#مقدسات
#اهانت_به_مقدسات
✳️ اروپا، شبپره هراسان
اهانت به مقدسات اسلامی در غرب که از اوایل دهه 1360 شروع شد و از اوایل دهه 1370 شتاب پیدا کرد، در چند سال گذشته به اوج خود رسیده است. دولتهای اروپایی در پشت جریانات و افراد هتاک قرار گرفته و به آن رسمیت بخشیدهاند. در لابلای اقدام جنایتکارانه اهانت به مقدسات اسلامی یک سخن زمینهای عمدتاً از سوی محافل آکادمیک غرب شنیده میشود؛ «جمعیت مسلمان اروپا در حال گسترش است»، اما واقعیت این نیست و رشد جمعیتی مسلمانان در اروپا هر چند واقعیت دارد، منشأ نگرانی غرب نیست؛ چه اینکه در همین دوران حدود چهل ساله، جهان با رشد مسیحیت هم مواجه بوده است کمااینکه نفوذ دولتهای غربی در ممالک اسلامی قابل مقایسه با نفوذ دولتهای اسلامی در ممالک غرب نیست. موضوع چیست؟
1⃣ غرب داعیه تسلط بر جهان دارد و بر این اساس در طول حدود 200 سال اخیر تلاش گستردهای برای رسیدن به آن مبذول داشته است. توسل به جنگها، برپایی کودتاها، تغییر حکومتها و دولتها، ترورها و اقدامات خشونتآمیز، تخریب مبانی فکری و فرهنگی رقبا از طریق راهاندازی ابرشبکههای فضایی و مجازی، اقدامات سایبری و مخابراتی، دخالت در موضوع جمعیت و نیروی انسانی در کشورها، تحریم، تخریب و محاصره اقتصادی، اعمال محدودیت در زمینه فنآوری، علم و تکنولوژی، ایجاد سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی با هدف سیطره بر شئون مختلف مخالفان، ایجاد سازوکارهای حقوقی به منظور محرومسازی رقبا از حقوق خود، تخریب مذهبی و فرقهسازی با هدف جداسازی مردم از ادیان الهی، و ... اقدامات شناخته شده، مکرر و جاری غرب در مواجهه با مخالفان خود است. غرب برای نیل به هدف خود 43 سال (1369- 1327) جهان را در وضعیت «جنگ سرد» نگه داشت و در واقع میلیونها انسان و دهها دولت را در آنسوی دیوار قرار داد و اگر اتحاد جماهیر شوروی و بلوک کمونیسم فرو نپاشیده بود، غرب این محاصره را تا صد و صدها سال ادامه میداد. کما اینکه بلافاصله بعد از فروپاشی شوروی این سیاست را علیه مخالفان تازه خود بازتولید کرد و تا امروز ادامه داده است. پشت این سیاست تسلط مطلق بر جوامع و ملل میباشد و غرب در این خصوص با کسی رودربایستی ندارد و البته نتیجهبخش بودن این سیاست بحث دیگری است.
2⃣ غرب بر اساس آنچه در آثار اندیشمندان آن آمده، تاکنون حریفی قدرتر از اسلام به خود ندیده است. شاید «آلبر کامو»(1960 - 1913) نویسنده فرانسوی، اولین کسی بود که در سال1325 / 1946 در مقالهای (اسلام جوان در حرکت) به این موضوع پرداخت. بعدها «برنارد لوئیس» (2018 - 1916) در سال 1369/ 1990 در مقاله «بنیان خشم مسلمانان» اسلام را متهم کرد که پیروان خود را به خشونت و «ضدیت با دیگران» وادار میکند. البته پیش از اینها، غرب از طریق کاربست واژگان «بنیادگرایی اسلامی» مجموعه مسلمانان طرفدار پیروی از تعالیم و ارزشهای اسلام را متهم به «دیگر»ستیزی میکرد. غرب در یک دوره طولانی با پردازش خاص نسبت به ترکیب بنیادگرایی اسلامی، تعالیم و ارزشهای اسلام را زیر فشار تبلیغات سیاسی قرار داد و در اواسط دهه 2010 به گمان پیروزی بر اسلام به پایکوبی پرداخت و مقالات زیادی بر مبنای شکست اسلام سیاسی از غرب نوشته شد. یکی از این مقالات متعلق به «الیور روی» (Oliver Roy) استاد دانشگاه هاروارد است که با عنوان «شکست اسلام سیاسی» (the Failure of Political islam)
توسط آن دانشگاه منتشر گردید.
موضوع «اسلام سیاسی» و آنچه غرب از آن به بنیادگرایی دینی یاد میکرد، انقلاب اسلامی ایران بود. اما غرب از دو جهت واژه عامتر «بنیادگرایی اسلامی» به کار میبرد؛ یک جهت این بود که نمیخواست به قدرت انقلاب اسلامی اعتراف کند، یک جهت دیگر این بود که از نظر غرب انقلاب ایران واقعیتی است که اتفاق افتاده و آنچه باید مانع از آن شد، گسترش آن در دو سطح درون اسلامی و برون اسلامی است.
غربیها در این جدال شدید و جنگ سردی که راه انداخته بودند، تا مدتی وانمود میکردند با اصل اسلام به عنوان یک دین مشکل ندارند و آنچه سبب نگرانی آنان است استفاده از پارهای از معارف و آموزههای این دین در «دگر»ستیزی است. اما غرب در این میان خیلی هم هوشمندانه رفتار نکرد. حمایت غرب از «سلمان رشدی» که نه به آموزههایی از اسلام که به اصل آن و پیامبر، «اهانت» کرده بود نشان داد مشکل غرب بنیادگرایی - با آن تعابیری که خود میکرد- نیست، اسلامی است که بنیانهای فکری و عملی غرب را نشانه گرفته است؛ یعنی خود اسلام و خود پیامبر و خود قرآن نه قرائتهایی از آن.بر این اساس حضرت امام خمینی(ره) سوم اسفند 1367 در یکی از آخرین پیامهای خود - موسوم به منشور روحانیت - فرمودند«آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نمائیم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا👇👇👇