا فراتر از آنها پیش نمیرود !
کسانی که تنها ، مسیری را طی میکنند
احتمالا به جاهایی میروند که
کسی قبلا در آنجا نبوده است !
👤 آلبرت انیشتین
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
هشدار:
از نگهداری هر گونه حیوان (سگ، گربه، پرنده، جوجه و.....) در فضای بسته زندگی خود ،خودداری نمایید
این کار علاده بر شیوع بیماری ،بیشترین آسیب را به کودکان وارد می نماید
فضای نگهداری این حیوانات باید وسیع و گسترده بوده و محیط به گونه ای باشد که بیشتر زندگی حیوان در جلو نور آفتاب و هوای آزاد سپری شود
🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈🙈
فضای کوچک و بسته سبب پخش شدن آلودگی در فضا شده و به شدت چنین فضایی مملو از حشرات موذی و بیماریها گردیده و به نحو خطرناکی افراد ، مخصوصا کودکان را تهدید می نماید.
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
در سوئد صبحها زود به کارخانه
ميرسيديم و همکارم ماشينش
را در نقطۀ دورى نسبت به ورودى
ساختمان پارک ميکرد
به همکارم گفتم: چرا ماشينت
را جلوتر پارک نمیکنی؟
گفت: براى اينکه ما زود ميرسيم
و وقت براى پيادهرفتن داريم.
اين جاها را بايد براى کسانى بگذاريم
که ديرتر ميرسند و احتياج به جاى
پارکى نزديکتر به درِ ورودى دارند
تا به موقع به سرکارشان برسند.
فرهنگ عامل اصلی در پیشرفت است
https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d