eitaa logo
💖🌸مطالب آموزنده🌸💖
2.7هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
25.9هزار ویدیو
128 فایل
محتویات کانال ازهردری میباشد 🌹علمی، مذهبی‌، شعر،داستان،پندواندرز سخنان بزرگان ،طب سنتی،کاردستی، آموزشی،مطالب پزشکی روز دنیا، و خلاصه اینجاهمه چی درهمه🌹 ارتباط با ادمین 👈👈 @Ndashti ارتباط با ادمین 👈👈 @M_Mohammdeean
مشاهده در ایتا
دانلود
امسال چه کسانی باید واکسن آنفلوآنزا تزریق کنند !؟🤔💉 دبیر انجمن داروسازان تهران: فقط افراد پر ریسک و مبتلایان به بیماری‌های زمینه‌ای نیازمند تزریق واکسن آنفلوآنزا هستند. نیاز نیست همه واکسن آنفلوآنزا تزریق کنند 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
🔻چرت زدن حتی بهتر از قهوه محققان دریافته اند در حالی که چرت زدن طولانی تر ممکن است باعث سستی شود، آن ها هم چنین در خواب ، که در آن از یادگیری پیچیده و مهارت های ادراکی نیز بهره مند خواهند شد، به دست می آیند. در یک آزمایش متخصص خواب و تیم او به طور مستقیم مصرف کافئین (200 میلی گرم)را با چرت زدن (90 - 60دقیقه)و بر سه فرآیند حافظه مجزا مقایسه کردند:یک حافظه شفاهی، مهارت های حرکتی ، و یادگیری ادراکی. به طور کلی، خواب عملکرد را در تمام سه منطقه یادگیری مختلف بهبود می دهد در حالی که کافئین فایده اجرایی ندارد. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
پوریای ولی از همان زمان جوانی کشتی می گرفت و همچنین پیشینه پوستین دوزی و کلاه دوزی داشت و در همان دوران جوانی به شهرهای گوناگون ایران و هندوستان سفر میکرد و در همه جا کشتی میگرفت تا این که به پهلوانی مشهور شد این پهلوان در میان ورزشکاران ایران نمونه ای از پایمردی و جوانمردی و اخلاق است و در مقام یک قدیس نیز در میان مردم جایگاه والایی دارد. مقبره پوریای ولی در شهر خیوه ، ۲۵ کیلومتری جنوب شهر اورگنج مرکز استان خوارزم ازبکستان می‌باشد این مقبره به منظور بزرگداشت نام این پهلوان در فاصله قرنهای هشتم تا چهاردهم هجری (۱۴ تا ۲۰ میلادی) بصورت یک مجموعه فرهنگی و تاریخی ساخته شده در آن نواحی رسم است پس از مراسم ازدواج برای تبرک به زیارت آرامگاه ایشان می روند هر روز افراد زیادی از اطراف فرارود به ویژه خوارزم برای راز و نیاز با خدای خود به آنجا میروند این پهلوان تنها به خاطر پهلوانی اش شهرت پیدا نکرده است بلکه مردم منطقه او را بداشتن ویژگی‌های نیکوی اخلاقیِ معلم، مرشد، صوفی و مرد خدا می‌شناسند. بنا به اظهار خودش : چه خفتی عمر بر پنجاه آمد کنون بیدار شو گرگاه آمد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
♦️وقتی با دهان نفس می کشید دیگر قادر نیستید به هوا گرما و بخار بدهید. بنابراین دچار گلو درد میشوید. برای این که گلو درد نگیرید از طریق بینی نفس آرام و عمیق بکشید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📚 مردی با همسرش به پیک‌نیک می‌روند. پس از این‌که خودروی خود را در کنار جاده پارک می‌کنند، زن خطاب به مرد می‌گوید: بریم بشینیم زیر اون درخت. اما مرد می‌گوید: نه! همین وسط جاده امن‌تره! زود زیرانداز رو پهن کن! زن می‌گوید: آخه این‌جا که ماشین می‌زنه بهمون! ولی مرد با اصرار وسط جاده زیرانداز را پهن می‌کند و می‌نشینند وسط جاده! بعد از مدتی یک تریلی با سرعت به سمت آن‌ها می‌آید و هرچه بوق می‌زند، آن‌ها از جایشان تکان نمی‌خورند؛ کامیون هم مجبور می‌شود فرمان را بپیچاند و مستقیم به همان درختی که در آن نزدیکی بود اصابت می‌کند. مرد که این صحنه را می‌بیند، رو به زنش می‌گوید: دیدی گفتم وسط جاده امن‌تره! اگه زیر اون درخت بودیم الان هر دومون مُرده بودیم!!! 👈برخی از افراد تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهند اشتباه خود را بپذیرند و همیشه به‌شکلی کاملاً حق به جانب صحبت می‌کنند؛اگر هم اتفاقی بیُفتد شروع به فرافکنی کرده و دیگران را مقصر می‌دانند. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
✨﷽✨ 🌼روضه های که قبول نشدن ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از دربمسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... 📚منبع؛ برگرفته از خاطرات مرحوم کوثری 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
📌 📚 🍃🌺 حضرت ابراهیم علیه السلام بسیار میهماندوست بود و تا میهمان به خانه او نمى‏ آمد، غذا نمى‏ خورد. زمانی فرا رسيد كه يك شبانه روز، هیچ میهمانی بر او وارد نشد؛ پس از خانه بيرون آمد و به جستجوى میهمان پرداخت. پيرمردى را ديد، جوياى حال او شد، ولی فهميد آن پيرمرد، بت پرست است. حضرت ابراهيم گفت: «افسوس! اگر بت پرست نبودی، میهمان من می ‏شدى و از غذاى من مى ‏خوردى» پيرمرد از كنار ابراهيم گذشت. در اين هنگام جبرئيل بر ابراهيم نازل شد و گفت: «خداوند مى‏ فرمايد اين پيرمرد، هفتاد سال مشرك و بت پرست بود، ولی ما رزق او را كم نكرديم. اينك که غذای يك روز او را به تو حواله نموديم، تو به خاطر بت‏ پرستى، به او غذا ندادى!» حضرت ابراهيم عليه ‏السلام پشيمان شد و به جستجوى آن پيرمرد رفت. او را پيدا كرد و با اصرار به خانه خود دعوت نمود. پيرمرد بت پرست گفت: «چرا بار اول مرا رد كردى، ولی حالا دعوت می کنی؟» حضرت ابراهيم ، پيام و هشدار خداوند را به او خبر داد. پيرمرد به فكر فرو رفت و گفت: «نافرمانى از چنين خداوند بزرگوارى، دور از مروت و جوانمردى است.» آن گاه به یگانگی خداوند اقرار نمود و آيين ابراهيم عليه‏ السلام را پذیرفت. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/joinchat/2776694803Cd161204d6d
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 حضرت هاجر وقتی جای چاقو رو روی گلوی حضرت اسماعیل دید بیمار شد و به خاطر همون بیماری از دنیا رفت 🔺 حضرت زینب هم وقتی بالای سر امام حسین (ع) رسیدن، دیدن ایشون اصلا سر ندارن امان از دل زینب ... وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ 🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹🙏🌹 https://chat.whatsapp.com/G5hm16FsOn7LgytKt8Z5qf