#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#با_فاطمه_علیهاالسلام
#اولین_بار_در_تلگرام
#فیش_فاطمیه
#فیش_منبر
🎴 [جلسهی هشتم]
#شهادت_حضرت_محسن_علیه_السلام
👈🏼 فیش منبرهای #فاطمیه1444
📚 مطالب مطرح شده:
۱. اشاره به کلمات بزرگان اهلسنت در شهادت حضرت محسن بنعلی علیهماالسلام
۲. اعتراف ابوبکر به اشتباه خود در آخرین لحظات عمرش
۳. روایت جوینی شافعی از رنجهای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
۴. اعتراضات شنیدنی ابنابیالحدید
۵. روایت شبلنجی از حالات حضرت زهرا علیهاالسلام پس از پدر
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
#ما_منتظر_صبح_ظهوریم
#با_مهدی_علیه_السلام
#منتظر_ظهور
#تشرفات
🔷🔶 #تشرف_دو_خادم_در_حرم_امام_حسين_عليه_السلام
👈🏼👈🏼 عـبـد صالح، شيخ حسين، #شماع_حرم_مطهر_حسينى (مسئول شمعهاى حرم مطهر), كه فرد مورد اعتماد و از خدام پير حرم حضرت سيدالشهداء (علیهالسلام) بود, فرمود:
مـن و سـيـد جـلـيل , مرحوم سيد هاشم نايب التوليه (رحمهالله), مسئول بستن و باز كردن درهاى حرم مـطهر بوديم و در صحن مقدس بيتوته مىكرديم.
🍃 برنامه ما اين بود كه اول شب تمام زواياى رواق مقدس و حرم را جستجو مىنموديم، آنگاه درها را مىبستيم و بعد از باز كردن درها هم تمام زوايا را تفحص مىنموديم كه كسى مخفى نشده باشد.
🍃 شـبـى، طـبـق معمول تمام زوايا را تفحص نموديم و درها را بستيم و خوابيديم.
آن شب من كمى زودتر از شبهاى ديگر بيدار شدم و سيد هاشم را بيدار كردم.
گفت: نيم ساعت وقت باقى است و بد نيست كه در حرم مشغول نماز شويم و وقتى زمان باز شدن درها رسيد, آنها را باز كنيم.
در رواق مـقـدس را باز كرده و از داخل بستيم و يكى از سه در حرم مطهر را كه پيش روى مبارك اسـت.
🍃 بـاز كـرديـم و داخـل شـديم تا به بالاى سر مقدس رسيديم ديديم سيدى نورانى ايستاده و مشغول نماز و در حال قنوت مىباشد.
سيد هاشم گفت: فلانى، مگر اول شب و وقت بستن درها، جستجو نكردى؟
گفتم: چرا كاملا جستجو كردم و دقت نمودم و احدى باقى نمانده بود.
سـيـد هاشم گفت: پس چراغ بياور تا به صورت او نگاه كنم و ببينم كه او را مىشناسم يانه.
چراغ آوردم و نظر كرديم گفت: من او را نمىشناسم و هرگز نديدهام .
🍃 ايـسـتاديم و منتظر مانديم كه از نماز فارغ شود تا اين كه خسته شديم و او همچنان درقنوت بود.
سيد هاشم گفت: بيا برويم و بگرديم كه غير از او كسى را در حرم مىيابيم يا نه.
از پشت ضريح به طرف پيش روى رفتيم و از آن جا به طرف بالاى سر مقدس برگشتيم، ولى او را درآن جا نديديم.
اين بار مشغول تفحص از او شديم اما ابدا اثرى نيافتيم.
🍃 سـيـد هاشم گفت: درها كه بسته است پس از كجا خارج شد؟
آنگاه عمامه خود را از سرانداخت و بنا كرد بر سر خود زدن.
گفتم: سيد تو را چه مىشود؟
گـفـت: يـقـيـن كـردم كه اين سيد مولاى ما حضرت حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشريف بوده است، اما ما حضرتش را نشناختيم و نفهميديم و گريه زيادى كرد و زمانى كه وقت داخل شد، درها را براى زوار باز كرديم.
📚 کمال الدین، ج۱, ص۱۲۱
🔆 کانال #مطالبنابدرمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar