eitaa logo
🌹📿تلاوت قرآن ومطالب اموزنده📿🌹 سرباز باشیم نه سربار امام
428 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
130 ویدیو
6 فایل
،🌹🌹مطالب دینی ومفید ومتنوع🌹🌹.، جهت تبادل و تبلیغ: @seremitunes پیشنهادات،انتقاد ها و حمايت جهت ارتقای کانال: @ashg1100
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین 🔰🌺سقط جنین یک رفیق داریم در مجالس روضه می خواند گاهی، از روز انعقاد نطفه تان روی حساب بوده بلکه برو عقب تر روزی که قالوا بلی گرفته شد، از آنجا نام من و تو را ثبت کرده بودند. ایشان از دوستان ما هستند و زنده هستند می‌گوید مادرم برایم نقل کرده بود من در رَحم مادرم بود و علقه مضقه بودم مادرم چون چند بچه کوچک شیرخوار داشت یک دوای خانگی درست کرده بود سحر ناشتا بخورد که من را سقط کند. شب در عالم رویا حضرت زهرا را دید بی بی فرموده بود این دوا را نخوری بچه ات را سقط نکنی! گفت بی بی من چند تا بچه ی شیری پشت سر هم دارم نمی‌توانم، می دانم گناه است قتل است اما نمی‌توانم. فرموده بود این بچه ای که نطفه اش در رحم تو منعقد شده من این را برای نوکری حسینم انتخاب کردم. استاد هاشمی نژاد http://eitaa.com/mtalbdine/لطفانشردهید
الشهدا ❇️آقا سيد جعفر شيرازي در تقوا و سكوت نمونه بود، آمد تهران و در تهران فوت كرد. خبر فوتش كه به آقا سيد عبدالهادي رسيد، سر در گوش من گذاشت و فرمود: اين قضيه را اكنون كه آقا سيد جعفر فوت شده مي‌گويم، تا بود نگفتم! . ❇️يك شب خواب ديدم كه دو تا كرسي گذاشتند در بيروني منزل (همان بيروني كه درس مي‌گفت)، حضرت سيد الشهداء عليه السلام و حضرت عباس عليه السلام وارد شدند و روي اين دو كرسي نشستند، دفتري را حضرت عباس عليه السلام باز كرد و من اين دفتر را مي‌ديدم. حضرت سيد الشهداء عليه السلام با اشاره به يكي از اسم‌هايي كه در آن دفتر بود، فرمود: «اين اسم را قلم بزن! » حضرت عباس عليه السلام هم آن نام را قلم زد. سپس فرمود: «جاي اين اسم، اسم آقا سيد جعفر را بنويس! » حضرت عباس هم نام آقا سيد جعفر را نوشت، دفتر را بست و رفتند. من از عظمت اين خواب تا صبح نخوابيدم، ❇️فردا وقتي آقا سيد جعفر آمد گفتم: آقا سيد جعفر، من ديشب خوابي ديدم و از عظمت آن تا صبح نخوابيدم، زود قضيه را بگو و خواب را براي ايشان بيان كردم. آقا سيد جعفر منقلب شد و گفت: من ديشب در حرم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بودم، ❇️ پس از بيرون آمدن به اين فكر افتادم كه من يك عمر براي امام حسين عليه السلام گريه كردم، ولي كسي را نگرياندم و اين اجر نصيب من نشده، اين فكر مرا مشغول كرد، ديشب هم شب اوّل محرم بود، رفتم گشتم و كتاب جلاء العيون مجلسي قدس سره را پيدا كردم، آمدم خانه زن و بچه‌ام را دور هم جمع كردم و گفتم از امشب من روضه مي‌خوانم، شما هم گريه كنيد. اين خواب را آقا سيد عبدالهادي همان شب دیده بود #@mtalbdine💚🌹